انسان باید کامل باشد (قسمت اول)

اگر چیزی جلوه دیگری باشد و آن را نشان دهد، صورت آن شیء خواهد بود، بنابراین همه عالم می تواند صورت حق باشد.
جمعه، 15 آذر 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
انسان باید کامل باشد (قسمت اول)
در عرفان نظری دو مسأله اساسی مورد بحث و بررسی قرار می گیرد مسأله اول توحید و وحدت شخصیه، بعد از آن موحد که پیماینده این راه است. این دو بحث زیربنای اصلی عرفان می باشند. در بحث های عرفان نظری بعد از توحید به موضوع مهم انسان کامل پرداخته می شود. چرا که او هدف اصلی خلقت و راه شناخت و مجلی و مظهر اتم حق تعالی است. در این فصل بنا بر آن است تا به طور کلی جایگاه و به عبارت دیگر ضرورت وجود انسان کامل در هستی بیان شود.
 
انسان کامل حقایق اسماء را تبیین کرده و در ماده کائنات که جمیع موجودات عینی به منزله اعضا و جوارح وی می گردند، تصرف می کند. و تأثیر در عالم سفلی تحقق نمی یابد مگر به تأیید از عالم علوی که انسان واجد عالم علوی می تواند در عالم سفلی تأثیر کند، از این جهت است که می توان مقام انسان کامل را شناخت.
 
در زیارت شریف جامعه کبیره، برقراری و استواری آسمانها و زمین در جای خود، ریزش و فوران نعمتهای مادی و معنوی، هدایت و راهبری انسان ها و رساندن ایشان به مقصود و مبدأ و معاد تمامی موجودات را به انسان کامل نسبت داده است. «بکم فتح الله وبکم یختم وبکم ینزل الغیث وبکم یمسک السماء أن تقع على الأرض إلا بإذنه». به وسیله شما خداوند درهای رحمت و فیض را می گشاید و به واسطه شما خداوند پایان میدهد و هستی را به سرمنزل مقصود می رساند. به واسطه شما خداوند آسمان را از فرو ریختن بر زمین حفظ می کند مگر به اذن خودش که انسان کامل همه این موهبت ها را به اذن الهی داراست.
 
ضرورت وجود انسان کامل تا آنجاست که اگر او نباشد راه آسمان معنا به زمین مادی بسته شده و ضلالت و گمراهی همه جا را فرا می گیرد و زمین اهلش را در خود فرو خواهد برد. او پایه استواری عالم، هدایت گر و راهنما، برپادارنده عدالت و خارج کننده از ظلمت به نور است. امام حسن عسکری الغی فرمودند: «ولولا محمد والأوصیاء من ولده کنتم حیاری کالبهائم، لا تعرفون فرضا من الفرائض، وهل تدخل قریة إلا من بابها»؛ اگر محمد (صلى الله علیه وآله وسلم) و اوصیای او نبودند شما مانند چارپایان حیران و سرگردان بودید و به هیچ امر واجبی شناخت پیدا نمی کردید و وارد شدن به قریه دانش و معرفت جز از در آن امکان ندارد. به این جهت ضروری است انسان کامل را از منظرهای مختلف مورد بحث قرار دهیم. لذا باید گفت ضرورت وجود انسان کامل از ابعاد مختلفی قابل بحث است:
 
آیینه تمام نمای حق: آنگاه که خداوند اراده کرد تا در یک مظهر کامل ظهور کند انسان آفریده شد و مظهر تام اسماء الله گردید. از آن روی که خداوند علاوه بر کمال ذاتی دارای کمال اسمایی نیز هست، اکملیت او اقتضا دارد که همه کمالات خود را مفصلا اظهار کند تا خود را در آن مظاهر رؤیت کند. که این همان بیان اصطلاح استجلا است. پس از جمله اسرار خلق، عالم استجلا است و کمال این استجلا در انسان کامل است.
 
درست است که همه اشیا مظاهر اسمای الهی هستند و هر یک در حد خود اسما و صفات او را جلوه می دهند؛ مثلا عالم ماده مظهر اسمای تشبیهی حق و عالم عقل مظهر اسمای تنزیهی او هستند و او در هر اسمی در حد آن جلوه می کند؛ اما در این میان انسان است که مظهر تمامی اسمای الهی بوده و همه آنها را به نحو جمع الجمع دارد و حق را آن گونه که هست ظاهر می کند. به گونه ای که ظهور بیش از آن امکان ندارد، پس حق سبحانه برای رؤیت اعیان اسما حسنایش یا به عبارت دیگر رؤیت تعین خود در مخلوق جامعی که همه آنها را در بر دارد، انسان را آفرید. زیرا به واسطه آن کون جامع که به وجود متصف است، سر حق برای حق ظاهر می شود و حق اسمای خود را در مظهر می بیند.
 
انسان کامل برقرار کننده عدالت اسماء: انسان کامل از حیث ذات، اسماء و صفات، احکام و اعتبارات، همان گونه که خداوند هست ظهور می کند و تمام آنها را به نحو اعتدال داراست، اوست که اعتدال را بین اسماء و مظاهر دیگر برقرار می کند. زیرا در مظاهر دیگر هستی هر یک از اسماء می خواهند به نحو مطلق ظهور کنند. و سلطنت و حکومت خود را مستعلی گردانند. اما ظهور دو اسم متقابل مانند رحیم و مذل اگر به نحو اطلاق باشد موجب تخاصم بین اسماء و مظاهر خواهد شد. بنابراین نیاز است که عادلی این عدالت را اجرا کند و مظهری با اسم عدل که مظهر جمیع اسماء و صفات حق تعالی است، بر اسماء دیگر حکومت کرده و رفع تخاصم کند و هر مظهری را به جایگاه کمال واقعی اش برساند. انسان کامل یا همان حقیقت محمدیه کسی است که اسماء و صفات خداوند را به تمامه و با عدالت در خود متجلی نموده و در همه مظاهر حاکم بر آنهاست.
 
حقیقت محمدیه صلوات الله علیه قطب الأقطاب عالم وجود و جمیع مظاهر مربوب این حقیقت ازلی و ابدی می باشند و شأن او اقامه عدل در جمیع مراتب است وجمیع انبیا در شئون تابع و از فروعات و اغصان و مظاهر این اسم اعظم الهی اند. که آیینه تمام نمای حق و حاکی از جمیع اسماء و صفات است. این استعداد در هیچ موجودی وجود ندارد، مگر در انسان کامل ختمی و اقطاب او از عترت علیهم السلام.
ادامه دارد..

منبع: انسان کامل از دیدگاه ابن عربی و امام خمینی رحمة الله علیه، نرگس موحدی، چاپ و نشر عروج، چاپ اول، تهران، 1393


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط