موجود زنده یا انسان کامل

اگر هریک از انسانها در این دنیا همت به کسب کمالات ننماید، ؛ همان حیوان ناطق است که هرگز به مقام انسانیت دست نیافته
يکشنبه، 17 آذر 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
موجود زنده یا انسان کامل
آیا نوع انسان شامل احکامی که در عرفان برای انسان کامل است می شود یا انسان کامل باید دارای یک سری خصوصیات و شرایط ویژه باشد؟ صورة کاملة للإنسان الکامل الذی یجمع فی نفسه جمیع حقائق الوجود، ولذلک یسمیها آدم الحقیقی، والحقیقة الإنسانیة. اول ویژگی انسان برای کامل بودن این است که جمیع حقایق را مظروف باشد و جمیع مقامات بالقوه را بالفعل کرده است. این انسان بر فرشته نیز برتری دارد؛ زیرا فرشته دارای مقامی معلوم است.
 
چنانچه محیی الدین، نیز در الفتوحات المکیة می گوید: فإذا لم یحز انسان  رتبة الکمال فهو حیوان تشبه صورته الظاهرة صورة الإنسان وکلامنا فی الإنسان الکامل. انسان تا مراتب کمال را طی و مقامات عالیه انسانی را کسب نکند و متخلق به اخلاق الله و متصف به صفات او نباشد، انسان نیست؛ بلکه حیوانی است که فقط صورت ظاهری او شبیه انسان است؛ در حالی که بحث و روی سخن ما در عرفان انسان کامل است، نه هر کس که ظاهر جسمانی او شبیه انسان باشد.
 
إنها صورة تشبه صورة الإنسان، فلا فرق بینها وبین صورة من خشب أو حجارة، ولا ینطلق علیها اسم إنسان إلا بالمجاز لا بالحقیقة؛ انسان نماهایی که صورت انسانی دارند و باطنشان همانند چوب و سنگ است که نه رشدی دارند و نه هوشیاری و تکاپو و حرکت به سوی حقیقت و به سمت پله های کمال و اگر آنها را انسان می نامند، از روی مجاز و لفظ است و حقیقتا انسان نمی باشند. ابن عربی در بخش دیگری از الفتوحات المکیة نیز در مورد انسان کامل و انسان حیوانی این گونه توضیح می دهد:
 
اگر هریک از انسانها در این دنیا همت به کسب کمالات ننماید، ؛ همان حیوان ناطق است که هرگز به مقام انسانیت دست نیافته و بلکه نسبت او به انسان حقیقی مانند نسبت جسد میت به انسان حی و زنده می باشد. زیرا میت آنگاه که روح در آن نیست، تنها شکل ظاهری آن انسان است و از همه انسانی بی بهره است، از این جهت همانند انسانی است که از همه کمالات بی بهره است. و «هو إنسان بالشکل لا بالحقیقة لأن جسد المیت فاقد فی نظر العین جمیع القوى» انسان تا کمالات اسمائیه را در خود محقق نکرده، راهی به خلافت اللهی او نیست. این سخن ابن عربی را میتوان در قوس صعود مد نظر داشت و حرکت عموم انسانها به سوی کمال.
 
انسان کامل از آنجا که مجلای اسماء الله گشته، با نظر به درون خویش و از درون نفسش خدا را می شناسد و انسان حیوانی با عقل خویش به شناخت خداوند می پردازد اما «ما وصل إلى هذه المعرفة بالله لا ملک ولا عقل إنسان حیوانی فإن الله حجب الجمیع عنه وما ظهر إلا للإنسان الکامل»؛ خداوند متعال نیز خود را جز به انسان کامل که خود را صرف خدا کرده است، نمی شناساند. در این عبارت ابن عربی تنها راه شناخت حق را، شهود حقایق اسماء و صفات از راه دل دانسته و استدلال عقلی را مردود و جویندگان راه عقل حیوانی را محجوب از تمامی حقایق می داند. که هرگز به وصال دست نخواهد یافت.
 
ابن عربی بار دیگر به این موضوع تأکید می کند که آنچه از انسان اراده می شود انسانی است که خلیفة الله است نه «الإنسان بما هو إنسان حیوان فقط، بل بما هو إنسان وخلیفة وبالإنسانیة والخلافة صحت له الصورة على الکمال وما کل إنسان خلیفة فإن الإنسان الحیوان لیس بخلیفة عندنا».(1)
 
انسان کامل چشم الهی در بیان وجه تسمیه انسان کامل، یکی از وجوه آن ویژگی انسان العین بودن انسان کامل بود، که از آن جهت که انسان با حقایق مأنوس است، انسان نامیده شده است. این مطلب از جهت دیگر می تواند ویژگی انسان کامل لحاظ شود. همانطور که اگر انسان در مراتب بندگی قدم نهاده و قرب نوافل را کسب کند خداوند چشم و گوش و... او می شود؛ انسان کامل که مرآت الهی است نیز چشم حق تعالی می باشد، که پروردگار جهانیان به واسطه او به عالمیان و مخلوقاتش می نگرد و آنها را مورد رحمت بی انتهای خویش قرار می دهد. از طرفی خدای متعال با انسان العین به ذات خویش نیز نظر می نماید. والإنسان الکامل من الحق بمثابة إنسان العین من العین. فکما أن إنسان العین هو ما به تبصر العین، کذلک الإنسان هو المجلی الذی یبصر الحق به نفسه إذ هو مرآته (2)
 
انسان کامل همان انسان العین حق تعالی است که آیینه وار، حق را تمام قد در خود نمایان می سازد. بالی زاده در شرح خود بر فصوص، مانسان العین را این گونه تفسیر می کند: هو للحق بمنزلة إنسان العین من العین (نظر الحق إلى خلقه) أی إلى موجوداته الخارجیة بعد إیجادها به، فالمقصود الأصل بإیجاد الإنسان الکامل النظر به وهو النظر بالغیر فی النظر بالذات لا کالنظر بالواسطة إلى خلقه فأحب النظر إلیهم بالحب الذاتی (فرحمهم) بسبب نظره الحبى إلیهم وأعطى حوائجهم على حسب استعداده.(3)
 
 انسان کامل برای خداوند به مثابه انسان العین است که حق تعالی بعد از این که موجودات را به واسطه او آفرید، به ایشان از دریچه انسان العین نظر نمود. بنابراین هدف و غایت نهایی نظر به انسان کامل است، که در واقع نظر به ذات است از طریق غیر ذات. اما حب ذاتی موجب می شود تا حق تعالی البته هر یک را به اندازه استعداد و ظرفیتش مورد رحمت و فیض خویش قرار دهد.
 
کاشانی در شرح فص کلمة آدمیة در توضیح این عبارت «للحق بمنزلة إنسان العین من العین الذی به یکون النظر وهو المعبر عنه بالبصر» می گوید که انسان از آن جهت که خداوند متعال با او به خلایق نظر رحمت می افکند، لذا انسان عین و بصر الهی است: لأن الله تعالی نظر به إلى الخلق فرحمهم.
 
جندی در توضیح این مطلب می گوید: قال الشیخ ابن عربی رضی الله عنه: فسمى هذا المذکور إنسانا و خلیفة... وهو للحق بمنزلة إنسان العین من العین الذی به یکون النظر (وهو المعبر عنه بالبصر، فلهذا سمى إنسانة فإنه به ینظر الحق إلى خلقه، فیرحمهم)(4)
 
پی‌نوشت‌ها:
۱. عقلة المستوفر، ص 46.
۲. فصوص الحکم، ص ۳۸.
3.شرح فصوص الحکم، کاشانی، ص ۱۱.
4. شرح فصوص الحکم، جندی، ص ۱۶۱.
 
منبع: انسان کامل از دیدگاه ابن عربی و امام خمینی رحمة الله علیه، نرگس موحدی، صص75-69، چاپ و نشر عروج، چاپ اول، تهران، 1393


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.