زیر گروه دوم در برون داد زبانی، مشابه یا حتی بهتر از کودکان عادی عمل میکنند، اما آنچه به زبان میآورند بی محتوا و معنی است. جرمن German درباره این اختلال مطالعاتی انجام داده است (جرمن ۱۹۸۵، ۱۹۸۷، جرمن و سیمون ۱۹۹۱). مطالعه نخست او بر مبنای تحقیقی بود که توسط ویگ و سمل انجام گرفت و در آن برای سنجش دشواری واژه یابی به مجموعه موارد تازهای اضافه شده بود. در این مطالعه با انجام چند آزمایش، کودکان در موقعیت نامیدن اعداد، حروف، و رنگهای مختلف قرار میگرفتند. در این آزمایشها عملکرد کودک مبتلا به اختلال زبان را با کودکان سالم گروه گواه، و کودکان مبتلا به ناتوانیهای یادگیری اما بدون دشواری واژه یابی، مقایسه کردند. اقلام آزمون (عدد، حرف، و رنگ) به دو صورت ترتیبی و تصادفی به کودکان عرضه شد. میان گروههای مختلف کودکان تفاوتهای چشمگیری مشاهده شد. گروه کودکان مبتلا به دشواری واژه یابی و کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری در نامیدن رنگها و حروف بویژه ضعیف عمل کردند. آنان همچنین برای ارائه پاسخ و به وقت بیشتری نیاز داشتند. شگرد بازیابی نام، عبارت بود از نامیدن رنگهای مختلف تا آن که در نهایت رنگ مورد نظر پیدا شود. جرمن میگوید گویی آنان برای یافتن نام رنگ، در پرونده رنگها جستجو میکردند تا به رنگ مورد نظر برسند.
مطالعه دوم که در سال ۱۹۸۷ گزارش شد، دشوایهای واژه یابی را در شرایط مکالمه بررسی کرد. در این مطالعه بود که تفاوت میان زیر گروههای توضیح داده شده در بالا، مشخص شد. این مساله تاییدی است بر شواهد نامعتبر بالینی. واژه یابی در حالت مجزا و تنها بندرت دیده میشود. این کاستی معمولا بخشی از مجموعه مشکلاتی است که کودک با آن دست به گریبان است. نکته مهمی که باید به آن توجه داشت این واقعیت روشن است که کودک در حقیقت کلمه ای را که دنبال میکند می شناسد. لذا پیداست ناکام او در یافتن کلمه به بازیابی واژه مربوط میشود نه خود کلمه. در این کودکان درازگویی به شکل های مختلف دیده میشود. از آن جمله است: توضیح درباره عمل و کار واژه؛ ارائه کلمات مرتبط، خواه کاربردی با همنشینی؛ استفاده از کلمات مبهم و ناروشن؛ پرکردن مکث بین کلمات با صداهایی چون ار... ام... و غیره استفاده از حرکت های صورت، مثل درهم کشیدن آن؛ و به کارگیری عبارت های ناقص و اصلاح آنها با شروع غلط.
دامنه سنی آزمودنیهای جرمن، تا حدی بالا، یعنی بین ۷ تا ۱۲ سال بود. با این حال، یافته های او بروشنی در مورد کودکان کم سالتر نیز به کار میآید. گفته میشود کودکان مبتلا به دشواری واژه یابی از درک خوبی برخوردارند. گرچه مشکل این کودکان به سطح واژگان مربوط میشود، بی تردید برخی دشواری های دیگر از جمله در لایه نحو، بویژه در صورت بندی جمله های روان و کامل در شرایط واقعی، وجود دارد. افزون بر آن کاستیهای ثانویه در برخی کودکان در بعضی زمینه های کاربردی، بخصوص در نقل روایتهای پیوسته، و اداره بجث دیده میشود. گرچه راپین و آلن (۱۹۸۳) درباره ارتباط میان بازیابی واژه و توان کاربردی زبان، توضیحاتی ارائه میدهند، این مساله هنوز بخوبی روشن نشده است برای توضیح بیشتر بنگرید به وست بای، Westby، گمان می رود که یکی از علل کاستی در این اختلال ناتوانی بازیابی واژه از حافظه معنایی باشد. اما احتمال میرود علت دیگر آن سازمان مفهوم سازی در کودک باشد. در آثار و نوشتههای مربوط به این موضوع، به اصطلاح "فرضیه های ذخیره و بازیابی" توجه زیادی شده است.
[رویکرد رشدی روانی - عصب شناختی]
مطالعههای موردی درباره کودکان مبتلا به مشکل واژه یابی زیاد نیست، اما چیات و هانت (۱۹۹۳) مورد پسری ۶ ساله را گزارش میکنند که به مشکل واژه یابی مبتلاست و در همان حال دچار خطاهای واجی و معنایی نیز هست. آنان از منظر مدل پردازش زبان، ریشه این مشکلات را توجه ناکافی به جزئیات و مشخصات زبان در سطح معنایی می دانند که به نوبه خود موجب بروز و تعامل با مشکلات واجی میشود. بدین ترتیب میتوان دید که چگونه رفته رفته رویکرد رشدی روانی - عصب شناختی در شناخت رفتارهای مشکل ساز در لایه رویی و آشکار زبان، جای خود را باز میکند. به نظر میآید مدل تعامل گرا / پیوندگرای پردازش زبان که چپات و هانت به کار گرفتند، یکی از شیوههایی باشد که برای مطالعه بیشتر ویژگیهای مبهم اختلال واژگانی نحوی و مسائل مربوط در آینده به کار آید. بسیاری از پژوهشگران و متخصصان بالینی در طی سالیان به رابطه آشکار میان ناتوانی واژه یابی و مشکلات خواندن اشاره کرده اند. گرچه ماهیت وجه اشتراک این ناتوانی ها هنوز مشخص نیست، گفته شده است که احتمالا سرچشمه هردو مشکل، یعنی یادگیری واژگان جدید و یادگیری خواندن، نقص در حافظه واجی است.منبع: اختلالهای رشد زبان (ویرایش دوّم)، کاترین آدمز، بتی بایرز براون و مارگات ادواردز، ترجمه: دکتر محمدتقی منشی طوسی، دانشگاه امام رضا (علیه السلام)، صص173-171، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد، 1385