سوره اسراء (آیه 1 )
سُبْحَنَ الَّذِى أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَا الَّذِى بَرَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ ءَایَتِنَآ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ «1»پاک و منزّه است آن (خدایى) که بنده اش را از مسجدالحرام تا مسجدالاقصى که اطرافش را برکت داده ایم شبانه بُرد، تا از نشانه هاى خود به او نشان دهیم.همانا او شنوا و بیناست.
نکته ها
معراج، مقدّس ترین سفر در طول تاریخ است، مسافرش پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله، فرودگاهش مسجدالحرام، گذرگاهش مسجد الاقصى، مهماندارش خدا،هدف آن دیدن آیات الهى، سوغاتش اخبار آسمان ها و ملکوت و بالا بردن سطح فهم بشر از این دنیاى مادّى بوده است.(در تفسیر فرقان آمده است: شب میلاد، شب معراج، شب بعثت، شب هجرت، شب ورود به مدینه و شب رحلت پیامبر،همه، شب دوشنبه بوده است) بر اساس روایات، پیامبر یک سال قبل از هجرت، پس از نماز مغرب در مسجدالحرام، از طریق مسجدالاقصى به وسیله ى «بُراق»(تفسیر نورالثقلین) به آسمانها رفت و چون بازگشت، نماز صبح را در مسجدالحرام خواند.(بحار، ج 18، ص389)معراج پیامبر، جسمانى و در بیدارى بوده، نه در خواب و با روح! و اصل آن از ضروریات دین و مورد اتّفاق همه ى فرقه هاى اسلامى است.(این آیه و آیات 8 تا 18 سوره ى نجم، بر این مطلب دلالت دارد) روایات متواتر(متواتر، به روایاتى مى گویند که افراد بسیارى آنرا نقل کرده باشند وجایى براى شبهه نباشد) و برخى دعاها و زیارت نامه ها هم به این مسأله اشاره دارد و در برخى احادیث، منکر آن کافر معرّفى شده است.
خداوند، حضرت آدم را از آسمان به زمین آورد، ولى حضرت رسول صلى الله علیه وآله را از زمین به آسمان برد.(تفسیر کشف الاسرار) پیامبر در آن شب، عوالم بالا،ملکوت آسمان ها و عجائب آفرینش را دیده(تفسیر نورالثقلین) ، با انبیا ملاقات کردند.(کافى، ج 8، ص121) ، برخى احادیث قدسى در این سفر بر آن حضرت وارد شده است، و رهبرى و ولایت على علیه السلام مطرح شد.
در این سفر، حضرت رسول، بهشت و جهنّم را دید، وضعیّت بهشتیان و نعمت هایشان و دوزخیان و عذاب هایشان از مشاهدات دیگر پیامبر بود. وقتى پیامبر داستان معراج را بیان فرمود، بعضى مردم کم ظرفیّت از دین برگشتند.( تفسیر طبرى)پیامبرى که امتّش در آینده از فضانوردان نیز خواهند بود، لازم است به معراج و سفر آسمانى رفته باشد. «سبحان الّذى أسرى بعبده»
پیام ها
1- معراج، لغو نیست، بلکه اسرارى قابل توجّه دارد. «سبحان الّذى اسرى...»2- معراج، اردوى خصوصى و بازدید علمى پیامبر بود، و گرنه خداوند بى مکان است. «سبحان الّذى اسرى»
3- عبودیّت، مقدّمه پرواز است و عروج، بى خروج از صفات رذیله، ممکن نیست. «أسرى بعَبده»
4- انسان اگر هم به معراج برود، باز «عبد» است. پس درباره ى اولیاى خدا غلوّ نکنیم. «أسرى بعَبده»
5- عبودیّت، از افتخارات پیامبر و زمینه ى دریافت هاى الهى اوست. «بعَبده»
6- براى قرب به خدا، شب بهترین وقت است.(سُرى به معناى سیر و حرکت شبانه است) «أسرى... لیلاً»
7- شب معراج، شب بسیار مهمى بوده است. «لیلاً» نکره آمده است.
8- اگر استعداد و شایستگى باشد، پرواز یکشبه انجام مى گیرد. «أسرى بعبده لیلاً»
9- مسجد، بهترین سکوى پرواز معنوى مؤمن است. «من المسجد»
10- مسجد باید محور کارهاى ما باشد. «من المسجد الحرام الى المسجدالاقصى»
11- حرکت هاى مقدّس، باید از راه ها و جایگاه هاى مقدّس باشد. «أسرى... من المسجد»
12- سرسبزى و برکات، باید بر محور مسجد و پیرامون آن باشد. «المسجد... بارَکنا حَوله»
13- بیت المقدّس و حوالى آن، محلّ نزول برکات آسمانى، مقّر پیامبران و فرودگاه فرشتگان در تاریخ بوده است. «بارکنا حَوله»
14- ظرفیّت علمى انسان، از دانستنى هاى زمین بیشتر و شگفتى هاى آسمان نیز از زمین بیشتر است. «أسرى... لنُریَه من آیاتنا»
15- هدف معراج، کسب معرفت و رشد معنوى بود. «لنُریَه من آیاتنا»
16- آیات الهى آن قدر بى انتهاست که رسول خدا نیز توان دستیابى به همه آنها را ندارد. «من آیاتنا»(در جاى دیگر آمده است: «لقد رأى من آیات ربّه الکبرى» نجم، 18)
17- خداوند، به مخالفان هشدار مى دهد که آنان را مى بیند و سخنانشان را مى شنود. «السّمیع البصیر»
اشکال و جواب:
بعضى در مورد معراج و سفر آسمانى پیامبر صلى الله علیه وآله، سؤال ها یا شبهه هایى را مطرح مى کنند، از قبیل اینکه: در فضاى بیرون جوّ، هوا نیست، گرماى سوزان وسرماى کشنده هست، مشکل بى وزنى وجود دارد، اشعّه هاى کیهانى خطرناک است، یک شب براى سیر در آسمان ها کوتاه است و اگر کسى بخواهد در فضا سیر کند، باید سرعتى شبیه سرعت نور یا بیشتر داشته باشد، براى فرار از جاذبه باید سرعتى معادل 40000 کیلومتر در ساعت داشت و امثال اینها.پاسخ اجمالى شبهات این است: اصل معراج در قرآن و روایات متواتر آمده(بحار، ج 18، ص 282 - 410.) و آنچه مهم است، ایمان به اصل آن است و ایمان به جزئیّاتش ضرورى نیست.(البتّه بعضى روایات، مجعول است، مثل مشاهده ى خدا در حال جسم بودن، و برخى قابل قبول است با توجیه و تأویل، مانند: دیدار اهل بهشت و جهنّم و برخى هم بدون تأویل، پذیرفتنى است)
از طرفى معجزه باید عقلاً محال نباشد و چون معراج از معجزات پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله است، مشمول قواعد کلّى همه ى معجزات مى شود.
بقیّه ى مشکلات و شبهات نیز با توجّه به قدرت الهى قابل حلّ است. علاوه برآنکه امروزه که انسان، هواپیما و قمرمصنوعى و سفینه هاى فضایى به کرات دیگر مى فرستد، پذیرفتن معراج آسان است.
چنان که قرآن، جابه جایى تخت بلقیس را از کشورى به کشور دیگر در یک چشم به هم زدن مطرح مى کند این مسأله، مشکل طىّ مسافت را حلّ مى کند.
منبع: وبلاگ فرهنگ قرآن