سيري در سيره ي تربيتي و شخصيت اخلاقي و علمي بانو مجتهده امين رحمت الله عليها (قسمت دوم)

هفتم ماه صفر سال 1354 ق اين بانوى مكرمه پس از چهل سال توجه و تفكر و تدبر در عالم هستى و پس از بيست و سه سال تلاش مداوم و پى‏گير براى آموختن علوم عقلى و نقلى ، اولين اجازه اجتهاد و روايت را از آيات عظام آيت الله آقا شيخ محمدكاظم شيرازى و آيت الله العظمى حاج شيخ عبدالكريم حائرى يزدى ، مؤسس حوزه علميه قم ، دريافت مى‏كند . " همان ، ص 60 "
دوشنبه، 18 آبان 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سيري در سيره ي تربيتي و شخصيت اخلاقي و علمي بانو مجتهده امين رحمت الله عليها (قسمت دوم)
 سيري در سيره ي تربيتي و شخصيت اخلاقي و علمي بانو مجتهده امين رحمت الله عليها (قسمت دوم)
سيري در سيره ي تربيتي و شخصيت اخلاقي و علمي بانو مجتهده امين رحمت الله عليها (قسمت دوم)






اجازات روايى و اجتهاد

هفتم ماه صفر سال 1354 ق اين بانوى مكرمه پس از چهل سال توجه و تفكر و تدبر در عالم هستى و پس از بيست و سه سال تلاش مداوم و پى‏گير براى آموختن علوم عقلى و نقلى ، اولين اجازه اجتهاد و روايت را از آيات عظام آيت الله آقا شيخ محمدكاظم شيرازى و آيت الله العظمى حاج شيخ عبدالكريم حائرى يزدى ، مؤسس حوزه علميه قم ، دريافت مى‏كند . " همان ، ص 60 "
اين اولين اجازه اجتهاد و روايت است كه به نام اين بانو نگاشته مى‏شود و در محافل علمى و فقهى از آن بسيار سخن به ميان مى‏آيد .
در بخشى از اجازه نامه آيت الله العظمى محمدكاظم شيرازى چنين آمده است : » دختر مرحوم حاج سيد محمدعلى امين التجار اصفهانى - طاب ثراه - كه بانويى بزرگوار ، شريف ، اصيل ، عالم و فرزانه و برگزيده زنان زمان و مايه شگفتى دورانش مى‏باشد ، از كسانى است كه مدت مديدى از عمرش و زمان درازى از زندگانى‏اش را صرف تحصيل علم نموده است ... مراتب فضل و طول يد وى در علوم معقول و منقول و نيز دست‏يابى ايشان به مرتبه‏اى از مراتب اجتهاد را دريافتم. پس بر ايشان باد عمل به احكامى كه به روش‏هاى شناخته شده بين بزرگان و دانشمندان اسلامى ، استنباط مى‏كند . و بايد خداى را بر اين نعمت گرامى و مرتبه عالى سپاس گويد . بر او باد اجتهاد و نگه‏دارى جانب احتياط .
به ايشان اجازه داده كه روايت كند از من ، تمامى آنچه را كه روايتش براى من صحيح است . به طرقى به ائمه معصومين - صلوات الله عليهم اجميعن - باشد .
درود ، رحمت و بركت خدا بر او و تمامى خواهران و برادران مؤمنم باد . نجف ، حرم مطهر اميرالمؤمنين على عليه‏السلام . هفتم صفر 1354 هجرى . محمدكاظم شيرازى . «
در ذيل اين اجازه نامه ، آيت الله العظمى آقا شيخ حاج عبدالكريم حائرى نيز چنين مرقوم فرموده‏اند :
» آنچه را آقاى محمدكاظم شيرازى نوشته‏اند ، صحيح است . اميدوارم آن بانو مرا از دعاى خير ، در جاهايى كه گمان اجابت مى‏رود ، فراموش نكند ، همان طور كه بنده ايشان را از دعاى خير فراموش نمى‏كنم . عبدالكريم حائرى . « " يادنامه ، 1371 ، ص 16 - 15 "
در همان ماه " صفر 1354 ق " ، اجازه اجتهاد روايت ديگرى از سوى آيت الله ابراهيم حسينى اصطهباناتى به دست ايشان مى‏رسد . در اين اجازه نامه ، به كثرت اطلاعات و دست‏يابى ايشان به درجه اجتهاد - كه موهبت و فضلى بزرگ از ناحيه پروردگار قلمداد گرديده - و نيز مراتب معنوى و اخلاقى اين بانو اشاره شده است .
از جمله شخصيت‏هاى ارزشمند اخلاقى و علمى اصفهان مرحوم آيت الله آقا شيخ محمدرضا نجفى بود . اين عالم دانشمند كه از نبوغ استعداد خاصى بهره‏مند بود، آثار ارزشمندى از خود به يادگار گذارده كه در نوع خود قابل توجه است . اجازه نامه ايشان به بانو امين بسيار جالب و ارزشمند است ، به گونه‏اى كه حكايت از جايگاه مرحوم نجفى و نيز موقعيت و مرتبت بانو امين دارد . در ذيل، به بخش‏هايى از اين اجازه نامه اشاره مى‏شود :
» ... اما سيده دانشمند و شريف ، گوهر گران قدر مستور ، ميوه درختى كه اصلش ثابت و شاخه‏هايش در آسمان است ، گل سرسبد باغ فرزندان زهراى اطهر عليهاالسلام ، صاحب مفاخر و مناقب بزرگ بانوى خاندان ابى‏طالب ، كه راه آباء و اجداد گرامى‏اش را پيروى كرده و مكارم اخلاق و بزگوارى‏ها را در خود جمع نموده و هم او كه در حسب و نسب بزرگوارى و شرافت را در اعلى درجاتش به خود اختصاص داده ، بانوى فرزانه ، حكيم ، عارف كامل ، صاحب فضايل ، سيده مشايخ، بانوى گران قدر واصل به رحمت الهى ، صاحب شرف عالى ، كسى كه غرفه‏هاى بهشتى از جوار جدش نور گرفته و خدا شراب‏هاى خالص بهشتى را شربت صبح و شامش قرار داده است ، كتاب ارجمندش را كه » اربعين هاشميه « ناميده بود ، به من هديه كرد ؛ اگر نام‏گذارى به بنده سپرده مى‏شد ، من آن را » فاطميه « مى‏ناميدم . اين كتاب را گنجينه‏اى از گوهرهاى گران‏بها يافتم كه از آن بهره‏هاى فراوان به دست مى‏آيد ؛ تأليفى كه به شهادت هر مؤلفى در برگيرنده انواع علوم و زنده كننده آثار و سنن و رسوم اسلامى است .
تزين معانيه الفاظه‏
و الفاظه زاينات المعانى‏
چه بسيار از گنجينه‏هاى نهفته اسرار كه آشكار نموده و مشكلات اخبار را كه تفسير كرده و چه فراوان مواردى كه دشوارى را از مسائل پيچيده برطرف نموده و چه بسا در موارد اختلافى كه راه صحيح را برگزيده است .
... چگونه است كه اين گوهر قدردان مستور مانده ؛ گوهرى كه بايد او را شناخت ، و شايسته است كه زنان عفيف و شريف به او " بانو علوى اصفهانى " ببالند و افتخار كنند ، آن گونه كه مردان بزرگ بدان گونه ستوده نشده‏اند . محمدرضا نجفى اصفهانى . « " رياحى ، 1375 ، ص 88 - 80 "
اين اجازه نامه‏ها همه حكايت از ويژگى‏هاى والاى معنوى ، اخلاقى و تربيتى اين بانو مى‏نمايند كه چطور علماى بزرگ زمان و اشهر دانشمندان عصر وى اين گونه او را ستوده‏اند .

