آمد اي سيد احرار! شب جشن سده

شب جشن سده را حرمت، بسيار بود آمد اي سيد احرار! شب جشن سده آذر برزين پيغمبر آذار بود برفروز آتش برزين که درين فصل شتا برتر از دايره‌ي گنبد دوار بود آتشي بايد چونانکه فراز علمش
دوشنبه، 30 آذر 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آمد اي سيد احرار! شب جشن سده
آمد اي سيد احرار! شب جشن سده
آمد اي سيد احرار! شب جشن سده

شاعر : منوچهري

شب جشن سده را حرمت، بسيار بود آمد اي سيد احرار! شب جشن سده
آذر برزين پيغمبر آذار بود برفروز آتش برزين که درين فصل شتا
برتر از دايره‌ي گنبد دوار بود آتشي بايد چونانکه فراز علمش
قرص خورشيد، فرو خفته، نگونسار بود چون ز گردون بر ازين سلسله‌ي زر اندود
که بر اندوده به طرف دم او قار بود آتش و دود چو دنبال يکي طاووسي
لل خرد فتاليده به منقار بود وان شرر گويي طاووس به گرد دم خويش
که سمنبرگ بر آن نافه‌ي عطار بود چون يکي خيمه‌ي مرجان ز برش نافه‌ي مشک
که بر او بر ثمر از لل شهوار بود يا چو زرين شجري در شده اطراف شجر
تا فرو بارد باري که براشجار بود باغبان اين شجر از جاي بجنباند سخت
باده خوردن بلي از عادت احرار بود مي خور اي سيد احرار، شب جشن سده
باز دانستنشان از هم دشوار بود زان مي ناب، که تا داري در دست و چراغ
هرکه را کيسه سبک ، سخت سبکسار بود هرکه را کيسه گران ، سخت گرانمايه بود
تا مرا نيز به نزديک تو مقدار بود من بر خواجه روم تا دهدم سيم بسي
متواضع که شنيده‌ست که جبار بود هست جبار وليکن متواضع گه جود
آن جوانمردست کو طالب اشعار بود طالب شعر و جوانمردترين همه خلق


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.