نويسنده: مؤسسه فرهنگي و هنري قدر ولايت
1- قيام براي خدا
لازم نيست كه اول يك اجتماعاتي باشد، ثُمّ انسان بعد از اجتماعات قيامي كند. يكي يكي هم اين تكليف هست- مثني و فرادي- فُرادي هم هست، دو تا دوتا هم هست؛ اين ديگر اقل جمعش است. يعني تنهايي تكليف به قيام لله هست. و اجتماعي هم كه اقلش دوتاست. از دو تا شروع مي شود به بالا؛ هرچه بالا رفت. ميزان اين است كه انسان تشخيص بدهد كه لِلله هست اين قيام. براي خدا هست آن قيام. ديگر اگر لله شد و براي خدا شد، از اين كه تنها هستيم، از اين كه جمعيت مان كم است، ديگر وحشتي نيست. قيام اگر لله هست، براي خداست، قيام لله هيچ خسران ندارد، هيچ ضرر توي آن نيست(1).اگر ما تكليف خودمان را دانستيم و بيدار شديم و فهميديم كه بايد سير كنيم الي الله، بايد مجاهده كنيم براي خدا، قيام كنيم براي خدا، و در همه ابعادي كه هستيم و داريم به تكليف خودمان، به تكليفهايي كه خداي تبارك و تعالي به وسيله انبيا براي ما بيان فرموده است عمل بكنيم. راه مستقيم را طي بكنيم، منتهي مي شويم به سعادت. يكي از قيامها همان قيامي است كه ارباب سلوك مي گويند، كه راجع به سير معنوي است. آيه را هم، به حسب نظر آنها، يا ناظر به آن است، يا بعضِ از مفاد آن است(2).
پسر عزيزم! بارها به من گفتي كه درباره تو صحبتي كه دال بر تبرئه تو از اين تهمتها است نكنم و اين را براي اسلام و مصلحت جمهوري اسلامي گفتي؛ لكن من اگر در اين ورقه برخلاف آنچه گفتي درباره تو چيزي بگويم براي اداي تكليف الهي است كه يك نفر مسلمان يا بنده خدا براي من، مورد اين همه تهمت و آزار باشد و من آنچه مي دانم درباره او نگويم(3).
خداوند تعالي تكليف ما را معين فرموده اند: به رسول اكرم مي فرمايند كه بگو به مردم كه فقط من يك موعظه دارم- واعظ، خداي تبارك و تعالي، واسطه تبليغ پيغمبراكرم- موعظه، يك موعظه فقط انّما، فقط يك موعظه من به شما بگويم، گوشها باز است كه يك موعظه به اين اهميت [ را بشنود ] كه خداوند مي خواهد بفرمايد و مأمور كرده است پيغمبراكرم را و موعظه هم يكي است: ان تَقوموا لله موعظه اين است كه براي خدا قيام كنيد، آن هم « مَثني و فُرادي »؛ آن يك موعظه اين است كه به امت امر مي فرمايد به وسيله رسول اكرم، كه انْ تقوموا لله: براي خدا قيام كنيد؛ نهضت كنيد؛ دوتا دوتا؛ اقل اجتماع؛ اقل جمع؛ دوتادوتا؛ تنهايي هم وسيله است؛ اجتماعي حتي تا دو نفر دو نفر، و فُرادي تنهايي(4).
اين مَثني و فُرادي در اين جا[ به اين صورت است كه] حضرت موسي ( سلام الهل علهي ) اول فُرادي بود و مأمور شده بود كه برود؛ بعد، از خداي تبارك و تعالي خواست كه برادرم هم باشد. بعد هم امر شد كه برويد شما دو نفر؛ برويد سراغ فرعون و دعوتش كنيد به حق. همچه نيست كه حالا بايد ما منتظر بشويم براي قيام براي خدا كه وسايل و پول زياد جمع بشود و نمي دانم، توپ و تانك پيدا كنيم. وقتي قيام براي خدا شد، لله شد، [ تكليف روشن است] مهم اين است كه قيام براي خدا باشد(5).
اين جانب از ملت شريف ايران و از جوانان برومند كه از بسيج عمومي استقبال نمودند تشكر مي كنم. دفاع از اسلام و كشور اسلامي، امري است كه در مواقع خطر، تكليف شرعي، الهي و ملي است؛ و بر تمام قشرها و گروهها واجب است در اين موقع حساس كه ملت با دشمنان سرسخت و ابرقدرتها خصوصاً آمريكا كه با مداخله جنايتكارانه خودش در طول سلطنت غاصبانه محمدرضا پهلوي، ملت ما را از رشد سياسي و فرهنگي و اقتصادي بازداشت، و ذخاير اين ملت فقير را به يغما برد، مواجه است، اگر غفلت شود و با قدرت و پشتكار در مقابل دشمنان بشريت خود را مهيا نكند، و با بسيج عمومي كه به خواست خداوند متعال هيچ قدرتي نمي تواند با آن مقابله كند مهياي دفاع از كشور اسلام نشود، خود را و كشور خود را با دست خود به تباهي كشانده است. من از آنچه تاكنون به همت مردان و زنان باشرف و رزمنده شده است، اميد آن دارم كه در بسيج همه جانبه آموزش نظامي و عقيدتي و اخلاقي و فرهنگي با تأييد خداوند متعال موفق شوند، و دوره تعليمات و تمرينهاي عملي نظامي و پارتيزاني و چريكي را شايسته، و به طوري كه سزاوار يك ملت اسلامي به پا خاسته است، به پايان رسانند. (6)
بله، اسلام اجازه داده به اين كه يك كسي اگر مسلمان شد و به آداب اسلامي اش رفتار كرد، و فهميديد كه مسلمان است و اينها، او را قبول كنيد از آن. ايشان- خودش را- دست بردارد از اين كارها، و از مملكت عراق هم دست بردارد و بشود يك نفر مثل افراد عادي، و توبه كند و بگويد من مسلمان شدم حالا الاسلامُ يجُبُّ ما قبلَه و اما خدا همچو قلبهاي اينها را- در آن- مُهر زده است و سياه كرده است به واسطه اعمال خودشان، كه اينها ديگر قابل اصلاح نيستند هيچ قابل نيستند. اينها ديگر نمي توانند اصلاً توبه كنند. اينها كارهاي خودشان را، يعني آدمكشي را، آن طور جنايت را ايشان تبريك گفته، به اينهايي كه جنايتها را كردند، اين اصلاً قابل اصلاح نيست و ما هم حق نداريم اصلاح كنيم. فرضاً من بخواهم، فرض كنيد شهوت نفسانيم اقتضا كند، اما تكليف الهي را چه بكنيم؟ ما مكلف هستيم، ما همان طوري كه با محمدرضا نمي توانستيم اصلاح بكنيم، جواب نداشتيم از اينهايي كه شصت هزار جمعيت از آنها مرده است و كشته شده و شهيد شده، اگر آن پيرمرد. . . من بعضي وقتها به كساني كه خيرخواهي مي كردند، مي گفتم خوب، من جواب اين پيرزني كه جوانش را از دست داده، چه بگويم؟ ما بياييم آقاي محمدرضا را با او مصالحه كنيم به اين كه او حكومت نكند، سلطنت بكند! معني سلطنت اين است كه ايشان آن بالاها بنشينند و ما اعليحضرت آريامهرش را بگوييم و- عرض مي كنم- همه تشريفات و همه تجليلات را از او بكنيم، منتها او ديگر تو سر ما نزند. من مي گفتم، من جواب اين پيرزني كه آمده مي پرسد از من كه تو چكاره بودي كه جوان من از دستم رفت، تو او را اعليحضرت همايوني مي خواني؟ الان هم همان حرف است. ماها چكاره ايم كه برويم بنشينيم با اينها صلح كنيم. اين دنيايي كه هي فرياد مي زنند به اين كه بياييد با ما مصالحه كنيد و به اسلام برگرديد، اينها اسلام را مثل اين كه نشناختند(7).
بهوش باشيد كه از تفاله هاي رژيم طاغوتي و مكتبهاي انحرافي آسيب نبينيد كه دشمنان اسلام در كمينند و قلمهاي زهرآگين از هر سو از غلافها كشيده شده تا جمهوري اسلامي را از صحنه به در كنند و بجز جمهوري اسلامي به هرچه باشد گردن نهند. اينان همانها هستند كه از اول از اسم جمهوري اسلامي وحشت داشتند و اكنون نيز وحشت دارند و با قلم و قدم هرچه بيشتر در هَدْم آن و دولت مردمي شما مي كوشند؛ لكن بايد بدانند كه سيل خروشان ملت آنان را چون خسي بر كنار خواهد زد و قدرت الهي فوق آن است كه در مغزهاي بي محتواي آنان بگنجد. و شما مطمئن باشيد كه هرگاه تكليف شرعي احساس شود، به راهي كه خداوند قاهر پيشاروي ملت گذاشته است هدايت خواهند شد(8).
راهبردهاي تصريحي:
1- تكليف همه اين است كه براي خدا قيام كنند، چه به تنهايي و چه جمعي.2- لازم است افراد در هر زمان تكليف شرعي خود را بشناسند و به آن عمل كنند.
3- ترس از حوادث فرارو و سختيها مانع از انجام تكليف نيست.
4-در اداي تكليف افساد وجود ندارد. اگر فسادي مترتب باشد آن امر تكليف شرعي نيست.
5- تكليف شرعي افراد قيام براي خداست.
نكات استنباطي:
1- اگر افراد بخواهند براي خدا قيام كنند مي بايست هركس به واسطه وظيفه اش آن را انجام بدهد و در اين حالت تعداد افراد و پرشمار بودن يا كم شمار بودن طرفداران ملاك نيست.2- اگر شرايطي پيش بيايد كه انجام تكليف امكان نداشته باشد، بايد شرايط را تغيير داد يا متناسب با شرايط به انجام تكليف پرداخت.
3- بايد مراقب بود كه تكليف شرعي و هواهاي نفساني به جاي هم به كار گرفته نشوند.
4- گاهي اوقات براي عمل به تكليف شرعي، لازم است انسان مهاجرت كند.
***
2- انتخاب تكليف شرعي درست
شما يك قدري به فكر باشيد، يك قدر توجه داشته باشيد. هي ننشينيد تكليف شرعي براي خودتان درست كنيد: كار تنبلها! تكليف شرعي ام اين نيست؛ تكليف شرعي آني است كه پيغمبر. . . شما قوّه تان بيشتر از قواي سيدالشهداء است. قوايي نداشت در مقابل آن قوّه [ ولي] پا شد قيام كرد، مخالفت كرد، چه كرد، تا كشته شد. آن هم مي توانست اگر تنبل بود- نعوذبالله- مي توانست بگويد كه تكليف شرعي من نيست. از خدا مي خواستند آنها كه سيدالشهدا ساكت باشد و آنها به خرسواري خودشان سوار باشند. از قيام او مي ترسند. (9)اين زندگي اي است كه بعضي انتخاب كرده اند براي خودشان و آن وقت اين جوانهاي ما، كه در جبهه و پشت جبهه، مشغول به فعاليت هستند و اين جهاد سازندگي كه شما آقايان از اجزاي آن هستيد، روز و شب خودتان را براي اين ملت صرف مي كنيد، آنها كنار بنشينند و بگويند كه اينها مجنون شده اند! كنار بنشينند و اعلاميه بدهند، روشنفكرشان اعلاميه بدهد، روشنفكرشان صحبت كند و محكوم كند! خوب، در مقابل رفقاي خودشان البته مي نشينند و حرفهايي مي زنند، براي خودشان هم تكليف شرعي معين مي كنند، اما در مقابل خدا هم مي شود انسان تكليف شرعي درست كند؟! خدا را هم مي شود اغفال كرد(10).
بعيد به نظر نمي رسد كه در اين روزها يكي از اهداف شرارتهاي اخير صداميان در تهديد و ارعاب و ادامه بمبارانها و موشكباران مناطق مسكوني، علاوه بر سرپوش نهادن بر شكستهاي پياپي خود در صحنه هاي نبرد، رسيدن به اين هدف باشد كه حضور مردم را تحت الشعاع اين جنايات قرار دهد و از هم اكنون هم بايد مطمئن باشيم رسانه هاي استكباري از عدم حضور مردم در صحنه انتخابات سخنها خواهد گفت؛ و با تحليلهاي موذيانه و القائات توأم با تهديد و ارعاب تلاش خواهند نمود ذهنها را به مسائل ديگر معطوف نمايند. غافل از آن كه امت اسلامي ايران سالهاست نشان داده اند كه از اين هياهوها نمي ترسند، و مقاوم و استوار در مقابل تمام ابرقدرتها و قدرتها مي ايستند؛ و به ياري خداوند متعال، ملت شريف ايران با حضور گسترده خود انتخابات را در موعد مقرر و با قدرت و قاطعيت برگزار مي كنند؛ و مطمئناً در زير موشك و بمب هم اگر قرار بگيرند، به پاي صندوقها مي روند و به تكليف شرعي و الهي خود عمل خواهند نمود. (11)
راهبردهاي تصريحي:
1- تكليف شرعي وقتي صحيح است كه قابل ارائه به خدا باشد نه براي رضايت خلق خدا.2- در سختيها و تهديدات، تكليف شرعي ساقط نمي شود.
نكته استنباطي:
1- كساني كه تنبلي دارند يا از سختيها و تهديدات مي ترسند براي فرار از تكليف شرعي، دست به تأويل و توجيه مي زنند.پينوشتها:
1. صحيفه امام(رحمة الله)، ج5، ص 34.
2. صحيفه امام(رحمة الله)، ج10، صص 243 و 244.
3. صحيفه امام(رحمة الله)، ج20، ص 442.
4. صحيفه امام(رحمة الله)، ج4، ص 108.
5. صحيفه امام(رحمة الله)، ج4، ص 109.
6. صحيفه امام(رحمة الله)، ج12، ص 159.
7. صحيفه امام(رحمة الله)، ج13، صص 297 و 298.
8. صحيفه امام(رحمة الله)، ج14، صص 408 و 409.
9. صحيفه امام(رحمة الله)، ج2، صص 372 و 373.
10. صحيفه امام(رحمة الله)، ج14، ص 523.
11. صحيفه امام(رحمة الله)، ج21، ص 10.
مؤسسه فرهنگي و هنري قدر ولايت، (1390)، سيره سياسي حضرت امام خميني (رحمة الله) ( اصل موقع شناسي و درك تكليف در هر موقعيت ) ، تهران