ارتباط انديشمندان عصر با بانو امين

با گذشت زمان ، آوازه دانش و بينش بانوى ايرانى ، نه تنها در شهر اصفهان ، بلكه در ديگر شهرها نيز پيچيد . مردم ، به ويژه اهل علم و زنان ، بيش از همه نزد او مى‏آمدند تا حقيقت اين امر كه يك زن مى‏تواند به درجه بالاى علم و حكمت و رفان برسد براى آنان روشن گردد . بعضى از فرزانگان نظير علامه امينى و حاج آقا رحيم ارباب ، عظمت و معنويت بانوى ايرانى را دريافته بودند و رفت و آمدهاى زيادى با اين بانوى فرهيخته داشتند . آيت الله العظمى سيد شهاب‏الدين مرعشى نجفى ، علامه فيلسوف آيت الله سيد محمدحسين طباطبائى ، استاد محمدتقى جعفرى ، آيت الله سيد هاشم حداد و شهيد مرتضى مطهرى از جمله بزرگانى هستند كه با اين بانوى فقه و حكمت و اسوه اخلاق و فضيلت ديدار داشته‏اند و هر يك به گونه‏اى حاصل ديدار خود را بيان كرده‏اند. شهيد مطهرى ماجراى ديدار بانوى ايرانى را سال‏ها بعد در جلسه درس خود چنين بيان مى‏كند :
» از بانو مجتهده امين سؤالى كردم و وقتى او شروع به پاسخ‏گويى كرد ديدم كه من بايد دست و پاى خود را جمع كنم . « " همايونى ، 1383 ، ص 62 "
ملاقات بانو امين و علامه طباطبائى مفسر كبير قرآن نيز اهميت قابل توجهى داشته است . اين ديدار در فضايى آكنده از معنويت و اخلاص صورت گرفته است . يكى از اساتيد در اين مورد آورده است : » يازدهم مهر ماه سال 1356 مرحوم علامه با همسر خويش به اصفهان آمده و در منزل مرحوم حاج آقا ] محمدحسين [ منصورزاده ، يكى از وعاظ مشهور ، بودند و ايشان براى ديدار بانو امين اظهار علاقه و ارادت مى‏كردند . آقاى جواد امين ، كه يكى از بستگان بانوى ايرانى بود ، زمينه ملاقات اين دو بزرگوار را فراهم كرد .
در اين ديدار ، علاوه بر مرحوم علامه و همسرشان ، يكى از وعاظ اصفهان به نام آقاى ناطق هم حضور داشت . به منزل بانو كه وارد شديم ايشان با متانت و وقار خاصى در حالى كه بسيار محجبه بودند ما را پذيرفتند . دقايق ، يكى پس از ديگرى مى‏گذشت و علامه و بانو در كمال سكوت نشسته بودند . آقاى ناطق به بنده گفتند : چنين مجلسى كه دو مفسر و فيلسوف در آن حضور دارند حيف است با سكوت طى شود . شما سؤالى بپرسيد تا باب سخن گشوده شود و ما از محضر اين دو بزرگوار استفاده كنيم .
بنده از مرحوم علامه در مورد » مخلصين « سؤال كردم كه چه كسانى هستند و چرا قرآن كريم آنان را از ديگران استثنا كرده است ؟ حضرت علامه فرمود : بندگان مخلص برحسب اعمالشان جزا داده نمى‏شوند ؛ از اين رو ، حساب آنها از سايرين كاملا جدا بوده و شيطان هم در برابر آنها بيچاره است .
پرسيدم : چگونه مى‏توان به اين درجه رسيد و مخلص شد ؟
فرمودند : هميشه بايد به ياد خدا باشيد ؛ » فاذكرونى اذكركم « . براى خلاصى از هر وسوسه شيطانى و گمراهى ، خداى تعالى را ياد كنيد .
گفتيم : بهترين اذكار چيست ؟
مرحوم علامه و بانوى ايرانى " خانم امين " به يكديگر نگريسته و سپس فرمودند: » لا اله الا الله « از بهترين اذكار است .
از » قلب سليم « پرسيدم كه در سوره شعراء به آن اشاره شده است ، بانو فرمودند : » قلب سليم قلب لايكون فيه الا الله ؛ قلب سليم قلبى است كه در آن غير خدا نباشد و مخلصين هم داراى قلب سليم هستند .
پرسيدم : آيا امكان دارد كارى كنم كه حجاب‏ها كنار رود و به كشف و شهود نايل شوم ؟ اگر مى‏شود چگونه ؟
فرمودند : بله حتما مى‏شود " و كذلك نرى ابراهيم ملكوت السماوات و الأرض و ليكون من الموقنين " " انعام : 75 "
جلسه ديدار از ساعت 10 الى 12 به طول انجاميد و بسيار باصفا و معنويت و پربار بود . در پايان ملاقات ، بانوى ايرانى به هر كدام از ما يك جلد كتاب نفيس و ارزشمند النفحات الرحمانيه را هديه كردند و ما با رضايت از اين ملاقات ايشان را ترك كرديم . «
آيت الله سيد هاشم حداد يكى ديگر از ملاقات كنندگان بانوى ايرانى بود . او كه عارف وارسته‏اى بود و در كربلا زندگى مى‏كرد ، به واسطه‏ى نقل رفقا و دوستان از كمالات بانو امين ، ميل به ديدار و گفت و گوى با او را داشت .
