وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ: «1»
و شما اى گروه اهل ایمان همگى به سوى خدا بازگردید تا پیروز و رستگار شوید.
هُوَ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَکُمْ فِیها فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ إِنَّ رَبِّی قَرِیبٌ مُجِیبٌ: «2»
صالح به قومش گفت: او شما را از زمین به وجود آورد، و از شما خواست که در آن آبادانى کنید، بنابراین از گناهان و آلودگیها دست بردارید و از حضرتش آمرزش بخواهید آنگاه به سوى او توبه کنید و به جناب او باز گردید زیرا پروردگارم به بندگانش نزدیک و اجابت کننده دعاى آنان است.
جمله توبوا در آیات قرآن امر واجب به همگان است و اطاعت از امر واجب بر همگان ضرورى و لازم است، و اجرایش موجب ثواب و پاداش، و عصیان و سرپیچى از آن گناه و سبب کیفر و آتش است.
وجود مقدس او که به توبه فرمان داده پذیرش آن را هم ضمانت فرموده و به توبه کنندگان در قرآن مجید وعده داده که آنان را مورد عفو قرار دهد و توبه بازگشتشان را بپذیرد و خود را قابل التوب و تواب معرفى کرده و کراراً در آیات کتابش به این حقیقت توجه داده است.
غافِرِ الذَّنْبِ وَ قابِلِ التَّوْبِ: «3»
او آمرزنده گناه و قبولکننده توبه است.
إِنَّ اللَّهَ کانَ تَوَّاباً رَحِیماً: «4»
به یقین خدا همواره بسیار توبهپذیر و مهربان است.
وجود مبارک او اهل توبه را محبوب خود دانسته و به این حقیقت در قرآن مجید اشاره می کند:
إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ: «5»
یقیناً خدا دوستدار تائبان و محبّ پاکیزه شوندگان از آلودگى هاست.
هیچ زمانى نیست که در صورت تحقق توبه واقعى از پذیرفتن توبه امتناع ورزد چنان که در قرآن مجید می فرماید:
وَ هُوَ الَّذِی یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ یَعْفُوا عَنِ السَّیِّئاتِ: «6»
و اوست کسى که همواره از بندگانش توبه را می پذیرد و از بدیها گذشت می کند.
محدث خبیر فیلسوف کبیرفیض کاشانى در کتاب شریف محجة البیضاء که تصفیه احیاء علوم الدین از مسائل غیرعقلى و غیرشرعى است می فرماید: توبه عبارت از حقیقتى است که از سه واقعیت مترتب بر یکدیگر منظم شده و پیوند و گره خورده: علم و آگاهى، حال درونى و کوشش و عمل، علم و آگاهى اول و حال درونى دوم و کوشش و عمل سوم است، مرحله اول سبب تحقق مرتبه دوم و مرتبه دوم سبب تحقق مرتبه سوم است، سببى که اقتضاى جریان سنت حق را در ملک و ملکوت دارد اما علم و آگاهى عبارت است از معرفت و توجه به سنگینى زیان گناه و این معصیت حجاب میان انسان و هر محبوب مثبتى است، چون این توجه و عرفان به او دست دهد و یقینى چیره بر قلب او گردد از این توجه به خاطر این که گناه عامل از دست رفتن محبوب شده درد پشیمانى و الم حیا و شرمسارى از قلب سر میزند، و قلب به این معنا توجه می کند که این تیره بختى و تیره روزى معلول از دست رفتن عمل صالح است، این الم و درد قلبى به حالت دیگر که عبارت از اراده و قصد به جانب فعل و عمل است ظهور می کند که گرهى به گذشته و حال و آینده دارد، گره و تعلّقش به حال به صورت ترک گناه که فعلًا آلوده به آن است خودنمائى می کند، و نسبت به آینده به صورت عزم جدى بر ترک گناه خود را نشان می دهد و نسبت به گذشته در چهره تلافى و جبران گذشته ها از قضاى واجب و پر کردن خلأ کارهاى خیر تحقق می یابد.
چون علم و حال و عمل از افق وجود انسان نسبت به نواقص و ناپاکیها و آلودگى هایش طلوع میکند، توبه تحقق مییابد و گناه آمرزیده می شود، و گذشته ها جبران می گردد و آینده در گردونه سلامت قرار می گیرد، و مغفرت و رحمت شامل انسان می شود، و ظلمت به نور تغییر می یابد، و باطل میرود و حق به جاى آن قرار می گیرد و سعادت دنیا و آخرت انسان تضمین می گردد.
و از آنجا که گناه و معصیت یقیناً مهلک ترین سم، و مخرب دین، و بر باد دهنده دنیا و آخرت است وجوب توبه از آن فورى است و نسبت به انجام آن درنگ و وقت گذرانى و وعده دادن بخود براى توبه در آینده ابداً جایز نیست و بلکه تأخیر آن به هر علّتى معصیتى دیگر و گناهى زشت است و چه بسا که در تأخیر آن آفاتى گریبان گیر انسان شود و از همه آفات زیانبارتر تنگى وقت و از دست رفتن مهلت و رسیدن لحظه مرگ که همه و همه موجب تحقق نیافتن این حقیقت عظیمه و مایه الهیه و ملکوتیه است.
قرآن مجید در این زمینه هشدار کمرشکنى می دهد که واجب است هر معصیت کارى به این هشدار با همه وجود توجه کند:
وَ لَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ حَتَّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّی تُبْتُ الْآنَ وَ لَا الَّذِینَ یَمُوتُونَ وَ هُمْ کُفَّارٌ أُولئِکَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَلِیماً: «7»
و براى کسانى که پیوسته کارهاى زشت مرتکب می شوند تا زمانى که مرگ یکى از آنان فرا رسد و در آن لحظه که همه فرصتها از دست رفته گوید: اکنون توبه کردم، و نیز براى آنان که در حال کفر از دنیا می روند توبهاى نیست، اینانند که عذابى دردناک براى آنان آماده کرده ایم.
روایات باب توبه
از حضرت حسن از رسول خدا روایت شده است:«لما هبط ابلیس قال و عزتک وجلالک وعظمتک لاافارق ابن آدم حتى تفارق روحه جسده، فقال الله سبحانه: وعزتى وجلالى وعظمتى لا احجب التوبة عن عبدى حتى یغرغربها:» «8»
هنگامى که ابلیس از مقامات ملکوتیاش فرود افتاد به حضرت حق گفت سوگند به عزت و جلال و عظمتت از انسان جدا نمى شوم تا روح از بدنش مفارقت کند، حضرت حق به او فرمود: سوگند به عزت و جلال و عظمتم من هم در توبه را به روى آنان نمى بندم تا آنجا که بتوانند آن را در گلو بچرخانند.
از حضرت باقر (ع) روایت شده است:
«ان آدم قال: یا رب سلطت على الشیطان و اجرنیة منى مجرى الدم فاجعل لى شیئً فقال: یا آدم جعلت لک ان من هم من ذریتک سیئته لم تکتب علیه فان فان عملها کتبت علیه سیئته ومن هم منهم بحسنة فان لم یعملها کتبت له حسنة وان هو عملها کتبت له عشرا قال: یا رب زدنى قال جعلت لک ان من عمل سیئته ثم استغفر غفرت له قال: یا رب زدنى قال جعلت لهم التوبة و بسطت لهم التوبة حتى تبلع النفس هذه قال یا رب حسبى:» «9»
آدم به حضرت حق گفت: پروردگار من از شیطان به سوى من راهى باز گذاشتى و او را در محل جریان خونم به جریان انداختى، در برابر آن چیزى براى من قرار بده: خطاب رسید براى تو این را قرار میدهم که هرکس از ذریه ات گناهى را قصد کند در پروندهاش نوشته نشود، اگر مرتکب شود فقط یک گناه ثبت شود، و هرکس از آنان یک عمل خوبى را قصد کند، اگر انجام ندهد یک حسنه در پرونده اش ثبت شود و اگر آن را انجام دهد ده حسنه برایش نوشته شود، آدم گفت: پروردگارا بر من بیفزاى، خطاب رسید براى آنان توبه قرار می دهم و آن را از نظر زمانى توسعه می بخشم تا جان به گلو برسد، آدم گفت: مرا بس است.
حضرت صادق از رسول خدا روایت می کند:
«من تاب قبل موته بسنة قبل الله توبته ثم قال: ان السنة لکثیرة من تاب قبل موته بشهر قبل الله توبته ثم قال: ان الشهر لکثیر من تاب قبل موته بجمعة قبل الله توبته ثم قال: ان الجمعة لکثیرة من تاب قبل موته بیوم قبل الله توبته ثم قال: ان الیوم لکثیر من تاب قبل ان یعاین قبل الله توبته:» «10»
هرکس به یک سال پیش از مرگش توبه کند خدا توبه اش را می پذیرد، سپس فرمود: یکسال زیاد است، هرکس به یک ماه پیش از مردنش توبه کند، خدا توبه او را قبول می کند، آنگاه فرمود: یک ماه زیاد است، هرکس به جمعه اى قبل از تمام شدن عمرش توبه کند خدا توبه اش را امضاء می کند سپس فرمود یک جمعه پیش از مرگ زیاد است، هرکس به یک روز پیش از مرگش توبه کند، خدا توبه اش را می پذیرد، آنگاه فرمود یک روز زیاد است، هرکس پیش از آن که آثار دنیاى پس از مرگ را مشاهده کند خدا توبه اش را می پذیرد.
در حقیقت پایان این روایت می خواهد بگوید باید به اندازهاى مهلت داشته باشد که بتواند توبه واقعى را تحقق دهد، در صورتى که مهلت تحقق توبه مورد نظر حق از دست برود نجاتى براى انسان نخواهد بود.
از على (ع) روایت شده:
«لاشفیع انجح من التوبة:» «11»
شفیعى رستگارکننده تر از توبه نیست.
از حضرت صادق (ع) روایت شده است:
«مرّ عیسى بن مریم على قوم یبکون فقال: على مایبکى هؤلاء فقیل: یبکون على ذنوبهم، قال فلیدعوها یغفرلهم.» «12»
عیسى بن مریم به قومى گذشت که می گریستند، پرسید براى چه گریه می کنند، گفتند بر گناهانشان اشک می ریزند، فرمود پس نسبت به آن دعا کنند که مورد آمرزش قرار می گیرند.
امام صادق (ع) از رسول خدا روایت می کند:
«یلزم الحق لامتى فى اربع: یحبون التائب، ویرحمون الضعیف، ویعینون المحسن، ویستغفرون للمذنب:» «13»
بر امتم اداى حق در چهار واقعیت لازم است:
توبه کننده را دوست بدارند، به ناتوان رحم کنند، به نیکوکار کمک دهند، و براى گناهکار طلب آمرزش نمایند.
امیرالمؤمنین (ع) میفرماید:
«توبوا الى الله عزوجل و ادخلوا فى محبته فان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین والمؤمن توّاب:» «14»
به پیشگاه خداى عزوجل توبه کنید و در دایره عشق و محبتش وارد شوید که در قرآن فرموده: یقیناً خدا تائبان و پاکیزه شوندگان از آلودگی ها را دوست دارد، و مؤمن بسیار توبه کننده است.
حضرت رضا (ع) از پدرانش از رسول خدا روایت می کند:
«مثل المؤمن عندالله عزوجل کمثل ملک مقرب وان المؤمن عندالله عزوجل اعظم من ذلک ولیس شیئى احب الى الله من مؤمن تائب او مؤمنه تائبة:» «15»
جایگاه مؤمن نزد خداى عزوجل چون جایگاه فرشته مقرب است و یقیناً مقام مؤمن نزد خدا از این مقام هم بزرگ تر است و چیزى نزد خدا از مؤمن تائب و مؤمنه تائبه محبوت تر نیست.
