برخی جوشش آب زمزم را به سوی پاشنه پای اسماعیل بر زمین نسبت دادهاند و عدهای قائلاند که ساییدن پای جبرئیل یا دست و یا شهپراو که در صورت انسانی ظاهر و سبب به وجود آمدن آب شده است. نظریه دیگری نیز هست و آن اینکه چشمه زمزم را اسماعیل و یا ابراهیم با کلنگ حفاری کردهاند.
قابل ذکر است که بیتردید آغاز پیدایش چشمه، یک اتفاق غیر عادی و با امر الهی بوده و اینکه بهصورت چاه درآمده است به دست بشر حفاری شده است؛ پس دو نظر اولیه با نظر سوم منافاتی ندارد. در ابتدا با ساییدن پاشنه پای اسماعیل به زمین، و یا شهپر جبرئیل چشمه پدیدار شده و سپس اسماعیل و یا ابراهیم و یا آنگونه که«خویلدبن اسد بن عبدالعزّی» پدر حضرت خدیجه، خطاب به عبدالمطلب در اشعار خود میگوید، او را حفرکننده چاه زمزم میداند؛ چاه زمزم حفر شده است و از صورت چشمه خارج و به چاه تبدیل شده است.
زمزم؛ چشمهای تاریخساز
پدیدارشدن زمزم در تأسیس کعبه، حج، تاریخ مکه و حرم از نکات زیبای تاریخ است و هجرت ابراهیم از شام به حجاز و آوردن همسر و فرزندش و مرارتهاییکه متحمل شدند و آن واقعیت تاریخی، همچنان در مناسک حج و شعائر آن منظور گشت تا جاودانه شود و از خاطرهها محو نشود و به عنوان فصلی درخشان و روشن از تاریخ یکتاپرستان بهیادگار بماند.یکی از شعائر، زمزم است که آب و آبادانی را به سرزمین مکه و دیار پیامبران آورد. آری! چشمهای که به لطف الهی و مباشرت جبرئیل جوشید، تا سرچشمه بقای کعبه و حج و رویش نسل مبارک و شکوفایی شجره پاک نبوت در امّالقری توحید باشد و با جاری بودنش در عصرها و برای نسلها آب حیات معنوی را تفسیر کند و آن اعجاز بزرگ را گواه صادقی باشد.
ماجرای آن هجرت تاریخی و تنهایی آن مادر و کودک در آن سرزمین سوزان، خاموش و خشک و در میان کوههای سیاه و سوخته در تاریخ همچنان مانده است، ابراهیم چون آنان را نهاد و خواست برگردد، هاجر گفت: ابراهیم! ما را در جایی که انیس و مونسی وجود ندارد و از آب و علف اثری نیست میگذاری و میروی؟! ابراهیم رو به آسمان کرد و گفت:«ربّنا انّی اسکنت من ذرّیتی بوادٍ...»[1] بار خدایا من از ذریه خود کسانی را در وادی بیآب و علف اسکان دادم تا نماز را بپا دارند، پس دلهایی را از مردم به سوی آنان متمایل گردان و از میوهها به آنان روزی ده، باشد که سپاسگزاری کنند.
چگونگی جوشش زمزم
تواتر روایات و تواریخ بر آن است که جوشش زمزم زمانی آغاز شد که هاجر و فرزندش اسماعیل غریب و تشنه در آن وادی سوزان پس از تلاش فراوان در انتظار امداد غیبی بودند. روایات و اقوال مورخان در مرحله نخست دو دسته است.1ـ جوشش زمزم را به جبرئیل نسبت دادهاند.
2ـ جوشش زمزم را به اسماعیل نسبت دادهاند.
مطهّربن طاهر مقدسی[2] اینگونه مینویسید:«همین که هاجر به سوی اسماعیل شتافت او را دید که با دست خود با آب بازی میکند؛ در حالیکه آب از زیرگونه او جوشیده است و برخی گفتهاند؛ آب از زیر پاشنه پای او جوشیده است و برخی برآنند که جبرئیل آمده و با پای خود زمین را شکافته که بر اثر آن آب فوران کرد.»
