یکی از این شخصیت های ارزشمند که در سایه حضور خورشید تابان پدر و برادر کمتر به ابعاد شخصیتی به خصوص فعالیت های اجتماعی وی پرداخته شده است چشمه جوشان کویر قم یعنی حضرت فاطمه معصومه است.
حضرت معصومه کیست؟
فاطمه کبری دختر بزرگ امام هفتم شیعیان است که به خاطر تقوا و دقتی که در مراعات مسائل شرعی از خود بروز داده است به او لقب معصومه را داده اند و این لقب بنا به روایتی از برادرش امام رضا (علیه السلام) برای ایشان تعیین شده است.[1] از دیگر القاب آن بانوی بزرگ لقب کریمه است که برخی وضع آن را به رویای صادقه مرحوم آیت الله سید محمود مرعشی نجفی نسبت داده اند ولی این احتمال وجود دارد که این لقب پیش از آن نیز برای ایشان به کار می رفته است.[2]در مورد زندگی حضرت معصومه(سلام الله علیها) اخبار چندانی در دست نیست و حتی صاحب ریاحین الشریعه که به بررسی ابعاد شخصیتی زنان سخنور پرداخته است به این نکته اشاره کرده است؛[3] اما همان مقدار که از زندگی ایشان در دست است می تواند علاوه بر رونمایی از عظمت آن بانوی بزرگوار الگوی خوبی نه تنها برای زنان که برای مردان جامعه اسلامی و حتی جهان بشریت باشد.
زمانه حضرت معصومه (سلام الله علیها)
شرایط زمانی حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) شرایط بسیار خاصی بود؛ روی کار آمدن بنی العباس باعث شده بود تا خفقان عجیبی در جامعه اسلامی آن روز که یکی از بزرگترین امپراطوری های دنیا بود به وجود بیاید و حکومت بنی العباس در راستای تثبیت پایه های قدرت خود هر صدایی را ولو کوتاه خاموش کند. در این بین حساسیت ها روی خاندان پیامبر (علیهم صلوات الله) به خصوص امام موسی کاظم (علیه السلام) که مرجعیت علمی و معنوی برای بسیاری از افراد حتی غیر شیعیان داشت بیشتر بود و همین حساسیت باعث شد تا ایشان با غضب حکومت عباسی برای مدتی طولانی روانه زندان شود و پس از شهادت ایشان فرزند بزرگوارشان امام رضا (علیه السلام) در زندانی محترمانه به اسم ولی عهدی نگهداری شوند. اما نکته جالب این است که این خفقان شدید و آن همه ظلم باعث نشد تا دختر بزرگوار موسی بن جعفر (علیه السلام) فعالیت اجتماعی را کنار گذاشته و به گوشه ای به گریه و زاری مشغول شود؛ بلکه چه در زمان آزادی امام و چه در زمان زندان آن حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) به فعالیت های اجتماعی خود پرداخته و تلاش می نمودند تا در مسیر پدر گام برداشته و زمینه و بستر هدایت انسان ها را فراهم فرمایند.با توجه به اینکه تاریخ در خصوص شخصیت آن حضرت قلم فرسایی ننموده است یقینا ارائه نمای کاملی از فعالیت های اجتماعی آن حضرت امکان پذیر نیست و به همین دلیل در ادامه فقط به بعضی از فعالیت های اجتماعی آن حضرت که در نقل ها و تحلیل های تاریخی وجود دارد اشاره می کنیم.
مرجعیت علمی در عرصه اجتماعی
یکی از نکاتی که در تاریخ شیعه مطرح است محدودیت هایی بوده است که شیعیان در رابطه با امام داشتند به گونه ای که گاه برای ارتباط با امام مجبور به استفاده از پوشش های مبدل می شدند و یا گاه روزها در گوش ای به انتظار می نشستند تا راهی برای ورود به محضر ائمه پیدا کنند؛ با این همه در مواردی گاه بعد از سختی ها فراوان که امکان مراجعت به خانه امام فراهم می شد بنا به دلایلی مثل عدم حضور امام و یا دلایل امنیتی امکان ملاقات با امام فراهم نمی شد؛ با حساسیت های به وجود آمده در ابتدای عصر عباسی این ارتباط به مراتب سخت تر شده بود و به همین دلیل در مواردی فاطمه معصومه (سلام الله علیها) این وظیفه خطیر را بر دوش گرفته و به پاسخگویی به مراجعین می پرداختند.نقل است که گروهی از شیعیان از راهی دور برای زیارت و طرح پرسش هایی از موسی بن جعفر (علیه السلام) وارد مدینه شدند و پس از جستجو به خانه آن حضرت رسیدند؛ اما پس از در زدن متوجه شدند که حضرت در بیرون مدینه به سر می برد در این هنگام فاطمه معصومه (سلام الله علیها) دختر آن حضرت به پشت در آمدند و حاجت آن ها را جویا شدند؛ یکی از افراد که بسته ای از سوالات پیش او به امانت گذاشته شده بود جلو آمد و سوالات را به بانو تقدیم کرده و عرضه داشت برای پاسخ این سوالات به محضر حضرت رسیده بودیم که متاسفانه موفق به زیارت نشدیم! حضرت معصومه (سلام الله علیها) سوالات را دریافت کرده و پاسخ سوالت را در همان ورقه ها نوشته و به مراجعین پس دادند؛ آن ها در مسیر مراجعت به حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) که در حال باز گشت از بیرون مدینه بودند برخورد نمودند و ماجرا را برای حضرت نقل کردند و سوالات و پاسخ های حضرت معصومه (سلام الله علیها) را به حضرت نشان دادند آن حضرت که از پاسخ کامل و جامع دختر خود به وجد آمده بودن سه مرتبه فرمودند: پدرش به فدایش![4]
این فقط نمونه از مراجعات مکرر مردم برای دریافت پاسخ های خود به حضرت معصومه (سلام الله علیها) بوده است و یقینا این مراجعات در زمان زندان موسی بن جعفر(علیه السلام) و غیبت علی بن موسی الرضا(علیه السلام) بیشتر بوده.
نقل حدیث رکن فعالیت های اجتماعی حضرت معصومه (سلام الله علیها)
یکی از نکاتی که در تاریخ شیعه بسیار اهمیت دارد مسئله حدیث و نقل آن از نسلی به نسل دیگر است. این مهم با ممنوعیت کتابت حدیث در زمان خلفای صدر اسلام با خلل عظیمی مواجه شد که متاسفانه همین خلل به نابودی بخش قابل توجی از روایات مستقیم ار رسول خدا(صلی الله علیه و آله) انجامید، به همین دلیل نقل حدیث از رسول خدا توسط افراد منتسب به خاندان رسول خدا و اهل بیت (علیهم السلام) مانند حضرات معصومین و فرزندان بزرگوار آن ها از اهمیت ویژه ای برخوردار بود به گونه ای که گاه یک حدیث مهم را چند نفر از خاندان اهل بیت در زمان های متفاوت و حتی یک زمان نقل می فرمودند تا امکان باقی ماندن آن برای نسل های آینده فراهم گردد.فاطه معصومه (سلام الله علیها) یکی از شخصیت های بزرگواری است که نقل و انتقال حدیث را به عنوان بخشی از فعالیت های اجتماعی خود قرار داده است و تلاش می کند تا به کمک نزدیکان خود جریان نقل حدیث را که پایه همه حرکت های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، عبادی، خانوادگی، فردی و ... است را مجددا احیا نماید و با نقل احادیث کلیدی مسیر منحرف شده امت اسلامی را اصلاح نماید.
به عنوان مثال دو حدیث معروف ولایت[5] و منزلت[6] از جمله احادیث کلیدی است که حتی بعد از آزاد سازی نقل حدیث در زمان بنی العباس به خاطر جنبه راهبردی و استراتیژیکی که در شیعه داشت مورد مخالفت دستگاه بنی العباس واقع شده بود و نقل آن مورد نهی حکومت بود اما بنا به متون روایی حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) به همراه خواهران خود به نقل مکرر این دو حدیث می پرداختند.[7]
مبارزاه سیاسی حضرت معصومه (سلام الله علیها)
یکی از اتفاقاتی که در زمان حضرت معصومه (سلام الله علیها) بعد از شهادت پدر بزرگوارشان افتاد این بود که مامون عباسی با حیله گری و برای فریب افکار عمومی امام رضا (علیه السلام) را از مدینه به خراسان آورد و ولایت عهدی خود را بر ایشان تحمیل نمود، همین مسئله باعث شد تا دشمنان حضرت و حتی گروهی از شیعیان ساده لوح آن حضرت را به قدرت طلبی و همراهی با مامون عباسی متهم نمایند و همین مسئله باعث تزلزل ایمان بسیاری از افراد شده بود؛ به همین دلیل حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) به مبارزه علیه این مکر بنی العباس پرداختند ایشان در مجالس متعدد به توضیح چرایی ولایت عهدی حضرت پرداختند و بعد از آنکه فراگیری این شبهه را مشاهده نمودند اقدام به مسافرت به خراسان کردند و در میان مسیر در هر منزلی به شیوه زینب کبری (سلام الله علیها) به افشا گری علیه حکومت و تحلیل مکر بنی العباس پرداختند؛ همین امر باعث شد تا خبر این سفر سیاسی دهان به دهان بچرخد و مخالفان اهل بیت از ادامه این سفر احساس خطر نمایند و به همین دلیل زمانی که کاروان سیاسی سفیر حقیقت یعنی حضرت معصومه (سلام الله علیها) به ساوه رسید گروهی از مخالفان اهل بیت به کاروان آن حضرت یورش بردند و بسیاری از همراهان ایشان را به شهادت رسانده و بنا به برخی از نقل های تاریخی ضرباتی نیز بر این بانوی گرامی وارد شد که پس از آن و بعد از عزیمت به قم به واسطه همان ضربات به شهادت رسیدند.[8]خلاصه آنکه رصد زندگی سراسر نور بانوی آب و آئینه و آفتاب ما را به این مهم می رساند که شیعه در هیچ شرایطی خالی از تکلیف نیست و برای هر زمان و مکانی باید برنامه داشته باشد.
پینوشت:
[1] زاد المعاد، ص۵۴۷.
[2] کریمه اهل بیت(س)، ص۴۱و۴۲.
[3] ریاحین الشریعه، ج۵، ص۳۱.
[4] حضرت معصومه فاطمه دوم، ص 133به نقل از کشف اللئالی علامه مستنبط
[5] مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوُلاهُ؛ هرکس که من مولای او هستم علی مولا و رهبر اوست
[6] أنْتَ مِنِّى بِمَنْزلَة هَارُونَ مِنْ مُوسى؛ ای علی تو برای من به منزله هارون برای حضرت موسی هستی.(هارون برادر و جانشین حضرت موسی بود و در زمان غیبت حضرت موسی علیه السلام رهبری بنی اسرائیل را به عهده داشت)
[7] حدثتنی فَاطِمَةُ وَ زَیْنَبُ وَ أمَّ کُلْثُوم بَنَاتُ مُوسَى بْن جَعْفَر...؛ نزهة الحفاظ، ج۱ ص۱۰۱
[8] زندگی حضرت معصومه، ص ۱۴، به نقل از ریاض الانساب؛ تاریخ قدیم قم, ص ۲۱۳