تسمیه سوره را گاهی با اسمی که در آن سوره واقع یا موضوعی که از آن بحث کرده میکنند. چنانکه گفته میشود سوره بقره، سورة آل عمران، سوره اسراء، سورۂ توحید و چنانکه در قرآنهای قدیمی بسیار دیده میشود که در سر سوره مینویسند «سورة تذکر فیه البقرة» و «سورة یذکر فیها آل عمران». و گاهی جملهای از اول سوره ذکر نموده و معرف آن سوره قرار میدهند چنانکه گفته میشود «سورة اقراء باسم ربک» و «سورة انزلناه»، «سورة لم یکن» و نظایر اینها. و گاهی با وصفی که سوره دارد به معرفی آن میپردازند چنانکه گفته میشود «سورة فاتحة الکتاب»، «سورة ام الکتاب» و «سبع المثانی»، «سورة اخلاص»،« سورة نسبة الرب» و نظایر اینها.
[شئونات قرآن کریم]
این روشها به شهادت آثاری که در دست است در صدر اسلام نیز دائر بوده است و حتی در اخبار نبویه در زبان پیغمبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم تسمیه سور قرآن مانند سوره بقره و سورة آل عمران و سورة هود و سوره واقعه بسیار دیده میشود. از این روی میتوان گفت بسیاری از این نام ها در عصر پیغمبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم در اثر کثرت استعمال تعین پیدا کرده و هیچ گونه جنبه توقیف شرعی ندارد. گروه زیادی از مفسران و قرآن پژوهان معتقدند که اسامی سور مانند سایر جنبههای آن به توقیف شرعی بوده و توسط خداوند انجام گرفته است. و اسامی سورهها نیز یکی از جنبههای اعجاز قرآن است و بخشی از هدایتگری قرآنی را به عهده دارد. از این رو به جای آنکه به سادگی از نامهای سور بگذریم و تعیین آنها را به کثرت استعمال یا روش عرب واگذاریم بهتر است در معانی آنها و ارتباطشان با معانی و مقاصد سورهها تفکر کنیم و راز و رمزهای آنها را بگشاییم. آنان برای اثبات توقیفی بودن اسامی سورهها به چند نکته اشاره میکنند:1. اهتمام پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم به کلیه شئونات قرآن کریم و دقت زایدالوصفی که ایشان برای جلوگیری از تحریف قرآن و دخالت ندادن دست بشری در آن داشتند مانع از آن میشود که آن حضرت به سادگی اجازه دهند که هرکسی هر نامی که خواست بر سورههای قرآن بگذارد. چنانچه علامه طباطبایی گفته اند: بسیاری از این نام ها در عصر پیغمبر صلی الله علیه و اله و سلم پیدا شده و در زمان ایشان در بر زبانها جاری شده باشد بیشک حضرت رسول صلی الله علیه و اله و سلم بر این اسامی نظارت داشته و جز بدانچه رضایت خداوند در آن بوده است رضایت نمیداده است. به کارگیری و استعمال این اسامی توسط وجود مبارک پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم بنا بر روایات متعدد بخصوص روایات شأن نزول حاکی از آن است که نام سورهها توقیفی است و اگر قرار بود باب اجتهاد در اسامی سور باز شود هر فرقهای بنا بر عقاید و میل و سلیقه خویش نامی را برای سورههای قرآن برمیگزید در حالی که هم اکنون که اجماع قاطعی از سوی امت اسلامی بر اسامی سورهها وجود دارد. بنابراین اصل اولی در اسامی سورهها توقیفی بودن است و خلاف آن نیاز به دلیل قطعی و خلل ناپذیر دارد.
۲. نکته مهم دیگر این است که باید بین اسم اصلی سوره و صفاتی که هر سوره بدآنها متصف است و در روایات ذکر شده تفاوت قائل شد؛ مثلا سوره شصت و دوم قرآن «الملک» نام دارد گرچه در روایات به المنجیة، الواقیة، المانعة هم نامیده شده است. اما این اسامی در واقع صفات و خواص سوره هستند نه اسم اصلی. چنانکه ممکن است دانشمندی به سبب علم زیاد به «علامه» معروف شود و به همین نام او خوانده شود اما هرگز علامه نام نخواهد شد و همیشه صفت او باقی میماند.
