پارهای از ثمرات ونتایج راستکویی عبارتند از
1- راحتى وجدان و آرامش قلب و خاطر. ۲ - صداقت در کار و تجارت برکت و خیر و منفعت را به دنبال می آورد. ۳- یکی از پیامدهای صداقت نجات و رستگاری است. ٤- جلب اعتماد و اطمینان مردم.حضرت شیخ عبدالقادر گیلانی می گوید: من از همان دوران کودکی به صدق و راستگویی تربیت شدم، باری برای طلب علم و دانش از مکه مکرمه عازم بغداد شدم، مادرم به من چهل دینار داد تا خرج راه و سفرم نمایم و از من تعهد گرفت که راستگویی را همیشه پیشه بگیرم، همین که به سرزمین (همدان) رسیدیم، گروهی از دزدان جلوی ما را گرفتند، اجناس و وسایل کاروان را تصاحب نمودند، دزدی از کنارم گذشت و گفت: چه چیزی همراه داری؟ گفتم چهل دینار با خود همراه دارم. او فکر کرد که من دارم شوخی می کنم، مرا رها کرد، فرد دیگری آمد و پرسید: چه چیزی با خود همراه داری؟ من حقیقت را به او گفتم، او مرا پیش رئیس دزدان برد. سرگروه دزدان از من پرسید: من حقیقت را کاملا بازگو کردم او گفت چه چیزی تو را به راست گویی وادار نموده است؟ گفتم: مادرم از من تعهد گرفته است که همیشه راست بگویم، ترسیدم که مبادا به عهد خویش خیانت کرده باشم ! ترس و وحشت تمام وجود رئیس دزدان را فرا گرفت همان وقت فریاد بر آورد و گریبان چاک نمود و گفت عجب ! تو می ترسی از این که مبادا پیمان مادر را بشکنی پس من چگونه نترسم که عهد خداوند را بشکنم؟ سپس دستور داد کلیه کالاهای کاروان را برگردانند. آنگاه به شیخ عبدالقادر گیلانی گفت: من دیگر به دست تو توبه می کنم، دزدان دیگر گفتند: شما در دزدی سر گروه ما بوده اید چه خوب است که امروز در توبه کردن هم سر گروه ما باشید ما همگی توبه می کنیم، بدین ترتیب به برکت صدق و راستگویی همگی توبه کردند. چه نیکوست که گفتار ابو سلیمان را آویزه گوشمان قرار دهیم که می گوید:بر اسب صداقت سوار شو ! شمشیر حق را در دست گیر ! خداوند متعال را هدف قرارده .
شوینهاور معتقد است اولین درسی که والدین باید به فرزندان خود بیاموزند صداقت است. بوعلی سینا نیز می گوید صدق آن بود که از خویشتن آن نمایی که باشی یا آن باشی که نماید . هیچ سازمانی را نمی توان بی نیاز از اصول اخلاقی و به ویژه سرآمدترین آنها که همانا صداقت و درستکاری است دانست. سازمان مجموعه ای از افراد است و در هر سازمان نقش افراد انجام دادن کارها و پیشبرد وظایفی است که به آنها محول می شود. برای اجتناب از آسیب دیدن سازمان اگر اخلاق بر سازمان حاکم باشد و اصول اخلاقی از طرف سازمان و کارکنانش مراعات گردد از چند جهت در موفقیت سازمان موثر خواهد بود.
اول : اصول اخلاقی به عنوان یک ارزش در سازمان نهادینه خواهد شد. دوم : بین سازمان و کارکنان آن روابط موثر، شفاف و دوستانه برقرار میشود. سوم : سازمان شاهد پویایی و عملکرد مثبت کل سازمان خواهد بود. ارزشهای اخلاقی خوب و ناهنجاریهای اخلاقی بد در همه سازمانها وجود دارد اما به محیط فرهنگ و شیوه رفتار افراد بستگی دارد. رفتار اخلاقی کارمند به دو عامل ارزشهای شخصی و جو حاکم بر سازمان وابسته است. برای مثال چنانچه سیستم پاداش سازمان به گونه ای باشد که از رفتار نادرست افراد چشم پوشی نماید و حتی آنها را مثبت جلوه دهد افراد شایسته هم ممکن است دست به کارهای نادرست بزنند. هنگامی که سازمان به افراد دروغگو و متقلب و یا کسانی که اعمال خلاف را انجام می دهند ارتقا مقام بدهد و یا آنها را مورد ستایش قرار دهد چنین برداشت می شود که رفتارهای غیراخلاقی بازدهی مناسبی دارند. اینجاست که اصول غیر اخلاقی در سازمان ریشه می گیرد. یک سازمان همواره باید برای بقای خود در مقابل مشکلات موجود، چه در ارتباط با محیط و چه در درون سازمان در حال مبارزه با مشکلات، شناختن مشکل و ابعاد مختلف آن باشد.
سازمان سالم، سازمانی است که برای ادامه حیات خود قادر است به هدفها و مقاصد انسانی خود دست یابد. موانعی را که در دستیابی به هدفهایش با آن مواجه می شود بشناسد و این موانع را از پیش پای خود بردارد. سازمان سالم سازمانی است که درباره خود و موقعیتی که در آن قرار گرفته است واقع بین بوده، قابلیت انعطاف داشته و قادر باشد برای مقابله با هر مشکلی بهترین منابع خود را به کار گیرد. اعتماد در سازمان از بالا به پایین جریان می یابد و اگر مدیران ارشد قابل اعتماد باشند حس اعتماد به سطوح پایین سازمان رخنه می کند. بنابراین به سطوح کارشناسی سازمان اعتماد کنید تا مسیر توسعه صداقت و صمیمت هموار گردد. مدیران باید به شیوه های مختلف تلاش کنند فضایی دوستانه و صمیمی در سازمان ایجاد نمایند و از این طریق گشودگی، صداقت و اعتماد متقابل را تقویت نمایند. به این منظور رویارویی مستقیم و گفتگوی بی واسطه با سطوح مختلف کارکنان را حتی به اندازه چند جمله، فراموش نکرده و برای تزریق نشاط و شادی در میان کارکنان خود از لطایف و ظرایف مرتبط و قریب به ذهن آنان استفاده کنند. ایجاد اعتماد در کارکنان بعنوان فرایندی تدریجی محسوب می شود .
منبع: اصول ومبانی مدیریت در اسلام، مهرداد حسن زاده و عبد العظیم عزیزخانی، انتشارات هنر آبی، چاپ اول، تهران، 1390