باز هم پای خانواده در میان است
اهمیت و جایگاه اساسی خانواده بر هیچیک از متفکرین مسائل اجتماعی پوشیده نیست. همچنان که رشد و تربیت برترین انسانها در نهاد مقدس خانواده محقق شده است بیشترین تلفات جسمی و روحی در جوامع مختلف نیز ریشه در مشکلات و نقاط ضعف خانواده داشته است؛ تا جایی که، بسیاری از حکومتهای استکباری در طول تاریخ سعی کردهاند دشمنان خود را بهوسیله هدف قرار دادن سلولهای جامعه هدف - یعنی خانوادهها - بهزانو درآورند و برای این کار از روشهای مختلفی استفاده کردهاند.گاهی هجوم به جایگاه هر یک از اعضاء خانواده و گاهی کیفیت و طراز خانواده مورد هدف بوده است. حمله به سنت مقدس و بیبدیل ازدواج، حمله به جایگاه مادری و پدری از جمله انواع هجوم ساختاری؛ و هجوم به آرامش، تعهد، مهربانی، تعقل، دلسوزی اعضاء، معنویت خانواده و ... از جمله انواع هجوم کیفی به خانواده بوده است.
فضای مجازی، بهترین فرصت برای حمله همهجانبه به نقاط ضعف تکتک خانوادههاست. هر چه فضای مجازی گستردهتر و پیچیدهتر میشود بر میزان فرصت و تهدیدش افزوده میشود. فضای مجازی، از سویی فرصت آموزش و تعلیم همه خانوادهها برای حرکت بهسوی خانواده موفق؛ و همزمان، تهدید حملات پیدرپی به خانوادههای ضعیف یا دارای نقاط ضعف را به دنبال داشته است.
آنچه داستان رومینا مخابره میکند
ماجرای قتل رومینا توسط پدرش، از جمله تلفات این جنگ پیشرونده و سریع، علیه همه ساختارهای فرهنگی و از همه مهمتر نهاد خانواده است. همه کسانی که دانسته یا نادانسته به پمپاژ احساسات تنفرآمیز برآمده از این حادثه تلخ مبادرت کردهاند بدون شک دستاویز عصر تراکم و تصادم افکار حق و باطل شده و بهترین بستر برای پوشانده ماندن راهحلهای چنین تراژدیهای تأسفباری را مهیا کردهاند.سؤال اصلی این است چه نکنیم تا آب به آسیاب این داستان تلخ نریزیم و البته چه باید انجام دهیم تا چرخ این وقایع تلخ از حرکت بازایستد؟!
لایک، کامنت، هشتگ، آه و ناله؛ و دیگر هیچ
کشور ما زخمخورده از تهاجمات خونبار فرهنگی بهخصوص علیه نهاد خانواده است. در تلخنامه رومینا، فوران غیرمنطقی گمانهها، فرافکنیها و مقصر جوییها نهتنها مرهمی بر زخمهای بهجامانده از این نبرد فرهنگی نیست بلکه فرصت را برای تجدیدقوا و احیای قویتر فرهنگ اصیل اسلامی ایرانی هدر خواهد داد.کامنتها، لایکها و هشتگهای صرفاً هیجانی و تنفر پراکن چه دردی از خانوادههای رومینا و رومیناهای دیگری که به انتظار چنین حوادثی نشستهاند دوا خواهد کرد؟ باید نسخه جدید خانواده ایرانی اسلامی را قویتر و بالندهتر از همیشه احیاء کنیم.
خانواده برای همه؛ همه برای خانواده
چنانکه گفته شد، در امثال چنین رویدادهای تلخ اجتماعی، یکی از اصلیترین سیبلهای دشمنیها، کانون خانواده است. دفاع از نهاد مقدس خانواده همچنان که در دین اصیل اسلام طراحی و ارائه شده است از جمله مهمترین بایدها هنگام چنین وقایعی است. باید دوباره و این بار با قدرتی دوچندان و با توجه به همه ملاحظات عصر جدید، به سنت اصیل اسلامی ایرانی خود بازگردیم و همه تفالههای فرهنگی غرب را قی کنیم.بر همین اساس، تقویت نهاد خانواده در دین مقدس اسلام مورد تأکید ویژه قرار گرفته است. از رسول خدا نقل شده است که فرمودند: «ما بُنِىَ بِناءٌ فِى الإسلامِ أحَبَّ إلَى اللّهِ تَعالى مِن التَّزویجِ؛ [1] در اسلام، بنیادی نهاده نشده است که در نزد خدا، از ازدواج، محبوبتر باشد.» وقتی چیزی را دوست داریم باید دلسوزانه و مجدانه برای تقویت و دفاع از آن بکوشیم. باید دانست که اگر خانواده مورد اصابت قرار گرفت اولین کسی که آسیب میبیند خود ما هستیم. تا کی باید در هر اشتباه فردی، شاهد تاختن بیرحمانه به نهاد خانواده باشیم؟
عنصری به نام مهربانی
در همه زوایای داستان رومیناها، جای خالی مهربانی کاملاً پیداست. عنصری که اگر باشد، بهشت؛ و اگر نباشد، دوزخ است. نه فقط مهربانی بین اعضای خانواده، بلکه مهربانی تکتک ما ایرانیها نسبت به کانون خانواده نقشی تعیینکننده دارد.یکی، جای خالی مهربانی پدر نسبت به فرزند؛ بهخصوص اگر دختر باشد! مگر نه این است که رسول خدا صلیالله علیه و آله فرمودند: «فَإِنَّ مَنْ فَرَّحَ ابْنَتَهُ فَکَأَنَّمَا أَعْتَقَ رَقَبَةً مِنْ وُلْدِ إِسْمَاعِیل؛ [2] هر که دخترش را شاد کند گویا بنده مؤمنی از فرزندان اسماعیل را در راه خدا آزاد کرده است.»
مهربانی نسبت به فرزند، کاشتن بذر مهربانی در دل او و آبیاری آن است تا اینکه نهتنها گدای مهربانی و عاطفه بیگانه نباشد بلکه کانونی برای عاطفه و مهربانی نسبت به دیگران شود. امام علی علیهالسلام میفرمایند: «قُبلَةُ الوَلَدِ رَحمَةٌ؛ [3] بوسیدن فرزند، مهر و محبّت است.» اوج عطوفت و عشق به فرزندان از همین کلام ماندگار رسول خدا صلیالله علیه و آله قابللمس است که نسبت به دختر گرامیشان حضرت فاطمه علیهاالسلام بارها میفرمودند: «فِدَاهَا أَبُوهَا؛ [4] پدرش به فدایش باد.»
مهربانی به همینجا ختم نمیشود؛ وقتی با حادثه دردناکی از جنس چیزی که برای رومینا اتفاق افتاد مواجه میشویم باید مهربانانه و مسئولانه به دنبال رفع نواقص چنین خانوادههایی باشیم؛ نه اینکه نمک به زخمهای آنها بپاشیم و چندی بعد، همه چیز را به فراموشی بسپاریم.
آموزش برای پرورش
خانواده از دیرباز هم محل آموزش و هم محل پرورش بود تا اینکه پای رسانههای نو در نو به میان آمد و آموزش را تا حدود زیادی از خانه به بیرون برد؛ پرورش اما، هنوز در دست خانواده است.گرچه در اغلب تراژدیهای کنونی، پای فضای مجازی هم در میان بوده است؛ اما باید با استفاده از همین فضای مجازی به ترمیم نواقص خانوادهها بپردازیم و دانش چگونه زیستن، اصول تربیتی، نحوه رفتار و تعامل با نوجوانان، و تفهیم حقایق زندگی به جوانان و نوجوانان، و نهایتاً آشنایی بیشتر خانوادهها با آموزههای اسلامی را نهادینه کنیم.
برای در امان نگاهداشتن خانوادههای آینده، باید چگونه زیستن را به کودکان امروز بیاموزیم چنانکه در حکمتی منسوب به امیرالمؤمنین علیهالسلام آمده است که: «تَعَلَّمُوا الْعِلْمَ صِغاراً تَسُودُوا بِه کِباراً؛ [5] در خُردسالی علم بیاموزید تا در بزرگسالی به برتری و سیادت برسید.»
برای اینکه خانوادههای ما از بمباران افکار و هیجانات باطل امروزی ایمنی یابند باید دانش و مهارت رویارویی با آنها را بیابند. امام صادق علیهالسلام در این باره میفرمایند: «بادِرُوا اَحْداثِکُمْ بِالْحَدیثِ قَبْلَ اَنْ یَسْبِقَکُمْ اِلَیْهِمُ الْمُرْجِئَةُ؛ [6] احادیث اسلامی را به نوجوانان خود بیاموزید پیش از آن که مخالفان گمراه بر شما پیشی گیرند (و آنان را گمراه سازند).»
برای اینکه پس از این شاهد حوادثی تلخ از جنس حادثه رومینا نباشیم باید نقاط ضعف آموزشی، عاطفی، اعتقادی و رفتاری خانوادههایمان را برطرف کنیم.
پینوشت
[1] محمد بن علی ابنبابویه، من لا یحضره الفقیه (جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة بقم، مؤسسة النشر الإسلامی: قم، ۱۳۶۳)، ج 3, 383.
[2] محمد بن حسن حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة (موسسة آل البیت (علیهم السلام) لإحیاء التراث: قم، ۱۴۱۶)، ج 21, 514.
[3] حسن بن فضل طبرسی، مکارم الأخلاق (الشریف الرضی: قم، ۱۳۷۰)، 220.
[4] محمد بن علی ابنبابویه، أمالی شیخ صدوق (کتابچی: تهران، ۱۳۷۶)، 234.
[5] محمد بن حسین شریف الرضی، شرح نهج البلاغة (ابن أبی الحدید) (مکتبة آیة الله العظمی المرعشی النجفی (ره): قم، ۱۴۰۴)، ج 20, 267.
[6] محمد بن یعقوب کلینی، الکافی (اسلامیه) (دار الکتب الإسلامیة: تهران، ۱۳۶۳)، ج 6, 47.