اعلیحضرت سگ باز!

شاه دو تا سگ داشت یکی سیاه و یکی رنگ دیگری داشت، شاید زرد، می گفت شخصی که در تیمار حیوانات مهارت داشت، شاه ماهانه به او 12 هزار تومان پول می داد تا از سگ سیاه مراقبت نماید. این در حالی بود که حقوق یک درجه...
جمعه، 2 خرداد 1399
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اعلیحضرت سگ باز!

سگهای شاهنشاهی

در مجلس عروسی یکی از اقوام ناخواسته در کنار پیر مردی نشستم که می گفت درجه‌دار شهربانی بوده که در سال 1345 به استخدام آنجا درآمده بود و بعد از انقلاب نیز خدمات پلیسی خود را ادامه داده و اینک بازنشسته شده بود. 

خوش صحبت بود، از خاطرات تلخ و شیرین کار می گفت. در بینابین سخن، حرف از سگ های شاه به میان آمد! گفتم مگر شاه سگ باز هم بوده؟ گفت بله من وقتی سال 1345 مشغول به کار شدم، ابتدا سرباز بودم و محل خدمتم کاخ سعد آباد بود، شاه دو تا سگ داشت یکی سیاه و یکی رنگ دیگری داشت، شاید زرد، می گفت شخصی که در تیمار حیوانات مهارت داشت، شاه ماهانه به او 12 هزار تومان پول می داد تا از  سگ سیاه مراقبت نماید.

این در حالی بود که حقوق یک درجه دار 500 تومان درماه بود یعنی چیزی در حدود 24 برابر حقوق یک درجه دار!

سگ باهوشی بود و مورد توجه خاص اعلی حضرت همایونی، و گاه و بیگاه مورد تفقد شاهنشاه قرار می گرفت.

از قضا روزی که نگهبانان ورودی کاخ غفلت کرده بودند و آن شخص مراقب شبانه روزی هم حواسش نبود، سگ سیاه یکباره با شتاب فراوان از درب کاخ بیرون امد و هرچه گشتند سگ را نیافتند.

مراتب را به اعلیحضرت گزارش دادند که سگ همایونی گم شده و هرچه گشته ایم پیدایش نکردیم، شاهنشاه نهیبی بر آورد که این پدرسوخته... ماهیانه دوازده هزار تومان می گرفته که مراقب  باشد، بعد حالا خبر آورده اید که سگ گم شده! اول اون حرامزاده را به هلفدانی بیندازید تا سگ پیدا نشد به سزای اعمالش برسد!

بیچاره جناب مراقب را به زندان افکندند همراه با آب خنک، اما شاه خشمگین تمام اهالی کاخ را آشفته کرده بود، تا آنکه به علت پیگیری های مداوم شاهنشاه، از هوانیروز هلیکوپتر درخواست شد، برای جستجوی سگ.

هلیکوپتر به پرواز در آمد و مدت ها به گشت زنی مشغول شد، تا سگ را در نزدیکی خیابان امیر از بالا پیدا کردند. از هلیکوپتر بی‌سیم زدند که سگ را پیدا کرده‌ایم! آنها ادامه دادند، هر جا که هلیکوپتر گشت می زند سگ همان جا است، خلاصه بخشی از نیروهای پیاده نظام، وارد عمل شدند و پیش از آغاز عملیات، از شاه خواستند؛ شخص مراقب سگ همراهشان باشد، تا به سگ صدمه ای وارد نشود، ناچار شاه با آزادی موقت مراقب بخت برگشته موافقت کرد و همراه با نیروهای پیاده نظام توانستند در نزدیکی خیابان امیر، سگ را به همراه احترامات فائقه به چنگ آورده  و خاطر شاهنشاه را  آسوده نمایند و به یمن این خبر مسرت بخش شاهنشاه از سر تقصیرات آن مراقب بخت برگشته گویا درگذشتند.

خلاصه یکی همچین دوران های طلایی در زمان شاهنشاهی ایران موج می زند.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط