یادداشتی بر انیمیشن «شگفتانگیزان2»
تا حالا شده با خودتان بگویید کاش میتوانستید نامرئی شوید تا کسی شما را نبیند و هر کار دوست داشتید انجام دهید؟ یا اینکه آنقدر قوی باشید که درخت کهنسالی را از ریشه جدا کنید، بیندازید وسط خیابان و راهبندان درست کنید؟ یا حتّی چشمهایتان را به هر طرف که بگیرید دو خط تند و تیز لیزری از آنها بزند بیرون و مثلاً همان درخت کهنسال را از وسط به دو قسمت کاملاً مساوی تقسیم کند؟!در حالت عادّی، اینکه بدنتان آنقدر کش بیاید که مثل خمیر بازی یا آدامس بادکنکی به هر حالتی دلتان بخواهد دربیایید چیزی نیست که آدم عاقل دلش بخواهد آنطور باشد؛ اما در دنیای خیال، هریک از این قدرتهای فوقالعاده تبدیل میشوند به استعدادهایی که ابرقهرمانان از آن سود میبرند که گاه شخصیّتهای ابرقهرمان از این قدرتها در راههای خوب و برای کمک به مردم استفاده میکنند و گاه تصمیم میگیرند با استفاده از این تواناییها، دست به کارهای بد و شیطانی بزنند.
خانوادهی ابرقهرمان، که از بچّهی تازهمتولّدشده تا مادر و بقیّه، همه دارای قدرتهای عجیب هستند و آمادهاند در مقابل نیروهای بدجنس و شیطانی بایستند و از شهر خود دفاع و محافظت کنند. ظاهراً در چنین شرایطی همه چیز خوب پیش میرود و نیازی به پلیس هم احساس نمیشود تا اینکه دولت تصمیم میگیرد ابرقهرمانان را خانهنشین کند و از آنها بخواهد اجازه دهند آدمهای معمولی، خودشان مشکلات شهر را حل کنند تا خرابی کمتری هم به بار بیاورند.
سال 2004 قسمت اول انیمیشن شگفتانگیزان با بازنشسته کردن ابرقهرمانان خود توسط کارگردان معروف خود آقای «برد بیرد» توسّط دو شرکت بزرگ انیمیشنسازی، یعنی شرکت «والت دیزنی» و شرکت «پیکسار» ساخته شد که البتّه بسیار هم مورد استقبال قرار گرفت.
آنها چهارده سال در مقابل اصرارها و پیشنهادهای ساخت قسمت دوّم مقاومت کردند و انگار نمیخواستند خانوادهی ابرقهرمانی خود را از بازنشستگی خلاص کنند. حالا بعد از چهارده سال، قسمت دوّم شگفتانگیزان ساخته شده و آنها این بار تصمیم گرفتهاند قهرمان ماجرای خود را تغییر دهند و به همین دلیل، مادر خانواده، یعنی «دختر پلاستیکی یا همان الاستی گرل» را به عنوان قهرمان اصلی انتخاب کردند و پدر خانواده بایست در خانه بماند و از بچّهها مراقبت کند. اینکه هدف آنها از این تغییر چه بوده، خودش جای بحث دارد؛ امّا در هر صورت ماجرای انیمیشن با تغییر وظایف خانوادگی بین زن و شوهر، چالش جالبی درست کرده؛ جایی که شوهر باید در خانه بماند و بچّهداری کند و همسرش بیرون از خانه با تبهکاران به جدال و مبارزه بپردازد. به نظر میرسد غربیها قصد دارند واقعاً این سیستم را در کشورشان پیاده کنند که البتّه در سالهای گذشته این روش زندگی را در فیلمهای زیادی نشان دادهاند و گویا تصمیمشان جدّی است. اصولاً آنها همیشه علاقه دارند ماستها را در قیمهها بریزند و شلمشوربایی درست کنند که هیچکس نتواند گره کور آن را باز کند.
البتّه حضور پدر و دیگر اعضای خانوادهی شگفتانگیز در خانه باعث نمیشود نقش آنها در فیلم کمرنگ شود. این خانوادهی ابرقهرمان آنقدر بازیگوش هستند که در یک اتاق کوچک دربسته هم میتوانند بینندههای خود را سرگرم کنند. خصوصاً جک که نوزاد خانواده است و درحالیکه همه فکر میکنند هیچ نشانهای از ابرقهرمانی ندارد، در ادامه متوجّه میشویم مخلوط جالبی از همهی تواناییهای ابرقهرمانی را در وجود خود دارد که او را به یک شخصیّت مهم در داستان تبدیل میکند که سازندگان این انیمیشن را تشویق میکند انیمیشن جداگانهای برای این شخصیّت خندهدار و جالب تولید کنند و اتّفاقاً بسیار هم مورد توجّه قرار میگیرد.
انیمیشن «شگفتانگیزان2» از نظر کیفیّت تصویری و تکنیکهای ساخت انیمیشن بسیار خوب است و جذّابیّتهای ظاهری آن نسبت به قسمت اول بسیار پیشرفت داشته، که البتّه با پیشرفت تکنولوژی در این چهارده سال موضوع عجیبی به حساب نمیآید.
امّا سازندگان آن دربارهی فیلمنامه، ماجراها و شخصیّتها تا حدودی کلیشهای عمل کردهاند؛ مثلاً شخصیّتهای ابرقهرمان خانواده شگفتانگیزان بسیار شبیه شخصیّتهای فیلم «چهار شگفتانگیز» هستند با همان نیروها و قدرتها(کش آمدن، نامرئی شدن، قدرت بدنی و سرعت بینهایت...)؛ البتّه بسیاری از منتقدان سینما اینطور تصوّر میکنند که این شباهت عمدی بوده و کارگردان قصد داشته نسبت به «چهار شگفتانگیز» ادای احترام کند که این هم خودش جای بحث و گفتوگو دارد. با این حال نمیشود از ضعف شخصیّتپردازی و شناساندن دقیق شخصیّتهای فیلم به بینندگان، گذشت و این موضوع را نادیده گرفت که مثلاً شخصیّت منفی و به اصطلاح «ضدّقهرمان» به اندازهی کافی معرفی نشده است.
به نظرم نویسنده و کارگردان این انیمیشن -که توانسته تا این حد موفق باشد و فروش بالایی نیز داشته باشد- میبایست مثل بخشهای خوب و ارزشمند دیگر، در زمینهی جذّابتر کردن فیلمنامه و شخصیّتها و فرار از تکرار و کلیشهای شدن، تلاش و دقّت بیشتری میکرد.
شگفتانگیزان2 که بعد از چهارده سال از قسمت اوّل آن ساخته شده با وجود ایراداتی که گفتم و توقّعی که از شرکتهای سازندهاش میرود، در مجموع توانسته بینندگانش را راضی نگه دارد. بینندگانی که اگر هنگام تماشای قسمت اوّل، کودکان مهدکودکی بودهاند، حالا به احتمال زیاد پشت کنکوریهایی هستند که هر نوع انیمیشنی نمیتواند آنها را راضی و خشنود کند. گذشته از اینها، باید توجّه داشته باشیم شرکتهای زیرک و باهوشی مثل پیکسار و دیزنی برای هر بینندهای با هر سنّ و سالی چیزی توی آثارشان قرار میدهند تا پیر و جوان و دختر و پسر را راضی نگه دارند. به نظر میرسد آنها کارشان را خوب بلدند...
منبع: مجله باران