یکی از مبانی معرفت شناختی مهم در عرصه تعلیم و تربیت، اقسام حقیقی علم است. بر این اساس مبنا و اصول برگرفته از آن، علم نمی تواند و نباید خود را به یک حوزه خاص محدود نماید بلکه باید با نگاهی جامع و نیز کثرت گرا به دنبال حقایق باشد؛ حقایقی که همه در سطحی بالاتر به یک حقیقت واحد می رسند. همچنین تناظر علم با نیازهای آدمی ایجاب می کند که علم در همه حوزهها متناسب با نیازهای آدمی مطرح شود و بتواند گرهی از مشکلات امروزی وی بگشاید. محدود ساختن تاریخ به تاریخ سیاسی موجب می شود که علم تاریخ از این وظیفه بزرگ بازماند و در یک حوزه محصور گردد. بررسی تاریخ اندیشههای بشری، دانش بشری، هنر و فرهنگ بشری می تواند نگاه دانش آموزان به پدیده های انسانی را وسعت بخشد و باعث افزایش عمق و وسعت دانش و بینش آنها شود. امری که در نهایت، آنها را برای مشارکتی مؤثر آماده می سازد.
[تاریخ سیاسی در محتوای درس تاریخ]
توجه برنامه ریز درسی به مؤلفههای مهم در تاریخ بشری و همگام ساختن آنها با تاریخ سیاسی در محتوای درس تاریخ، امری است که این اصل در پی آن است. بیان تاریخ علم، زبان، خط و نیز دیگر مؤلفههای اجتماعی عصر حاضر مانند مدرسه، دانشگاه و نظایر آن، در جای خود می تواند درس تاریخ را به سودمندی بیشتر نزدیک سازد و علاوه بر جذاب ساختن موضوع برای دانش آموزان، دایره دانش تاریخی آنان و درنتیجه وسعت و عمق نگاه آنان را گسترش بخشد. این کار در کتابهای درسی موجود صورت نگرفته و در هر بخش صرفا به تاریخ حکومتی پرداخته شده و تاریخ هنر، علم و فرهنگ ایران به گونهای حاشیه ای و در حد تصاویر و توضیحات مجمل و نامفهوم مطرح شده است. به طور مثال، در درس مربوط به دوره هخامنشیان در تاریخ ایران و جهان 1 سال دوم متوسطه، تنها دو صفحه از یازده صفحه به بیان وضعیت هنر، صنعت و معماری این دوره اختصاص یافته که در این دو صفحه نیز مطالب به گونهای سیاسی، مجمل و نامفهوم آمده است. برای نمونه، در مورد تحولات خط در این دوره که فراز و نشیبهای زیادی نیز طی کرده بدین شرح آمده است: «برای مکاتبات اداری ابتدا از خط آرامی و بابلی استفاده می کردند اما بعد از مدتی خط میخی پارسی نیز ابداع و به آنها افزوده شد. با این اقدامات درآمدهای حکومت افزایش یافت و اقتصاد عمومی کشور رونق گرفت و سطح زندگی مردم اندکی بالا رفت، به طوری که ایران در دوره هخامنشیان ثروتمندترین حکومت آن روزگار شد».همانگونه که ملاحظه می شود، موضوع فرهنگی خط نیز از زاویه تنگ حکومت و سیاست نگریسته شده و به همین دلیل ابعاد متعدد و اساسی آن، فرصت ظهور نیافته و به صورت امری مکتوم و ناگفته باقی مانده است. به علاوه، این نوع شناخت ناقص موجب می شود که تبیین تاریخی بیان شده در مورد رابطه ابداع خط جدید و پیشرفت اقتصادی نیز باورپذیر نباشد و موجه به نظر نرسد.
همین مسئله درباره نهادهای اجتماعی مرتبط با دین و فرهنگ نیز به چشم می خورد. به طور مثال، دانش آموزان در چهار یا شش سال (به تناسب رشته بارها و بارها جزئیات جنگ های میان ایران و عثمانی را مطالعه می کنند اما هیچگاه با تاریخ آموزش در ایران آشنا نمی شوند؛ امری که به دلیل درگیر بودن با آن، جذابیت بیشتری برای آنان دارد و همچنین دانستن آن برای تغییر وضع موجود نیز ضروری است. با پرداختن به تاریخ مدارس و آموزش و پرورش در ایران و مطالعه سیر تطورات آن، دانش آموزان می توانند نسبت به نظام آموزشی خویش شناخت بیشتری به دست آورند و این شناخت را بعدها در بهبود این نهاد به کار گیرند. مثالی از این نوع برخورد جامع با تاریخ را می توان در کتابهای درسی کشور آلمان مشاهده کرد. به طور مثال، در کتاب سوم دبیرستان هنگامی که سخن از اروپای سده هجدهم می رود، به جای پرداختن به جنگ و گریزهای بی معنا برای دانش آموزان، محتوا بر موضوع محیط زیست و اثر اختراع کاغذ و ماشین بخار بر آن متمرکز می شود و در بخشهای بعدی از دانش آموزان خواسته می شود که موضوع آلودگی هوا را مورد تحقیق تاریخی قرار دهند.
منبع: درآمدی بر فلسفه تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی ایران، جلد دوم، خسرو باقری، صص187-185، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، چاپ نخست، 1389