تو دیگه جزو آدم بزرگ هایی (احکام تقلید)

از جمله اولین و مهم ترین تکالیفی که در ابتدای سن بلوغ بر عهده هرکس قرار می گیرد، مسئله انتخاب مرجع تقلید برای شناخت درست تکالیف شرعی است. روح الله حبیبیان در نوشته زیر به این موضوع پرداخته است.
جمعه، 10 آبان 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تو دیگه جزو آدم بزرگ هایی (احکام تقلید)

قسمت اول

- «پسرم برای خودش مردی شده، ماشالا؛ دخترم خانوم شده، الهی مامان فداش بشه!»
 

این نوع جمله های دوست داشتنی برای خیلی از نوجوانان آشناست و معمولاً بچه ها از یک زمان به بعد می بینند که بین خانواده با احترام و شخصیت بیش تری با آن ها برخورد می شود و به قول معروف، جزو آدم بزرگ ها محسوب می شوند ؛ این زمان، همان «سن تکلیف» یا زمان رسیدن به سن «بلوغ» است.
 

وقتی انسان به سن بلوغ می رسد، هم در وضعیت جسمی اش تغییراتی مشاهده می کند و هم همانند همه ی افراد بزرگ تر موظّف به انجام برخی کارها و تکلیف ها می شود؛ از جمله اولین و مهم ترین تکالیفی که در ابتدای سن بلوغ بر عهده هرکس قرار می گیرد، مسئله انتخاب مرجع تقلید برای شناخت درست تکالیف شرعی است؛ اما در مورد اصل تقلید کردن و انتخاب مرجع و مسائل مربوط به آن، سؤالات زیادی برای نوجوانان وجود دارد که در دو شماره به برخی از آن ها اشاره می کنیم :
 

 تقلید یعنی چی؟

 تقلید در لغت به معنای پیروی کردن از دیگری است. تقلید کردن، یعنی عمل کردن براساس نظر فرد متخصص و کارشناس در هررشته، شیوه ی همه ی انسان ها در هرعصر و زمان است؛ یعنی عقل انسان حکم می کند که اگر کسی در کاری تخصص نداشت و از فوت و فنّ آن آگاه نبود، باید به کسی که در آن زمینه آگاهی و تخصص دارد مراجعه کند و از این راه، نیاز و مشکل خود را برطرف نماید.
 

 در مورد احکام دین هم مسئله همین طور است؛ یعنی ما می دانیم که یقیناً تکالیف و وظایفی دینی بر عهده داریم که این تکالیف از طرف خدا بر پیامبرش نازل شده است؛ اما شناخت دقیق این تکالیف کار آسانی نیست و درک آن از آیات قرآن و روایات، به تخصص ویژه ای نیاز دارد؛ پس تکلیف در اصطلاح به معنای عمل کردن به دستورات فردی است متخصص که او را مجتهد، فقیه یا مرجع تقلید می نامیم. این دستورات، فتوا یا حکم شرعی نام دارد.
 

با توضیحی که داده شد، روشن می شود هرکس در زندگی روزمره اش محتاج به تقلید است و در این مسئله تفاوتی بین افراد تحصیل کرده یا بی سواد نیست؛ زیرا هر دانشمند، دانش محدودی دارد؛ مثلاً یک پزشک متخصص، هرچند دانش زیادی دارد، در ساختن خانه اش باید مقلّد مهندس و معمار ساختمان باشد.


درنتیجه، هرکس نتواند احکام دین را با دلیل و بررسی منابع اصلی اش به دست بیاورد، لازم است به افراد متخصص و کارشناس در امر دین، یعنی مراجع تقلید، مراجعه کند و این یعنی تقلید در احکام دین .

آیا تقلید در قرآن هم آمده؟

اصل تقلید از ضروریات عقلی زندگی است و به ذکر در قرآن نیاز ندارد؛ اما قرآن مجید به این مسئله ی مهم اشاره کرده و تأکید فرموده که انسان باید آنچه را نمی داند از دانایان بپرسد و به آنان مراجعه کند:


 «فاسئلوا أهل الذکر إنْ کنتم لا تعلمون؛ اگر چیزی را نمی دانید، از آگاهان بپرسید.»1
 

قرآن از یک طرف به همه ی ما دستور می دهد که در آنچه نمی دانیم به افراد آگاه و عالم رجوع کنیم و از طرف دیگر، به برخی افراد که توان و استعداد درک علوم دشوار دینی را دارند، دستور داده تا با تلاش و کوشش خود را به درجه اجتهاد و دانایی لازم برای کمک و هدایت دیگران برسانند.

فقط شیعه ها باید تقلید کنند؟

اگر تقلید تا این حد مهم است، چرا فقط ما شیعیان مرجع تقلید داریم و بقیه ی مسلمانان مرجع تقلید ندارند؟
 

اتفاقاً همه ی مسلمانان به تقلید معتقدند، با این تفاوت که شیعه معتقد است در آغاز تقلید تنها از مجتهدی که زنده است باید تقلید کرد، اما اهل سنت تقلید از مجتهدان مرده را هم قبول دارند؛ در هر حال، همه ی مسلمانان به تقلید در احکام دین معتقد هستند.



نویسنده: روح الله حبیبیان


پی نوشت:

1. سوره ی نحل، آیه ی43.

منبع: مجله باران



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.