فلسفه تعلیم و تربیت همسو با فلسفه بعثت

در نظام تربیتی اسلام، اهل ایمان رابطه تشریعی ویژهای با پیشوایان دینی، یعنی پیامبر و امامان من می یابند و در سایه آن از الطاف و عنایات ویژه تربیتی برخوردار می شوند.
شنبه، 17 اسفند 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
فلسفه تعلیم و تربیت همسو با فلسفه بعثت
خداوند، خود، تربیت پیامبران برگزیده خویش را بر عهده گرفت و استعداد گیرندگی وحی و نبوت را به آنان بخشید تا به دستور او و بر اساس رهنمودهایش، بر امر تربیت اولیا و بندگانش همت گمارند. این سلسله مراتب تربیتی که از خداوند تا انبیا، و از انبیا تا اولیا، و از اولیا تا بندگان الهی ادامه می یابد در فرهنگ و تعلیم و تربیت اسلامی معنا و مفهوم پیدا می کند. امام علی (علیه السلام) در توصیه‌های کوتاه خود به کمیل بن زیاد می فرمایند: (یا کمیل إن رسول الله صلی الله علیه و اله و سلم ادبه الله وهوأدبنی وأنا أؤدب المؤمنین وأورث الآداب المکرمین)؛ «ای کمیل، به درستی که پیامبر خدا را خداوند خود ادب فرمود، و آن بزرگوار خود مرا ادب آموخت، و من نیز مؤمنان را ادب می کنم و برای آنان آداب ارزشمند را به میراث می گذارم»
 
تربیت و ادب آموزی بر اساس سلسله مراتب یادشده، جلوه ای خاص به تعلیم و تربیت می بخشد که در هیچ مکتب و فلسفه ای نمی توان مانندی برای آن یافت. در نظام تربیتی اسلام، اهل ایمان رابطه تشریعی ویژهای با پیشوایان دینی، یعنی پیامبر و امامان من می یابند و در سایه آن از الطاف و عنایات ویژه تربیتی برخوردار می شوند. با این وصف، اهل ایمان همیشه خود را تحت ولایت و نظارت تربیت یافتگان وحی و نبوت می بینند. از جمله اموری که پیشوایان دینی به ما می آموزند و ما را بر اساس آن تربیت می کنند این است که فقط نتایج دنیوی و مادی بر اعمال و رفتار اختیاری مترتب نمی شود؛ بلکه مهم تر از آن، توجه به نتایج اخروی است که هویت اعمال اختیاری ما را شکل می دهد و به آنها جهت می بخشد. کشف چنین رابطه ای میان اعمال اختیاری با نتایج اخروی، به زندگی معنا و اعتبار بخشیده، آن را از زندگی حیوانی و ماشینی متمایز می سازد. اساسا، «برنامه دقیق زندگی منوط بر شناخت رابطه اعمال اختیاری ما با نتایج اخروی آنهاست...»، اما به کمک چه عامل و ابزاری می توان رابطه مزبور را کشف کرد؟ بدیهی است، همان گونه که اشاره شد «هیچ گاه دست حس و عقل به کشف این روابط به طور دقیق نخواهد رسید؛ زیرا از دسترس تجربه انسان خارج است». پس به دلیل محدودیت و نارسایی ادراکات انسان، اعم از ادراکات حسی و عقلی و تجربی، می توانیم قطعا بگوییم بشر هیچ گاه مستغنی از وحی نبوده و نخواهد بود»؛ بلکه بر این اساس، «می توانیم قاطعانه و برای همیشه به چه در گذشته و چه در حال و چه آینده - اثبات کنیم که اگر وحی نباشد و مفادش در اختیار انسانها قرار نگیرد کار خدا لغو و عبث خواهد بود».
 
بر این اساس، تعلیم و تربیت در اسلام در قلمرو مبانی معرفت شناختی خود از جهات گوناگون وامدار وحی و نبوت است؛ اما تعلیم و تربیت از این جنبه نیز که در کانون توجه و هدف بعثت پیامبران قرار می گیرد، هنوز به پشتوانه ای چون وحی و نبوت بسیار نیازمند است. حوزه تعلیم و تربیت در اسلام از جمله حوزه‌هایی است که در قلمرو مبانی و اصول خود از تعالیم پیامبران الهی تأثیری شگرف پذیرفته است. پیامبران مبعوث شدند تا نه تنها ساختار و محتوای تعلیم و تربیت را الهی و دینی سازند، بلکه انگیزه تعلیم و تربیت را نیز ماهیت و جهتی الهی بخشند.
 
تعلیم و تربیتی که با خصوصیات یادشده توسط پیامبران و از طریق احکام و شریعت الهی صورت می پذیرد، تضمین کننده سعادت دنیا و آخرت انسانهای تربیت یافته است. تأمین سعادت، یعنی خیر و صلاح و رستگاری نهایی، نیز در گرو دو امر مهم است: یکی «شناختن خدا و نزدیک شدن به او؛ و دیگری برقراری عدل و قسط در جامعه بشری». از دیدگاه قرآن، همه تعالیم پیامبران زمینه ساز تحقق این دو امر خطیرند. در این نگاه، از یک سوی خداوند پیامبر خویش را گواه و الگوی امت قرار داده و از او خواسته است تا مردم را به فرجام خوش و شایسته اهل ایمان مژده دهد و آنان را از فرجام ناخوشایند و ناشایست اهل کفر و نفاق برحذر دارد.
 
همچنین پیامبر از درگاه الهی اجازه یافت تا به اذن او مردم را به سوی وی فراخواند و در میان امت همچون چراغ فروزانی نورافشانی کند؛ از سوی دیگر، خداوند پیامبران را با دلیلهای روشن برانگیخت و قانون و میزان الهی را در اختیار آنان نهاد تا مردم چنان هدایت و تربیت شوند که خود برای برپایی عدل و داد به پا خیزند.تربیت اگر چنین باشد، جهان آباد می شود و انسان راه کمال و سعادت می پوید.
 
تعلیم و تربیت اسلامی، افزون بر تأکید فراوان بر سنت الهی در فرو فرستادن وحی و اعزام پیامبران، در قلمرو انسانی نیز، به فطرت آگاه و بیدار بشری و کارآمدی آن در نظام تعلیم و تربیت حساسیت فراوان نشان میدهد.
 
گرچه مناسب تر است که بحث تفصیلی در باب فطرت را به جایگاهی دیگر - یعنی بررسی مبانی انسان شناختی تعلیم و تربیت - موکول کنیم، در این مقام به قدر نیاز و به منزله یکی از ابزارها و منابع معرفت به موضوع فطرت نظری گذرا و اجمالی می افکنیم. با این بیان، فطرت نیز همچون وحی، رسول هدایت و تربیت انسان است، که با الهام از آن بسیاری حقایق عالم را کشف می کند، و از جمله این حقایق در رأس همه آنها می توان از خداشناسی و خدایابی فطری یاد کرد. به تعبیر قرآن، به واسطه فطرت پاکی که انسانها بر پایه آن آفریده شده اند، از آیین اسلام ناب رونمایی می شود. اسلام ناب همان دین فطرت است و دین فطرت آیین استوار و پایدار حق است.
 
در این مقام باید به یاد آورد که فلسفه تعلیم و تربیت اسلام فطرت را از دو منظر می نگرد: نخست به منزله یکی از منابع و ابزارهای برجسته معرفت؛ و دوم، به مثابه یکی از موضوعات انسان شناختی و مختصات انسانی مشترک میان همه آحاد انسانی فطرت در نگاه نخست، عنصری میان عقل و وحی است: درونی است، اما عقل نیست که نیازمند به کارگیری ابزارها و حرفه هایی چون استدلال و استخراج و استنباط باشد، بلکه فهم برخاسته از آن از درون می جوشد؛ ملهمانه است، اما وحی نیست که از ماورا فرو فرستاده شود؛ بل الهامی درونی است که خداوند به قدرت و عنایت خویش در نهاد بشر به ودیعت نهاده است. بر این اساس، فطرت در میان مباحث ناظر به مبانی معرفت شناختی تعلیم و تربیت جایگاهی بس کلیدی دارد.
 
منبع: درآمدی بر فلسفه تعلیم و تربیت، سیداحمد رهنمایی، صص243-240، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة الله علیه، قم، چاپ دوم، 1388


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط