داستانهاي تحول آفرين قرآن (8)
خانه ي ستم کار ويران است
پيرزن نزد عمروليث آمد و از رفتار سربازان او شکايت کرد. عمرو گفت: «اي پيرزن! مي گويي لشکريان در زير سرماي زمستان باشند؟ ! آيا قرآن مي داني؟ » پيرزن گفت: «آري» . عمرو گفت: خداوند در قرآن مي فرمايد:
اين الملوک اذا دخلوا قريه افسدوها و جعلوا اعزه اهلها اذله و کذلک يفعلون
پادشاهان وقتي وارد شهري شوند، آن را تباه و ويران مي سازند و عزيزان آن ديار را خوار و ذليل مي کنند و اين شيوه ي ايشان است. (1)
پيرزن قرآن خوان، فوري پاسخ او را داد و گفت: «آري، اين آيه درست است اما گويا امير اين آيه را نخوانده يا فراموش کرده است که خداوند در همان قرآن فرموده است:
فتلک بيوتهم خاويه بما ظلموا ان في ذلک لايه لقوم يعلمون
اين خانه هاي آنان است که بر اثر ستم کاري به ويراني تبديل شده است. به راستي که در اين هلاکت و ويراني براي مردم دانا عبرت است. (2)
وقتي زن اين آيه را خواند، در عمرو اثر عجيبي گذاشت و به فکر فرورفت. سپس دستور داد لشکريانش خانه هاي مردم را تخليه کنند و در باغي بيرون از شهر خيمه زنند. (3)
تفسير آيه
آري، آتش ظلم و ستم در آن ها افتاد و همه را سوزاند و ويران کرد. «در اين ماجرا درس عبرت و نشانه هاي روشني است از پايان کار ستم کاران و قدرت پروردگار براي کساني که مي دانند. »
پيام ها
2- به شهادت تاريخ و قرآن، هيچ ظلمي پايدار نخواهد بود، و پس از مدت زماني، ظلم ظالم، تمام قدرت خانه و کاشانه ي او را ويران خواهد کرد.
يادآوري عذاب آخرت
و لهم مقامع من حديد
براي کفار گرزهايي گران و سنگين و عمودهاي آهنين است که هميشه بر سر آنان مي کوبند. (4)
به فکر فرورفتم که چگونه ملايکه ي غضب الهي، گرزهاي آهنين را بر فرق مجرمان فرود مي آورند؟ از اين جهت بي هوش شدم. حضرت سلمان به آن جوان علاقه پيدا کرد و در حق او دعا فرمود و گفت: «اين جوان شخص عاقل و دانايي است؛ زيرا مي تواند از ديدني ها و شنيدني هاي دنيا که براي عبرت گرفتن خلق شده است، عبرت بگيرد. فکر صحيح او در مغز سالمش، مشغول فعاليت است. (5) در نقل ديگر آمده است که سلمان هميشه با آن جوان بود تا اين که وي بيمار شد و بيماريش شدت يافت. سلمان به نزد او آمد و بالاي سرش نشست. جوان در حالت احتضار و مشرف به مرگ بود. سلمان (با ديده ي بصير خود، ملک الموت را مي ديد) . از اين رو گفت: «اي ملک الموت! با برادر من (اين جوان) مهرباني کن. » ملک الموت پاسخ داد: «اي سلمان! من با هر شخص با ايماني مهربانم. » (6)
تفسير آيه
پيام ها
2- از يک سو بايد دانست عذاب آخرت و سختي هاي منکران حق و حقيقت و خطاکاران، يقيني و حتمي است. از سوي ديگر آدمي هم نمي داند که با ايمان و عمل صالح از اين دنيا خواهد رفت. پس بايد مانند اين جوان از ابتداي زندگي مراقب اعمال و افکار خود باشد و لغزش را کوچک نشمارد.
نگاهباني از نفس و خانواده در برابر آتش دوزخ
کلا انها لظي نزاعه للشوي
(روز قيامت اگر مجرمان تمام آن چه را متعلق به ايشان است، براي نجات از آتش فدا کنند) هرگز نجات نيابند؛ زيرا آتش دوزخ بر آنان شعله ور است و تمام سر و صورت و اندام شان را مي سوزاند. (7)
آن جوان از شنيدن اين آيه فريادي زد و بي هوش شد. وقتي به هوش آمد گفت: (اي بنده ي خدا! ) بيشتر بخوان. گفتم:
يا ايها الذين امنوا قوا أنفسکم و اهليکم نارا وقودها الناس و الحجاره عليها ملائکه غلاظ شداد لا يعصون الله ما أمرهم و يفعلون ما يؤمرون.
اي کساني که به خدا ايمان آورده ايد! (در طاعت او بکوشيد) خود و خانواده ي خويش را از آتشي که هيزم آن، انسان ها و سنگ ها است، نگاهداريد؛ آتشي که فرشتگاني بر آن گمارده شده اند که خشن و سخت گيرند و هرگز از فرمان خدا سرپيچي نمي کنند و دستورات او را به دقت اجرا مي کنند. (8)
آن جوان دو مرتبه فريادي زد و جان به جان آفرين تسليم کرد. هنگامي که براي غسل دادن، جامه از تن او بيرون آورديم، به خط سبز بر سينه ي وي نوشته شده بود:
فهو في عيشه راضيه في جنه عاليه قطوفها دانيه
اين شخص (نيکوکار و مؤمن) در عيش و زندگاني خوش خواهد بود. در بهشت عالي رتبه و ابدي که ميوه هاي آن هميشه در دسترس است، جاودان مي باشد. (9)
تفسير آيه
آيه هاي سوره ي معارج
آيه ي سوره ي تحريم
بايد اين برنامه سنگ بناي خانواده باشد؛ يعني از ابتداي ازدواج آغاز و در همه ي مراحل با دقت و سلامت تعقيب شود.
بايد دانست تعبير به «قوا» (نگاهداري) ، اشاره به اين است که اگر آنان را به حال خود رهاکنيد، خواه ناخواه به سوي آتش دوزخ پيش مي روند. بر شما بايسته است که آنان را از سقوط در آتش دوزخ حفظ کنيد.
«وقود» به معني «آتش گيرنده» يعني ماده ي قابل اشتعال مانند هيزم است. بدين ترتيب، آتش دوزخ مانند آتش هاي اين دنيا نيست، بلکه شعله هاي آن از درون وجود خود انسان ها و از درون سنگ ها زبانه مي کشد.
سپس مي افزايد: فرشتگاني بر اين آتش گمارده شده اند که خشن و سخت گيرند. هرگز در برابر فرمان خدا عصيان نمي کنند و هر دستوري به آنان بدهد، بي چون و چرا اجرا مي کنند. به اين ترتيب، راه گريزي وجود ندارد و گريه و التماس و جزع و فزع بي اثر است.
آشکار است هر مأموري که براي کاري گمارده مي شود، بايد روحيه اي متناسب با آن کار، داشته باشد. مأموران عذاب نيز بالطبع بايد خشن باشند؛ زيرا جهنم کانون رحمت نيست، بلکه کانون خشم و غضب الهي است. التبه اين مأموران هرگز از مرز عدالت خارج نمي شوند و فرمان خدا را بي کم و کاست اجرا مي کنند.
هنگامي که آيه ي ياد شده نازل شد، يکي از ياران پيامبر صلي الله عليه و آله پرسيد: «چگونه خانواده ي خود را از آتش دوزخ حفظ کنيم؟ » حضرت صلي الله عليه و آله فرمود:
تأمرهم بما امرالله و تنهاهم عما نهاهم الله، ان اطاعوک کنت قد وقيتهم، و ان عصوک کنت قد قضيت ما عليک
آنان را امر به معروف و نهي از منکر مي کني، اگر از تو پذيرفتند، ايشان را از آتش دوزخ نگاه داشته اي و اگر نپذيرفتند، وظيفه ي خود را انجام داده اي. (10)
پي نوشت :
1- نمل، 34.
بگفتا چو شاهان هجوم آورند
همه کشور و ملک از هم درند
کسي کاو عزيزست و باشد جليل
بگيرند و سازند او را ذليل
چو در چنگ دشمن فتد سرزمين
بدين شيوه پويند راهي چنين
2- نمل، 52.
کنون خانه هايي به جا مانده است
که خالي در اين گونه افتاده است
بنا را نهادند چون بر ستم
بناهايشان گشت ويرانه هم
در اين کار پنهان بود آيتي
بگيرند اهل، خود عبرتي
3- تأثير قرآن در جسم و جان، ص 247 به نقل از : نمونه هايي از تأثير و نفوذ قرآن، صص 122 تا 124.
4- حج، 21.
بکوبندشان خود به گرزي گران
زفولاد و آهن بود جنس آن
5- تأثير قرآن در جسم و جان، ص 229؛ خزنيه الجواهر، ص508؛ جلوه هاي تقوا، ص 207.
6- تأثير قرآن در جسم و جان، ص 229، امالي شيخ مفيد، ص 87.
7- معارج، 15 و 16.
بر او نيست راهي به سوي فرار
بر اطراف او شعله ور گشته نار
سر و صورتش پاک سوزد در آن
بخواند به خود دوزخ آن کافران
8- تحريم، 6.
الا مؤمنان به يکتا خدا
چه خود را و چه اهل بيت و سرا
بداريد از آتش و نار دور
مبادا بياييد آن جا حضور
9- الحاقه، 20.
چنان آتشي تا همه کافران
«چو هيزم بخواهند بودن در آن»
بر آن سنگ خاراست آتش فروز
کند روشن آن آتش قهر و سوز
که هستند مأمور در آن محل
گروهي ملايک همه سنگدل
که هرگز زفرمان پروردگار
نتابند رخ اندر انجام کار
فقط هر چه هستند مأمور آن
عمل کرده تنها به دستور آن
10- تفسير نمونه، ج24، ص 293.