روایات نقل شده از ائمه اطهار(ع) پیرامون چشمه زمزم
بیشتر روایات از نقش جبرئیل در جوشش زمزم سخن گفته و برخی روایات اثر پای اسماعیل را مؤثر میدانند.از امام صادق(ع) نقل شده«ثمّ اقبلت راجعه الی ابنها فاذا عقبه یفحص فی ماءٍ فجمعته فساخ ولو ترکته لساح»[3] هاجر به سوی فرزندش برگشت و ناگاه دید که پاشنه پای کودک در آب است، او اطراف آب را مسدود کرد و آب بند آمد و اگر آن را رها میکرد، همچنان جریان مییافت.
در بعضی از روایات اهل بیت از زمزم به نام(رکضه جبرئیل) یاد شده است:«اثر ضربت پای جبرئیل» روایتی از امیرمؤمنان(ع) نقل شده بدین مضمون که چون هاجر و اسماعیل را عطش شدیدی عارض شد. جبرئیل فرود آمد و به هاجر گفت: شما را به چه کسی واگذار کرده است؟ پاسخ داد: ما را به خدا سپرد. گفت: همانا به کسی سپرده که شما را کفایت است. آنگاه جبرئیل دست خود را در زمزم نهاد و آن را شکافت که ناگهان آب جوشیدن گرفت و هاجر مشکی برداشت تا از آن برگیرد[4]
روایات عامه و پیدایش زمزم
روایات عامه به پیدایش زمزم با تصرف جبرئیل و اثر پای انگشت و یا بال وی اشاره و تصریح دارد.1ـ در صحیح بخاری از سعیدبن جبیر از ابن عباس تفصیل واقعه را آورده که«ناگاه هاجر صدایی شنید. گفت: اگر میتوانی کمکی بکنی به فریاد من برس. ناگاه جبرئیل آمد و پاشنه پای خود را بر زمین کشید که در پی آن آب فوران کرد»[5] و ابنکثیر و ازرقی همین روایت را با اندک اختلافی نقل کردهاند. و همین گونه فاکهی که یکی از تاریخ نگاران مکه است روایتی از سعیدبن مسیب نقل میکند و با سند دیگری همین روایت را به سعیدبن جبیر که وی از ابنعباس و ایشان از پیامبر اکرم نقل میکند، با اندک اختلافی که جبرئیل با شهپر خود زمزم را نمایان نمود.[6]
خلاصه کلام
همه این روایات در جای خود میتواند صحیح باشد و تضاد و تزاحمی میان روایات نیست؛ چه اینکه وقتی خداوند اراده کرده است در آن سرزمین خشک چشمهای جاری کند(انّما امره اذا اراد شیئاً ان یقول له کن فیکون)[7] حالا جبرئیل با شهپر خود یا انگشت خود به امر خدا چشمهای به نام زمزم پدید آورده و این زیر پای اسماعیل بوده و یا زیرگونهاش بوده است و یا اینکه کنارش بوده است که اسماعیل با آن آب بازی میکرده است؛ بنابراین درست همان نقطهای از زمین که اسماعیل از فرط تشنگی پاشنه پا بر زمین میساییده است، خداوند از سوی جبرئیل چشمهای خلق کرده است. در این صورت میتوان از تصرف جبرئیل در اینباره با وساطت پاهای اسماعیل سخن گفت و این طریق جمع نیکوترین وجه است.در قرآن از قبیل این حادثه حوادث خارقالعاده بسیاری نقل شده است؛ طوفان نوح، ناقه صالح، اژدهاشدن عصای موسی، تولد عیسی، بیناشدن یعقوب و فرزند دارشدن ساره، پس آنجا که اراده خداوند تعلق گیرد، همه چیز ممکن میشود.
پی نوشتها:
1ـ قرآن کریم، سوره ابراهیم، آیه 37.
2ـ کتاب البدأ و التاریخ، جلد3، ص60 .
3ـ فروع کافی، جلد4، ص201.
4ـ بحارالانوار، جلد12، ص111.
5ـ صحیح بخاری، جلد 4، ص116.
6ـ اخبار مکه، جلد 2، ص41 .
7ـ قرآن کریم، سوره یاسین، آیه 82.
منبع: مرکز مطالعات شیعه