من از طفولیت با تو انس داشته ام، آن گاه که در اولین ساعات تولدم قدری از تربت امام حسین علیه السلام را در آب حل کردند و به من چشاندند.
من از بچگی با تو رفیق بوده ام. هنوز یادم می آید که با بچه های محله، خاک بازی می کردم و اگر نبود صدای مادر مهربانم که ضرورت ناهار خوردن و... را یادآوری می کرد، به راحتی تو را رها نمی کردم و این همه بردباری مادر عجیب نبود که گویی از حضرت محمد صلی الله علیه و آله شنیده بود: « بچه ها را [در خاک بازی] رها کنید، بهار و گلستان زندگی آنان خاک است.»1
من تو را دوست داشته ام از زمانی که در کلاس های کانون بسیج محله الفبای سفالگری را می آموختم، کوزه می ساختم و با شوق و ذوق به این و آن نشان می دادم.
من تو را می شناسم از همان موقع که مادر بزرگ لب حوض می نشست و با خاک گلدان های شمعدانی ور می رفت تا بهار، گل های سرخ و صورتی شان را تقدیم اهل خانه کنند.
بوی خوش کاهگل را چرا نمی گویی که وقت وبی وقت ده پدربزرگم را جلوی چشمانم مجسم می کند.
آری! تو خاک هستی که در کتاب علوم مان لقب «زندگی بخش» را داشتی و هنوز هم داری که خدا روزی مان را از تو به دست مان می رساند: خوشه های طلایی گندم، چشمه های آب گوارا و...
قرآن کریم هم از تو یاد کرده است؛ آن جا که می فرماید:
- و به یقین، انسان را از عصارهای از گِل آفریدیم.2
- از نشانههای او این است که شما را از خاک آفرید.3
- سرزمین پاکیزه [و مستعد]، گیاهش به فرمان پروردگار مى روید؛ امّا سرزمینهاى ناپاک [و شورهزار]، جز گیاه اندک و بىارزش، از آن نمىروید، این گونه آیات [خود] را براى گروهى که شکرگزارند، شرح مىدهیم.4
- آنچه در آسمانها، آنچه در زمین، آنچه میان آن دو و آنچه زیرِ خاک است، از آنِ او است.5
آری! تو خاک هستی که در شعرهای مان خوش می درخشی:
من از بچگی با تو رفیق بوده ام. هنوز یادم می آید که با بچه های محله، خاک بازی می کردم و اگر نبود صدای مادر مهربانم که ضرورت ناهار خوردن و... را یادآوری می کرد، به راحتی تو را رها نمی کردم و این همه بردباری مادر عجیب نبود که گویی از حضرت محمد صلی الله علیه و آله شنیده بود: « بچه ها را [در خاک بازی] رها کنید، بهار و گلستان زندگی آنان خاک است.»1
من تو را دوست داشته ام از زمانی که در کلاس های کانون بسیج محله الفبای سفالگری را می آموختم، کوزه می ساختم و با شوق و ذوق به این و آن نشان می دادم.
من تو را می شناسم از همان موقع که مادر بزرگ لب حوض می نشست و با خاک گلدان های شمعدانی ور می رفت تا بهار، گل های سرخ و صورتی شان را تقدیم اهل خانه کنند.
بوی خوش کاهگل را چرا نمی گویی که وقت وبی وقت ده پدربزرگم را جلوی چشمانم مجسم می کند.
آری! تو خاک هستی که در کتاب علوم مان لقب «زندگی بخش» را داشتی و هنوز هم داری که خدا روزی مان را از تو به دست مان می رساند: خوشه های طلایی گندم، چشمه های آب گوارا و...
قرآن کریم هم از تو یاد کرده است؛ آن جا که می فرماید:
- و به یقین، انسان را از عصارهای از گِل آفریدیم.2
- از نشانههای او این است که شما را از خاک آفرید.3
- سرزمین پاکیزه [و مستعد]، گیاهش به فرمان پروردگار مى روید؛ امّا سرزمینهاى ناپاک [و شورهزار]، جز گیاه اندک و بىارزش، از آن نمىروید، این گونه آیات [خود] را براى گروهى که شکرگزارند، شرح مىدهیم.4
- آنچه در آسمانها، آنچه در زمین، آنچه میان آن دو و آنچه زیرِ خاک است، از آنِ او است.5
آری! تو خاک هستی که در شعرهای مان خوش می درخشی:
ز خاک آفریدت خداوند پاک پس ای بنده افتادگی کن چو خاک
پی نوشت:
1. الهیثمی،ج8، ص159.
2. سوره ی مؤمنون/12.
3. سوره ی روم/20.
4. سوره ی اعراف/58.
5. سوره ی طه/6.
منبع: مجله باران
منبع: مجله باران