حضرت رضا (ع) از پدرانش از رسول خدا روایت می کند:
«التائب من الذنب کمن لاذنب له:»
توبه کننده از گناه مانند کسى است که گناهى براى او نیست.
از حضرت صادق (ع) روایت شده است:
«اوحى الله عزوجل الى داوود النبى على نبینا وآله و (ع) یا داوود ان عبدى المؤمن اذا اذنب ذنبا ثم رجع وتاب من ذلک الذنب واستحیى منى عند ذکر غفرت له وانسیة الحفظة وابدلته الحسنة ولاابالى وانا ارحم الراحمین:» «16»
خدا به داود خطاب کرد اى داود هرگاه بنده مؤمنم مرتکب گناهى شود، سپس به سوى من باز گردد و از آن گناه توبه کند و از من هنگام یاد گناه شرمسار شود او را می آمرزم، و گناه را از یاد حافظان عمل می برم و آن را تبدیل به حسنه می کنم و باک ندارم چرا که من مهربان ترین مهربانانم.
معاویة بن وهب که از اصحاب عالى قدر و مورد اطمینان حضرت صادق (ع) است می گوید از حضرت صادق شنیدم که می فرمود:
«اذا تاب العبد المؤمن توبة نصوحا احبه الله، فستر علیه فى الدنیا والآخرة قلت: وکیف یستر علیه؟ قال: ینسى ملکیه ما کتبا علیه من الذنوب و اوحى الله الى جوارحه: اکتمى علیه ذنوبه، واوحى الى بقاع الارض: اکتمى علیه ما کان یعمل علیک من الذنوب، فیلقى الله حین یلقاه ولیس شیئى یشهد علیه بشیئى من الذنوب:» «17»
هنگامى که بنده مؤمن توبه خالص و حقیقى کند خدا او را در دایره محبتش وارد می کند، پس بر او در دنیا و آخرت پوشش می اندازد، به حضرت گفتم: چگونه بر او پوشش قرار می دهد؟ فرمود: گناهانش را از یاد دو فرشتهاى که آن گناهان را بر او نوشته اند می برد، و به اعضایش وحى می کند گناهانش را بر او کتمان کنید و پنهان بدارید، و به قطعه هاى زمین وحى می نماید: آنچه بر روى شما از گناهان مرتکب شده بر او بپوشانید، پس خدا را ملاقات می کند در حالى که چیزى بر ضدش به چیزى از گناهان گواهى دهد یافت نمى شود.
از حضرت صادق (ع) روایت شده است:
«ما من مؤمن یذنب ذنبا الا اجّل سبع ساعات، فان استغفرالله غفرله وانه لیذکر ذنبه بعد عشرین سنة فیستغفرالله فیغفرله وان الکافر لینسى ذنبه لئلا یستغفرالله:» «18»
مؤمنى نیست که مرتکب گناهى شود مگر این که هفت ساعت به او مهلت دهند، اگر از خدا درخواست مغفرت کرد آمرزیده می شود، او چنانچه پس از بیست سال فراموشى نسبت به گناهش از گناهش یاد کند و از خدا درخواست مغفرت نماید، آمرزیده خواهد شد، کافر به جریمه کفرش گناهش را فراموش می کند تا در حوزه آمرزش وارد نشود.
از حضرت باقر (ع) روایت شده:
«ان الله تعالى اشد فرحا بتوبة عبده من رجل اضل راحلته و زاده فى لیلة ظلماء فوجدها فالله اشد فرحا بتوبة عبده من ذلک الرجل براحلته حین وجدها:» «19»
خدا به توبه بنده اش خوشحال تر از مردى است که توشه و زادش را در شب تاریک گم کرده پس آن را یافته است، خدا به توبه بندهاش از چنین مردى هنگام یافتن توشه اش خوشحال تر است.
همه این روایات و دیگر روایاتى که در معتبرترین کتابها درباره توبه روایت شده مربوط به توبه حقیقى و بازگشت جدى به سوى پروردگار است، توبهاى که قصد آدمى را بر ترک گناه جدى کند، و گذشته را جبران نماید، و آینده اى پاک و سالم بسازد، در رابطه با توبه حقیقى سخنى بالاتر و استوارتر و راه گشاتر از سخن امیرالمؤمنان (ع) نیافتم که بر خود واجب می دانم در پایان این بخش آن سخن زیبا را که در باب حکمت هاى نهج البلاغه ثبت است بیاورم.
شخصى در محضر مقدسش گفت: استغفرالله حضرت با حالتى برخاسته از خشم به او گفت: مادر به عزایت گریه کند میدانى توبه و استغفار چیست؟ بى تردید استغفار و توبه منزلت مردم بلند مرتبه است، و آن حقیقتى مرکب از شش معناست:
اول: پشیمانى جدى از گناهانى که در گذشته انجام گرفته است.
دوم: تصمیم و اراده واقعى بر ترک گناه براى ابد در آینده.
سوم: پرداخت حقوق مردم تا خدا را دیدار کنى در حالى که هیچ حقى از مردم بر عهده ات نباشد.
چهارم: اراده استوار بر اداى هر واجبى از واجبات خدا که آن را ضایع کرده و بجا نیاورده اى.
پنجم: همت بر آب کردن گوشتى که از حرام و گناه بر وجودت روئیده با حرارت و آتش اندوه برگذشته تا جائى که پوست را به استخوان بچسبانى و میان پوست و استخوان گوشت جدید روید.
ششم: رنج عبادت و خدمت را بر بدن بچشانى چنان که شیرینى و لذت گناه را بر آن چشانیدى.
سپس با تحقق این شش برنامه بگوئى: استغفرالله. آرى براساس گفتار آگاه به ملک و ملکوت دارنده علم کتاب، خزینه دانش اولین و آخرین حضرت امیرالمؤمنین (ع) توبه عبارت از اداى حقوق الهى و اداى حقوق خلق، و تغییر دادن بدن از پوشش حرام به پوشش پاک، و ندامت و پشیمانى از گذشته و قدم نهادن در صراط مستقیم تا پایان عمر است، و این توبه است که انسان را از هبوط راهى صعود می کند، و فرشتگان را دعاگوى انسان می نماید، و آدمى را به دایره حبّ حق می کشاند، و براى انسان طهارت و پاکى واقعى می آورد، و خیر دنیا و آخرت را تضمین می نماید و براى حضرت آدم خلفى با ارزش می سازد، و راه ورود انسان را به حریم محبوب باز می کند، و آدمى را از استحقاق عذاب دوزخ می رهاند، و شایسته ورود در بهشت جاوید و ابدى قیامت می کند.
پی نوشت ها:
(1)- نور، آیه 31.
(2)- هود، آیه 61.
(3)- غافر، آیه 3.
(4)- نساء، آیه 16.
(5)- بقره، آیه 222.
(6)- شورى، آیه 25.
(7)- نساء، آیه 18.
(8)- بحار، ج 6، ص 16.
(9)- کافى، ج 2، ص 44.
(10)- کافى، ج 2، ص 44.
(11)- بحار، ج 6، ص 19.
(12)- امالى صدوق، 297.
(13)- خصال، ج 1، ص 114.
(14)- خصال، ج 2، ص 162.
(15)- بحار، ج 6، ص 21.
(16)- ثواب الاعمال، 125.
(17)- بحار، ج 6، ص 28، حدیث 31.
(18)- بحار، ج، ص 34، حدیث 49.
(19)- کافى، ج 2، ص 435.
منبع: مرکز مطالعات شیعه