جنگ داخلي در اسرائيل
نويسنده: هيثم عزت الصادق
مصوبه كنست صهيونيست ها جنگ پنهاني را ميان شهرك نشينان صهيونيست و نيروهاي ارتش اسرائيل دامن زد. ژنرال موشه بوغي يعلون رئيس ستاد ارتش رژيم صهيونيستي اعتراف كرد كه آغاز تخليه و برچيدن شهرك هاي صهيونيست نشين خطرات فزاينده اي درپي خواهد داشت كه يكي از آنها سرپيچي نيروهاي ارتشي از انجام دستورات به سبب تحريك خاخام هاست و اين در حالي است كه سازمان موسوم به دايره اراضي «اسرائيل» به شهرك نشينان صهيونيست وعده داده است كه آنان را در منطقه النقب سكونت دهد و به كشاورزان نيز اجازه مي دهد كه كماكان زمين هاي كشاورزي خود را در داخل اراضي اشغالي ۴۸ در دست خود نگه دارند و به زراعت خود در آنجا ادامه دهند.
به رغم همه اين وعده ها، اجراي طرح عقب نشيني يكجانبه و تخليه شهرك هاي صهيونيست نشين در نوار غزه مي تواند به درگيري ميان صهيونيست ها بيانجامد. پيش از اين، ژنرال موشه يعلون با درخواست از كليه جناح هاي سياسي در اسرائيل به كنار گذاشتن ارتش از اين قائله، نسبت به وقوع چنين درگيري هشدار داده بود. اگرچه آغاز انتفاضه موجب شد كه فرعون شهرك سازي (شارون) از بخشي از آرمان هاي توسعه شهرك هاي صهيونيست نشين خود دست بكشد، ادامه اين قيام مي تواند به افزايش تندروي گروه هاي كوچك و تندروي صهيونيست منجر شود كه روزنامه هاي اسرائيلي با انتشار خطر تهديد به قتل شارون درصدد اعلام خطرناك تر شدن اين وضع بودند.
اين احتمال هم وجود دارد كه مسئله از اين بزرگ تر و عميق تر باشد و به درگيري داخلي ميان اين احزاب بيانجامد و زمينه براي بحراني تر شدن وضعيت و رسيدن آن به مرز وقوع درگيري داخلي در اسرائيل فراهم گردد. اگر كابينه رژيم براي تخليه تا سپتامبر سال آينده ميلادي به اجرا بگذارد، احتمال بسياري وجود دارد كه نظر شهرك نشينان صهيونيست نسبت به دولت عبري تغيير كند. نشانه هاي اين امر را مي توان در اعتراف سخنگوي اداره زندانهاي رژيم صهيونيستي به وضوح مشاهده كرد. اين سخنگو در تاريخ ۱۹ اكتبر سال جاري ميلادي اظهار داشت، سازمان زندان هاي رژيم صهيونيستي دستوري دريافت كرد مبني بر اين كه خود را براي بازداشت صدها شهرك نشيني كه با امر تخليه مخالفت كنند، آماده كند. بايد به ياد داشته باشيم كه شمار شهرك نشينان صهيونيست ساكن منطقه نوار غزه در حدود ۱۵۰۰ تن است. آيا طرح تخليه مي تواند سرآغاز جنگ داخلي در جامعه اسرائيل باشد يا آن كه به افزايش فعاليت احزاب تندرويي مانند جنبش «كاخ» - كه فعاليتش ممنوع اعلام شده است - يا احزابي مانند «وحدت ملي» دامن مي زند و آنان به سبب قدرت تأثير گذاري شان بر ارتش اسرائيل به گروهك هاي مسلح شبه نظامي تبديل شود، يا احتمال بروز تحولات ديگري وجود دارد، بايد منتظر ماند و شاهد حوادث سال آينده بود.
