شفاعت سلمان و جوان خداترس

قرآن در میان مسلمانان، همچون قلب در پیکر انسان است و هرگاه که قرآن در میان آنان حاکم بوده هیچ‌گاه غبار ندامت بر پیشانی آنان ننشسته است. اهتمام به‌ قرآن در میان مسلمانان تا‌ آنجا پیش‌ رفته است که حتّی در ادبیات آنان، ضرب‌ المثل‌ های روزمره و اشعار و حکایات آنان، جایگاهی درخور یافته است.
شنبه، 23 آذر 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شفاعت سلمان و جوان خداترس

جوان خدا ترس و آیات عذاب الهی

امام صادق (علیه السلام) فرمود : روزی سلمان در بازار آهنگران عبور می کرد، دید جوانی فریاد می کشد و جمعیت بسیاری دور او را گرفته اند و آن جوان به روی زمین افتاده و بی هوش شده است .

مردم تا سلمان را دیدند نزد او آمدند و گفتند : گویا به این جوان بی هوشی یا دیوانگی روی آورده است . به بالین او بیایید و از خدا بخواهید ، تا وی نجات یابد .

وقتی جوان، احساس کرد که سلمان در کنارش است، آرامش یافت و چشم خود را گشود و عرض کرد : من نه دیوانه ام و نه حالت بی هوشی ، به من رخ داده است، بلکه در این بازار عبور می کردم ، وقتی دیدم آهنها را روی سندانها گذاشته و می کویند ، به یاد این آیه ی قرآن افتادم .

فالذین کفروا قطعت لهم ثیاب من نار یصب من فوق روسهم الحمیم یصهر به ما فی بطونهم و الجلود و لهم مقامع من حدید « حج - 20 الی 23 »

برای کافران ، لباسهایی از آتش بریده شود و آب سوزان بر سرهای آنها ریخته گردد ، که شدت گرمی آن ، اندرون و پوستشان را بسوزاند و برای آنها گرزهایی از آتش قرار داده شود .

یاد این ایه مرا به این وضع در اورده است . محبت آن جوان با ایمان ، در قلب سلمان راه یافت . او را به دوستی خود انتخاب کرد و همواره سلمان با او رفاقت داشت،تا وقتی که به وی خبر دادند دوستت در بستر مرگ قرار گرفته است .

سلمان به بالین او آمد و گفت : ای فرشته مرگ ( عزرائیل ) با برادر من مهربانی کن .

صدایی شنیده شد که گفت : ای سلمان ، من نسبت به هر شخص با ایمان، رفیق و مهربانم .


منبع: وبلاگ فرهنگ قرآن


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.