آب در آموزه هاي قرآني
آب درآموزه هاي قرآني مايه حيات همه موجودات جاندار در زمين است. از اين روست كه به صراحت ميفرمايد: ما هر چيز زنده را از آب قرار داده ايم.
آب از مهم ترين عناصر تشكيل دهنده زمين است. با آن كه هفتاد درصد سطح زمين را آب فراگرفته، با اين همه در طول تاريخ بشر مساله آب و مديريت آن مهم ترين دغدغه بشر بوده است؛ زيرا آب شيرين و بهداشتي و قابل مصرف دركشاورزي نسبت به حجم عظيم آب هاي شور بسيار اندك است. در بسياري از مناطق به سبب دور بودن از منابع آبي چون رودها و درياها و حضور وحشتناك بيابان و كوير، آب مشكل جدي بشر ميباشد و حتي جنگ هاي بسياري رخ داده و خون هاي بسياري براي آب و مهار و كنترل آن ريخته شده است.
برخي براين باورند كه جنگ آينده به ويژه درمناطق خاورميانه، جنگ آب است . درحال حاضربسياري از درگيرهاي قبيله اي و مرزي بين كشورها ارتباط با آب و تسلط بر منابع آن دارد. مديريت و تسلط بر آب به ويژه رودها و درياچه هاي مرزي مشكل بسياري از كشورهاي آفريقايي و آسيايي است.
اين مايه حيات كه بيش از هفتاد درصد از بدن انسان را شكل ميبخشد و همه چيزهاي زنده از آن پديد آمده و زندگي آن ها بدان وابسته است. مساله اي نيست كه قرآن از كنار آن به سادگي گذشته باشد. به ويژه كه مناطقي كه قرآن در آن نازل شده است مناطقي خشك و بياباني و يا نيمه بياباني است و مساله آب در آن ارتباط تنگاتنگي با معنا و مفهوم زندگي و حيات و حتي آباداني دارد. اگر در زبان عربي واژه آباداني از عمر گرفته شده و ارتباط معناداري ميان آباداني و عمر وجود دارد ولي در فرهنگ ايراني، آباداني و آب از خاستگاه مشتركي بهره مند هستند؛ زيرا در تفكر ايراني آب است كه تمدن ها و آبادي ها را پديد ميآورد و موجب شكوفايي فرهنگي و تمدني ميشود.
از اين نظر، آب تنها ماده آشاميدني نيست (بقره آيه 60 و اعراف آيه 160) بلكه آب از عناصر اصلي تمدني و شكوفايي فرهنگي و تمدني بشر است. هر آبادي زماني شكل ميگيرد كه آب به مقدار كافي فراهم باشد. در مناطق عربي، واژگاني چون آب و واحه نوعي همپوشاني را بيان ميكند. از اين رو همواره درخاورميانه بزرگ، آب به معنا و مفهوم تمدن بوده است. بزرگ ترين فرهنگ و تمدن ها دركنار رودها شكل گرفته است تمدن هايي چون تمدن هاي ميانرودان، سند ونيل از مهم ترين تمدن هايي است كه در كنار رودهاي بزرگ شكل گرفته و تحولات جهاني را در طول تاريخ بشريت رقم زده اند.
آب مايه آسماني است [1] چنان كه مايه بركت نيز ميباشد (همان). البته و براي بركت يابي ميبايست انسان ايمان و تقوا را مراعات كند. به اين معنا كه همين آب كه ماده حيات بشريت و رشد و شكوفايي تمدني است و از آسمان پاك ميبارد براي اين كه مبارك باشد و بركت را براي بشريت پديد آورد ميبايست، آدميرا به سوي ايمان به خدا و تقوا بكشاند وگرنه همان باران و آب آسماني مايه هلاكت و نيستي ميشود و همانند سيل هاي عظيم همه چيز را ميشويد و ميبرد و يا همانند بوران هاي سخت از ريشه ميخشكاند.
آب هم چنان كه مايه حيات و عنصر اصلي تمدني و شكوفايي آن است هم چنين مايه درمان و شفابخش بشر از بيماري نيز ميباشد[2] آب سرد و شيرين درمانگري بيش تري دارد و نوشيدن آن به عنوان مايه شفا درون و شستن به آن مايه شفاي بدن و پوست و گوشت آدمياست. (همان)
خداوند نه تنها آب را به عنوان يكي از آيات بزرگ خويش ميشناساند كه انسان با تفكر در آن ميتواند به آفريدگاري و پروردگاري خداوند برسد بلكه خداوند در آياتي بر انسان منت ميگذارد كه وي را با آب گوارا سيراب ميكند[3]
هرچند كه مطلق آب به عنوان آيه اي درخور توجه مطرح ميشود و درآيه 12سوره فاطر توجه به منافع آب هاي تلخ و شيرين مورد تاكيد است ولي آب شيرين و خنك به عنوان مهم ترين عنصر مورد توجه است و شكر خاص ميطلبد[4]
اين مساله امري پيچيده و غير روشن نيست بلكه اگر به همه تمدن ها توجه شود به خوبي دانسته ميشود كه آب عامل اصلي گرد آمدن بشر در كنار آب هاي جاري و چشمه ها بوده و هست. آب، زمينه رشد وشكوفايي كشاورزي و دامداري ميشود و فراواني گياه و دام نيز موجب ميشود تا نخستين دغدغه و انگيزه حركتي بشر يعني تامين غذا براي بقا را نداشته باشد.
فراواني غذا و تامين و امنيت غذايي موجب افزايش توليد نسل ميشود و شمار مردمان در يك منطقه افزايش مييابد و در نتيجه آن تبادل اطلاعات و تجربيات فزوني يافته و تمدن ها و فرهنگ هاي غني از تبادل اطلاعات و تجربيات و اختراعات و ابتكارات پديدار ميشود.
آيه 11 سوره انفال افزون بر آسايش كه در آيات پيش بيان شده به آرامش دهي آب توجه ميدهد. اين آرامش ميتواند هم به معناي آن باشد كه انسان ها با استفاده از آب به آرامش دست مييابند؛ زيرا آب شفا و درمان گر است چنان كه بيان شد، هم چنين آب ميتواند موجبات دلگرمي بشر در برخي از موارد را فراهم آورد و آرامش از دست رفته را به وي بازگرداند.
اين آرامش كه در آيه 11 سوره انفال بيان شده است مرتبط به آرامشي است كه در صحنه هاي جنگي به سبب ريزش باران به دست ميآيد؛ زيرا در برخي از موارد ، موقعيت نيروها به گونه اي است كه باران ميتواند موجبات تحكيم موقعيت شود و زمين هاي سست را پايدار و يا زمين ها را به شكلي در آورد كه دشمن درآن گير افتد.
به سخن ديگر كاركرد آرامشي كه قرآن براي آب بيان ميكند هم در موقعيت عادي است كه موجب آرامش روحي و رواني با استفاده از آب به دست ميآيد و حمام كردن و شست و شو تن بدان و يا نوشيدن آن موجب ميشود تا نوعي آرامش خاص در انسان پديد آيد و يا حتي بيماري هايي پوستي و تني از بدن وي برطرف و زايل شود و هم ميتواند در موقعيت هاي غيرعادي مانند جنگ موجبات آرامش ارتش اسلام را فراهم آورد كه در آيه مورد نظر مورد توجه و تاكيد بوده است.
خداوند به نقش بهداشتي آب نيز توجه دارد و از اين روست كه آياتي چون 222 سوره بقره و نيز 11 سوره انفال و 48 سوره فرقان و 42 سوره ص به نقش آب در بهداشت و نظافت اشاره ميكند و مردمان را با اين شيوه هم به اهميت و ارزش آب توجه ميدهد و هم ميكوشد تا ايشان را به استفاده از آب در بهداشت و نظافت تشويق و ترغيب نمايد. [5]
به هر حال، قرآن آب را مايه طهارت ظاهري [6] و طهارت معنوي و دوري مومنان از پليدي شيطان ميشمارد.[7]
آب در كشاورزي و دامداري نيز نقش مهم و اساسي دارد؛زيرا بي آب هيچ گياهي پديدار نميشود تا از حبوبات و سبزي براي خوردن استفاده كرد و يا به دام ها داد تا از گوشت و پوست و شير آن ها استفاده نمود. بنابراين هم آب در تغذيه مستقيم و غيرمستقيم بشر نقش اساسي دارد؛ چنان كه اين مطلب را ميتوان از آيات بسياري چون بقره آيه 22 و 90 و 265 و انعام آيه 99 و مانند آن به دست آورد.
آب مايه قدرت و افزايش آن است. از اين روست كه قرآن در آيه 6 سوره انعام و نيز آيه 52 سوره هود به آب به عنوان عامل مكنت و ازدياد قوت و قدرت اشاره ميكند. بر اين اساس هر كسي اگر آب بيش تري را دارا باشد و در مديريت آب تلاش كند و آن را به سمت بهره وري سوق دهد ميتواند اميد داشته باشد كه داراي ثروت و قدرت شده و روز به روز قدرت و شوكت وي افزايش يابد.
دولت اسلامي ميبايست با توجه به اين بينش و نگرش قرآن همواره بر مديريت آب تاكيد كند؛ زيرا مديريت صحيح و بهينه آب به معنا و مفهوم دست يابي به تمدن و شكوفايي تمدني و نيز قدرت و افزايش آن است.
مديريت آب در آيات قرآني آن چنان مهم و اساسي در زندگي بشر به ويژه در حوزه تمدني و شكوفايي و دست يابي به مكنت و قدرت و آسايش و آرامش عموميدانسته شده است كه افزون بر ترغيب بشر به سدسازي براي مهار آب هاي سطحي، بيان ميدارد كه چگونه شكسته شدن سد مارب در سرزمين سبا و دولت پرقدرت يمني آن موجب شده است كه تمدن بزرگ و با اهميتي به سرعت نابود و از صحنه روزگار بيرون رود.[8]
خداوند در اين آيات بيان ميكند كه چگونه سد مارب موجب شده بود تا آب ها در پشت آن جمع شود و كشاورزي و دامداري مردمان سبا رشد و شكوفايي يابد و تمدني عظيم در كنار آن پديد آيد ولي از آن جايي كه آنان راه گناه و بي تقوايي را در پيش گرفتند و به جان هم افتادند گرفتار سيل و باران هاي سهمگين و مخربي شده و سد ايشان به آب عظيم عرم فرو ريخت و تمدن ايشان با از ميان رفتن سد از بين رفت و در سرزمين ايشان جز گياهان تلخ و كمي سدر رشد و نمو نيافت. اين در حالي بود كه با بهره گيري و مديريت درست آبهاي سطحي گردآوري شده پشت سد توانسته بودند بهشتي در كناره آن ايجاد كنند و باغ ها و بوستان هاي عظيم بيافرينند كه موجبات رشد تمدن آنان را فراهم آورده بود.
مديريت آب به معناي تغيير در محيط زيست و افزايش اكسيژن و خنك كردن محيط و بوم زيست، افزايش گياهان و جانوران و تغييرات آب و هوا به سمت اعتدال،[9] است، زيرا هر جنبنده اي از آب پديد ميآيد[10] و زنده شدن موجودات از آب [11] است و اگر آب در جايي فراهم آيد به ويژه آب شيرين باران كه داراي خواص بسياري به ويژه در پرورش دام و گياه است، هم افزايش گياهان را سبب ميشود و هم تعديل آب و هوا را موجب ميشود.
قوم سبا با مديريت آب توانسته بودند كويري را به گلستان و بوستاني تبديل كنند ولي همين كه سد از ميان رفت و سيل هاي خروشان سد و گياهان و جانداران و انسان هاي پيرامونش را به هلاكت كشاند پس از آن هرگز آن سرزمين رنگ آبادي و آباداني و تمدن پيشين را نديد و تجربه دوباره اي نكرد.
خداوند در آيات 24 سوره يونس و 10 سوره نحل و 53 و 54 سوره طه و هم چنين 48 و 49 سوره فرقان و 27 سوره سجده به نقش آب در دامداري توجه ميدهد تا مردمان را براي افزايش دام و ثروت به حفظ و مديريت آب تشويق و ترغيب نمايد.
اصولا از نظر قرآن زيبايي طبيعت به سبب رويش گياهان متنوع است كه از آب باران و جاري به دست ميآيد. تاكيد بر آب باران از آن روست كه باران نقش فزاينده در توليد و رشد و پرورش گياهان متنوع دارد. هر چند كه آب هاي برگرفته از سفره هاي زيرزميني ميتواند مفيد باشد ولي هرگز نميتوان آن را در سطح آب هايي دانست كه از طريق باران به دست ميآيد. از اين روست كه قرآن در پرورش گياهان متنوع هماره به آب باران توجه ميدهد.[12]
آب باران به سبب پاكي خاص و نيز تنوع مواد مفيد و سازنده آن براي گياهان بسيار مفيدتر از آب هاي برگرفته از سفره هاي زيرزميني است. از اين رو حفظ و مديريت آب باران و يا همان آب هاي سطحي چون رودها بهتر و مفيدتر براي كشت و دام و محيط زيست و انسان است.
خداوند در آيه 99 سوره انعام و آيه 24 سوره يونس و نيز 63 حج و آيات ديگر رويش سبزه زارها از طريق بارش باران را به عنوان نعمتي بزرگ ميشمارد؛ زيرا رويش گياهان و ايجاد سبزه زارهاي بسيار موجب ميشود كه هم كشاورزي رونق يابد و هم دامداري تقويت شود و هم اين كه آب و هواي بوم زيست معتدل شده و براي آرامش و آسايش بشر بهتر شود.
اگر به حجم آياتي كه قرآن درباره آب و نقش آن تنها در كشاورزي و رويش سبزه زارها و گياهان و درختان متنوع و حبوبات و دانه هاي روغني و غيرروغني و مانند آن پرداخته شود با حجم انبوهي از آيات مواجه ميشويم كه گزارش همه آن ها در اين نوشتار كوتاه شدني نيست.
/س
آب از مهم ترين عناصر تشكيل دهنده زمين است. با آن كه هفتاد درصد سطح زمين را آب فراگرفته، با اين همه در طول تاريخ بشر مساله آب و مديريت آن مهم ترين دغدغه بشر بوده است؛ زيرا آب شيرين و بهداشتي و قابل مصرف دركشاورزي نسبت به حجم عظيم آب هاي شور بسيار اندك است. در بسياري از مناطق به سبب دور بودن از منابع آبي چون رودها و درياها و حضور وحشتناك بيابان و كوير، آب مشكل جدي بشر ميباشد و حتي جنگ هاي بسياري رخ داده و خون هاي بسياري براي آب و مهار و كنترل آن ريخته شده است.
برخي براين باورند كه جنگ آينده به ويژه درمناطق خاورميانه، جنگ آب است . درحال حاضربسياري از درگيرهاي قبيله اي و مرزي بين كشورها ارتباط با آب و تسلط بر منابع آن دارد. مديريت و تسلط بر آب به ويژه رودها و درياچه هاي مرزي مشكل بسياري از كشورهاي آفريقايي و آسيايي است.
اين مايه حيات كه بيش از هفتاد درصد از بدن انسان را شكل ميبخشد و همه چيزهاي زنده از آن پديد آمده و زندگي آن ها بدان وابسته است. مساله اي نيست كه قرآن از كنار آن به سادگي گذشته باشد. به ويژه كه مناطقي كه قرآن در آن نازل شده است مناطقي خشك و بياباني و يا نيمه بياباني است و مساله آب در آن ارتباط تنگاتنگي با معنا و مفهوم زندگي و حيات و حتي آباداني دارد. اگر در زبان عربي واژه آباداني از عمر گرفته شده و ارتباط معناداري ميان آباداني و عمر وجود دارد ولي در فرهنگ ايراني، آباداني و آب از خاستگاه مشتركي بهره مند هستند؛ زيرا در تفكر ايراني آب است كه تمدن ها و آبادي ها را پديد ميآورد و موجب شكوفايي فرهنگي و تمدني ميشود.
از اين نظر، آب تنها ماده آشاميدني نيست (بقره آيه 60 و اعراف آيه 160) بلكه آب از عناصر اصلي تمدني و شكوفايي فرهنگي و تمدني بشر است. هر آبادي زماني شكل ميگيرد كه آب به مقدار كافي فراهم باشد. در مناطق عربي، واژگاني چون آب و واحه نوعي همپوشاني را بيان ميكند. از اين رو همواره درخاورميانه بزرگ، آب به معنا و مفهوم تمدن بوده است. بزرگ ترين فرهنگ و تمدن ها دركنار رودها شكل گرفته است تمدن هايي چون تمدن هاي ميانرودان، سند ونيل از مهم ترين تمدن هايي است كه در كنار رودهاي بزرگ شكل گرفته و تحولات جهاني را در طول تاريخ بشريت رقم زده اند.
اهميت آب از نظر قرآن
آب مايه آسماني است [1] چنان كه مايه بركت نيز ميباشد (همان). البته و براي بركت يابي ميبايست انسان ايمان و تقوا را مراعات كند. به اين معنا كه همين آب كه ماده حيات بشريت و رشد و شكوفايي تمدني است و از آسمان پاك ميبارد براي اين كه مبارك باشد و بركت را براي بشريت پديد آورد ميبايست، آدميرا به سوي ايمان به خدا و تقوا بكشاند وگرنه همان باران و آب آسماني مايه هلاكت و نيستي ميشود و همانند سيل هاي عظيم همه چيز را ميشويد و ميبرد و يا همانند بوران هاي سخت از ريشه ميخشكاند.
آب هم چنان كه مايه حيات و عنصر اصلي تمدني و شكوفايي آن است هم چنين مايه درمان و شفابخش بشر از بيماري نيز ميباشد[2] آب سرد و شيرين درمانگري بيش تري دارد و نوشيدن آن به عنوان مايه شفا درون و شستن به آن مايه شفاي بدن و پوست و گوشت آدمياست. (همان)
خداوند نه تنها آب را به عنوان يكي از آيات بزرگ خويش ميشناساند كه انسان با تفكر در آن ميتواند به آفريدگاري و پروردگاري خداوند برسد بلكه خداوند در آياتي بر انسان منت ميگذارد كه وي را با آب گوارا سيراب ميكند[3]
هرچند كه مطلق آب به عنوان آيه اي درخور توجه مطرح ميشود و درآيه 12سوره فاطر توجه به منافع آب هاي تلخ و شيرين مورد تاكيد است ولي آب شيرين و خنك به عنوان مهم ترين عنصر مورد توجه است و شكر خاص ميطلبد[4]
نقش آب در زندگي
اين مساله امري پيچيده و غير روشن نيست بلكه اگر به همه تمدن ها توجه شود به خوبي دانسته ميشود كه آب عامل اصلي گرد آمدن بشر در كنار آب هاي جاري و چشمه ها بوده و هست. آب، زمينه رشد وشكوفايي كشاورزي و دامداري ميشود و فراواني گياه و دام نيز موجب ميشود تا نخستين دغدغه و انگيزه حركتي بشر يعني تامين غذا براي بقا را نداشته باشد.
فراواني غذا و تامين و امنيت غذايي موجب افزايش توليد نسل ميشود و شمار مردمان در يك منطقه افزايش مييابد و در نتيجه آن تبادل اطلاعات و تجربيات فزوني يافته و تمدن ها و فرهنگ هاي غني از تبادل اطلاعات و تجربيات و اختراعات و ابتكارات پديدار ميشود.
آيه 11 سوره انفال افزون بر آسايش كه در آيات پيش بيان شده به آرامش دهي آب توجه ميدهد. اين آرامش ميتواند هم به معناي آن باشد كه انسان ها با استفاده از آب به آرامش دست مييابند؛ زيرا آب شفا و درمان گر است چنان كه بيان شد، هم چنين آب ميتواند موجبات دلگرمي بشر در برخي از موارد را فراهم آورد و آرامش از دست رفته را به وي بازگرداند.
اين آرامش كه در آيه 11 سوره انفال بيان شده است مرتبط به آرامشي است كه در صحنه هاي جنگي به سبب ريزش باران به دست ميآيد؛ زيرا در برخي از موارد ، موقعيت نيروها به گونه اي است كه باران ميتواند موجبات تحكيم موقعيت شود و زمين هاي سست را پايدار و يا زمين ها را به شكلي در آورد كه دشمن درآن گير افتد.
به سخن ديگر كاركرد آرامشي كه قرآن براي آب بيان ميكند هم در موقعيت عادي است كه موجب آرامش روحي و رواني با استفاده از آب به دست ميآيد و حمام كردن و شست و شو تن بدان و يا نوشيدن آن موجب ميشود تا نوعي آرامش خاص در انسان پديد آيد و يا حتي بيماري هايي پوستي و تني از بدن وي برطرف و زايل شود و هم ميتواند در موقعيت هاي غيرعادي مانند جنگ موجبات آرامش ارتش اسلام را فراهم آورد كه در آيه مورد نظر مورد توجه و تاكيد بوده است.
خداوند به نقش بهداشتي آب نيز توجه دارد و از اين روست كه آياتي چون 222 سوره بقره و نيز 11 سوره انفال و 48 سوره فرقان و 42 سوره ص به نقش آب در بهداشت و نظافت اشاره ميكند و مردمان را با اين شيوه هم به اهميت و ارزش آب توجه ميدهد و هم ميكوشد تا ايشان را به استفاده از آب در بهداشت و نظافت تشويق و ترغيب نمايد. [5]
به هر حال، قرآن آب را مايه طهارت ظاهري [6] و طهارت معنوي و دوري مومنان از پليدي شيطان ميشمارد.[7]
آب در كشاورزي و دامداري نيز نقش مهم و اساسي دارد؛زيرا بي آب هيچ گياهي پديدار نميشود تا از حبوبات و سبزي براي خوردن استفاده كرد و يا به دام ها داد تا از گوشت و پوست و شير آن ها استفاده نمود. بنابراين هم آب در تغذيه مستقيم و غيرمستقيم بشر نقش اساسي دارد؛ چنان كه اين مطلب را ميتوان از آيات بسياري چون بقره آيه 22 و 90 و 265 و انعام آيه 99 و مانند آن به دست آورد.
آب مايه قدرت و افزايش آن است. از اين روست كه قرآن در آيه 6 سوره انعام و نيز آيه 52 سوره هود به آب به عنوان عامل مكنت و ازدياد قوت و قدرت اشاره ميكند. بر اين اساس هر كسي اگر آب بيش تري را دارا باشد و در مديريت آب تلاش كند و آن را به سمت بهره وري سوق دهد ميتواند اميد داشته باشد كه داراي ثروت و قدرت شده و روز به روز قدرت و شوكت وي افزايش يابد.
دولت اسلامي ميبايست با توجه به اين بينش و نگرش قرآن همواره بر مديريت آب تاكيد كند؛ زيرا مديريت صحيح و بهينه آب به معنا و مفهوم دست يابي به تمدن و شكوفايي تمدني و نيز قدرت و افزايش آن است.
مديريت آب در آيات قرآني آن چنان مهم و اساسي در زندگي بشر به ويژه در حوزه تمدني و شكوفايي و دست يابي به مكنت و قدرت و آسايش و آرامش عموميدانسته شده است كه افزون بر ترغيب بشر به سدسازي براي مهار آب هاي سطحي، بيان ميدارد كه چگونه شكسته شدن سد مارب در سرزمين سبا و دولت پرقدرت يمني آن موجب شده است كه تمدن بزرگ و با اهميتي به سرعت نابود و از صحنه روزگار بيرون رود.[8]
خداوند در اين آيات بيان ميكند كه چگونه سد مارب موجب شده بود تا آب ها در پشت آن جمع شود و كشاورزي و دامداري مردمان سبا رشد و شكوفايي يابد و تمدني عظيم در كنار آن پديد آيد ولي از آن جايي كه آنان راه گناه و بي تقوايي را در پيش گرفتند و به جان هم افتادند گرفتار سيل و باران هاي سهمگين و مخربي شده و سد ايشان به آب عظيم عرم فرو ريخت و تمدن ايشان با از ميان رفتن سد از بين رفت و در سرزمين ايشان جز گياهان تلخ و كمي سدر رشد و نمو نيافت. اين در حالي بود كه با بهره گيري و مديريت درست آبهاي سطحي گردآوري شده پشت سد توانسته بودند بهشتي در كناره آن ايجاد كنند و باغ ها و بوستان هاي عظيم بيافرينند كه موجبات رشد تمدن آنان را فراهم آورده بود.
مديريت آب به معناي تغيير در محيط زيست و افزايش اكسيژن و خنك كردن محيط و بوم زيست، افزايش گياهان و جانوران و تغييرات آب و هوا به سمت اعتدال،[9] است، زيرا هر جنبنده اي از آب پديد ميآيد[10] و زنده شدن موجودات از آب [11] است و اگر آب در جايي فراهم آيد به ويژه آب شيرين باران كه داراي خواص بسياري به ويژه در پرورش دام و گياه است، هم افزايش گياهان را سبب ميشود و هم تعديل آب و هوا را موجب ميشود.
قوم سبا با مديريت آب توانسته بودند كويري را به گلستان و بوستاني تبديل كنند ولي همين كه سد از ميان رفت و سيل هاي خروشان سد و گياهان و جانداران و انسان هاي پيرامونش را به هلاكت كشاند پس از آن هرگز آن سرزمين رنگ آبادي و آباداني و تمدن پيشين را نديد و تجربه دوباره اي نكرد.
خداوند در آيات 24 سوره يونس و 10 سوره نحل و 53 و 54 سوره طه و هم چنين 48 و 49 سوره فرقان و 27 سوره سجده به نقش آب در دامداري توجه ميدهد تا مردمان را براي افزايش دام و ثروت به حفظ و مديريت آب تشويق و ترغيب نمايد.
اصولا از نظر قرآن زيبايي طبيعت به سبب رويش گياهان متنوع است كه از آب باران و جاري به دست ميآيد. تاكيد بر آب باران از آن روست كه باران نقش فزاينده در توليد و رشد و پرورش گياهان متنوع دارد. هر چند كه آب هاي برگرفته از سفره هاي زيرزميني ميتواند مفيد باشد ولي هرگز نميتوان آن را در سطح آب هايي دانست كه از طريق باران به دست ميآيد. از اين روست كه قرآن در پرورش گياهان متنوع هماره به آب باران توجه ميدهد.[12]
آب باران به سبب پاكي خاص و نيز تنوع مواد مفيد و سازنده آن براي گياهان بسيار مفيدتر از آب هاي برگرفته از سفره هاي زيرزميني است. از اين رو حفظ و مديريت آب باران و يا همان آب هاي سطحي چون رودها بهتر و مفيدتر براي كشت و دام و محيط زيست و انسان است.
خداوند در آيه 99 سوره انعام و آيه 24 سوره يونس و نيز 63 حج و آيات ديگر رويش سبزه زارها از طريق بارش باران را به عنوان نعمتي بزرگ ميشمارد؛ زيرا رويش گياهان و ايجاد سبزه زارهاي بسيار موجب ميشود كه هم كشاورزي رونق يابد و هم دامداري تقويت شود و هم اين كه آب و هواي بوم زيست معتدل شده و براي آرامش و آسايش بشر بهتر شود.
اگر به حجم آياتي كه قرآن درباره آب و نقش آن تنها در كشاورزي و رويش سبزه زارها و گياهان و درختان متنوع و حبوبات و دانه هاي روغني و غيرروغني و مانند آن پرداخته شود با حجم انبوهي از آيات مواجه ميشويم كه گزارش همه آن ها در اين نوشتار كوتاه شدني نيست.
پي نوشت :
[1] . سوره ق آيه 9 و اعراف آيه 96
[2] . سوره ص آيات 41 و 42 و مريم آيه 24
[3] . سوره مرسلات آيه 27
[4] . سوره فاطر آيه 30 و مرسلات 27
[5] . (نگاه كنيد هم چنين به بحارالانوار ج 80 ص 211)
[6] . سوره انفال آيه 11 و فرقان آيه 48 و نسا آيه 43 و بقره آيه 222 و آيات ديگر
[7] . سوره انفال آيه 11
[8] . سوره سباء آيات 15 و 16
[9] . سوره (بقره آيات 164 و نور آيه 45 و انبياء آيه 30)
[10] . (سوره نور آيه 45) (سوره سباء آيات 15 و 16)
[11] . سوره انبياء آيه 30
[12] . سوره انعام آيه 99 و نيز يونس آيه 24 و حج آيات 5 و 63 و نمل آيه 60 و زمر آيه 21 و حديد آيه 20
/س