بدين لحاظ ، ايشان و جمعى از علما راهى منزل بانوى ايرانى شدند . آيت الله سيد محمدحسين حسينى طهرانى نويسنده كتاب روح مجرد در اين باره مى‏نويسد : » ما را در اتاق پذيرايى وارد كردند . مخدره محترمه‏اى عفيفه با چادر سفيد كه در آن هنگام هشتاد ساله مى‏نمود به درون اتاق آمدند و خوش‏آمد گفتند و پس از پذيرايى ، از هويت و محل سكونت آقاى حداد سؤال نمودند .
... حدود يك ساعت اين عالم ربانى در منزل بانوى ايرانى بودند و از » كيفيت اضمحلال و نيستى سالك پس از فناى اسم در فناى ذات « و » اصل الوجود « و بالاخره از » كيفيت نقطه الوحده بين قوتى الاحديه و الواحديه « و وحدت مقام ولايت كليه ائمه معصومين عليهم‏السلام با ذات اقدس خداوندى صحبت شد و سپس سيد هاشم حداد و همراهان آنجا را ترك كردند . « " همان ، ص 63 "
ملاقات آيت الله محى‏الدين حائرى شيرازى با بانوى ايرانى و طرح مباحث عميق اخلاقى و عرفانى يكى ديگر از ملاقات‏هاى مهم بانو است كه بارها توسط آيت الله حائرى شيرازى نقل شده است . ايشان در اين مورد چنين مى‏گويد : » ملاقات با ايشان را ضرورى مى‏دانستم تا شك موجود در ذهنم در مورد صوفيه بودن بانو امين را زايل كرده و يا تبديل به يقين كنم . مى‏خواستم با عرفان اسلامى از ديدگاه يك عارف مسلمان آشنا شوم . از اين رو ، زمينه ديدار با ايشان را فراهم كردم . در اين ديدار ، با آقاى شيخ رسول پناهنده خدمت بانو رسيديم .
پس از ديدار ، فهميدم كه ايشان يك نفر پايبند به حفظ حدود الهى و مخالف با هرگونه سليقه‏گرايى و استناد به لاحجت است . ايشان در عين حال كه عارف بودند، به حجت هم استناد مى‏كردند و از محدوده شرع و كلام شارع قدمى فراتر نمى‏گذاشتند . بنده بسيارى از عرفا را ديده بودم كه در سخنان خود به لاحجت و خواب و احلام و ... استناد مى‏كردند و از سوى ديگر ، فقهاى زيادى را نيز مشاهده مى‏كردم كسى كه بتواند اين دو را با هم جمع كند ، كمتر يافت مى‏شود ؛ ولى بانو كه جامع بود و هم پايبند به استدلال عقلى و هم الهامات قلبى و اشراقات بود ، اين يأس و نوميدى را از بنده دور كرد . در آن زمان ، من جوان بودم و بانو سن زيادى داشتند ؛ از اين رو ، به ايشان عرض كردم : خانم ! اگر بنده را قابل مى‏دانيد نصيحتى بفرماييد . فرمودند : پسرم ! آنچه را مى‏دانى عمل كن . اين ملاقات معنوى و درس‏آموز هرگز از صفحه ذهن من پاك نخواهد شد . « " همان ، ص 65 "
علامه مرحوم آيت الله محمدتقى جعفرى جايگاه اخلاقى و علمى اين بانو را چنين توصيف نموده است :
» با توجه به آثار قلمى كه از اين خانم در دسترس ما قرار گرفته ، به طور قطع مى‏توان ايشان را از علماى برجسته عالم تشيع معرفى نمود و روش علمى ايشان هم كاملا قابل مقايسه با ساير دانشمندان بوده ، بلكه با نظر به مقامات عاليه روحى ايشان بايد ايشان را از گروه نخبه‏اى از دانشمندان به شمار آورد كه به اضافه فراگرفتن دانش ، به تولد جديد در زندگى نايل مى‏شوند . « " رياحى ، 1376 ، ص 83 "




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط