نقد و بررسی پویانمایی «هتل ترانسیلوانیا2»
در نقد و بررسی این شماره از مجلّه به سراغ پویانمایی جالب و البته مسئلهداری رفتهام. اثری که از نگاه علاقه مندانش جالب و جذاب و دوستداشتنی است و از دید مخالفان کلیشهای، کسلکننده و پُر از ضرر و زیان و بدآموزی.در نقد علمی و اصولی، اما باید منصفانه به اثر نگاه کرد و خوبی و بدی آن را مشخص نمود. نمیدانم شما این پویانمایی را تماشا کردهاید یا نه؛ ولی اگر دوست دارید از نقاط ضعف و قوت آن مطّلع شوید، پس حتماً نقد این شماره را بخوانید.
«هتل ترانسیلوانیا» عنوان انیمیشنی است که در سال2012 توسط کارگردان ماهری به نام «گندی تارتاکوفسکی» برای علاقه مندان به آثار کمدی ترسناک ساخته شد. این پویانمایی با هزینهی 58 میلیون دلار ساخته شد و توانست بیش از 340میلیون دلار فروش داشته باشد.
«هتل ترانسیلوانیا2» ادامهی این پویانمایی است که این بار با 80 میلیون دلار هزینه و با همان کارگردانی «تارتاکوفسکی» ساخته شد؛ اما با وجود فروش خوبش در حد و اندازه ی اثر قبلی مورد استقبال قرار نگرفت.
موضوع داستان:
داستان این اثر در مورد هیولایی به نام کُنت دراکولا است. دراکولا خون آشامی معروف است که در کتاب ها و فیلمهای فراوانی مورد توجه قرار گرفته است. او که همسرش توسط انسانهای شرور به قتل رسیده و حالا دختربچهی کوچکی به نام «میویس» دارد، تلاش میکند او را در بهترین شرایط بزرگ کند؛ به همین دلیل در منطقه ای ترسناک به نام ترانسیلوانیا که منطقه ای حقیقی در کشور رومانی است، هتل مجللی میسازد و تمام هیولاها را در آن جا جمع می کند. هیولاهایی ازجمله: مرد گرگ نما، که یکی از معروف ترین هیولاهای تاریخ سینما است و تاکنون چندین فیلم در مورد این موجود وحشی و ترسناک ساخته شده که قدیمیترین آنها هم در دهه 1930 روی پرده رفته است. «فرانکشتاین» که دانشمند دیوانه ای در کتاب معروف نویسندهی انگلیسی به نام مری شلی بوده که در دهه 30 منتشر شده. مرد نامرئی، او نیز دانشمندی بوده که ماده ای را کشف کرده که میتواند انسان را نامرئی کند و بدین ترتیب تصمیم میگیرد به عنوان اولین نفر خود را نامرئی کند، بعد تصمیم به انجام کارهای شیطان صفتانه میگیرد و به هیولایی نامرئی تبدیل میشود. مومیایی، که برخاسته از فیلمهایی با همین نام است، در اولین فیلم مومیایی، او که فرعون معروف «آمون هوتپ مومیایی» است به ناگاه زنده شده، دست به کارهای هیولایی میزند.حالا پس از سالها در این هتل وحشتناک که در جایی ساخته شده که یک طرفش جنگل ارواح و طرف دیگر قبرستان زامبیها و خون آشامها قرار گرفته است، ناگهان سروکلّهی پسری به نام «جاناتان» پیدا میشود که در ادامه با دختر کُنت دراکولا ازدواج میکند.
حالا در هتل ترانسیلوانیا 2 جاناتان و میویس، صاحب پسری به نام «دنیس» شده اند که نیمه انسان و نیمه هیولا است؛ اما هنوز چون کودک است دندان نیش همچون خون آشامها درنیاورده و دراکولای پدربزرگش به شدّت قصد دارد تلاش کند او را با همان سنّتهای قدیمی دراکولایی پرورش دهد. میویس (دختر دراکولا) که در قسمت اول شاهد اختلاف نظر او با پدرش بودیم و در نهایت هم با وجود مخالفت پدر با یک انسان ازدواج میکند، حالا قصد دارد کودکش را در خارج از هتل و در جایی امن و آرام بزرگ کند؛ به همین دلیل به همراه شوهرش به کالیفرنیا میرود تا جایی امن برای زندگی در نظر بگیرد. دراکولا به همراه دوستان هیولای خود با حیله گری دنیس کوچولو را پیش خود نگه میدارد. او قصد دارد آموزشهای ترسناک هیولایی را روی نوه اش پیاده کند تا هر چه زودتر روحیهی دراکولایی اش شکل بگیرد؛ اما مادر دنیس طی یک تماس تصویری از موضوع خبردار میشود و با عصبانیت به هتل برمیگردد.
بازار داغ هیولاها
باید با من موافق باشید که طی سالهای گذشته، انبوهی از فیلمها و پویانماییهای هیولایی سینماهای دنیا را در اختیار خود گرفته اند که اگر بخواهم نام آنها را بنویسم، چندین صفحه را باید سیاه کنم؛ اما این مانع نمیشود تعدادی از این دست آثار را نام نبریم؛ آثاری همچون: هیولاها در مقابل بیگانگان، من یک هیولا هستم، هیولا در پاریس، شرکت هیولاها، دانشگاه هیولاها و جادوی عجیب و بسیار دیگر که احتمالاً شما دارید در ذهن خود عنوانهای دیگر را نام میبرید.به نظر شما چرا سینمای دنیا و شرکتهای بزرگ پویانمایی طی این سالها، سعی در ساختن این همه هیولا و اژده ها و جادوگر و موجودات عجیب و غریب دارند؟ این همه خیال پردازیهای گاهی ترسناک و گاهی خرافاتی برای چیست؟ یعنی موضوعات دیگری برای ساختن وجود ندارد؟ چرا غربیها که این همه به ما شرقیها برچسب خرافاتی و بی فرهنگ میزنند، خود تا این اندازه اسیر خرافات و موضوعات ترسناک و هیولایی هستند؟
اگر بخواهیم موضوعات یا ژانرهای سینمایی را تقسیم بندی کنیم، که البته تعدادشان کم نیست، به ژانر وحشت یا ترسناک برمیخوریم که در سالهای اخیر سینماگران بسیار به آن علاقه نشان داده اند، موضوعات دیگری مانند کمدی و طنز، پلیسی کاراگاهی، علمی-تخیلی، افسانه ای، حادثه ای، معمایی و برخی دیگر از ژانرها نیز هستند؛ اما به نظر میرسد بیش ترین علاقه مند را همان ژانر وحشت و آثار ترسناک دارد و فیلم سازان نیز با کشف این واقعیت طی سالهای گذشته سعی کرده اند مردم را برای تماشای این نوع آثار به سینما بکشانند.
البته قالب پویانمایی با توجه به این که بخشی از مخاطبانش بچهها و خانوادهها هستند، موظف است با چاشنی طنز و خنده، فیلم را از آن حالت وحشت و ترس خشک خارج کند و با این دستور تهیه شرکتهای ساخت پویانمایی سعی میکنند مردم را روی صندلیهای سینما میخ کوب کنند.
حالا که مردم جذب سینماها شده و قالب کمدی ترسناک را پذیرفته اند، وظیفهی نویسنده و کارگردان چیست؟
در صنعت سینمای غرب، که همه چیز برای پول طراحی و اجرا میشود و مادیات مهم ترین دلیل شروع هر پروژه به حساب میآید، چرا باید انتظار داشته باشیم فیلم ساز، نگران بهداشت روانی تماشاگران باشد. فیلم سازان غربی هرگز به این فکر نمیکنند که نشان دادن این همه خرافات وحشتناک و این همه خون آشام و دراکولا برای بچهها چقدر میتواند زیان آور باشد. گذشته از بحث فرهنگی آن، که همواره غربیها در تمام آثارشان سعی میکنند فرهنگ خودشان را به کُل دنیا صادر کنند و همین خرافات خون آشامی و هیولاهای دیگر که جزئی از فرهنگ غلط و خرافه پرست آمریکایی، اروپایی است، باید بگویم تماشای این همه هیولای ترسناک و گاهی چندش آور میتواند تأثیر بسیار بدی بر روح و روان بچهها بگذارد، به گونه ای که بسیاری از روان شناسان در تمام دنیا اعتقاد دارند تماشای این فیلمها میتواند آسیبهای روحی روانی جبران ناپذیری را بر کودک و نوجوان بگذارد.
این دانشمندان حتّی خواندن کتابهایی با موضوعات این چنینی را زیان بار میدانند؛ کتابهایی که بر پایهی ترس و وحشت مخاطب نگارش شده اند و هدف شان فقط ترساندن خواننده است.
البته در مقابل این روان شناسان، کسانی هم هستند که تماشای آثار ترسناک را مفید میدانند و اعتقاد دارند تماشای این آثار باعث افزایش اعتماد به نفس میشود و قدرت رو به رو شدن با واقعیت را در مخاطبان بالا میبرد.
هتل ترانسیلوانیا2 که مجموعهی تمام هیولاها را گرد هم آورده و سعی کرده است از روش جمع کردن ستارگان استفاده کند (مانند بسیاری از فیلمهای دیگر که ابرقهرمانان یا ستارگان سینما را در کنار هم قرار میدهند، مانند انتقام جویان یا همان اَونجرز) متأسفانه مانند بیش تر این نوع کارها فیلم نامه ای ضعیف و ماجرایی سطحی و قابل پیش بینی دارد و به هیچ عنوان با انیمیشنهای معروف شرکت پیکسار قابل مقایسه نیست؛ آثاری همچون: داستان اسباب بازیها، وال ای، شرکت هیولاها و این اواخر اینساید اوت یا درون بیرون که در شمارههای قبل در مورد آن مفصّل حرف زدیم.
البته هتل ترانسیلوانیا اگرچه اثر درجه یکی نیست، هر دو بار فروش خوبی داشته. نمیدانم این استقبال را به حساب جمع هیولاهای معروف بگذارم که مردم دوست دارند آنها را ببینند یا خاصیت ژانر وحشت است؛ چراکه مردم به ترساندن خودشان علاقه دارند. نظر شما چیست؟
باید منتظر باشیم با این فروش نسبتاً خوب دو قسمت قبلی هتل ترانسیلوانیا، آیا سازندگان آن دوباره وسوسه میشوند تا هیولاها را دوباره دور هم جمع کنند و ترانسیلوانیا3 را هم بسازند؟! باید نشست و دید.
نویسنده: علی خانمرادی
منبع: مجله باران