دلایل بسیار روشنی وجود دارد که نشان میدهد بررسی اختلالهای زبانی در مسیر یاد شده بالا باید ادامه یابد. از جمله محکمترین این دلایل امیدواری به آینده است که با چنین بررسیهایی بتوان به درک بهتر و مهار موثرتر این اختلالها رسید. در صورتی که بتوان مشکلات زبانی این کودکان را بموقع شناسایی و روند پیشرفت آن را پیش بینی کرد، میتوان درمان را به موثرترین شیوه ممکن هدایت کرد. مطالعات انجام شده تا کنون نشان داده است که گروهی از کودکان مبتلا به اختلال زبانی در ادامه دچار ناتوانیهای یادگیری خواهند شد. در مورد این کودکان ، اگر مداخله درمانی تخصصی در مرحلهای به کاهش آسیب بیانجامد، نمیتوان الزاما به موفقیت دیگر چندان امیدوار بود. اثرات مداخله درمانی در تغییر روند اختلال زبان، در شمار انبوه مبتلایان به این اختلالها اندازه گیری نشده است زیرا شناخت روند این تغییرات هنوز در آغاز راه است. تاکنون پژوهشگران نتوانستهاند اثرات مثبت درمان را در پیش بینی نتایج آن به یقین تایید کنند. بیشاپ و ادمونسون از جمله پژوهشگرانی هستند که به شدت اعتقاد و تاکید دارند در مقطع فعلی نباید انتظار داشت که بر اساس یافتههای پژوهشی آنان بتوان درباره کارآمدی مداخله درمانی به نتایج محکمی دست یافت. این تاکید صحیح و فکورانه است، زیرا تلاشهای خیرخواهانه اماناپختهای که برای ارزشیابی اثربخشی شیوههای درمانی اختلالهای زبان و گفتار در بریتانیا صورت گرفته، کار درمان این اختلالها را با دشواری روبرو کرده است.
[کمکهای ضروری به کودکان مبتلا به اختلال رشد زبان]
ضرورت دارد مدل پیشنهادی، پاسخگوی چیزی باشد که ادعا میکند و در عمل چنین چیزی دیده شود و کلیه متخصصان رشته آن را تایید کنند. باید به مردم اطمینان داد که به مبتلایان این اختلالها کمک لازم ارائه میشود، کمکهای که از پول و مالیات مردم تامین میشود. کمک زمانی بیشترین تاثیر را خواهد داشت که بخوبی تدارک دیده شده و عرضه شود. درمانگران زبان و گفتار وظیفه دارند در حد امکان تاثیرات بر معلولیت بالقوه را کاهش دهند. با این حال آنان در مورد درمان اختلالهایی که از نقص اساسی در ساز و کار زبانی کودک ریشه میگیرد مسئولیتی ندارند. بطور کلی اجتماع چنین انتظاری را از متخصصان حرفه پزشکی و آنهایی که در حرفههای ترمیمی و مراقبتی فعالیت میکنند ندارد. انتظار اصلی جامعه ارائه شیوههای درمانی تخصصی و ماهرانه از متخصصان است تا به مبتلایان کمک کند تواناییهای بالقوه خویش را بشناسند و با بهره گیری از آنها خود در جبران آنها اقدام کنند و درنتیجه بتوانند زندگی شاد و پرنشاطی داشته باشند. بدین ترتیب جامعه باید نقش برجستهای در سازگاری اجتماعی افراد معلول ایفا کند. ایفای چنین نقشی برای جامعه بسیار ساده تر خواهد بود، در صورتی که متخصصان امر خود علاقهمندانه به وظیفهای که در قبال مددجویان دارند متعهد باشند. چون این مساله باید از دانش و تعهد فرد مایه گیرد تا جنبههای عاطفی آن، لازم است بار دیگر به اهمیت مسایلی چون تفکر باز و روشن، توصیف کامل و جامع و پیش بینی صحیح از آنچه فرد متخصص باید از اختلالهای مورد بحث داشته باشد توجه شود.هر یک از درمانگران گفتار و زبان که سالهاست در این رشته فعالیت دارند میکوشند تا دریابند چه اتفاقی برای مبتلایان به اختلالهای زبانی که این عده با آنها کار میکنند افتاده است. این کاوش در دو سوی اقیانوس اطلس یعنی در امریکا و انگلستان هر دو صورت گرفته است. روشن است میزان موفقیت و شادی حاصل از این تلاشها در مورد کودکان مختلف یکسان نبوده است. از جمله مشاهدات و اظهارات والدین و دوستان این مبتلایان میتوان به چند نمونه زیر توجه کرد که پیوسته تکرار میشود. او دوست زیادی ندارد، من او را فرد تنهایی میدانم، او هنوز یک دوست هم پیدا نکرده است، فکر میکنم دخترها تصور میکنند او هنوز بزرگ نشده. برخی اوقات درمانگران خود شاهد رفتارهایی هستند و احساس آن را با خود به خانه میبرند که در نهایت حالت ناتوانی و رها کردن تلاش به آنها دست میدهد. ممکن است همسر درمانگری بگوید فردی تماس گرفت ولی من نفهمیدم چه گفت. ولی بعدأ مشخص میشود که تلفن کننده بهترین درمان جوی واحد زبانی درمانگاه محل کار وی بوده است. یا هنگامی که درمانگر در یک مجلس میهمانی شاهد حرکت های موزون کودکی است ناگهان پی میبرد او دچار دشواریهای هماهنگی حرکتی است. با پدیدار شدن نشانههای خستگی مفرط در درمانگر وی پی میبرد کار تمام وقت روزانه و متمرکز دقیق و کامل برای یافتن و دستیابی به اطلاعاتی که بیشتر افراد در طی روز بصورت گذری با آن روبرو میشوند تا چه اندازه خستگی آور است. ممکن است مادری درباره پسر ۲۰ سالهاش حین تماشای تلویزیون چنین بگوید: علت بدخلقی او پرت شدن حواسش به مساله دیگری است چرا که او بعد نمیتواند متوجه ادامه موضوع فیلم شود. این مسائل از جمله کاستیهایی است که در کودکان مبتلا به اختلالهای زبانی دیده میشود و آنها را بصورتی بارز از گروه دیگر کودکان که اصولا کم حرف هستند اما تواناییهای کلامی زیادی دارند متمایز میکند.
منبع: اختلالهای رشد زبان (ویرایش دوّم)، کاترین آدمز، بتی بایرز براون و مارگات ادواردز، ترجمه: دکتر محمدتقی منشی طوسی، دانشگاه امام رضا (علیه السلام)، صص268-266، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد، 1385