عاقبت بخیری

عاقبت بخیری و چهار عامل بدست آوردن آن

انسانی که بدنبال عاقبت بخیری است باید از خدا بخواهد در اطاعت از او، استوارش سازد؛ استواری در اطاعت با ایمان صرف، بدست نمی آید، باید در عمل خودش را نشان دهد؛
دوشنبه، 23 دی 1398
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: محمد طاهری
موارد بیشتر برای شما
عاقبت بخیری و چهار عامل بدست آوردن آن
یکی از موضوعات مهم در زندگی های مردم، ترس از سوء عاقبت است؛ انسان می خواهد عاقبتش خیر و خوب باشد؛ و مومن واقعی باید از آن ترس داشته باشد؛ چرا که رسول اکرم فرموده اند: «لَا یَزَالُ الْمُؤْمِنُ خَائِفاً مِنْ سُوءِ الْعَاقِبَهِ لَا یَتَیَقَّنُ الْوُصُولَ إِلَى رِضْوَانِ اللَّهِ حَتَّى یَکُونَ وَقْتُ نَزْعِ رُوحِهِ وَ ظُهُورِ مَلَکِ الْمَوْتِ لَه»؛[1]


حال همیشگی مومن

«مؤمن پیوسته از سوء عاقبت خود بیمناک است و یقین ندارد که آیا مقام خشنودى و رضاى خدا را دریافت خواهد کرد یا نه تا هنگام مرگ و آمدن ملک الموت.»
علت ترس مومن واقعی نیز این است که او نمی داند با رفتار و عبادات خود، خدایش را راضی کرده است یا خیر؟ چون عملی که خدا را راضی کند باید شرایط کامل پذیرش را داشته باشد؛ و چه عملی می تواند، تمام شرایط را داشته باشد؟!


ترس مقدس

و این ترس یکی از نشانه های عاقبت بخیری و سعادتمندی است که انسان بدی هایش را فراموش نکند؛ چون نمی داند که آیا آمرزیده شده اند یا آمرزیده نشده اند؟! چون در حدیثی از نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده که فرمودند یکی از نشانه های انسان بدبخت، آن است که: «و ذکر الحسنات الماضیة و لا یدری قبلت أو ردّت...» «از یاد نبردن کارهاى خیرى که کرده، با این که نمى‏ داند قبول است یا مردود»

اما انسانی که کاملاً بالعکس می نگرد، و خوبی ها و نیکی هایش را فراموش می کند؛ چون نمی داند که آیا پذیرفته شده اند یا خیر؟ باید هم انسان خوشبخت و عاقبت بخیری باشد؛ چون او خودش را بزرگ ندیده است؛ بلکه بارگاه الهی در نظرش بزرگ جلوه کرده است؛ و عمل پر از نقص و اشتباه خودش را لایق آن عظمت نمی بیند.


عاقبت بخیری، دعای اولیاء و انبیاء

عاقبت بخیری، مسئله ای است که در منابع دینی، جزء آرزوها و دعاهای اولیاء بزرگ الهی است؛ چنانکه نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در دعای خود اینگونه عرضه می داشتند: «اللهم انی اسئلک العفو و العافیه و المعافاه فی الدین و الدنیا و الآخره.»


دعای حضرت یوسف (علیه السلام)

قرآن کریم نیز برای برخی از انبیاء بزرگ الهی آن را به عنوان دعا بیان می کند: «تَوَفَّنِی مُسْلِمًا»[2] «... مرا مسلمان بمیران...» مسلمان مردن مطلبی است که خداوند از هر مومنی می خواهد که مسلمان بمیرد: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ.»[3]

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید! آن گونه که حق تقوا و پرهیزکاری است، از خدا بپرهیزید! و از دنیا نروید، مگر اینکه مسلمان باشید! (باید گوهر ایمان را تا پایان عمر، حفظ کنید!)»

