قلعه دختر
اين قلعه نيز مانند ساير قلاع دختر ايران ، نام خود را از ناهيد الهه آب و بركت و زيبائي اخذ نموده است . اين قلعه بر فراز قله اي منفرد و رفيع ، واقع در 6 كيلومتري جنوب غربي قريه مزار ساخته شده است . اين قلعه به احتمال زياد از جمله بناهاي قبل از اسلام و مربوط به دوره ي ساساني مي باشد .
توضيح درباره ي آن را به سه قسمت به شرح زير تقسيم مي كنيم .
شرق به تنگل بهاباد
از شمال به تپه اي زلزله زده
از مغرب به باغ سلومه كه قناتي پر آب استو داراي آب شيرين مي باشد .
از جنوب به تنگل تنكي كه بين دو كوه قرار گرفته منتهي مي شود .
عباس زماني به زرنگستان اشاره مي كند . و اينكه عده اي از مردم سيستان در آنجا بوده اند زيرا لشكر سيستان در سال 590 به قهستان آمده و با ملاحده رزم داده اند .
اين قله بسيار صعب العبور مي باشد كه مي توان آنرا به پروانه اي تشبيه كرد كه بالهاي خود را باز كرده و رو به شمال است . قسمت شمال شرقي آن حدود سي متر پائين تر از قسمت مركزي مي باشد داراي آثاري است كه عبارتند از :
1 – ديوار مدخل كه به گواهي بقاياي موجود ، پايه از لبه تنگل بهاباد تا پايه قسمت مركزي ممتد بوده و ضخامت آن بيش از يك متر و ارتفاع بعضي از نقاط آن حدود يك متر است . در وسط اين ديوار ، آثار پايه ي يك برج نيم گرد به نظر مي رسد كه از سمت غرب آن و احتمالا از دو قسمت آن وارد مي شده اند .
عرض اين مدخل بيش از يك متر و نسبتا تنگ به نظر مي رسد . قبل از اين مدخل راه نسبتا سهل الورودي موجود بوده كه به موجب اظهار مردم منطقه « كش قاطررو » ناميده مي شده و ابتداي آن در كنار تنگل بهاباد واقع در شرق قله تا ديوار مدل حدود يك كيلومتر فاصله داشته است . اين مدخل از قسمت شمال شرقي به قسمت شمال غربي ممتد بوده و بالاخره به وسيله يك دروازه فراخ تر از گوشه شمال غربي به قسمت مركزي و مرتفع راه مي داده است .
2 – قطعات ساختماني مختلف در ابعاد گوناگون كه در شيب اين قسمت ساخته شده و در محل سنگر گفته مي شود . مجموع اين سنگرهاي سنگي فعلا به صورت وسيع و سنگلاخي به چشم مي خورد و ارتفاع اكثر آنها به ندرت از يك متر تجاوز مي كند.
3 – آب انبار كه در بين دو قسمت شمال شرقي و شمال غربي ساخته شده است . اين آب انبار كه عمق فعلي آن نسبت به بعضي نقاط باقيمانده ي ديوار دو متر است با سنگ و ساروج ساخته شده است . ديوار قسمتي از آن را سنگ طبيعي قله تشكيل مي دهد . احتمالا آب باران سطح قله ، پس از پر شدن آب انبار به پرتگاه خطر ناكي كه در شمال آن واقع مي باشد سرازير مي گرديده است .
از ديوارهاي خارجي كه براي حفاظت از قلعه استفاده مي شده بلندترين آن نزديك به 9 متر ارتفاع دارد كه ضخامت آن حدود 5/2 متر است كه در غرب قلعه واقع شده است .
ديوارهاي ديگري در سمت شمال و شرق قلعه واقع است كه به علت شيب تند قله ، فرو ريخته و قطعات ساختماني آن مشخص نيست .
دكتر عباس زماني در توصيف اين قلعه مي نويد كه داراي تالاري به وسعت زياد بوده ( عرض 8 و طول 16 متر) كه شايد يكي از حياطهاي فرعي بوده و ضخامت ديوارهاي تالار حدود يك متر است .
اولاً : همانند ساير قلاع دختر دوره ساساني بر فراز قله رفيع و مسلط بر منطقه بنا شده بطوري كه با قرار گرفتن روي آن بر چهار جهت قلعه مسلط مي باشيم . و در كنار يكي از راههاي داخل فلات و قسمتهاي شرقي ايران باستان قرار دارد و يك معبري در راه تون و بجستان و محولات وجود داشته كه احتمالاً همان معبري است كه اكنون بجستان را به فردوس مربوط مي كند و از چند كيلومتري شرق قله مي گذرد .
راه ديگري نيز از حدود شمال قلعه ولي با فاصله بيشتري بنام راه عراق عبور مي كرده است كه اين مسئله را دكتر عباس زماني نيز اشاره مي كند .
ثانياً : مانند بناهاي دوره ساساني مصالح عمده آن را قطعات سنگ ، آجر ، گچ و ساروج تشكيل مي دهد .
ثالثاً : آجرهاي موجود در سطح قلعه اغلب از نظر ابعاد و رنگ با آجرهاي دوره ساساني قابل مقايسه است .
رابعاً : سفالهاي بدست آمده از آن با نقوش حكاكي شده ، برجسته و منقوش يادآور سفالهاي قرون اول تا هفتم هجري است و به احتمال زياد تا قرن هفتم قابل سكونت بوده ليكن بايد متذكر شد كه در دو قرن اول هجري تون ، گناباد ، بجستان مانند ايران در معرض دسيسه ها و نابسامانيهاي دربار خلافت اموي و عباسي و بعداً در جريان رقابتها و عمر نسبتاً كوتاه حكومتهاي متقارن بوده است . اگر چه در اين دوره ها فرصت ايجاد اينچنين بناهاي عظيم وجود نداشته ولي در دوره سلجوقي مقتضيات زمان و شرايط ايجاد اين نوع قلعه ها بوجود آمده و مورد توجه پيروان حسن صباح پرآوازه ترين رهبر اسماعيليان ايران قرار گرفته بود .
به نظر مي رسد كه اين قلعه در دوره ساساني و يا قبل از آن ساخته شده و در دست اميران محلي بوده چرا كه در اين زمينه دكتر باستاني پاريزي مي نويسد : مشخصات ابنيه دختر در دو سه خط خلاصه مي شود .
« همه بر بلنديها و نقاط صعب العبور قرار دارند . اغلب بناي مربوط به قبل به قبل از اسلام و خصوصاً عهد ساساني مي باشد بيشتر جنبه تقدس و عبادتي دارند . قلاع دفاعي معتبري بوده و بالاخره همه داراي يك غموض ابهام آميزي درباره تسميه خود هستند . » و در قرون اوليه اسلامي نيز به همان ترتيب نيز مورد استفاده قرار مي گرفته است .
احتمال مي رود كه در اين دوره استفاده مذهبي از اين مجموعه مي شده خصوصاً كه چشمه آبي نيز در نزديكي آن واقع شده است . هنگامي كه در تصرف حسن صباج بوده به فرمان خوانين غوري و مغولها ويران شده است . با توجه به اين كه اين قلعه زير نظر قلعه قاينات بوده لذا هنگامي كه جلال الدين غوري به تخريب اين قلعه در سال 624 ه . ش پرداخت قلعه دختر بجستان را نيز تخريب كرده است و احتمالاً سنگرهاي متعدد آن توسط اسماعليه بنا شده است كه مي خواستند از خود حفاظت كنند .
نتيجه اي كه مي توان از مطالب فوق گرفت اين است كه :
1- قلعه دختر مزار بجستان در دوره ساساني يا قبل از آن ساخته شده كه دلايلي در خصوص تثبيت اين بنا بيان شده است .
2- قلعه نامبرده در قرون اوليه اسلامي ( قرن 1 تا 5 هجري ) به همان ترتيب سابق كم و بيش مورد استفاده بوده است .
3- در اواخر قرن 5 هجري به تصرف پيروان حسن صباح درآمده كه رئيس قلعه زير نظر قلعه قاينات بوده است و در قرن هفتم توسط غوريان و مغولها ويران شده است .
ارسال مقاله توسط عضو محترم سایت با نام کاربری abolfazl0362
/س
توضيح درباره ي آن را به سه قسمت به شرح زير تقسيم مي كنيم .
الف ) موقعيت :
شرق به تنگل بهاباد
از شمال به تپه اي زلزله زده
از مغرب به باغ سلومه كه قناتي پر آب استو داراي آب شيرين مي باشد .
از جنوب به تنگل تنكي كه بين دو كوه قرار گرفته منتهي مي شود .
عباس زماني به زرنگستان اشاره مي كند . و اينكه عده اي از مردم سيستان در آنجا بوده اند زيرا لشكر سيستان در سال 590 به قهستان آمده و با ملاحده رزم داده اند .
اين قله بسيار صعب العبور مي باشد كه مي توان آنرا به پروانه اي تشبيه كرد كه بالهاي خود را باز كرده و رو به شمال است . قسمت شمال شرقي آن حدود سي متر پائين تر از قسمت مركزي مي باشد داراي آثاري است كه عبارتند از :
1 – ديوار مدخل كه به گواهي بقاياي موجود ، پايه از لبه تنگل بهاباد تا پايه قسمت مركزي ممتد بوده و ضخامت آن بيش از يك متر و ارتفاع بعضي از نقاط آن حدود يك متر است . در وسط اين ديوار ، آثار پايه ي يك برج نيم گرد به نظر مي رسد كه از سمت غرب آن و احتمالا از دو قسمت آن وارد مي شده اند .
عرض اين مدخل بيش از يك متر و نسبتا تنگ به نظر مي رسد . قبل از اين مدخل راه نسبتا سهل الورودي موجود بوده كه به موجب اظهار مردم منطقه « كش قاطررو » ناميده مي شده و ابتداي آن در كنار تنگل بهاباد واقع در شرق قله تا ديوار مدل حدود يك كيلومتر فاصله داشته است . اين مدخل از قسمت شمال شرقي به قسمت شمال غربي ممتد بوده و بالاخره به وسيله يك دروازه فراخ تر از گوشه شمال غربي به قسمت مركزي و مرتفع راه مي داده است .
2 – قطعات ساختماني مختلف در ابعاد گوناگون كه در شيب اين قسمت ساخته شده و در محل سنگر گفته مي شود . مجموع اين سنگرهاي سنگي فعلا به صورت وسيع و سنگلاخي به چشم مي خورد و ارتفاع اكثر آنها به ندرت از يك متر تجاوز مي كند.
3 – آب انبار كه در بين دو قسمت شمال شرقي و شمال غربي ساخته شده است . اين آب انبار كه عمق فعلي آن نسبت به بعضي نقاط باقيمانده ي ديوار دو متر است با سنگ و ساروج ساخته شده است . ديوار قسمتي از آن را سنگ طبيعي قله تشكيل مي دهد . احتمالا آب باران سطح قله ، پس از پر شدن آب انبار به پرتگاه خطر ناكي كه در شمال آن واقع مي باشد سرازير مي گرديده است .
قسمت شمال غربي :
قسمت جنوبي :
قسمت مركزي :
از ديوارهاي خارجي كه براي حفاظت از قلعه استفاده مي شده بلندترين آن نزديك به 9 متر ارتفاع دارد كه ضخامت آن حدود 5/2 متر است كه در غرب قلعه واقع شده است .
ديوارهاي ديگري در سمت شمال و شرق قلعه واقع است كه به علت شيب تند قله ، فرو ريخته و قطعات ساختماني آن مشخص نيست .
دكتر عباس زماني در توصيف اين قلعه مي نويد كه داراي تالاري به وسعت زياد بوده ( عرض 8 و طول 16 متر) كه شايد يكي از حياطهاي فرعي بوده و ضخامت ديوارهاي تالار حدود يك متر است .
ب) مصالح :
ج) زمان تاسيس و دلايل تاريخي :
اولاً : همانند ساير قلاع دختر دوره ساساني بر فراز قله رفيع و مسلط بر منطقه بنا شده بطوري كه با قرار گرفتن روي آن بر چهار جهت قلعه مسلط مي باشيم . و در كنار يكي از راههاي داخل فلات و قسمتهاي شرقي ايران باستان قرار دارد و يك معبري در راه تون و بجستان و محولات وجود داشته كه احتمالاً همان معبري است كه اكنون بجستان را به فردوس مربوط مي كند و از چند كيلومتري شرق قله مي گذرد .
راه ديگري نيز از حدود شمال قلعه ولي با فاصله بيشتري بنام راه عراق عبور مي كرده است كه اين مسئله را دكتر عباس زماني نيز اشاره مي كند .
ثانياً : مانند بناهاي دوره ساساني مصالح عمده آن را قطعات سنگ ، آجر ، گچ و ساروج تشكيل مي دهد .
ثالثاً : آجرهاي موجود در سطح قلعه اغلب از نظر ابعاد و رنگ با آجرهاي دوره ساساني قابل مقايسه است .
رابعاً : سفالهاي بدست آمده از آن با نقوش حكاكي شده ، برجسته و منقوش يادآور سفالهاي قرون اول تا هفتم هجري است و به احتمال زياد تا قرن هفتم قابل سكونت بوده ليكن بايد متذكر شد كه در دو قرن اول هجري تون ، گناباد ، بجستان مانند ايران در معرض دسيسه ها و نابسامانيهاي دربار خلافت اموي و عباسي و بعداً در جريان رقابتها و عمر نسبتاً كوتاه حكومتهاي متقارن بوده است . اگر چه در اين دوره ها فرصت ايجاد اينچنين بناهاي عظيم وجود نداشته ولي در دوره سلجوقي مقتضيات زمان و شرايط ايجاد اين نوع قلعه ها بوجود آمده و مورد توجه پيروان حسن صباح پرآوازه ترين رهبر اسماعيليان ايران قرار گرفته بود .
به نظر مي رسد كه اين قلعه در دوره ساساني و يا قبل از آن ساخته شده و در دست اميران محلي بوده چرا كه در اين زمينه دكتر باستاني پاريزي مي نويسد : مشخصات ابنيه دختر در دو سه خط خلاصه مي شود .
« همه بر بلنديها و نقاط صعب العبور قرار دارند . اغلب بناي مربوط به قبل به قبل از اسلام و خصوصاً عهد ساساني مي باشد بيشتر جنبه تقدس و عبادتي دارند . قلاع دفاعي معتبري بوده و بالاخره همه داراي يك غموض ابهام آميزي درباره تسميه خود هستند . » و در قرون اوليه اسلامي نيز به همان ترتيب نيز مورد استفاده قرار مي گرفته است .
احتمال مي رود كه در اين دوره استفاده مذهبي از اين مجموعه مي شده خصوصاً كه چشمه آبي نيز در نزديكي آن واقع شده است . هنگامي كه در تصرف حسن صباج بوده به فرمان خوانين غوري و مغولها ويران شده است . با توجه به اين كه اين قلعه زير نظر قلعه قاينات بوده لذا هنگامي كه جلال الدين غوري به تخريب اين قلعه در سال 624 ه . ش پرداخت قلعه دختر بجستان را نيز تخريب كرده است و احتمالاً سنگرهاي متعدد آن توسط اسماعليه بنا شده است كه مي خواستند از خود حفاظت كنند .
نتيجه اي كه مي توان از مطالب فوق گرفت اين است كه :
1- قلعه دختر مزار بجستان در دوره ساساني يا قبل از آن ساخته شده كه دلايلي در خصوص تثبيت اين بنا بيان شده است .
2- قلعه نامبرده در قرون اوليه اسلامي ( قرن 1 تا 5 هجري ) به همان ترتيب سابق كم و بيش مورد استفاده بوده است .
3- در اواخر قرن 5 هجري به تصرف پيروان حسن صباح درآمده كه رئيس قلعه زير نظر قلعه قاينات بوده است و در قرن هفتم توسط غوريان و مغولها ويران شده است .
ارسال مقاله توسط عضو محترم سایت با نام کاربری abolfazl0362
/س