الا وقت صبوحست، نه گرمست و نه سردست الا وقت صبوحست، نه گرمست و نه سردست شاعر : منوچهري نه ابرست و نه خورشيد، نه بادست و نه گردست الا وقت صبوحست، نه گرمست و نه سردست بده پر و تهي گير که مان ننگ و نبردست بيار اي بت کشمير، شراب کهن پير نه از عشق نزارست و نه از محنت زردست از آن باده که زردست و نزارست وليکن به چشم اندرنورست و به روي اندر، وردست به جان اندر قوتست و به مغز اندر مشکست