برای همین حضرت یوسف علیه السلام به این دستور الهی عمل می کند و تمام زندگی هم عملاً مسلمان بود، و هم آرزوی مسلمان مردن داشت و از خدا نیز همین را درخواست می نمود.


راه کسب عاقبت بخیری

برای آنکه آدمی عاقبت بخیر شود، عوامل متعددی در منابع دینی برای آن بیان شده است؛ که برخی از آن ها در ذیل بدان اشاره می شود.

1. صلوات بر نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم):
اگر انسان ارتباط دائمی با حضرت داشته باشد، و این نحوه ارتباط نیز بوسیله ی صلوات بر ایشان برقرار می شود؛ مستند این مطلب آن است که رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: «مَنْ صَلَّى عَلَیَّ مَرَّةً فَتَحَ اللَّهُ عَلَیْهِ بَاباً مِنَ الْعَافِیَة»[4] هر کسی یک بار صلوات بفرستد، خداوند دری از درهای عافیت را به رویش باز می کند.

۲. پرهیزگاری
یکی از عوامل مهم عاقبت بخیری، تقواست؛ تقوا باعث می گردد، انسان هر لحظه مراقب باشد؛ و انسانی که مراقب اعمال و رفتارش باشد، چرا نباید، عاقبت بخیر شود؛ در برخی از آیات قرآن کریم، پرهیزگاری به عنوان عامل عاقبت بخیری بیان شده است؛ چنانکه در سوره اعراف فرمود: «وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ»[5] «و سرانجام (نیک) برای پرهیزکاران است!»

۳. بزرگ دانستن خدا
یکی دیگر از عوامل مهمی که باعث عاقبت بخیری می شود، اینکه انسان در همه حال، خدا در نظرش بزرگ باشد؛ چنانکه امام صادق علیه السلام می فرماید: «کَتَبَ الصَّادِقُ(علیه السلام) إِلَى بَعْضِ النَّاسِ إِنْ أَرَدْتَ أَنْ یُخْتَمَ بِخَیْر عَمَلُکَ حَتَّى تُقْبَضَ وَأَنْتَ فِی أَفْضَلِ الاَْعْمَالِ فَعَظِّمْ لِلَّهِ حَقَّهُ أَنْ تَبْذُلَ نَعْمَاءَهُ فِی مَعَاصِیهِ وَأَنْ تَغْتَرَّ بِحِلْمِهِ عَنْکَ وَأَکْرِمْ کُلَّ مَنْ وَجَدْتَهُ یَذْکُرُنَا أَوْ یَنْتَحِلُ مَوَدَّتَنَا ثُمَّ لَیْسَ عَلَیْکَ صَادِقاً کَانَ أَوْ کَاذِباً إِنَّمَا لَکَ نِیَّتُکَ وَعَلَیْهِ کَذِبُهُ.»[6]

«امام صادق (علیه السلام) به بعضى از مردم (از یارانش) چنین نوشت که: اگر مى خواهى عاقبت به خیر شوى آن گونه که از دنیا بروى در حالى که در افضل اعمال هستى حق خداوند را بزرگ دار بدین گونه که نعمت هاى او را در معاصى اش صرف نکنى و از حلم او نسبت به خود مغرور نشوى (دیگر آنکه) هر کسى را یافتى که یادى از ما مى کند یا مودت ما را ابراز مى دارد احترام کن خواه راستگو باشد یا دروغگو، به تو مربوط نیست تو به نیت خود مى رسى و اگر او دروغگو باشد نتیجه اعمال خود را مى برد».

دو اثر بزرگ دانستن خدا
در برخی از احادیث دو اثر از آثار بزرگ دانستن خدا بیان گردیده است که اینجا بدان اشاره می شود: 

اثر اول: کوچک شدن دنیا:
اینکه انسان خدا در نظرش بزرگ شود، باعث می شود که دنیا در نظرش کوچک شود؛ چون امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: «عَظُمَ الْخالِقُ فى اَنْفُسِهِمْ، فَصَغُرَ ما دُونَهُ فى اَعْیُنِهِمْ.»[7] «خداوند در باطنشان بزرگ، و غیر او در دیدگانشان کوچک است»

اثر دوم: بزرگ شدن در نظر امام معصوم:
از دیگر آثار برزگ دانستن خدا، آن است که آدمی در نظر امامش بزرگ شود؛ چون امیر المومنین در حکمت ۲۸۹ نهج البلاغه می فرمایند: من در گذشته برادری دینی ای داشتم که چند خصوصیت مهم داشت؛ یکی از آنها این بود که: «کَانَ لِی فِیمَا مَضَى أَخٌ فِی اللَّهِ وَکَانَ یُعْظِمُهُ فِی عَیْنِی صِغَرُ الدُّنْیَا فِی عَیْنِهِ...» در گذشته برادرى الهى و دینى داشتم (که وصفش چنین بود): آنچه او را در نظرم بزرگ جلوه مى داد کوچکى دنیا در نظر او بود.

نتیجه هر دو اثر
با این اوصاف، اگر انسان بخواهد در نظر امام زمانش بزرگ جلوه کند، باید خدا در نظرش بزرگ و دنیا در نظرش کوچک باشد؛ و کسی که دنیا در نظرش کوچک باشد، یقیناً به متاع کم دنیا، روی نمی آورد، و قطعاً فریب دنیا را نخورده و طمعی به آن نشان نخواهد داشت.

۴. طلب استواری در طاعت
یکی دیگر از عوامل عاقبت به خیری آن است که آدمی از خداوند بخواهد، که در طاعت، او را مستحکم و استوار سازد؛ و این طلب باید در عمل نیز تلاش لازم را به همراه داشته باشد؛ چنانکه در حدیثى در تعقیبات نماز از امام صادق(علیه السلام) آمده است: «وَأَسْأَلُکَ أَنْ تَعْصِمَنِی بِطَاعَتِکَ حَتَّى تَتَوَفَّانِی عَلَیْهَا وَأَنْتَ عَنِّی رَاض وَأَنْ تَخْتِمَ لِی بِالسَّعَادَة» «خداوندا! من از تو مى خواهم این که مرا در طاعت خودت استوار دارى تا این که مرا در حالى که از من راضى هستى از دنیا ببرى و از تو مى خواهم پایان عمر مرا سعادت قرار دهى».

دعا به همراه سعی استقامت در عمل
انسانی که بدنبال عاقبت بخیری است باید از خدا بخواهد در اطاعت از او، استوارش سازد؛ استواری در اطاعت با ایمان صرف، بدست نمی آید، باید در عمل خودش را نشان دهد؛ چرا که قرآن کریم می فرماید کسانی که ایمان آوردند، تنها با گفتن ایمان آوردیم کار درست نمی شود، بلکه باید در عمل استقامت به خرچ دهد؛ چنانکه فرمود: «إِنَّ الَّذینَ قالوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقاموا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ المَلائِکَةُ أَلّا تَخافوا وَلا تَحزَنوا وَأَبشِروا بِالجَنَّةِ الَّتی کُنتُم توعَدونَ.»[8]

«به یقین کسانی که گفتند: «پروردگار ما خداوند یگانه است!» سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل می‌شوند که: «نترسید و غمگین مباشید، و بشارت باد بر شما به آن بهشتی که به شما وعده داده شده است!»

پس با این ترتیب عواملی چند از عاقبت بخیری در این مقاله بیان نمودیم.

پی نوشت:
[1] بحار الأنوار ج ۲۴ ص ۲۶
[2]  سوره یوسف، آیه 101.
[3]  سوره آل عمران آیه 102
[4] جامع الأخبار/تاج الدین شعیری/59/الفصل الثامن و العشرون فی الصلاة على النبی ص ....ص:59
[5]  سوره اعراف آیه 128
[6]  بحارالانوار، ج68، ص362
[7]  نهج البلاغه، خطبه متقین، خطبه 193
[8]  سوره فصلت، آیه ۳۰


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط