نکته قابلتوجه این است که تمام خلقت بر مبنای هدف خلق شده است هیچ موجودی حتی کوچکترین مولکولهای عالم نیز بدون هدف خلق نشدهاند. امیرمؤمنان (ع) در مورد هدفمند بودن عالم میفرماید:
«چیزی بدون هدف و بیهوده آفریده نشده است»[1]
نکته جالب این است که خداوند ثمره همه عبادات و تفکرات را این قرار داده است که انسان به هدفمندی خلقت پی ببرد و دراینباره در قرآن میفرماید:
«آنها که در هر حالت، ایستاده و نشسته و خفته خدا را یاد کنند و دائم در خلقت آسمان و زمین بیندیشند و گویند: پروردگارا، تو این دستگاه با عظمت را بیهوده نیافریدهای، پاک و منزهی، ما را به لطف خود از عذاب دوزخ نگاهدار.»[2]
و این مسلم است که در دنیایی که بر پایه هدف خلق شده است هر انسان بیهدفی به مقصد و مقصود نخواهد رسید و جز تباهی به بار نخواهد آورد.
انتخاب هدف
هدف موتور محرک زندگی است و این متور محرک باید به درستی انتخاب شود؛ چرا که اگر بین انسان و هدف تناسب برقرار نباشد دستیابی به آن غیرممکن میشود و جز سرخوردگی چیزی به همراه نخواهد آورد. برای انتخاب هدف چند نکته را باید در نظر گرفت تا آن هدف به یک هدف واقعی و قابل تحقق تبدیل شود:علاقه مندیها:
یکی از نکاتی که باید در مورد انتخاب هدف موردتوجه قرار بگیرد علاقهمندی است. انسانها معمولاً به علائق و خواستههای درونی خود وابستگی دارند به نحوی که اگر به چیزی علاقه نداشته باشند هزینه کردن برای رسیدن به آن چیز برایشان سخت و حتی غیرممکن میشود؛ به همین دلیل هدفی که انسان انتخاب میکند باید برای او جذابیت داشته باشد البته در موارد زیادی افراد به دلایل مختلف امکان رفتن به سمت علاقهمندیهای خود را ندارند در این صورت باید به یک مرتبه پایین تر راضی شد و هدف دوم آنها حد اقل نباید موردتنفر افراد باشد.امکانات:
دومین نکتهای که باید در انتخاب هدف به آن دقت شود این است که آیا ما امکانات رسیدن به هدف را در اختیارداریم یا خیر؟ البته این به آن معنا نیست که برای ایجاد امکانات تلاش نکنیم اما باید واقعیتهای موجود را در نظر گرفت و بر اساس واقعیتهای موجود هدف را انتخاب کرد. بهعنوانمثال فضانوردی از آرزوهایی است که بسیاری از ما در دوران کودکی آن را در سر میپرورانیم اما بعدها که بزرگتر شدیم که با محاسبات عادی هیچکدام از ما امکانات لازم را برای تبدیل شدن به یک فضانورد را نداریم به همین دلیل آرزوهایمان را عوض کردیم اما کسانی که به تعویض آرزوها تن نمیدهند عمری را در خیال میگذارند بدون آنکه چیزی به دست بیاورند.احتیاجات:
سومین نکتهای که باید در نظر گرفته شود احتیاجات اجتماعی به هدفی است که انتخاب میکنیم. انسانها موجودات اجتماعی هستند که به هم پیوستگیشان به یکدیگر در امور اقتصادی، امنیتی، فرهنگی، اجتماعی و چندین و چند وادی دیگر مسئلهای محرز است؛ در چنین شرایطی اگر انسان بخواهد در آینده از مواهب هدفی که انتخاب کرده است بهرهمند شود باید به موضوع عرضه و تقاضا در جامعه توجه لازم را داشته باشد، بهعنوانمثال تصور کنید انسانی را که علاقه و امکان دریانورد شدن را در سرزمینی که هیچ راهی به دریا ندارد داشته باشد، او حتی اگر دریانورد ماهری بشود هیچگاه نمیتواند تخصص خود ا در اختیار همنوعان خود بگذارد چرا که سرزمینی که دریا ندارد به دریانورد نیز احتیاج ندارد.توانمندیها:
توانمندی انسان نکته دیگری است که باید در هنگام انتخاب هدف به آن توجه شود؛ در موارد بسیاری علاقهمندیهای انسان در دایره توانمندیهای او نمیگنجد؛ در این حالت دو صورت دارد یا انسان میتواند آن توانمندی را در خود به وجود بیاورد و یا به صورت طبیعی و ذاتی آن توانمندی قابل ایجاد نیست نکته قابلتوجه این است که سرمایهگذاری در کاری که انسان توانمندی آن را ندارد و امکان به دست آوردن توان لازم را نیز ندارد چیزی جز اتلاف وقت نیست.بهعنوانمثال فرد معلولی را در نظر بگیرید که با ناتوانیهای جسمی شدید به فوتبال علاقه دارد؛ چنین فردی اگرچه به فوتبال علاقه دارد اما به صورت طبیعی توان بازی فوتبال را ندارد، در این حالت اگر فوتبالیست شدن را به عنوان هدف انتخاب کند به این معناست که هدفی را انتخاب کرده است که از لحاظ عقلی امکان وقوع ندارد پس باید در هدف خود تغییر ایجاد کند و نزدیکترین هدف ممکن به هدف خود را انتخاب نماید؛ مثلاً به سمت تحلیلگری فوتبال برود.
تفاوت هدف و آرزو
هدف و آرزوهای دور و دراز معمولاً باهم یک وجه اشتراک دارند و آن این است که هدف و آرزوهای بلند هر دو موردعلاقه افراد هستند اما تفاوت آنها در این است که هدف چیزی است که دو شرط دیگر یعنی امکانات و توانمندی لازم نیز برای رسیدن به آن علاقهمندی وجود دارد اما در آرزوهای دور و دراز شروط دیگر وجود ندارد و فرد صرفاً با خیالپردازی حول محور چیزی که نه امکانات رسیدن به آن را دارد و نه توان آن را عمر و قوه فکر و اندیشه خود را از دست میدهد.امیرمؤمنان (ع) در مورد بلایی که آرزوهای پوچ و طولانی بر سر آدمی میآورد میفرماید:
«آرزو عقل را مى برد، وعده پوچ مى دهد، به غفلت ترغیب مى کند و حسرت به بار مى آورد. پس، آرزو را دروغ شمارید، که آرزو فریبنده است و آرزومند گناهکار است.»[3]
پینوشت:
[1] فَمَا خُلِقَ اِمْرُؤٌ عَبَثاً، نهج البلاغه حکمت 370
[2] الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ. قرآن کریم، سوره آل عمران، آیه 191
[3] إنَّ الأملَ یُذْهِبُ العقلَ ، و یُکْذِبُ الوَعدَ ، و یَحُثُّ علَى الغَفْلَةِ ، و یُورِثُ الحَسْرَةَ . فأکْذِبوا الأملَ ؛ فإنّه غَرُورٌ ، و إنَّ صاحِبَهُ مَأزُورٌ. بحار الأنوار، ج ۷۷، ص ۲۹۳