شاگردان سيّدابوالحسن اصفهانى (4)

شيخ نورالدّين شريعتمدار تهرانى (1318ق، رشت) فرزند ميرزا ابوالحسن رفيع. در رشت و تهران به تحصيل علوم اسلامى روى آورد. سپس به نجف اشرف هجرت كرد، و پانزده سال در آن‏جا به كسب فيض از مراجع عظام، ازجمله مرحوم سيّد پرداخت.
يکشنبه، 17 آبان 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شاگردان سيّدابوالحسن اصفهانى (4)
شاگردان سيّدابوالحسن اصفهانى (4)
شاگردان سيّدابوالحسن اصفهانى (4)

نویسنده : محمد رضا زادهوش



116. شبسترى، نصراللَّه

شيخ نصراللَّه تبريزى شبسترى (1330ق) فرزند عبداللَّه. در تبريز و قم به تحصيل علوم اسلامى پرداخت، آن‏گاه به نجف اشرف رفت و در درس مرحوم سيّد شركت جست.

117. شرف‏الدّين، محمّدمهدى

شيخ محمّدمهدى شرف‏الدّين تسترى (1318ق، شوشتر) فرزند محمّد بن جعفر. از آثار قلمى او بايد به البدايع الجعفريه اشاره داشت.

118. شريعت، محمود

شيخ محمود شريعت اصفهانى (1325ق، نجف) فرزند ملاّفتح‏اللَّه.

119. شريعتمدار، نورالدّين

شيخ نورالدّين شريعتمدار تهرانى (1318ق، رشت) فرزند ميرزا ابوالحسن رفيع. در رشت و تهران به تحصيل علوم اسلامى روى آورد. سپس به نجف اشرف هجرت كرد، و پانزده سال در آن‏جا به كسب فيض از مراجع عظام، ازجمله مرحوم سيّد پرداخت.

120. شريعتمدارى، سيّدمحمّدصادق

سيّدمحمّدصادق شريعتمدارى تبريزى تهرانى (1325ق، تبريز) فرزند سيّدحسن بن محمّد. مقدمات را در تبريز فراگرفت، و در قم به ادامه تحصيل پرداخت. سپس به نجف اشرف رفت و موفّق به درك محضر مرحوم سيّد شد. ازجمله آثار قلمى او حاشيه بر جواهرالكلام و كفايةالأصول است.

121. شريف، محمّدعلى

شيخ محمّدعلى شريف بيدآبادى اصفهانى (1291ق، اصفهان) فرزند ميرزا محمّدجواد. به سال 1312ق به نجف اشرف هجرت كد، و در اواخر عمر، از محضر مرحوم سيّد بهره گرفت.

122. شريفى، ابراهيم

شيخ ابراهيم شريفى زابلى. در زابل و مشهد مقدّس به تحصيل علوم اسلامى روى آورد، آن‏گاه با هجرت به نجف اشرف در حلقه درس مرحوم سيّد شركت جست.

123. شمس‏آبادى، سيّدابوالحسن

حاج ميرزا سيّدابوالحسن آل رسول مشهور به شمس آبادى و شهيد اصفهانى (1326ق، اصفهان- 7 ربيع‏الثّانى 1396ق، اصفهان) فرزند آقا سيّدمحمّدابراهيم بن عبداللَّه بن ميرمحمّد علىّ بن مير سيّدمحمّد موسوى شاهاندشتى مازندرانى اصفهانى. وكيل تامّ‏الاختيار آيت‏اللَّه العظمى بروجردى و آيت‏اللَّه العظمى خويى در اصفهان بود. ايشان در تأسيس مؤسّسه خيريّه ابابصير و مؤسّسه خيريّه مهديّه كوشيد. ايشان نخستين شهيد گلستان شهداى اصفهان به شمار مى‏رود. استاد فضل‏اللَّه اعتمادى (برنا) در تاريخ شهادت ايشان گويد:
نوشت بيت فصيحى بدون تعميه برنا
قلم چو خواست سال شهادتش بنگارد:
«ابوالحسن بِرَهِ بندگى واحد دانا
بود شهيد و بمينو نماز صبح گزارد»
از آثار قلمى او است:
1. تقريرات اصولى و فقهى استادان خود )نامرتّب و نامنظّم(.
2. رساله در اصول دين، مختصر.
3. شرح صحيفه سجّاديّه.
5. موعظه ابراهيم.

124. شوشترى، سيّدنعمت‏اللَّه

سيّدنعمت‏اللَّه جزايرى شوشترى (1326ق - 1362ق) فرزند سيّدمحمّدجعفر بن عبدالصّمد.

125. شهرستانى، آقانجفى

آقانجفى حائرى موسوى شهرستانى نجفى (1329ق، نجف) فرزند سيّدمحمّد بن ميرزامهدى بن صالح بن محمّدحسين.

126. شهرستانى، سيّداحمد

سيّداحمد حسينى مرعشى حائرى شهرستانى نجفى تهرانى (1324ق، نجف) فرزند سيّدعلى‏اصغر بن محمّدتقى بن محمّدحسين.

127. شهرستانى، سيّدهبه الدّين

سيّدهبةالدّين حسينى شهرستانى.

128. شهيدى، سيّدمحمّدباقر

سيّدمحمّدباقر شهيدى گلپايگانى تهرانى (1318ق، گلپايگان) فرزند سيّدهاشم. آثار قلمى برجسته‏اى در علوم مختلف دارد.

129. شيخ‏الاسلام، فضل‏اللَّه

شيخ فضل‏اللَّه شيخ‏الاسلام زنجانى (م 20 جمادى‏الثّانى 1360ق، زنجان). در زنجان و تهران مقدّمات علوم اسلامى را فراگرفت، آن‏گاه تحصيلات خويش را در نجف اشرف تا درجه اجتهاد ادامه داد. سپس به زنجان بازگشت و به مسند قضاى شرعى نشست. او نخستين ايرانى عضو مجمع علمى دمشق بود. از آثار او است:
1. تاريخ القرآن.
2. الفيلسوف الفارسى الكبير، درباره ملاّصدرا.
3. طهارت اهل كتاب.
4. اصول القرآن الإجتماعيّة.
5. اندرز ارسطو به اسكندر.

130. شيرازى، ميرزاآقا

ميرزاآقا شيرازى تهرانى (1324ق، شيراز). در شيراز و نجف اشرف به تحصيل پرداخت، سپس در تهران به تبليغ اسلام، همّت گماشت.

131. شيرازى، سيّدصدرالدّين

سيّدصدرالدّين حسينى شيرازى (1321ق، شيراز) فرزند سيّدابوطالب بن محمّدهاشم.

132. شيرازى، سيّدعبدالهادى

سيّدعبدالهادى شيرازى فرزند ميرزا اسماعيل بن رضى. در شاگردى وى نزد سيّد، تشكيك كرده‏اند ؛ ولى ظاهراً به خاطر احترام به سيّد مبادرت به شركت در حلقه درس او مى‏كرده است. پس از درگذشت آيت‏اللَّه بروجردى يك سالى رياست حوزه علميه نجف اشرف را بر عهده داشت.

133. شيرازى، سيّدعبداللَّه

سيّدعبداللَّه شيرازى (13 شعبان 1309ق، شيراز - 1405ق) فرزند سيّدمحمّدطاهر. او از خواص و نزديكان مرحوم سيّد بود، و از اعضاى شوراى استفتاى سيّد به شمار مى‏رفت. به جز فعاليت‏هاى سياسى بايد به اقدامات اجتماعى او همانند تأسيس مدرسه، كتابخانه، حسينيه، مسجد و درمانگاه اشاره داشت. از آثار قلمى او است:
1. حاشيه بر رسائل.
2. حاشيه بر عروه.
3. كتاب القضاء.
4. ذخيرةالصّالحين.
5. مناسك حج.
6. توضيح المسائل.
7. حاشيه بر وسيلةالنّجاة مرحوم سيّد.

134. شيرازى، سيّدمحمّد

سيّدمحمّد شيرازى (1333ق، شيراز) فرزند ميرسيّدعلى. دوازده سال در نجف اشرف به تحصيل اشتغال داشت. در زادگاهش شيراز به تدريس مشغول بود، و خطّ نسخ را خوش مى‏نوشت.

135. شيرازى، سيّدمهدى

سيّدمهدى حسينى كربلايى شيرازى (1304ق، كربلا) فرزند ميرزاحبيب بن آقابزرگ. در سامرّا و كاظمين به تحصيل پرداخت، و آن‏گاه به نجف اشرف رفت تا در درس مرحوم سيّد شركت جويد.

136. شيرازى، سيّدمحمّدجعفر

سيّدمحمّدجعفر شيرازى (1316ق، شيراز) فرزند سيّدمحمّدطاهر. پس از تحصيل مقدّمات در شيراز، در قم و نجف به تكميل تحصيلات پرداخت.

137. شيرازى، سيّدهدايت‏اللَّه

سيّدهدايت‏اللَّه تقوى شيرازى ونكى تهرانى (1320ق، شيراز-1390ق) فرزند سيّدمحمّدشريف مجتهد بن محمّدحسن. پس از تحصيل مقدّمات در شيراز، در حوزه علمى قم و نجف به تكميل تحصيلات پرداخت.

138. شيرازى، سيّدنورالدّين

سيّدنورالدّين حسينى شيرازى فرزند ميرزا ابوطالب بن محمّدهاشم.

139. صادقى، مصطفى

شيخ مصطفى صادقى قمى (1311ق) فرزند ملاّصادق.

140. صدر، سيّدصدرالدّين

سيّدصدرالدّين صدر موسوى عاملى (1299ق، كاظمين - 1372ق، قم) فرزند سيّداسماعيل.

141. صدرالعلماء، سيّدمحسن

سيّدمحسن صدرالعلماى سجّادى فرزند سيّدمحمّدباقر. دروس سطح را نزد مرحوم سيّد فراگرفته است. وى از مجاهدان صدر مشروطه در تهران به شمار مى‏رفت. او در انقلاب مشروطه به شهادت رسيد، و در جوار آستان قدس رضوى به خاك سپرده شد.

142. صدر هاشمى، سيّداسداللَّه

حاج سيّداسداللَّه صدر هاشمى حائرى اصفهانى (1315ق، اصفهان - 11 ذى‏قعده 1399ق) فرزند سيّدحسين حسينى. ابتدا نزد آقا سيّدابوالقاسم دهكردى و آقامحمّدباقر درچه‏اى تحصيل كرد، سپس به عتبات عاليات رفت، و نزد آيات عظام، شيخ على شاهرودى، سيّدميرزا هادى خراسانى، سيّدحسين قمى، سيّدمحمّدحسن قزوينى، سيّدحسن اشكذرى، شيخ عبدالهادى مازندرانى و سيّدمحمّدابراهيم قزوينى به تحصيل پرداخت، و از آقا سيّدابوالحسن اصفهانى، آقا ضياءالدّين عراقى و سيّدميرزا اصطهباناتى موفّق به دريافت اجازه اجتهاد شد. او در مدرسه هندى كربلا ساكن شد، و به تدريس پرداخت. در 1339ش به دعوت مردم آبادان به آن‏جا رفت، و به ارشاد مردم و حلّ مشكلات آنان پرداخت. در اواخر عمر به زادگاه خود بازگشت، در همان‏جا وفات يافت، و در تكيه ملك اصفهان جنب مزار شهيد سيّدابوالحسن شمس‏آبادى به خاك سپرده شد. ازجمله آثار او است:
1. الأصول، يك دوره در علم اصول.
2. حاشيةٌ على العروة.
3. رساله عمليّه كه به چاپ رسيده است.
4. الفقه.
5. مناسك حج، چاپ شده است.

143. صفايى خوانسارى، سيّداحمد

سيّداحمد سجّادى صفايى خوانسارى (1291ق، خوانسار - 1359ق). صاحب اجازه روايت و اجتهاد از مرحوم سيّد. از آثار او است:
1. رسالة فى التّعادل و التّراجيح.
2. رسالة فى الاستصحاب و كشف الأستار.

144. صفايى خوانسارى، سيّدمصطفى

سيّدمصطفى موسوى صفايى خوانسارى (1321ق، خوانسار) فرزند سيّداحمد.

145. صهرى، سيّدجمال‏الدّين

سيّدجمال‏الدّين صهرى (1282ش، خمينى‏شهر - 13 تيرماه 1347ش) فرزند سيّدمحمّدجعفر. نسَب سيّدجمال‏الدّين با نُه واسطه به ميرداماد مى‏رسد.
مرحوم صهرى، در حوزه اصفهان، از محضر بزرگانى چون ميرسيّدعلى‏آقا نجف‏آبادى، سيّدمهدى درچه‏اى، ميرزا احمد مدرّس اصفهانى، محمّدعلى معلّم حبيب‏آبادى، شيخ على يزدى، عبّاس‏على اديب، محمّد حكيم، محمود مفيد و جلال‏الدّين همايى بهره جست.
بدين ترتيب، دروس ادبيات فارسى و عربى، فقه و اصول، فلسفه و منطق، حكمت و كلام، رجال و انساب، نجوم و هيأت را فراگرفت، و آن‏گاه به تشويق استادان خود، راهى حوزه نجف شد. دروس خارج را از محضر علماى آن خطّه، ازجمله مرحوم سيّد و آيت‏اللَّه سيّدمحسن حكيم آموخت.
وى به خاطر بيان گرم و نفسِ گيرايى كه داشت و به تشويق آيت‏اللَّه اصفهانى وارد سنگر وعظ و خطابه شد. چيزى نگذشت كه جذّابيّت و پربارى بيان وى، شهرت و رسميّتى عالم‏گير به خود گرفت، و سخنرانى‏هاى او به خارج از ايران هم كشيده شد. وى بانى بناها و آثار فراوانى در بلاد شد؛ ازجمله حسينيه اصفهانى‏ها در كربلا، مشهد، كرمانشاهان؛ مسجد خمينى‏شهرى‏ها در آبادان؛ مؤسّسه خيريّه و كتابخانه احمديّه در اصفهان؛ تأسيس هيأت‏هاى مذهبى در تهران، اصفهان، خمينى‏شهر و... .
ازجمله آثار علمى او است:
1. احوال و زندگانى چهارده معصوم‏عليهم السلام.
2. الفيّه صهرى، شامل هزار بيت اشعار در موضوعات اخلاقى، اجتماعى و اعتقادى.
3. و دفترى كوچك، شامل اشعار مختلفى از مراثى و مولوديه‏ها و مدايح وجود دارد كه در اوان جوانى، سروده است.
4. منتخب‏النّخبة فى شرح دعاء النّدبة، شرح دعاى ندبه، به تحقيق سيّدمحمّد نظام‏الدّين و تصحيح محمّدرضا زادهوش، اصفهان: مهر قائم، چاپ اوّل 1387ش، 176ص، وزيرى.

پي نوشت :

1. حسينى ميبدى، سيّدناصر، سراج‏المعانى، ص146.
2. حسينى ميبدى، سيّدناصر، سراج‏المعانى، صص147 - 146.
3. حسينى ميبدى، سيّدناصر، سراج‏المعانى، ص147.
4 . حسينى ميبدى، سيّدناصر، سراج‏المعانى، صص135 - 134.
5 . حسينى ميبدى، سيّدناصر، سراج‏المعانى، ص147.
6 . حسينى ميبدى، سيّدناصر، سراج‏المعانى، ص153.
7 . حسينى ميبدى، سيّدناصر، سراج‏المعانى، ص148.
8 . بنگريد به:
جابرى انصارى، ميرزا حسن خان، تاريخ اصفهان، ص290؛
مهدوى، سيّدمصلح‏الدّين، دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص1038 - 1037؛
همو، سيرى در تاريخ تخت فولاد اصفهان، ص151؛
همو، زندگى‏نامه علّامه مجلسى، ج2، صص358 - 356؛
همو، تحفةالأبرار، ج2، صص526 - 521؛
همو، مزارات اصفهان، ص371؛
شريف رازى، محمّدتقى، گنجينه دانشمندان، ج3، صص99 - 97؛ ج8، ص188؛
امين عاملى، سيّدحسن بن محسن، مستدركات اعيان الشّيعه، ج1، ص10؛
شهداى روحانيّت شيعه، ج1، صص257 - 254؛
ميراث اسلامى ايران، ج10، صص104 - 103؛
حسينى ميبدى، سيّدناصر، سراج‏المعانى، ص148؛
كتابى، سيّدمحمّدباقر، رجال اصفهان، ج1، ص234؛
گروه نويسندگان، موسوعة مؤلّفى الامامية، ج2، صص96 - 95.
9. بنگريد به:
تاريخ بروجرد؛
حسينى ميبدى، سيّدناصر، سراج‏المعانى، ص154.
10. حسينى ميبدى، سيّدناصر، سراج‏المعانى، صص149 - 148.
11. حسينى ميبدى، سيّدناصر، سراج‏المعانى، ص149.
12 . حسينى ميبدى، سيّدناصر، سراج‏المعانى، ص154
13 . حسينى ميبدى، سيّدناصر، سراج‏المعانى، صص252 ، 150 - 149.
14 . حسينى ميبدى، سيّدناصر، سراج‏المعانى، ص150.
15 . حسينى ميبدى، سيّدناصر، سراج‏المعانى، ص150.
16 . حسينى ميبدى، سيّدناصر، سراج‏المعانى، ص151.
17. 149) موسوى اصفهانى، سيّدجعفر، حيات جاودانى، ص290.
18 . بنگريد به:
مدرسه علميه امام اميرالمؤمنين، چهره‏اى پر فروغ، 504ص؛
موسوى اصفهانى، سيّدجعفر، حيات جاودانى، صص265 - 264؛
حسينى ميبدى، سيّدناصر، سراج‏المعانى، صص227 ، 151.
19 . حسينى ميبدى، سيّدناصر، سراج‏المعانى، ص152.
20 . حسينى ميبدى، سيّدناصر، سراج‏المعانى، صص155 - 154.
21 . حسينى ميبدى، سيّدناصر، سراج‏المعانى، ص152.
22 . حسينى ميبدى، سيّدناصر، سراج‏المعانى، صص153 - 152.
23 . حسينى ميبدى، سيّدناصر، سراج‏المعانى، ص153.
24 . حسينى ميبدى، سيّدناصر، سراج‏المعانى، ص155.
25 . بنگريد به:
حرزالدّين نجفى، محمّدحسين، معارف الرّجال، ج1، ص118؛
حسينى ميبدى، سيّدناصر، سراج‏المعانى، صص217 - 216 ، 156 - 155.
26 . 158) حسينى ميبدى، سيّدناصر، سراج‏المعانى، ص156.
27 . بنگريد به:
مستدرك فهرس التّراث، ص147؛
ميراث اسلامى ايران، ج10، صص136 - 135؛
اعلمى، محمّدحسين، مقتبس الأثر، ج4، ص245؛
مهدوى، سيّدمصلح‏الدّين، اعلام اصفهان، ج1، ص525.
28 . حسينى اشكورى، سيّداحمد، تراجم الرّجال، ج1، صص71 - 67، ش107.
29 . حسينى ميبدى، سيّدناصر، سراج‏المعانى، ص156.
30 . بنگريد به:
مجلّه سپاهان، سال دهم، مرداد 1347ش، شماره 96، ص3؛
نوربخش، سيّدحسن، آرشيو نوارهاى سخنرانى بزرگان اصفهان؛
صرامى فروشانى، رسول، سده در گذر زمان، صص361 - 360؛
مالكى، اكرم، «شرح مختصرى از زندگانى خطيب اديب، حجّت‏الاسلام حاج سيّدجمال‏الدّي صهرى»، فصل‏نامه فرهنگ اصفهان، تابستان 1385ش، شماره 32، ص68.
31. نام ناحيه‏اى است در اصفهان.





ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط