گستراندن حوزه نظریه یادگیری

تلاش برای افرایش حس‌های بدنی خوشایند و کاهش حس‌های بدنی ناخوشایند نیز رفتارهای عامل را شکل می دهد، به استثنای اینکه در سطح تجربی رفتار، این حسهای بدنی اغلب در سطح زیر استان‌های آگاهی خودکار نمود خواهند داشت.
يکشنبه، 11 اسفند 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
گستراندن حوزه نظریه یادگیری
در صورت حفظ یا افزایش موفقیت آمیز یک حس بدنی خوشایند، رفتار اشتیاق تقویت می شود تقویت مثبت. رفتار آزارنده نیز زمانی تقویت می شود که حس بدنی ناخوشایندی به طور موفقیت آمیز اغلب به واسطه رفتار اجتنابی کاهش یابد (تقویت منفی). همان طور که در کار اولیه بی اف اسکینر (۱۹۵۳) توضیح داده شده است، یادگیری عامل هنگامی رخ میدهد که رفتار برای تولید پیامدها، بر محیط «عمل» کند. او برای اثبات شرطی سازی عامل به پیامدهای خوشایند و ناخوشایند یک محرک بر ارگانیسم تکیه کرد. تلاش برای افرایش حس‌های بدنی خوشایند و کاهش حس‌های بدنی ناخوشایند نیز رفتارهای عامل را شکل می دهد، به استثنای اینکه در سطح تجربی رفتار، این حس‌های بدنی اغلب در سطح زیر استان‌های آگاهی خودکار نمود خواهند داشت. جریان پیوسته رفتار عامل دقیقا هدف مراقبه ذهن آگاهی است و به همین دلیل در MiCBT مورد تأکید قرار گرفته است.
 
از توصیف بالا یک دلالت قوی برمی آید: همه رفتارهای آموخته شده فارغ از اینکه سطح پردازش مورد نظر ظریف یا آشکار باشد، دستخوش یادگیری عامل می شوند. اظهار شده که همه اشکال شرطی سازی شامل یادگیری عامل بوده و به آن وابسته اند. آنها لایه هایی از شرایط مازاد بر نیازند که میتوانند یادگیری را فقط در صورتی ایجاد کنند که یادگیری عامل در مبدأ فعال باشد. ورای جفت کردن ظاهری یک محرک و یک پاسخ، حس‌های بدنی وجود دارند که باید تجربه کنیم و به آنها پاسخ دهیم. به عبارت فنی، حس احشایی بر پاسخ «عمل  operate » می کند. از این دیدگاه، حس‌های بدنی تنها عامل های واقعی اند که همیشه در مبدأ یادگیری نمایان می شوند.
 
برای روشن شدن این مسئله به مثال چگونگی وابستگی شرطی سازی کلاسیک به فرایندهای عامل می پردازیم. برای مثال تصور کنید در کشور در حال توسعه ای مسافرت می کنید و در پیشخوان رستوران کوچکی سالاد فصل سفارش می دهید. چند هفته در مسافرت بوده و غذای کنسرو شده مصرف کرده اید. صاحب رستوران با لبخند گرمی به شما سلام می کند. شما نیز ممکن است لبخند بزنید و به طور متقابل سلام کنید. همان طور که منوی غذا را می خوانید، نگاهی به غذاهای سالم محلی و مواد اولیه غذا می اندازید و گرسنگی شما شدید می شود. علت چنین مسئله ای این است که در گذشته این اجزا را با سلامتی و بهزیستی مرتبط کرده اید، مفهومی که برای شما با اطمینان خاطر و حتی شادکامی مرتبط بوده است. به عبارت دیگر، پاسخ مثبت شما به طور کلاسیک شرطی شده است. کلمات چاپ شده مربوط به نام مواد اولیه، محرک شرطی، و پاسخ شما یک پاسخ شرطی است. تا اینجا اوضاع خوب پیش می رود. همان طور که منتظر غذا هستید، کتابچه راهنمای گردشگری را از کیفتان در می آورید تا درباره محل مورد نظر اطلاعاتی به دست آورید، به پاراگرافی میرسید که نوشته است: از آنجا که خاک منطقه برای کاشت کاهو مناسب نیست و کشاورزان محلی پول کافی برای خرید کودهای استاندارد ندارند، از مدفوع انسان به عنوان کود استفاده می کنند. از آنجا که مدفوع انسان در گذشته برای شما با کثافت و بیماری پیوند خورده است، نگران می شوید.
 
 وقتی غذا سرو می شود، به تکه کاهوی موجود در بین دیگر مواد نگاه می کنید و حالت تهوع به شما دست می دهد. حالا دیگر به صاحب رستوران لبخند نمی زنید و کل غذا را بر می گردانید، پولش را می دهید و رستوران را ترک می کنید و از سوپرمارکت سبزیجات کنسرو شده می خرید. روی جلد کنسرو را می خوانید و مطمئن میشوید در منطقه دیگری تولید شده است و خیالتان راحت می شود. در اینجا نیز پاسخ شما به طور کلاسیک شرطی شده است. در موقعیت اول، تصور مثبت مربوط به مفید بودن سبزیجات برای بدن (رمزگذاری ضمنی دلپذیر بودن) با حس های بدنی خوشایند هم ظهور شده است. پاسخ شما یعنی میل به خوردن و خواندن درباره غذا به طور مستقیم به احساس های بدنی خوشایند مرتبط است. اگر نمی توانستید حسهای بدن را دریابید، پاسخ شما متفاوت بود. در موقعیت دوم، تصور منفی شما درباره اینکه مصرف کاهوی پرورش یافته روی چنان کودی سلامت شما را تهدید می کند (رمزگذاری ضمنی ناخوشایند بودن)، با حس های ناخوشایند بدن هم ظهور می شود. پاسخ شما برگرداندن کل غذا و ترک رستوران و غیره به طور مستقیم به حس های منفی بدن مرتبط است. هرگاه در این منطقه گرسنه شوید، احساس های بدنی ناخوشایند به سراغتان می آیند. به خاطر داشته باشید که غذای کنسرو شده در این موقعیت حسهای بدنی خوشایند تولید می کند و دیگر کسل کننده نیست. این پاسخ منفی به غذای کنسرو شده در این شرایط خاموش شده است و شرطی سازی تقابلی محسوب میشود، زیرا حال غذای کنسرو شده را با پاکیزگی و آسودگی خاطر مرتبط می کنید. با وجود این اگر ظهور حس های بدنی ناخوشایند به همه غذاهای آن منطقه تعمیم یابد، احتمالا مسافرت را کوتاه خواهید کرد.
 
در مثال بالا محرک غیرشرطی فقط شامل کاهوست، اما به زودی از همه محصولات تازه (محرک شرطی) اجتناب میشود (پاسخ شرطی)، زیرا افکار ناخوشایند مربوط به تهدید بیماری با حس های ناخوشایند بدن هم ظهور می شوند که به واکنش آزارنده اشمئزاز و اجتناب می انجامند. اصل اساسی مورد نظر عبارت است از شرطی سازی عامل. تجربه آزارنده حسهای بدنی ناخوشایند ابتدا تجربه گرسنگی و سپس بی علاقگی به غذای کنسرو شده را حذف می کند. یک پاسخ برای شرطی شدن نیازمند تجربه است.
 
منبع: شناخت رفتار درمانگری یکپارچه شده باذهن آگاهی، برنو ای کایون، مترجمان: دکتر محمد خدایاری‌فرد، کوروش محمدی حاصل و مریم دیده‌دار، صص 29-27، مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، تهران، چاپ اول، 1393


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما