قلمه زدن گیاهان

نوجوانان مانند گیاهی می مانند که به اندازه کافی رشد کرده اند و حالا می توانند از گیاه اصلی جدا شده و در فضای دیگری قرار بگیرند و رشد کنند و به گیاه مستقلی تبدیل شوند.
چهارشنبه، 16 بهمن 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
قلمه زدن گیاهان
بابا مثل همیشه با ذوق و هیجان کنار باغچه نشسته بود و لبخند بر لب حاصل زحماتش را نگاه می‎کرد.

گاه از بس با عشق به این گل و گیاه نگاه می‎کرد و به آن‎ها می‎رسید، حسادتم را برمی انگیخت.

رفتم کنارش تا خودم را توی خلوتش جا کنم. دیدم تکه چوبی توی دستش گرفته که دو سه تا برگ کوچک روی سرش هست. داشت با دقّت یکی از درخت‎ها را وارسی می‎کرد.

گفتم: «بابا! این چیه تو دستت؟ شاخه ی شکسته؟»

با لبخند نگاهم کرد و گفت: «قلمه است. می‎خوام بکارمش.»

- «چه جالب! پس قلمه این جوریه. می‎شه ببینمش؟»

بابا قلمه را داد دستم و گفت: «می‎بینی چقد شبیه خودته؟»

چشمهام از تعجّب گرد شد: «شبیه من؟»

- « بله! دقیقاً یه نوجوونه مثل تو.»

- «از چه نظر مثلاً؟»

-«این شاخه‎ی یه گیاه دیگه بود. روی اون گیاه رشد کرده و حالا به یه حدی رسیده که می‎تونه برای خودش یه شخصیت مستقل داشته باشه. حالا از گیاه اصلی جدا شده و قراره نقش خودش رو توی دنیا ایفا کنه. حالا باید توی فضای مناسبی قرار بگیره تا زحمات گیاه اصلی بی‎نتیجه نشه و این قلمه‎ی کوچیک بتونه سبز بشه و ریشه بده و یه گیاه سبز جدید به دنیا اضافه کنه.»

رفتم توی فکر: «فضای مناسب! وقتش بود که برای زندگی ام تصمیم‎های خاص بگیرم.»

سرم را که بالا آوردم دیدم بابا قلمه‎ی مناسب دیگری پیدا کرده و دارد از درخت جدایش می‎کند.

- «بابا! می‎شه از این هفته منو با خودتون ببرید دعای ندبه؟»

منبع: مجله باران


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط