مهاجرت با ریچارد شیردل

علی خانمرادی در نوشته زیر به نقد و بررسی پویانمایی «ریچارد ‌‌‌‌‌لک‌لک» پرداخته است.
چهارشنبه، 4 دی 1398
تخمین زمان مطالعه:
نویسنده : علی خانمرادی
موارد بیشتر برای شما
مهاجرت با ریچارد شیردل

نقد و بررسی پویانمایی(ریچارد ‌‌‌‌‌لک‌لک)

پویانمایی «ریچارد ‌‌‌‌‌لک‌لک» که با عنوان سفر یک ‌‌‌‌‌لک‌لک و سفر ‌‌‌‌‌لک‌لک‌‌‌‌‌‌ها هم شناخته‌‌‌‌‌ می‌شود، عنوان یک پویانمایی جالب و جذاب است که در سال۲۰۱۷ به کارگردانی پتی جینکل و رضا معماری و تدوینگر ایرانی ساخته شده است.

این پویانمایی که ساخته مشترک آلمان، بلژیک، نروژ و لوگزامبورگ است، ماجرای گنجشکی را بیان‌‌‌‌‌ می‌کند که قبل از تولد، پدر و مادرش را از دست داده است و یک خانواده ی ‌‌‌‌‌لک‌لک از او نگهداری‌‌‌‌‌ می‌کنند با وجود آن که همه ی اطرافیان و ‌‌‌‌‌لک‌لک‌‌‌‌‌‌های دیگر‌‌‌‌‌ می‌دانند که او هیچ شباهتی به ‌‌‌‌‌لک‌لک ندارد و یک گنجشک معمولی است، ریچارد گنجشک جسور ماجرا هرگز نمی پذیرد و خود را ‌‌‌‌‌لک‌لک‌‌‌‌‌ می‌داند.

ماجرا از آن جا جذاب‌‌‌‌‌ می‌شود که فصل مهاجرت ‌‌‌‌‌لک‌لک‌‌‌‌‌‌ها فرا‌‌‌‌‌می‌رسد و آن ها مجبورند به آفریقا مهاجرت کنند و چون‌‌‌‌‌ می‌دانند ریچارد نمی تواند در این سفر دور و دراز همراه آن ها باشد با غم و اندوه فراوان، او را تنها‌‌‌‌‌ می‌گذارند.

ریچارد ناامید نمی شود و به دنبال پیدا کردن ‌‌‌‌‌لک‌لک‌‌‌‌‌‌ها عازم سفر‌‌‌‌‌ می‌شود. میان راه با دوستان جدیدی آشنا‌‌‌‌‌ می‌شود که او را همراهی‌‌‌‌‌ می‌کنند و اتفاقات زیادی برای شان‌‌‌‌‌ می‌افتد تا در نهایت وقتی به ‌‌‌‌‌لک‌لک‌‌‌‌‌‌ها‌‌‌‌‌ می‌رسند که برادر ‌‌‌‌‌لک‌لکی ریچارد توی دردسر بزرگی افتاده است.

او در حفره ی کوچک و راهرو‌‌‌‌‌‌های فراوان آن در زیر زمین گم شده و هر آن ممکن است طعمه ی گورکن بدجنسی شود که آن جا زندگی‌‌‌‌‌ می‌کند. هیچ یک از ‌‌‌‌‌لک‌لک‌‌‌‌‌‌ها نمی توانند وارد آن حفره شوند و ریچارد وارد شده، جان برادر را نجات‌‌‌‌‌ می‌دهد و گورکن را به سزای اعمالش‌‌‌‌‌ می‌رساند. حال آن که معلوم نیست گورکن بیچاره چه گناهی کرده که بدجنس به نظر‌‌‌‌‌ می‌رسد. او طبق غریزه و گرسنگی به دنبال شکار است و کار بدی هم انجام نداده است.

ریچارد بالاخره توانایی و شجاعتش را به همه ثابت‌‌‌‌‌ می‌کند و ‌‌‌‌‌لک‌لک‌‌‌‌‌‌ها او را در جمع خود‌‌‌‌‌ می‌پذیرند.

ماجرای این پویانمایی بسیار ساده، سرراست و آشناست. ماجرای شخصیت اصلی داستان که کسی توانایی‌‌‌‌‌‌هایش را جدی نمی گیرد و در نهایت او با نجات دادن جان کسی، به قهرمان قصه‌‌‌‌‌ تبدیل می‌شود و همه به توانایی‌‌‌‌‌‌های او پی‌‌‌‌‌ می‌برند.

این چکیده و طرح اصلی پویانمایی ریچارد است که بسیاری از پویانمایی‌‌‌‌‌‌ها و فیلم‌‌‌‌‌‌های سینمایی بر همین اساس و با همین شیوه ساخته شده اند. اگر بخواهم مثال معروفی بزنم به فیلم «مرد عنکبوتی» اشاره‌‌‌‌‌ می‌کنم که شخصیت اصلی آن پیتر پارکر در آغاز پسری به ظاهر بی دست و پاست؛ ولی در ادامه به قهرمان قصه تبدیل‌‌‌‌‌ می‌شود. تفاوت این فیلم با ریچارد در قسمتی است که مردعنکبوتی قدرت و توانایی اش را به صورت اتفاقی (بعد از گزیده شدن توسط یک نوع عنکبوت) به دست‌‌‌‌‌ می‌آورد؛ ولی ریچارد به توانایی‌‌‌‌‌‌های درونی خود تکیه‌‌‌‌‌ می‌کند‌. در مجموع، هر دو فیلم شخصیت به ظاهر ضعیف و شکننده ای دارند که در پایان با توانایی‌‌‌‌‌‌های خود همه را شگفت زده‌‌‌‌‌ می‌کند و محتوا و مفهوم این گونه فیلم‌‌‌‌‌‌ها هم این موضوع را یادآوری‌‌‌‌‌ می‌کند که هرگز توانایی‌‌‌‌‌‌های خودمان را دست کم نگیریم و اعتماد به نفس داشته باشیم و با اراده و قدرت بتوانیم شایستگی‌‌‌‌‌‌های خود را ثابت کنیم و همچون ریچارد، شجاع و باشهامت باشیم.

پویانمایی ریچارد ‌‌‌‌‌لک‌لک از نظر فضا و رنگ، بسیار خوب و دقیق است و بیننده از دیدن تصاویر آن و جزئیاتی که در صحنه‌‌‌‌‌‌ها وجود دارد لذت‌‌‌‌‌ می‌برد.

طنز هم یکی دیگر از بخش‌‌‌‌‌‌های جالب این پویانمایی است که در بخش‌‌‌‌‌‌های مختلف آن دیده‌‌‌‌‌ می‌شود. این موضوع هم در گفت وگو‌‌‌‌‌‌های خنده دار بین شخصیت‌‌‌‌‌‌ها وجود دارد و هم در موقعیت‌‌‌‌‌‌هایی که نویسنده خلق کرده است؛ مثلاً بخش پرندگانی که روی سیم‌‌‌‌‌‌های خطوط ارتباطی اند و به اصطلاح کانکت هستند و در فضای مجازی سیر‌‌‌‌‌ می‌کنند که البته در روند داستان هم تأثیر دارند؛ همچنین طنز تلخ و غم انگیزی که در مورد دوست ریچارد وجود دارد. او اولگا نام دارد و یک جغد تنهاست که مدت ها فکر‌‌‌‌‌ می‌کند دوستی به نام اولگ دارد که هیچ کس او را نمی بیند و البته او هم در پایان بر این کمبود و حس تنهایی و ناامیدی خود غلبه‌‌‌‌‌ می‌کند و اولگ دوست نامرئی اش را فراموش‌‌‌‌‌ می‌کند. همین امر در بخش‌‌‌‌‌‌هایی از فیلم دست مایه ی طنز و خنده قرار‌‌‌‌‌ می‌گیرد که هم خنده دار است هم غم انگیز. در مجموع لحن فیلم و اتفاقاتش طنزآمیز و لذت بخش است و بیننده را جذب‌‌‌‌‌ می‌کند.

درباره ی پویانمایی ریچارد حرف‌‌‌‌‌‌های زیادی‌‌‌‌‌ می‌شود زد و موضوعات مختلفی را مطرح کرد؛ ولی در این نقد کوتاه نمی توان همه را خلاصه کرد؛ پس به عنوان نکته ی آخر باید بگویم انتخاب اسم ریچارد برای شخصیت اصلی فیلم، نام ریچارد اول یا همان ریچارد شیردل را در ذهن یادآوری‌‌‌‌‌ می‌کند و این نشان‌‌‌‌‌ می‌دهد سازندگان این پویانمایی احتمالاً شیفته ی تاریخ و فرهنگ اروپایی و مسیحی خود هستند.

ریچارد اول معروف به ریچارد شیردل پادشاه انگلستان بوده که در زمان قرون وسطا و جنگ‌‌‌‌‌‌های طولانی بین مسیحیان و مسلمانان، فرماندهی سپاه مسیحیان را برعهده دارد و آن طور که در تاریخ آمده است، این پادشاه به ظاهر شجاع که فقط ده سال حکومت کرده در جنگ‌‌‌‌‌‌های صلیبی در مقابل سپاه مسلمانان به رهبری صلاح الدین ایوبی شکست سختی را تحمل‌‌‌‌‌ می‌کند و درنهایت پا به فرار‌‌‌‌‌ می‌گذارد؛ اما اروپایی‌‌‌‌‌‌ها همچنان اصرار دارند او را ریچارد شیردل بنامند.

با این توضیح فکر کنم قانع شده باشید که عنوان ریچارد برای شخصیت گنجشک شجاع قصه اتفاقی نبوده و این اسم آگاهانه انتخاب شده است.

منبع: مجله باران


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.