غلبه بر محدودیت‌های تجسمی

توانایی افراد در تصور یک صحنه، بو، مزه یا صدا بسیار متفاوت است. متخصصان فرایندهای تصویرسازی ذهنی بحث کرده‌اند که اگر یک موقعیت در تصور به حد کافی شخصی سازی شود، همه می‌توانند از تصویرسازی ذهنی استفاده کنند.
پنجشنبه، 15 اسفند 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
غلبه بر محدودیت‌های تجسمی
اگرچه ارائه آموزش روانی کارامد است، ثابت کردن این هم‌توانی مزیتی دارد. مزیت این هم‌توانی این است که اعتبار درمانگر و انگیزش درمانجو را افزایش می‌دهد. یک راه برای مستند کردن ادعای مذکور، مقایسه زمان قدم زدن ذهنی در اتاق با زمان واقعی آن است. برای این کار بهتر است از زمان سنج استفاده کنیم. از درمانجو یا یکی از درمانجویان (در موقعیت گروهی) بخواهید کنار دیوار انتهای اتاق بایستد. از وی بخواهید فاصله خود را تا دیوار مقابل تخمین بزند. باید به درمانجو گفته شود که می‌خواهیم از او تقاضا کنیم چشمانش را ببندد و تصور کند دارد با آرامش از آن سوی اتاق به سوی دیگر قدم می زند و وقتی به دیوار مقابل رسید (در خیال خود)، با دست راست دیوار را لمس کند (در واقعیت) و دست چپش را بلند کند و وقتی این کار را انجام داد، شما زمان سنج را متوقف خواهید کرد. وقتی دستورالعمل به خوبی فهمیده شد، این کار را انجام دهید و از شرکت کننده دیگری بخواهید شاهد زمان ثبت شده با زمان سنج باشد. زمان را ثبت کنید و از شرکت کننده بخواهید این بار واقعا قدم بزند و بار دیگر زمان او را ثبت کنید. زمان را متوقف کنید و از شاهد بخواهید زمان قدم زدن خیالی را با صدای بلند اعلام کند (که قبلا ثبت کرده اید)، سپس زمان قدم زدن واقعی را اعلام کند. اغلب در مورد اتاقی با طول ۷ تا ۱۲ متر، زمان قدم زدن واقعی و خیالی بیش از یک ثانیه اختلاف ندارند.
 
توانایی افراد در تصور یک صحنه، بو، مزه یا صدا بسیار متفاوت است. متخصصان فرایندهای تصویرسازی ذهنی بحث کرده‌اند که اگر یک موقعیت در تصور به حد کافی شخصی سازی شود، همه می توانند از تصویر سازی ذهنی استفاده کنند. این موضوع مهمی است که هنگام پیاده سازی مرحله دوم باید لحاظ شود. روش حل این مسئله در MiCBT عبارت است از تأکید بر حس‌های بدنی. حس‌های بدنی به طور معمول رویدادی را که فرد تلاش می‌کند فرابخواند، از پیش شخصی سازی کرده‌اند. از آنجا که ذهن و بدن هر دو در فرایند تصویرسازی نقش دارند، درمانگر میتواند برای جبران قصور احتمالی توانایی تصویرسازی، بر حس احشایی تأکید کند. متعادل بودن (آگاه و پذیرا/ بی واکنشی به افکار و حس‌های بدن) از بسیاری لحاظ شکلی از مواجهه و بازداری پاسخ است. در جلسه درمان، از درمانجو خواسته می‌شود چشمانش را ببندد و به طور ذهنی (تصور کردن، شنیدن، مزه کردن، بوییدن، هر کدام که مناسب تر است) یکی از آخرین رویدادهای ناراحت کننده را از ابتدای فهرستی که قبلا تهیه شده است، به خاطر آورد. از آنجا که این موقعیت به نسبت آشکار است، از او بخواهید با حفظ هرچه بیشتر تعادل، حس‌های بدنی مرتبط با آن رویداد را به خاطر آورد و حس کند و از هر دو آن‌ها آگاه باشد. وقتی مدیریت این رویداد یا موقعیت آسان تر شد، از مراجع تقاضا می‌شود به رویداد بعدی فهرست مواجهه برود و فرایند را با همان منطق تکرار کند. با پیشرفت تمرین، مهارت نیز پیشرفت می‌کند.

گاهی ناراحتی در همه موقعیت های ذکر شده به سبب افزایش یافتن سطح کلی تعادل فکری، به یکباره نسبتا خاموش می‌شود. در حساسیت زدایی منظم سنتی (ولپی، ۱۹۶۹)، درمانجویان یاد می‌گیرند در عین حفظ آرامش و ممانعت از پاسخ ناخواسته، با محرک هدف مواجه شوند. در MiCBT حساسیت زدایی در مورد حس‌های جسمی فراخوانده شده در پی محرک صورت می گیرد نه فقط حساسیت زدایی در مورد خود محرک. از ابتدا مراجع میداند که حساسیت او از درونداد خارجی (مثل عنکبوت) زدوده نمی‌شود. ذهن‌آگاهی کسب شده طی مرحله اول امکان دریافت عمیق از پدیده تجربی را فراهم می‌کند. مراجع حس می‌کند که مشکل از کجا ناشی می‌شود و می‌تواند مسئولیت آن را برعهده بگیرد. به همین دلیل اطمینان وجود دارد که درمانجو می‌تواند تحت کنترل باشد و احساس ایمنی کند. این امر فرایند را برای افراد حساس تر دست یافتنی تر می‌کند و از این رو نرخ ریزش را به حداقل می رساند. علاوه بر این، به دلیل رشد هشیارانه تعادل فکری، پاسخ مداوم به تدریج خاموش می‌شود. از مراجعان تقاضا می‌شود تجربه آزارنده را به عنوان یک ابزار و روش ارزنده برای مواجهه، خاموش سازی فوری، و تغییر بلندمدت به کار گیرند. این هدف با به کارگیری مکرر یک نگرش متعادل محقق می‌شود.
 
تکلیف منزل این مرحله شامل حساسیت زدایی به طور تصوری و متعاقبا واقعی است. بعد از هر جلسه روزانه ذهن‌آگاهی از مراجع تقاضا می‌شود بدترین اتفاقی را که امکان دارد در صورت مواجهه با موقعیت مشکل ساز برایش رخ دهد، به مدت پنج دقیقه تصور کند. در همان زمان مراجع باید به حس‌های بدنی مرتبط با افکار آگاه باشد و هر واکنش آزارنده به این حس‌ها را بازداری کند (تشویق میشوند در حین تصور رویداد فاجعه بار، متعادل بمانند). بعد از پنج دقیقه، درمانجو یک دقیقه استراحت می‌کند که طی آن ورود و خروج تنفس را زیر نظر می گیرد. بعد از یک دقیقه استراحت، این بار درمانجو بهترین حالتی را که ممکن است در حین رویداد مشکل ساز برایش رخ دهد، تصور می‌کند. درمانجو باید نسبت به حس‌های بدنی مرتبط به افکاری که به انتظارات غیرواقع بینانه می‌انجامند، آگاه باشد و هر واکنش ویار به این حس‌ها را که احتمالا خوشایندند، بازداری کند. این کار چند بار تکرار می‌شود؛ بسته به شدت ناراحتی چهار بار یا بیشتر. منطق تمرین مذکور این است که انسان با رسیدن به چیزی که نمیخواهد فقط ناامید نمی‌شود، به همان اندازه دچار هیجان‌های منفی می‌شود که وقتی چیزی را میخواهد و به آن نمی‌رسد، در عین حال ممکن است خواسته وی غیرواقع بینانه و خارج از دسترس هشیاری باشد.بعد از چندین جلسه حساسیت زدایی خیالی، درمانجویان تشویق می‌شوند به مواجهه واقعی بپردازند. این کار را می توان با استفاده از برگه واحدهای ذهنی پریشانی (SUDS) انجام داد.

مزیت این رویکرد دوقطبی در حساسیت زدایی به توانایی آن در ارائه مهارت‌های کنار آمدن قبل از وقوع مواجهه واقعی برمی‌گردد. درمانجو فرایند مذکور را با مکان کنترل از پیش درونی شده و حس خودکارامدی به دست آمده از تمرین‌های تعمیم یافته احشایی (وارسی بدن) متحمل می‌شود و همه این‌ها در مرحله اول کسب شده‌اند. زمانی که مواجهه واقعی با موفقیت انجام گرفت، از درمانجویان بدون یادآوری اولین درجه بندی‌شان پرسیده می‌شود اکنون معتقدند آن موضوع سابق ناراحت کننده چقدر برایشان ایجاد ناراحتی می‌کند. وقتی بازسنجی آن مورد خاص در واحدهای ذهنی پریشانی حاکی از کاهش ناراحتی بود، تفاوت کتی موجود یادآور شده و از آن‌ها پرسیده می‌شود اکنون چه تفاوتی در موضوع ناراحتی و توانایی شان برای پرداختن به آن موضوع احساس می‌کنند. درمانگر به دقت به نحوه باز ارزیابی دیدگاه‌های درمانجویان توجه کرده و آن‌ها را تشویق می‌کند بینش و مهارت خود را در مورد آیتم های باقیمانده فهرست به کار گیرند. در این فرایند بازارزیابی شناختی از خود تجربه می‌آید نه از فنون پرسش مستقیم درمانگر. به عبارت فنی، ما از رویکرد پایین به بالا استفاده می‌کنیم نه بالا به پایین.
 
منبع: شناخت رفتار درمانگری یکپارچه شده باذهن آگاهی، برنو ای کایون، مترجمان: دکتر محمد خدایاری‌فرد، کوروش محمدی حاصل و مریم دیده‌دار، صص121-118، مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، تهران، چاپ اول، 1393


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.