برای تحلیل تفاوتهای گروه MiCBT و گروه کنترل مراقبت استاندارد در تمام سنجهها طی زمان به جز فراوانی و مدت تمرین خانگی، از آزمون یو من - ویتنی استفاده شد. نتایج نشان داد که گروه MiCBT در مقایسه با گروه مراقبت استاندارد، افزایش بیشتری در چهار بعد ذهنآگاهی (مشاهده عمل آگاهی، عدم قضاوت و عدم واکنش، اما نه توصیف) داشتند، خودکارامدی کلی مبتنی بر ذهنآگاهی کلی، شفقت به خود، خودکارآمدی دیابتی و رفتارهای خودمراقبتی دیابتی مانند رژیم و ورزش کلی و تخصصی بیشتری داشتند. علاوه براین، فراوانی تمرین خانگی ذهنآگاهی با کاهش بیشتر HbA1c رابطه داشت. این تأثیرات در یک پیگیری شش هفته ای تداوم داشتند یا گاه افزایش یافتند.
شرکت کنندگان کاهشی عمومی در آسیبهای کلی گزارش کردند که شامل کاهش شدت علامت شناسی در پنج حیطه رفتارهای ناخواسته، افکار ناخوشایند، حسهای بدنی ناخوشایند و احساس های ناخوشایند مختلف و روابط ناخوشایند با دیگران و افزایش توانایی مدیریت علائم بود. در حین افزایش آگاهی شرکت کنندگان به حالت های بدنی، تجربۀ ذهنآگاهی درمانگر به عنوان جنبهای مهم برای حمایت از رشد تعادل فکری شرکت کنندگان شناخته شد. براساس دادههای SPA آنان پیشرفت بیشتری در توانایی گروه MiCBT برای کنترل رفتار ناخواسته شان گزارش کردند و از برنامه MiCBT بسیار راضی بودند.
شواهد اولیه نشان میدهد که برنامه MiCBT احتمالا برنامه آموزشی مفیدی برای حمایت از افراد دچار دیابت است که به آنها کمک میکند خودکارآمدی تعمیم یافته بیشتر، شفقت به خود بیشتر و پیشرفت بیشتری در خودمراقبتی دیابت داشته باشند.
در این گفتار، منطق و مجموعه ای از روشهای عملی برای امکان پذیر کردن اتحادی تنگاتنگ و نه فقط همسایگی، بین اصول درمان شناختی رفتاری و آموزش ذهنآگاهی پیشنهاد شود. تاکنون نشان داده شده که این نوع یکپارچگی در درمان دامنه وسیعی از اختلالهای روانشناختی در مقایسه با درمان شناختی رفتاری محض نتایج بهتری به دست داده است.
با این حال تا به امروز، مقایسه آزمایشی چندانی در زمینه درمان های مبتنی بر ذهنآگاهی انجام نگرفته و پایه و اساسی برای ادعای کارامدی بیشتر شناخت رفتار درمانی مبتنی بر ذهنآگاهی در مقایسه با دیگر رویکردهای مبتنی بر ذهنآگاهی وجود ندارد. تاکنون هیچ پژوهش ذهنآگاهی مبتنی بر شناخت درمانی، ذهنآگاهی مبتنی بر کاهش استرس، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، MiCBT رفتاردرمانی دیالکتیک ، رفتار درمانگری منطقی هیجانی مبتنی بر ذهنآگاهی، طرحواره درمانی یا درمان پویای مبتنی بر ذهنآگاهی را براساس مشکلات پیش رو مقایسه نکرده است. در اینجا از تذکر آبراهام مازلو بهره می گیریم که می گفت اگر تنها ابزاری که در دست داریم چکش باشد، همه مشکلات برایمان مانند میخ به نظر خواهند رسید. با فرض اینکه درمانجو و درمانگر تجربه ریزسطح را درک کرده و با نگرشی پذیرا در زمینه آن کار میکنند، به نظر میرسد نوع درمان هرچه باشد قسمتی از ذهنآگاهی، و تغییر مطلوب نیز نتیجه ای محتمل باشد. همان طور که در مقدمه کتاب گفته شد، این شواهد شفاهی نیز مهم هستند که استادان مراقبه، قرنهاست مهارتهایی را آموزش میدهند که شکل ارائه آنها به شاگردان، مشخصأ رفتاری بوده است. به نظر میرسد یکپارچه سازی شناخت رفتار درمانی سنتی و ذهنآگاهی، پیامد طبیعی همخوانی این دو رویکرد باشد.
خلاصه نکات مهم
- بر اساس استانداردهای بک (۱۹۷۶)، آموزش ذهنآگاهی یکپارچه شده با شناخت-رفتار درمانی واجد شرایط نوعی سیستم روان درمانی است نه مجموعه ای از ابزارهای درمانی که به صورت گلچین به کار میروند. این روش برای درمانگران به حد کافی انعطاف پذیر است تا بتوانند تغییراتی در آن ایجاد کنند و بر چارچوب نظری معقولی تکیه کنند که امکان آزمون پیش بینیها را فراهم میکند؛
- و اندازه گیری کارامدی ذهنآگاهی در حال حاضر به واسطه پرسشنامه های خودگزارشی شامل سیاهه ذهنآگاهی ، سیاهه مهارتهای ذهنآگاهی کنتاکی ، مقیاس آگاهی توجه ذهن آگاهانه، پرسشنامه پنج بعدی ذهنآگاهی، مقیاس خودکارآمدی مبتنی بر ذهنآگاهی و چند ابزار دیگر انجام میگیرد. ادبیات موجود بر این اساس که پاسخهای پاسخ دهندگان تحت تأثیر خودآگاهی آنان محدود میشود، انتقادهایی نسبت به چنان پرسشنامه های خود گزارشی اقامه کرده است. بحث این است که باید ابتدا به اندازه کافی ذهن آگاه باشیم تا دریابیم چقدر ذهن آگاه هستیم. بنابراین کارورزان ذهنآگاهی ممکن است به دلیل مهارت در ارزشیابی، میزان مهارتهای خود را متوسط برآورد کنند، اما تازه کارها به دلیل آگاهی یا نا آشنایی با سازه ذهنآگاهی، مهارت خود را در سطح بالایی تخمین بزنند که همین امر تفاوت هایی در فهم سؤالات ایجاد میکند. پس توصیه میشود انتخاب و کاربرد پرسشنامه ها با احتیاط صورت گیرد؛
- برای ممانعت از سردرگمیهای مربوط به اندازه گیری ذکرشده، اندازه گیری پیشرفت درمانی MiCBT با سنجه های خودکارآمدی و سنجههای استاندارد بهزیستی و کیفیت زندگی بهتر انجام میگیرد تا استفاده محض از پرسشنامه های ذهنآگاهی. با توجه به سازوکارهای پیشنهادشده (آگاهی حسی و تعادل فکری) و در آغاز اهداف درمانی که طی فرایند هدف گذاری توسط درمانجو وضع میشوند، می توان انتخاب بهتری از بین این سنجهها داشت.
منبع: شناخت رفتار درمانگری یکپارچه شده باذهن آگاهی، برنو ای کایون، مترجمان: دکتر محمد خدایاریفرد، کوروش محمدی حاصل و مریم دیدهدار،صص215-212، مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، تهران، چاپ اول، 1393