علاوه بر این باید بین اسامی واقعی و اصلی سورهها و اسمهایی که برخی مسلمین برای سهولت یادآوری بکار بردهاند نیز تفاوت قائل شد؛ مثلا به سوره «قدر» سورة «انا انزلناه» هم گفته شده و یا به سوره «الانسان» سوره «هل اتی» هم میگویند. گرچه این گونه استعمالات در روایات وارده از ائمه عل هم مشاهده میگردد اما همه اینها برای معرفی و یادآوری است نه نامگذاری. مثل اینکه گفته شود سورة «الانسان» یعنی همان سورههای که با «هل اتی» شروع میشود و از آن میتوان به عنوان یک ویژگی منحصر به فرد که موجب تداعی ذهنی سوره میگردد، یاد کرد. بر این اساس هر گروهی میتوانند براساس یکی از ویژگیهای سورهها که مورد توافق بوده و شهرت استعمالی پیدا کند سورههای را یادآوری کرده و به ظاهر اسم گذاری کنند؛ مثلا سورة «الانسان» را به خاطر آیات (9-6) که در شأن خانواده حضرت علی علیه السلام نازل شده، سورۂ اهل بیت بنامیم. بنابراین قبل از هرگونه اظهارنظری درباره اسامی سورههای قرآن باید بین اسمهایی اصلی و اسامی که منبعث از فضائل سورهها و یا امور دیگر است تفاوت قائل شد و به هر اسمی غیر از اسامی رایج در قرآن های موجود به دیده تردید نگریسته و آنها را مبنای استدلال خویش قرار ندهیم.
٣. برخلاف آنچه گفته اند که قرآن در نامگذاری سورهها از روش جاری عرب استفاده کرده است باید گفت قرآن در تسمیه سور از روشی بدیع و ابتکاری سود جسته است و بسیاری از اسامی سوره برای اعراب مأنوس نبوده و تعجب آنها را بر می انگیخته است و چنان نیست که بگوییم «سوره هود» را به علت اینکه قصه حضرت هود در آن آمده است یا قصه هود در آن مفصلتر است هود نامیدهاند. زیرا داستان حضرت موسی در سورههای طه، قصص و اعراف آمده است و در این سورهها نیز قصه او مفصلتر از جاهای دیگر آمده است، اما هیچ یک از این سورهها به نام موسی نامگذاری نشده است. همچنین قصه آدم در سورههای متعددی یاد شده ولی هیچ سورههای به نام او نیامده و نیز قصه اسماعیل ذبیح که از بدیع ترین جریان ها است در سورة الصافات آمده اما این سوره به نام او نامگذاری نشده است. یا قصه داود فقط در سوره «ص» آمده اما این سوره به نام او نیست. بنابراین آنچه زرکشی در وجه تسمیه سورههای قرآن میگوید امری کلی و قابل اثبات نیست گرچه درباره برخی از سور صادق است.
٤. به علاوه نامگذاری برخی سورهها به نام حیوانات مانند بقره، عنکبوت، النمل، النحل، یا بنام کفار و منافقین اگر براساس سلیقه و خواست گروهی از مسلمانان بود و تأیید الهی را همراه نداشت بیشک با مخالفت بسیاری از صحابه و تابعین مواجه میشد. بخصوص که برخی از این اسامی به ظاهر با شأن یک کتاب الهی و مقدس سازگار نمیباشد و قدری سبک به نظر میرسند. اما از آنجا که همه صحابه به الهی بودن این اسامی ایمان داشتند هیچیک از آنان لب به اعتراض نگشود و احدی از تابعین درصدد تغییر آنها برنیامد.
منبع: ساختار هندسی سورههای قرآن، محمد خامهگر، صص164-160، سازمان تبلیغات اسلامی شرکت چاپ و نشر بین الملل، تهران، چاپ اول، ۱۳۹۵