در این تحقیق به مهمترین معیارها و مؤلفهها و برخی از مصادیق غِش از دیدگاه روایات اشاره میگردد.
قصد فریب داشتن
یکی از معیارهای غش در بازار مسلمین بر اساس دیدگاه روایات قصد فریب داشتن فروشنده است، چنانکه از امام صادق (علیهالسلام) در مورد مردی سؤال شد که طعامی را میفروشد و برای بهتر و بهصرفهتر شدن آن، آن را خیس میکند، البته بدون اینکه قصد اضافه کردن وزن آن را داشته باشد، حضرت در پاسخ فرمودند: اگر این عمل در مورد معاملهای باشد که بدون خیس کردن انجام نمیگیرد و دیگران نیز به این کار مبادرت میکنند (در بازار متعارف است) چنانچه قصد اضافهوزن نداشته باشد، اشکالی ندارد اما چنانچه فقط قصد فریب مسلمانان را داشته باشد جایز نیست.[1] در این روایت اگرچه شخص فروشنده قصد اضافه کردن وزن آن را ندارد اما بر اساس فرمایش حضرت اگر قصد فریب مردم را با این عمل داشته باشد، از آن نهی شده است. پس قصد فریب داشتن میتواند یکی از معیارهای غش در معاملات قلمداد گردد.پوشاندن عیوب کالا و در معرض دید نبودن آنها
همچنین یکی از معیارها و مؤلفههای غِش در معاملات، پوشاندن عیوب کالا و در معرض دید قرار ندادن آن عیب است، چنانکه در روایت دیگری از معصوم (علیهالسلام) سؤال شد حکم طعامی که در آن خوب و بد مخلوط شده باشد چیست؟ حضرت در پاسخ فرمودند: اگر هر دو قسمت خوب و بد آن در معرض دید باشد اشکال ندارد درصورتیکه قسمت خوب قسمت بد را نپوشاند.[2] بر اساس این روایت نپوشاندن عیوب کالا و در معرض دید بودن آنها ملاک و معیار غش بودن یا نبودن در معاملات برشمرده شده است؛ یعنی اگر قسمت خوب کالا قسمت بد و معیوب کالا را بپوشاند این کالا معیوب قلمداد میشود و فروختن آن غِش در معامله است.نگفتن عیب کالا به خریدار و عدم آگاهسازی او
معیار دیگر غِش نگفتن عیب کالا به خریدار و عدم آگاهسازی اوست. چنانکه در روایتی از پیامبر خدا (صلیالله علیه و آله) آمده که فرمود: مَن باعَ عَیبا لَم یُبَیِّنْهُ لَم یَزَلْ فی مَقتِ اللّه، ولَم تَزَلِ المَلائکةُ تَلعَنُهُ.[3] هرکس کالای معیوبى را بفروشد، بدون آنکه عیبش را به خریدار گفته باشد، همواره در خشم خدا باشد و فرشتگان پیوسته نفرینش کنند.همچنین از امام صادق (علیهالسلام) در مورد مردی سؤال شد که نزد وی دو نوع از یک غذای واحد باقیمتهای مختلف وجود داشته و یکی از آنها بر دیگری ترجیح دارد، پس آنها را باهم مخلوط میکند و به یک قیمت واحد میفروشد. امام در جواب فرمودند: لا یَصلح له أن یَفعل ذلک یَغش به المسلمین حتى یُبینه.[4] یعنی این کار برای او جایز نیست زیرا موجب غش در معامله با مسلمانان میگردد مگر اینکه آن عیب را بیان کند.
همچنین در روایت دیگری از امام صادق (علیهالسلام) فروشندهای سؤال کرد که من دو پوسته مَشک دارم که یکی از آنان تر و دیگری خشک است، ابتدا مَشک تر را فروختم سپس قصد فروش مَشک خشک را نمودم اما کسی حاضر نبود قیمت عادلانه آن را پرداخت نماید و قیمتی بیش از قیمت مَشک خشک پیشنهاد نشد، آیا میتوانم مَشک خشک را مرطوب کنم؟ فرمود: لا إلا أن تَعلمهم.[5] یعنی خیر این کار (تر کردن مَشک خشک) جایز نیست، مگر اینکه خریداران را از این کار آگاهسازی. دوباره سؤال کردم که من آن را مرطوب کرده و به آنها اعلام کردم امام در جواب فرمودند: لا بأس به إذا أعلمتهم.[6] یعنی اشکالی ندارد زیرا آنها آگاهی داشتند.
بر اساس این روایت شریفه درصورتیکه مشتری به خصوصیات جنس فروشی آگاهی داشته باشد، غش اتفاق نمیافتد و این همان شفافیت درفروش و بازار اسلامی را میرساند.
در بیان این معیار غِش در روایت دیگری از قول یکی از اصحاب آمده است که به امام صادق (علیهالسلام) عرض کردم: ما نوعی کلاه میسازیم و در آن از پنبه کهنه استفاده میکنیم و آن را فروخته و مشتری را از کهنه بودن پنبه آگاه نمیکنیم. حضرت فرمودند: أُحِبُّ لَکَ أَنْ تُبَیِّنَ لَهُمْ مَا فِیهَا.[7] یعنی برای تو اینگونه میپسندم که ازآنچه در کلاه است آنان را آگاه کنید.
بر اساس این روایات نگفتن عیب کالا به خریدار و عدم آگاهسازی مشتری یکی از معیارهای غش در معاملات در بازار اسلامی است.
برخی مصادیق غش از دیدگاه روایات
در روایات اسلامی به برخی از موارد و مصادیق غش در بازار اسلامی اشارهشده است، چنانکه امام صادق (علیهالسلام) در این زمینه میفرماید: نَهَى رَسُولُ اللَّهِ (صلیالله علیه و آله) عَنْ أَنْ یُشَابَ اللَّبَنُ بِالْمَاءِ لِلْبَیْعِ.[8] یعنی پیامبر گرامی اسلام از آمیختن شیر با آب بهقصد فروش نهی کردند.در این روایت آمیختن چیزی که مقصود خرید نیست، با جنس قابلفروش آمیختهشده است و مصداق غِش است.
همچنین در روایت دیگری هشام حکم میگوید من نوعی لباس را در سایه میفروختم (که در سایه جلوه بیشتری داشت)، امام کاظم (علیهالسلام) از کنار من گذر کردند پس فرمودند: یَا هِشَامُ إِنَّ الْبَیْعَ فِی الظِّلِّ غِشٌّ وَ إِنَّ الْغِشَّ لَا یَحِلُ.[9] ای هشام! بیع در سایه (در خصوص این لباس) غش است و غش حلال نیست.
البته با توجه به معیارها و مؤلفههایی که در روایات بیانشده است، میتوان مصادیق دیگری برای غِش در بازار اسلامی و در انواع بازارهای کالا و کسبوکار اشاره کرد.
پینوشت
[1] کلینی، محمد بن یعقوب (١٤٠٧ق)، الکافی، تهران: انتشارات اسلامیه، ج5، ص: 183، طوسی، محمد بن حسن. (۱۳۶۵). تهذیب الأحکام. (حسن خرسان، علی آخوندی و محمد آخوندی). تهران: دار الکتب الإسلامیة. ج 7 ص: 34[2] کلینی، محمد بن یعقوب (١٤٠٧ق)، الکافی، ج5، ص: 183، طوسی، محمد بن حسن. (۱۳۶۵)، طوسی، محمد بن حسن. التهذیب، ج 7 ص: 34
[3] محمدی ریشهری، محمد، منتخب میزان الحکمه، مترجم: حمیدرضا شیخی، چاپ و نشر دارالحدیث، 1392، ص 426
[4] ابنبابویه، محمد بن علی. (۱۳۶۳). من لا یحضره الفقیه. قم: جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة بقم، مؤسسه النشر الإسلامی. ج 3 ص 207
[5] فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، الوافی، فقیه ایمانی، کمال (مصحح)، مکتبة الإمام أمیرالمؤمنین علی (ع) العامة، اصفهان، ن 1406 ق، ج17، ص: 470
[6] فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، الوافی، ج17، ص: 470
[7] ابنبابویه، محمد بن علی. (۱۳۶۳). من لایحضره الفقیه، ج 3 ص 207
[8] کلینی، محمد بن یعقوب (١٤٠٧ق)، ج5، ص: 161
[9] کلینی، محمد بن یعقوب (١٤٠٧ق)، ج5، ص: 161