شیوع رفتارهای پرخاشگرانه در مدارس

پرخاشگری وقتی به وجود می آید که یک کودک به طور مکرر و به شکلی زننده مورد تمسخر قرار بگیرد.
چهارشنبه، 16 بهمن 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شیوع رفتارهای پرخاشگرانه در مدارس
زمانی پرخاشگری اتفاق می افتد که کودک و یا گروهی از کودکان، به دیگران حرف‌های زننده و ناخوشایند بزنند و یا کودک را کتک بزنند، به او لگد بزنند، تهدیدش بکنند، در یک اتاق او را زندانی کنند، نوشته های زننده برایش بفرستند و یا زمانی که هیچ کس با او صحبت نکند و مواردی از این قبیل. این چیزها ممکن است به طور متناوب اتفاق بیفتد و برای کودکی که مورد پرخاشگری قرار گرفته دفاع از خود، مشکل است. هم چنین پرخاشگری وقتی به وجود می آید که یک کودک به طور مکرر و به شکلی زننده مورد تمسخر قرار بگیرد. وقتی که دو کودک همسان از لحاظ قدرتی، با یکدیگر نزاع و یا دعوای نابرابر داشته باشند، این پرخاشگری نیست.
 
مطالعات گسترده وسیعی در سطح بین المللی درباره پرخاشگری در مدارس انجام شده است. بیشتر آنها از یک پرسش‌نامه معرفی خود استفاده کرده اند که در آن از افراد خواسته شده روی اصطلاح آخر فکر بکنند و حدی را که در آن مورد پرخاشگری قرار گرفته و یا دیگران را قرار می دهند، بیان کنند. به عنوان مثال الوز، امور و هیلری O'Moore & Hillery (1989) ، ملور Mellor (1993) ، در نظرخواهی گسترده خود از بین ۶۷۵۸ دانش آموز دبستانی و دبیرستانی، گزارش های پرخاشگری کم وقوع را نادیده گرفتند. از دانش آموزانی گزارش خواسته شد که در طول یک ترم بیش از یک یا دو بار مورد پرخاشگری قرار گرفته اند. براساس این اصل سختگیر، ویتینی و اسمیت دریافتند که حدود ۲۷ درصد از دانش آموزان ابتدایی و ۱۰ درصد از دانش آموزان دبیرستانی در طول ترم مورد پرخاشگری واقع شده اند. ۱۰ درصد از ابتدایی ها و ۴ درصد از دبیرستانی ها بیش از یک بار در هفته طی یک ترم مورد پرخاشگری قرار گرفته بودند.
 
در دیگر مطالعاتی که از همین روش استفاده شده بود همین سطح از پرخاشگری به دست آمد. (ریگبی و سلی، مویژه، پپلر و همکارانش.) وقتی که پرخاشگرهای غیر مداوم را هم به حساب بیاوریم، درجات بالاتری مشاهده می شود. بین ۴۰ تا ۶۰ درصد از دانش آموزان گزارش داده اند که «گاه گاهی» و یا «در این ترم» مورد پرخاشگری واقع شده اند. بران وات، أمور و هیلری، پپلر و همکارانش، ریگی و سلی، اسمیت و لوان از ۶۰ کودک ۶ تا ۷ ساله پرسیدند که آیا آنها هم در آن روز، آن هفته و یا آن ترم، مورد پرخاشگری قرار گرفته اند؟ (مرجعی برای درجه بندی پرخاشگری تجربه شده وجود نداشت). ۱۰ درصد از کودکان گزارش دادند که در آن روز مورد پرخاشگری واقع شده اند، ۲۳ درصد در آن هفته و ۴۳ درصد در آن ترم مورد پرخاشگری قرار گرفته بودند. (لافونتین، تامسون، ریگی). تنوع گزارشات ارائه شده در این مطالعات حاکی از آن است که گونه های متفاوتی از پرخاشگری بین مدارس، کلاس ها و گروه‌های سنی وجود دارد. این مطالعات نشان می دهند گاهی در طول ترم تحصیلی، از هر دو نفر دانش آموز، یکی پرخاشگری را تجربه می کند. در مدارس ابتدایی از هر چهار کودک یکی و در دبیرستان ها از هر ده نفر یک نفر، دست کم بیش از یک یا دو بار در ترم مورد پرخاشگری واقع شده است. یک نفر از ده نفر، دانش آموزان دبستانی و یک نفر از ۲۵ نفر از دانش آموزان سنین دبیرستانی، به طور مداوم و متناوب، احتمالا هر روز، مورد پرخاشگری واقع شده اند. پرخاشگری تجربه ای کم و بیش مشترک برای کودکان و نوجوانان است. همه مدارس احتمالا با پرخاشگری مواجه هستند.
 
چندان تعجب آور نیست که وقتی از کودکان تعریف پرخاشگری را می خواهیم، آنان به آسیب رساندن، لگد زدن و بدگویی اشاره می کنند. این ها شایع ترین اشکال پرخاشگری هستند، ویتنی و اسمیت دریافتند که ۵۰ درصد از کودکان دبستان و ۶۲ درصد از نوجوانان دبیرستانی مورد بدگویی و به ترتیب ۳۶ درصد و ۲۶ درصد آسیب های جسمی قرار گرفته بودند.
 
سن و جنسیت در نوع رفتارهای پرخاشگرانه به ثبت رسیده متفاوت است. اسمیت و ویتنی دریافتند که پسران بیشتر تحت صدمات جسمی و تهدید واقع شده اند و دختران بیشتر تجربیات کلامی و غیر مستقیم از پرخاشگری داشته اند. این تفاوت جنسیت هم در مرحله ابتدایی و هم متوسطه نمایان بود. بجورکویست Bjorkqvist (1992) و همکارانش دریافتند که کودکان کوچک تر بیشتر اوقات از محرومیت اجتماعی استفاده می کنند. آنها به این نتیجه رسیدند که این امر با دوره های رشد مرتبط می باشد و دلالت بر این می کند که با بلوغ، رفتارهای پرخاشگرانه هوشمندانه تر شده، بنابراین غیر مستقیم تر می شود چرا که ایجاد نارضایتی برای همسالان و یا بزرگ ترها برای افراد ناخوشایند است. تحقیقات آنها در مورد تجاوزگری پنهان بزرگسالان از این تئوری حمایت می کند. آن کمپل Anne Campbell (1993) نشان داد که دختران و پسران به طور یکسان متعدی هستند. پسران از سنین پایین برای رسیدن به اهدافشان در فکر سوء استفاده از موقعیت های مختلف هستند؛ مانند: یک بازی خشن و آشفته، تکل زدن برای گرفتن توپ فوتبال و غیره. با این وجود، دختران در فکر پنهان کردن و کنترل رفتار تعدی گرایانه خود هستند، بنابراین سوءاستفاده های مخفیانه و غیر مستقیم برای ترتیب دادن ارتباطات، برای آنها مناسب تر است. احتمالا، پسرها قواعد روشن تری در مورد تجاوزگری دارند، آنها می دانند برای رسیدن به اهدافشان چه طور قدرتشان را محدود کنند. با این حال دخترها، چون از استفاده آشکار تجاوزگری منع می شوند، مرزی ندارند و بنابراین آنچه انجام می دهند، مخفی می کنند و از حد کنترل خارج می شوند.
 
منبع: مشاوره و حمایت از کودکان در برابر ناملایمات، سونیا شارپ و هلن کاوی، ترجمه: دکتر سوسن آقاجانبگلو، صص114-111، نشر ورجاوند، تهران، چاپ دهم، 1391


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.