ایجاد حس قدرت در کودک
کودک برای برخورداری از عزت نفس زیاد، به حس قدرت نیاز دارد. داشتن حس قدرت به معنی آن است که کودک دارای منابع، فرصت و قابلیت تأثیر گذاری بر شرایط زندگی خویش است.کودک باید فرصت داشته باشد که انتخاب کند و تصمیم بگیرد، کفایت خویش را اعمال نماید، و وظایفی را که با تواناییهای وی مطابقت دارد، به انجام رساند. فرصتهای ابراز مهارت و کفایت را باید برای کودکان به وجود آورد. به مجرد آن که سطح کفایتشان بالا رفت، باید فرصتهایی نو در اختیارشان قرار گیرد تا بتوانند آنچه را که می دانند، تمرین کنند. چنین کفایتهایی، هم شامل مهارتهای ذهنی، و هم شامل مهارتهای جسمی می شود. مثلا، کمک کردن در کارهای منزل به کودکان امکان می دهد تا قابلیتهای جسمانی خویش را به کار گیرند. با افزایش این قابلیتها، کودکان قادر خواهند شد که اعمال پیچیده تری را به انجام رسانند. آنان برای اثبات مهارتهای خویش و به کارگیری آنها، پیوسته نیازمند فرصتهای تازه هستند.
کودکان برای انجام هر کاری به امکانات لازم برای انجام آن کار نیاز دارند. فرضا چنانچه کودکی به اندازه لازم، کمد، قفسه و نظیر اینها در اختیار نداشته باشد، به دشواری می تواند اتاقش را آراسته نگاه دارد. بیشتر این امکانات را صرف والدین قادرند فراهم کنند، زیرا کودکان نمی توانند شخصا آنها را تهیه کنند.
والدین باید امکاناتی در اختیار کودکان قرار دهند که آنان به عنوان افرادی روبه رشد، برای تکامل مهارتها، دانش و ارزشهای خویش، به آنها نیاز دارند. برخورداری از انواع بازیها، کتابها، اسباب بازیها، کاغذهای نقاشی، حیوانات عروسکی توپر، و بسیاری چیزهای دیگر برای کودکان حائز اهمیت است. داشتن چنین امکاناتی به کودکان اجازه می دهد که بیاموزند چگونه از آنچه که برای آنان ارزش دارد، مراقبت کنند، و در نتیجه از چیزهای ارزشمند برای سایرین، مواظبت نمایند.
برای آن که کودکان، مسؤولیتهایی را که والدین بر عهده شان می گذارند، به انجام رسانند، باید قابلیت انجام آن را داشته باشند. به این معنی که آنان باید دارای مهارتهای جسمانی باشند، ضرورت انجام مسؤولیتها را تشخیص دهند، و پیامدهای ناشی از عملکرد ضعیف را درک نمایند. اگر کودکان اطمینان یابند که آنچه را که والدین از آنها خواسته اند، و نیز دلیل انجام آن را دقیقا درک کرده اند، با قدرت بیشتر و با کارایی مطلوبتر از عهده انجام آن کار بر می آیند.
این سه عامل (امکانات، فرصت و قابلیت) باید وجود داشته باشند تا کودکان بتوانند به حس قدرت دست یابند. به این معنی که بتوانند در مورد فعالیتهایشان تصمیم گیرند.
آموزش مسوولیت به کودکان موجب افزایش حس قدرت آنان می شود. کودکانی که قادرند مسؤولانه عمل کنند، مطمئن تر هستند، می دانند که چگونه از عهده امور خویش برآیند، و می دانند که چگونه به پاداش و تحسین دست یابند. در نتیجه، عزت نفس خویش را بهبود می بخشند.
کودکان را یاری کنید تا تصمیم بگیرند
کودکان از طریق تصمیم گرفتن و اجرای تصمیمات، حس قدرت خویش را نشان می دهند. کودکانی که یاد گرفته اند مسوول باشند، بهتر از کودکان غیر مسوول، تصمیم می گیرند. والدین و مربیان با کاربرد رهنمودهای ذیل می توانند توانایی کودک را در تصمیم گیری افزایش دهند:* به کودکان کمک کنید تا مشکلی را که نیاز به تصمیم گیری دارد، روشن سازند.
* به کودکان کمک کنید تا به جستجوی راه حلهای مختلف برآیند.
* به کودکان کمک کنید تا با توجه به ارزیابی پیامدها، راه حل مناسبی را برگزینند.
* به کودکان کمک کنید تا از طریق پسخوراند و بحث، مؤثر بودن تصمیمات خویش را ارزیابی کنند.
اگر زمان و شرایط تصمیم گیری کودک محدود است و امکان ندارد که همیشه این چهار مرحله را در تصمیم گیریهای او رعایت نمایید، شایسته است که آنها را به خاطر بسپرید و در زمان مقتضی به کار برید.
مشکل چیست؟
بالا با کودکان تا زمانی که ندانند واقعا مشکل چیست، نمی توانند آن را حل کنند. تمایل به مقصر دانستن دیگران و پرهیز از مسؤولیت، و محدودیتهای سن و تجربه، اغلب سبب می شود که کودکان نتوانند مشکل واقعی را دریابند. والدین و مربیان هنگام کمک به کودکان در روشن ساختن مشکل، باید توجه آنان را بر آنچه که می بینند و می شنوند، بر آنچه که در مورد آن موقعیت احساس می کنند، و بر آنچه که می خواهند تغییر دهند، متمرکز سازند.کمک به کودکان در روشن ساختن یک مشکل، به این معنی نیست که به آنان بگوییم به عقیده ما، مشکل چه چیزی هست. بلکه منظور آن است که از طریق پرسش، کودکان را یاری کنیم تا مشکل را شخصا برای خویش روشن و مشخص سازند. افراط در توصیه های سودمند، یا موجب وابستگی کودکان به آنها می شود، یا گاهی باعث می شود که آنان احساس کنند که به حرفهایشان توجه نمی شود. کودکانی که احساس کنند گوش شنوایی برای حرفهایشان وجود ندارد، پس از مدتی، دیگر برای کمک خواهی نزد بزرگترها نمی آیند.
هنگامی که کودکان یاد بگیرند هریک از احساسهای خویش را با نامی درست بنامند، توانایی تصمیم گیری آنان افزایش می یابد. این موضوع، بویژه هنگام کمک به کودکان برای شناسایی مشکل، اهمیت می یابد. بزرگسالان باید هنگام بحث درباره مشکلات، زبان و واژگان کودکان را به کار برند تا آنان بتوانند آنچه را که احساس می کنند، نه تنها بیان کنند، بلکه دقیقا بشناسند. شرح و توصیف احساسات موجب می شود که کودک بینشی نسبت به خویشتن پیدا کند، و بر احساسات خود تسلط بیشتری داشته باشد. توانایی کنترل احساسات، براثر درک احساسات افزایش می یابد. گاهی کودک، تنها در صورتی که بتواند برای مدتی طولانی احساسات خویش را کنترل کند، می تواند تصمیمی مناسب بگیرد.
منبع: آموزش مسؤولیت به کودکان، دکتر هریس کلمز، رینولد بین، مترجم: پروین علی پور، صص 84-80، به نشر، چاپ دهم، 1392.