اين احزاب تندرو و جنبش هاي راستگراي صهيونيست به هر اقدامي كه دست بزنند و تأثير آن بر آينده جامعه صهيونيستي هرچه باشد، مسئوليت اصلي بر گردن جنبش صهيونيسم است، زيرا شاخه اي كه شيطان مي كارد شاخه هاي جديدي از نژادپرستي و تندروي پديد مي آورد. نبايد فراموش شود كه جناح هاي مختلف صهيونيستي از چپ گرفته تا راست در راهبردها و سازوكارها با يكديگر هيچ تفاوت اساسي ندارند. اين نكته را هم نبايد از نظر دور داشته باشيم كه حزب ليكود در تعميق گرايش هاي ميهن پرستي افراطي در داخل جامعه اسرائيل به ويژه در ميان احزاب و تجمعات كوچك مذهبي سهم بسزايي داشته است. از زماني كه اين حزب در سال ۱۹۷۷ قدرت را در رژيم صهيونيستي به دست گرفت تا طبيعت نظامي گري را در كليه عرصه هاي زندگي صهيونيست ها تعميق بخشد، كوشيد تا پديده موسوم به «فردپرستي» از جمله به وسيله برجسته ساختن نقش شخصيت هاي تاريخي ليكود در جامعه صهيونيستي رواج يابد. بنابراين شعارهاي جوانان صهيونيست از شعارهاي عمومي جنبش نژادپرست صهيونيستي به شعار «بيگن، بيگن» تغيير ماهيت داد.
در اين سال جنبش هاي تندرو جناح راست رژيم صهيونيستي از جمله گروهك كاخ به رهبري مائير كاهانا كه چند سال پيش ترور شد، نفوذ گسترده اي در ميان شهرك نشينان صهيونيست پيدا كرد. اين نفوذ بر پايه برنامه هاي حزب ليكود صورت گرفت كه در آن بر ضرورت رهايي از دست آنچه آنان را «گوييم» يعني غريبان تأكيد شده است. اين حزب همچنين تأكيد كرده است كه «ارض موعود» بايد به صورت كامل در اختيار يهوديان باشد. بر كسي پوشيده نيست كه مقصود از اين غريبان فلسطينيان و صاحبان اصلي و قانوني سرزمين فلسطين است.
اين انديشه ها كه ليكود با وجود تأكيد فلسطينيان بر تمسك به اراضي شان به آن پايبند مانده و همه قطعنامه هاي بين المللي را كه از سال ۱۹۴۷ به تصويب رسيده و در آنها بر حق فلسطينيان در تشكيل دولت مستقل ملت فلسطين در خاك اين سرزمين تأكيد شده، ناديده گرفته است و نيز اين نژادپرستي كه همه قطعنامه هاي بين المللي را زيرپا گذاشته و تمام توان نژادپرستانه يهوديان را براي نقض حقوق انساني فلسطيني و غصب همه حقوق ملي اين ملت ستمديده، همچنان رشد يافته و با كمك شبه نظاميان مسلح و با توطئه حزب ليكود كه در سال هاي اخير وارد بازار معامله صلح و ثبات در منطقه شده، به قدرت زيادي دست يافته است، اما آيا گرگ هميشه مي تواند از لباس ميش استفاده كند و شناخته نشود؟!
جنبش هاي مذهبي يهودي بر اين باورند كه تغيير زبان شارون و پافشاري وي بر عقب نشيني از نوار غزه، خيانت به اصول مشتركي است كه ميان آنها و ليكود پيوند ايجاد مي كرد به همين سبب اين احزاب از ائتلاف شيطاني خود با شارون كناره گيري و نيروي خود را براي مقابله با تصميم وي بسيج كردند و اين مسئله تا بدانجا رسيد كه روزنامه هاي صهيونيستي از توطئه تندروهاي راستگراي صهيونيست براي ترور شارون پرده برداشتند.
حزب ليكود اصلي ترين عامل افزايش تندروي صهيونيست ها تلقي مي شود، اما اين تندروي بالاخره مانند جادوي جادوگر به خود او زيان رساند تا آنجا كه حزب كار و جناح چپ رژيم صهيونيستي آمادگي خود را براي به دست گرفتن قدرت به ويژه از راه توسعه روابط خود با برخي فلسطينيان كه براساس معيارهاي صهيونيستي آمادگي خود را براي به دست گرفتن قدرت به ويژه از راه توسعه روابط خود با برخي فلسطينيان كه براساس معيارهاي صهيونيستي ميانه روتر تلقي مي شوند، نشان داده اند. كار به جايي رسيده است كه رهبر حزب كار صريحا از حضور گسترده نظاميان صهيونيست در اراضي اشغالي ۱۹۶۷ انتقاد كرده و نسبت به بروز تغيير جمعيتي در داخل خط سبز (مناطق اشغالي ۱۹۴۸) به سبب ادامه شهرك سازي ها و افزايش بحران اقتصادي «اسرائيل» هشدار داده است.
گمان مي رود كه درگيري ميان شهرك نشينان صهيونيست و كابينه شارون يا هر كابينه صهيونيستي ديگري، با درگيري بر سر وضعيت شركت آب «اسرائيل» آغاز خواهد شد. اين شركت امتيازهاي زيادي از جمله تخفيف ويژه در قيمت آب به شهرك نشينان صهيونيست داده است و فقط يك نهم حق آب آشاميدني و يك سوم آب زراعي را كه از ساكنان داخل خط سبز دريافت مي شد، از آنان دريافت مي كند. جالب آن كه قيمت آب بهاي دريافتي از صهيونيست ها در داخل خط سبز بسيار كمتر از آن قيمتي است كه از فلسطينيان دريافت مي شود. شهرك نشينان صهيونيست افزايش قيمت آب بها را سرآغاز تنگ كردن مجال فعاليت هاي اقتصادي خود مي دانند كه اين امر گرايش هاي افراطي را در ميان آنان تقويت مي كند و اين امر مانع از خروج جزئي نيروهاي ارتش صهيونيست ها از مرزهاي مصر و گذرگاه ايرز و ديگر گذرگاه هاي خارجي نوار غزه مي گردد. مضاف بر آن كه به گفته يكي از مقامات اداره زندان رژيم صهيونيستي، احتمال مي رود صدها شهرك نشين مخالف طرح تخليه به همين علت بازداشت شوند.
همه اين اقدامات به افزايش افراط گري در جامعه صهيونيستي دامن خواهد زد. به نظر مي رسد كه اقدامات مربوط به تخليه شهرك نشينان نيازمند فراهم آوردن امنيت براي شهرك نشينان در زمان تخليه و پس از ايجاد خلاء ناشي از عقب نشيني ارتش «اسرائيل» باشد. چنين تضميني با ادامه بمباران و گلوله باران مناطق فلسطيني نشين و پيگيري سياست قتل عام فلسطينيان ساكن نوار غزه حاصل نشده است، به ويژه كه اين منطقه دژ تاريخي جنبش هاي حماس و جهاد اسلامي است و به نظر مي رسد كه اين منطقه كاملا آماده مقاومت است و حتي حملات هوايي هم بر ضد اين منطقه كاري از پيش نبرده است و همين امر شارون را وادار كرد كه آن تصميم بسيار تلخ و دشوار را بگيرد.
بسياري از رهبران با نفوذ حزب كار بر اين باورند كه عقب نشيني يك جانبه از نوار غزه يك خودكشي است كه نتايج آن قابل پيش بيني نيست. اين امر نشان مي دهد كه نگراني هاي امنيتي جناح چپ اسرائيل تا چه اندازه است، آنچه اين ديدگاه را مورد تأكيد قرار مي دهد انتشار بيانيه اي از سوي شماري از شخصيت هاي مهم جناح چپ رژيم صهيونيستي و موافق با جريان عقب نشيني از جمله افراييم سينه از نمايندگان حزب كارگر در پارلمان اين رژيم و ايلان ليبوويچ از اعضاي حزب ميانه روي شينوي، است.
زئيف شيو تحليلگر امور نظامي روزنامه صهيونيستي هاآرتص و برخي از شخصيت هاي سياسي فلسطيني نزديك به ياسر عرفات نيز بر اين باورند كه براي انجام عقب نشيني بهتر است كه با تشكيلات خودگردان در اين باره گفت وگو شود تا راه هاي تخليه شهرك نشينان صهيونيست و عقب نشيني نيروهاي نظامي ارتش «اسرائيل» از نوار غزه بررسي گردد و در مقابل طرف فلسطيني نيز تضمين دهد كه وضعيت دستگاه هاي امنيتي خود را اصلاح كرده و مسئوليت حفظ نظم در نوار غزه پس از عقب نشيني را برعهده بگيرد.
گمان مي رود يكي از اهداف پنهاني امضاكنندگان يادداشت مذكور، تلاش براي شكستن هيبت مقاومت مسلحانه از طريق سازمان هاي امنيتي تشكيلات خودگردان باشد، در صورت موفقيت اين پروژه، بحران اجتماعي در جامعه صهيونيستي به «شريك فلسطيني» منتقل و تصميم براي عقب نشيني نيز از سوي «اسرائيلي ها» پذيرفته مي شود. اما احتمال وقوع چنين حادثه اي از يك سو به سبب تفكر عقلايي حاكم بر مقاومت فلسطين كه با درگيري داخلي و هرج و مرج مخالف است و از سوي ديگر با توجه به ادامه وحشي گري شارون و مخالفت وي با هرگونه مذاكره با طرف فلسطيني بسيار ضعيف مي نمايد.
زمان آغاز عقب نشيني كه ماه ژوئيه سال ۲۰۰۵ اعلام شده، نزديك است تا آن هنگام امور همچنان پنهان باقي مي ماند. احتمال اهمال و فردافكني از سوي صهيونيست ها به بهانه خطرات احتمالي پس از عقب نشيني و نيز فرصت طلبي و سياست بازي هاي رژيم صهيونيستي در اين امر بر كسي پوشيده نيست. رژيم صهيونيستي از اين راه تلاش مي كند در هر مذاكره اي با طرف فلسطيني امتيازات تازه اي به دست آورد. رژيم صهيونيستي در گذشته نيز همه توافقاتي را كه با طرف فلسطيني امضا كرده بود، به حالت تعليق درآورده و بار ديگر مناطق زير نظر تشكيلات خودگردان را بار ديگر اشغال كرد و دولت فلسطين را در چند متر داخل ساختمان استانداري رام ا... - كه ياسر عرفات در آن به سر مي برد - به محاصره درآورد، بدون آن كه بداند رؤياي فلسطينيان براي تشكيل دولتشان بسيار بزرگ تر از همه ابزارهاي محاصره و قوي تر از هر زرادخانه نظامي و هسته اي ديگر است.
* ارسال مقاله توسط عضو محترم سایت با نام کاربری : abolabasi
/خ
به رغم همه اين وعده ها، اجراي طرح عقب نشيني يكجانبه و تخليه شهرك هاي صهيونيست نشين در نوار غزه مي تواند به درگيري ميان صهيونيست ها بيانجامد. پيش از اين، ژنرال موشه يعلون با درخواست از كليه جناح هاي سياسي در اسرائيل به كنار گذاشتن ارتش از اين قائله، نسبت به وقوع چنين درگيري هشدار داده بود. اگرچه آغاز انتفاضه موجب شد كه فرعون شهرك سازي (شارون) از بخشي از آرمان هاي توسعه شهرك هاي صهيونيست نشين خود دست بكشد، ادامه اين قيام مي تواند به افزايش تندروي گروه هاي كوچك و تندروي صهيونيست منجر شود كه روزنامه هاي اسرائيلي با انتشار خطر تهديد به قتل شارون درصدد اعلام خطرناك تر شدن اين وضع بودند.
اين احتمال هم وجود دارد كه مسئله از اين بزرگ تر و عميق تر باشد و به درگيري داخلي ميان اين احزاب بيانجامد و زمينه براي بحراني تر شدن وضعيت و رسيدن آن به مرز وقوع درگيري داخلي در اسرائيل فراهم گردد. اگر كابينه رژيم براي تخليه تا سپتامبر سال آينده ميلادي به اجرا بگذارد، احتمال بسياري وجود دارد كه نظر شهرك نشينان صهيونيست نسبت به دولت عبري تغيير كند. نشانه هاي اين امر را مي توان در اعتراف سخنگوي اداره زندانهاي رژيم صهيونيستي به وضوح مشاهده كرد. اين سخنگو در تاريخ ۱۹ اكتبر سال جاري ميلادي اظهار داشت، سازمان زندان هاي رژيم صهيونيستي دستوري دريافت كرد مبني بر اين كه خود را براي بازداشت صدها شهرك نشيني كه با امر تخليه مخالفت كنند، آماده كند. بايد به ياد داشته باشيم كه شمار شهرك نشينان صهيونيست ساكن منطقه نوار غزه در حدود ۱۵۰۰ تن است. آيا طرح تخليه مي تواند سرآغاز جنگ داخلي در جامعه اسرائيل باشد يا آن كه به افزايش فعاليت احزاب تندرويي مانند جنبش «كاخ» - كه فعاليتش ممنوع اعلام شده است - يا احزابي مانند «وحدت ملي» دامن مي زند و آنان به سبب قدرت تأثير گذاري شان بر ارتش اسرائيل به گروهك هاي مسلح شبه نظامي تبديل شود، يا احتمال بروز تحولات ديگري وجود دارد، بايد منتظر ماند و شاهد حوادث سال آينده بود.
اين احزاب تندرو و جنبش هاي راستگراي صهيونيست به هر اقدامي كه دست بزنند و تأثير آن بر آينده جامعه صهيونيستي هرچه باشد، مسئوليت اصلي بر گردن جنبش صهيونيسم است، زيرا شاخه اي كه شيطان مي كارد شاخه هاي جديدي از نژادپرستي و تندروي پديد مي آورد. نبايد فراموش شود كه جناح هاي مختلف صهيونيستي از چپ گرفته تا راست در راهبردها و سازوكارها با يكديگر هيچ تفاوت اساسي ندارند. اين نكته را هم نبايد از نظر دور داشته باشيم كه حزب ليكود در تعميق گرايش هاي ميهن پرستي افراطي در داخل جامعه اسرائيل به ويژه در ميان احزاب و تجمعات كوچك مذهبي سهم بسزايي داشته است. از زماني كه اين حزب در سال ۱۹۷۷ قدرت را در رژيم صهيونيستي به دست گرفت تا طبيعت نظامي گري را در كليه عرصه هاي زندگي صهيونيست ها تعميق بخشد، كوشيد تا پديده موسوم به «فردپرستي» از جمله به وسيله برجسته ساختن نقش شخصيت هاي تاريخي ليكود در جامعه صهيونيستي رواج يابد. بنابراين شعارهاي جوانان صهيونيست از شعارهاي عمومي جنبش نژادپرست صهيونيستي به شعار «بيگن، بيگن» تغيير ماهيت داد.
در اين سال جنبش هاي تندرو جناح راست رژيم صهيونيستي از جمله گروهك كاخ به رهبري مائير كاهانا كه چند سال پيش ترور شد، نفوذ گسترده اي در ميان شهرك نشينان صهيونيست پيدا كرد. اين نفوذ بر پايه برنامه هاي حزب ليكود صورت گرفت كه در آن بر ضرورت رهايي از دست آنچه آنان را «گوييم» يعني غريبان تأكيد شده است. اين حزب همچنين تأكيد كرده است كه «ارض موعود» بايد به صورت كامل در اختيار يهوديان باشد. بر كسي پوشيده نيست كه مقصود از اين غريبان فلسطينيان و صاحبان اصلي و قانوني سرزمين فلسطين است.
اين انديشه ها كه ليكود با وجود تأكيد فلسطينيان بر تمسك به اراضي شان به آن پايبند مانده و همه قطعنامه هاي بين المللي را كه از سال ۱۹۴۷ به تصويب رسيده و در آنها بر حق فلسطينيان در تشكيل دولت مستقل ملت فلسطين در خاك اين سرزمين تأكيد شده، ناديده گرفته است و نيز اين نژادپرستي كه همه قطعنامه هاي بين المللي را زيرپا گذاشته و تمام توان نژادپرستانه يهوديان را براي نقض حقوق انساني فلسطيني و غصب همه حقوق ملي اين ملت ستمديده، همچنان رشد يافته و با كمك شبه نظاميان مسلح و با توطئه حزب ليكود كه در سال هاي اخير وارد بازار معامله صلح و ثبات در منطقه شده، به قدرت زيادي دست يافته است، اما آيا گرگ هميشه مي تواند از لباس ميش استفاده كند و شناخته نشود؟!
جنبش هاي مذهبي يهودي بر اين باورند كه تغيير زبان شارون و پافشاري وي بر عقب نشيني از نوار غزه، خيانت به اصول مشتركي است كه ميان آنها و ليكود پيوند ايجاد مي كرد به همين سبب اين احزاب از ائتلاف شيطاني خود با شارون كناره گيري و نيروي خود را براي مقابله با تصميم وي بسيج كردند و اين مسئله تا بدانجا رسيد كه روزنامه هاي صهيونيستي از توطئه تندروهاي راستگراي صهيونيست براي ترور شارون پرده برداشتند.
حزب ليكود اصلي ترين عامل افزايش تندروي صهيونيست ها تلقي مي شود، اما اين تندروي بالاخره مانند جادوي جادوگر به خود او زيان رساند تا آنجا كه حزب كار و جناح چپ رژيم صهيونيستي آمادگي خود را براي به دست گرفتن قدرت به ويژه از راه توسعه روابط خود با برخي فلسطينيان كه براساس معيارهاي صهيونيستي آمادگي خود را براي به دست گرفتن قدرت به ويژه از راه توسعه روابط خود با برخي فلسطينيان كه براساس معيارهاي صهيونيستي ميانه روتر تلقي مي شوند، نشان داده اند. كار به جايي رسيده است كه رهبر حزب كار صريحا از حضور گسترده نظاميان صهيونيست در اراضي اشغالي ۱۹۶۷ انتقاد كرده و نسبت به بروز تغيير جمعيتي در داخل خط سبز (مناطق اشغالي ۱۹۴۸) به سبب ادامه شهرك سازي ها و افزايش بحران اقتصادي «اسرائيل» هشدار داده است.
گمان مي رود كه درگيري ميان شهرك نشينان صهيونيست و كابينه شارون يا هر كابينه صهيونيستي ديگري، با درگيري بر سر وضعيت شركت آب «اسرائيل» آغاز خواهد شد. اين شركت امتيازهاي زيادي از جمله تخفيف ويژه در قيمت آب به شهرك نشينان صهيونيست داده است و فقط يك نهم حق آب آشاميدني و يك سوم آب زراعي را كه از ساكنان داخل خط سبز دريافت مي شد، از آنان دريافت مي كند. جالب آن كه قيمت آب بهاي دريافتي از صهيونيست ها در داخل خط سبز بسيار كمتر از آن قيمتي است كه از فلسطينيان دريافت مي شود. شهرك نشينان صهيونيست افزايش قيمت آب بها را سرآغاز تنگ كردن مجال فعاليت هاي اقتصادي خود مي دانند كه اين امر گرايش هاي افراطي را در ميان آنان تقويت مي كند و اين امر مانع از خروج جزئي نيروهاي ارتش صهيونيست ها از مرزهاي مصر و گذرگاه ايرز و ديگر گذرگاه هاي خارجي نوار غزه مي گردد. مضاف بر آن كه به گفته يكي از مقامات اداره زندان رژيم صهيونيستي، احتمال مي رود صدها شهرك نشين مخالف طرح تخليه به همين علت بازداشت شوند.
همه اين اقدامات به افزايش افراط گري در جامعه صهيونيستي دامن خواهد زد. به نظر مي رسد كه اقدامات مربوط به تخليه شهرك نشينان نيازمند فراهم آوردن امنيت براي شهرك نشينان در زمان تخليه و پس از ايجاد خلاء ناشي از عقب نشيني ارتش «اسرائيل» باشد. چنين تضميني با ادامه بمباران و گلوله باران مناطق فلسطيني نشين و پيگيري سياست قتل عام فلسطينيان ساكن نوار غزه حاصل نشده است، به ويژه كه اين منطقه دژ تاريخي جنبش هاي حماس و جهاد اسلامي است و به نظر مي رسد كه اين منطقه كاملا آماده مقاومت است و حتي حملات هوايي هم بر ضد اين منطقه كاري از پيش نبرده است و همين امر شارون را وادار كرد كه آن تصميم بسيار تلخ و دشوار را بگيرد.
بسياري از رهبران با نفوذ حزب كار بر اين باورند كه عقب نشيني يك جانبه از نوار غزه يك خودكشي است كه نتايج آن قابل پيش بيني نيست. اين امر نشان مي دهد كه نگراني هاي امنيتي جناح چپ اسرائيل تا چه اندازه است، آنچه اين ديدگاه را مورد تأكيد قرار مي دهد انتشار بيانيه اي از سوي شماري از شخصيت هاي مهم جناح چپ رژيم صهيونيستي و موافق با جريان عقب نشيني از جمله افراييم سينه از نمايندگان حزب كارگر در پارلمان اين رژيم و ايلان ليبوويچ از اعضاي حزب ميانه روي شينوي، است.
زئيف شيو تحليلگر امور نظامي روزنامه صهيونيستي هاآرتص و برخي از شخصيت هاي سياسي فلسطيني نزديك به ياسر عرفات نيز بر اين باورند كه براي انجام عقب نشيني بهتر است كه با تشكيلات خودگردان در اين باره گفت وگو شود تا راه هاي تخليه شهرك نشينان صهيونيست و عقب نشيني نيروهاي نظامي ارتش «اسرائيل» از نوار غزه بررسي گردد و در مقابل طرف فلسطيني نيز تضمين دهد كه وضعيت دستگاه هاي امنيتي خود را اصلاح كرده و مسئوليت حفظ نظم در نوار غزه پس از عقب نشيني را برعهده بگيرد.
گمان مي رود يكي از اهداف پنهاني امضاكنندگان يادداشت مذكور، تلاش براي شكستن هيبت مقاومت مسلحانه از طريق سازمان هاي امنيتي تشكيلات خودگردان باشد، در صورت موفقيت اين پروژه، بحران اجتماعي در جامعه صهيونيستي به «شريك فلسطيني» منتقل و تصميم براي عقب نشيني نيز از سوي «اسرائيلي ها» پذيرفته مي شود. اما احتمال وقوع چنين حادثه اي از يك سو به سبب تفكر عقلايي حاكم بر مقاومت فلسطين كه با درگيري داخلي و هرج و مرج مخالف است و از سوي ديگر با توجه به ادامه وحشي گري شارون و مخالفت وي با هرگونه مذاكره با طرف فلسطيني بسيار ضعيف مي نمايد.
زمان آغاز عقب نشيني كه ماه ژوئيه سال ۲۰۰۵ اعلام شده، نزديك است تا آن هنگام امور همچنان پنهان باقي مي ماند. احتمال اهمال و فردافكني از سوي صهيونيست ها به بهانه خطرات احتمالي پس از عقب نشيني و نيز فرصت طلبي و سياست بازي هاي رژيم صهيونيستي در اين امر بر كسي پوشيده نيست. رژيم صهيونيستي از اين راه تلاش مي كند در هر مذاكره اي با طرف فلسطيني امتيازات تازه اي به دست آورد. رژيم صهيونيستي در گذشته نيز همه توافقاتي را كه با طرف فلسطيني امضا كرده بود، به حالت تعليق درآورده و بار ديگر مناطق زير نظر تشكيلات خودگردان را بار ديگر اشغال كرد و دولت فلسطين را در چند متر داخل ساختمان استانداري رام ا... - كه ياسر عرفات در آن به سر مي برد - به محاصره درآورد، بدون آن كه بداند رؤياي فلسطينيان براي تشكيل دولتشان بسيار بزرگ تر از همه ابزارهاي محاصره و قوي تر از هر زرادخانه نظامي و هسته اي ديگر است.
* ارسال مقاله توسط عضو محترم سایت با نام کاربری : abolabasi
/خ