1) دوم اسفند سال 1362 هجري شمسي: عمليات والفجر 6 با رمز يا زهرا (سلام الله عليها) در منطقه چزّابه و چيلات در جنوب دهلران آغاز شد. در اين عمليات جاده مرزي تداركاتي در منطقه چيلات و دو ارتفاع مشرف به شهر علي غربي از لوثِ نيروهاي بعثي پاك شد و شمار زيادي از نيروهاي دشمن كشته و زخمي شدند.
1) دوم اسفند سال 1362 هجري شمسي:عمليات والفجر 6 با رمز يا زهرا (سلام الله عليها) در منطقه چزّابه و چيلات در جنوب دهلران آغاز شد. در اين عمليات جاده مرزي تداركاتي در منطقه چيلات و دو ارتفاع مشرف به شهر علي غربي از لوثِ نيروهاي بعثي پاك شد و شمار زيادي از نيروهاي دشمن كشته و زخمي شدند.
2) دوم اسفند سال 1366 هجري شمسي:استاد عبدالرّحمن شرفكندي متخلص به هزار شاعر و مترجم كرد زبان درگذشت. او در برخي از نشريات كه بر ضد رژيم شاه انتشار مي يافت شعر و مقاله مي نوشت، ترجمه قانون ابن سينا در هفت جلد، «آثارُ البِلاد و اخبارُ العِباد» زكرياي قزويني، «تاريخ سليمانيه» و «تاريخ اردلان» از آثار اين مترجم معاصر است.
3) دوم اسفند سال 1366 هجري شمسي:حيدر يغما شاعر نيشابوري در 64 سالگي درگذشت. او از كودكي قريحه خاصي در زمينه شعر داشت اما چون از نعمت سواد بي بهره بود اشعار شعرا را حفظ مي كرد. حيدر در جواني از راه خشتمالي امرار معاش مي كرد از اين رو به شاعر خشتمال معروف شد. حيدر يغما در سي سالگي با فراگيري قرائت قرآن مجيد به مبارزه با بيسوادي پرداخت سپس به تحرير اشعارش همت گماشت. از حيدر يغما آثاري چون «اشك عاشورا» و «سيري در غزليات حيدر يغما» باقيست.
4) دوم اسفند سال 1375 هجري شمسي:سيد محمد علي رحيمي مسئول خانه فرهنگ ايران در مولتان پاكستان بدست عوامل گروهك سپاه صحابه از سرسپردگان اِمريكا به شهادت رسيد اين شهيد گرانقدر به مدت يكسال و نيم مسئول خانه فرهنگ جمهوري اسلامي ايران در پاكستان بود. در پي حادثه شهادت سيد محمد علي رحيمي، رئيس جمهور و نخست وزير پاكستان در پيامهاي جداگانه به رئيس جمهور وقت ايران ضمن تسليت به مناسبت شهادت اين فرزند اسلام مراتب تأسف خود را از اين واقعه اعلام كردند و وعده دادند كه عاملان اين حادثه دستگير خواهند شد و به مجازات عبرت انگيز خواهند رسيد.
5) دوم اسفند سال 1363 هجري شمسي:عمليات ظفرمندانه خيبر با رمز يا رسول الله در منطقه طلايه و جزاير مجنون آغاز شد. در اين عمليات مركز تجمع نيروهاي عراقي در دارالعماره، دو گردان مكانيزه و دو گردان پياده و تيپ بيست و هفت مكانيزه و پنجاه و شش زرهي منحدم شدند و هزاران تن اسير و كشته بر جاي گذاشتند.
6) رحلت فقيه بزرگ و عالم مجاهد آيتاللَّه "ميرسيدعلي آيت نجف آبادي" (1321ش): عالم مجاهد آيتاللَّه ميرسيد علي آيت نجفآبادي در سال 1247ش (1287ق) در نجف آباد اصفهان به دنيا آمد. ايشان بعد از سن بيست سالگي در اثر حادثهاي، به علم و دانش علاقهمند شد و وارد حوزه علميه اصفهان گرديد. وي در اصفهان از محضر استاداني همچون: سيد محمد فشاركي، سيد ابوالحسن جلوه و سيد مهدي نحوي استفاده برد و پس از آن رهسپار نجف اشرف گرديد. آيت اللَّه نجف آبادي در نجف از محضر استادان بزرگي همچون: سيد اسماعيل صدر، ميرزا محمد تقي شيرازي، حاج آقا رضا همداني، آخوند ملا محمد كاظم خراساني و سيد محمد كاظم يزدي كسب فيض كرد و در مدت كوتاهي با طي مراحل رشد، در فقه، اصول، فلسفه و عرفان و اخلاق به مقام تبحّر و استادي رسيد. وي از آن پس عازم اصفهان گرديد و حلقه درس خود را تشكيل داد. آيتاللَّه نجفآبادي يكي از مشهورترين استادان حوزه اصفهان در دوره سركوب اين پايگاه ديني توسط رضاخان بوده است. ايشان به فريضه امر به معروف و نهي از منكر اهميت خاصي ميداد و با حاكمان مستبد محلي و خوانين زورگو مبارزه ميكرد. همچنين در مقطعي كه ايران توسط بيگانگان اشغال شد، آيت اللَّه نجف آبادي با خودكامگي روسها مجاهده و مبارزه زيادي كرد؛ در نتيجه خانهاش توسط اوباشِ تحريك شده و مزدوران و مأمورانشان غارت شد و خودش نيز در كنسولگري شوروي در اصفهان زنداني گرديد. در آن ايام كه در اثر حضور متفقين در ايران، قحطي و گراني بيداد ميكرد، ايشان و عالم ديگر اصفهان، ميرسيد حسن چهارسوقي، ابتكاري به خرج داده و مشتركاً طي اعلاميهاي از مردم مسلمان و بازاريان متمكن خواستند در نقاط مختلف شهر، انجمنهاي خيريه تشكيل داده و از بينوايان، بيكاران و گرسنگان، حمايتِ برنامهريزي شده كنند. اين برنامه در بين مردم بسيار مؤثر واقع شد؛ به گونهاي كه اغلب انجمنهاي خيريه فعلي اصفهان نيز از بقاياي همان انجمنها هستند. در كنار فعاليتهاي سياسي و اجتماعي، حلقه درس آيت اللَّه نجفآبادي، محفل فضلا و فرهيختگان بود و شاگردان نامداري در آن پرورش يافتند كه حضرات آيات ابوالقاسم رفيعي مهرآبادي، شيخ احمد فياض، حيدرعلي صلواتي، سيد روحاللَّه خاتمي، سيد علي علامه فاني و سيد مرتضي پسنديده از آن جملهاند. ايشان مسائل فقه و اصول را به خوبي تجزيه و تحليل ميكرد و در كلام نيز تبحّر وافي داشت. آيت اللَّه ميرسيد علي آيت نجف آبادي سرانجام در 30 بهمن 1321 ش برابر سيزدهم صفر 1362 ق در 74 سالگي در اصفهان وفات يافت و پس از تشييعي باشكوه، در قبرستان تخت فولاد مدفون گشت. اين عالم مجاهد و فقيه سترگ، جدّ مادري شهيد دكتر حسن آيت، نماينده مجلس شوراي اسلامي در دوره اول و عضو حزب جمهوري اسلامي است كه در چهاردهم مرداد 1360 ش توسط منافقين كوردل به شهادت رسيد.
7) گشايش سفارت فلسطين در محل سابق سفارت اسراييل در تهران، پس از پيروزي انقلاب (1357ش)
8) درگذشت خطيب شهير، حجتالاسلام و المسلمين "حسن كافي" (1379ش): حجتالاسلام و المسلمين حاج شيخ حسن كافي خراساني، در سال 1307ش (1347ق) به دنيا آمد. وي پس از طي دوران كودكي، ادبيات و سطوح عاليه را از محضر استادان مشهد همچون: شيخ هاشم قزويني و محمدتقي اديب نيشابوري آموخت. ايشان پس از چندي، رهسپار حوزه علميه نجف اشرف شد و دروس عالي فقه و اصول را از عالمان آن ديار فرا گرفت. حجتالاسلام كافي سپس به مشهد بازگشت و به تبليغ دين پرداخت. وي در جريان ملي شدن صنعت نفت و مبارزات ضد استعماري مردم ايران، به نمايندگي از آيتاللَّه سيد ابوالقاسم كاشاني، به افشاي حقايق و روشنگري مردم اشتغال داشت. او در سالهاي 1340ش به بعد، در مشهد بر سخنرانيهاي روشنگرانه خود افزود و چون به دليل فشار ساواك، امكان حضور در مشهد را نداشت به تهران مهاجرت كرد و به كار تاليف و تبليغ و امامت جماعت يكي از مساجد شهر پرداخت. حجتالاسلام كافي در تهران، به حمايت همه جانبه از حركت امام خميني(ره) و مبارزه عليه رژيم ستمشاهي پرداخت و با سخنرانيهاي مؤثر خويش، نقش ارزشمندي در به ثمر رسيدن انقلاب اسلامي ايفا نمود. وي در اين راستا، چندين بار دستگير شد و به زندان رفت و شكنجههاي ساواك را در راه آرمان اسلامي خويش تحمل نمود. ايشان پس از پيروزي انقلاب اسلامي، به دليل پشتيباني دائمي از نظام اسلامي، مورد كينه منافقين كوردل قرار گرفت و توسط آنان ترور شد كه از اين سوءقصد جان سالم به در برد و مجروح گرديد. از اين خطيب مبارز آثاري نيز بر جاي مانده كه تعاليمامام حسن مجتبي (علیه السلام) ، تعاليم امام هفتم در دعا و حديث، امام رضا(علیه السلام) اسوه صراط مستقيم و تعاليم پيامبر اكرم حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) از آن جملهاند. آن عالم خدمتگزار سرانجام در سيام بهمن 1379ش برابر با بسيت و چهارم ذيقعده 1421ق در هفتاد و دو سالگي درگذشت و به لقاي معبود رسيد.
9) سقوط هواپيماي نظامي ايران در حوالي كرمان و شهادت 276 نفر از نيروهاي سپاه پاسداران (1381ش)
10) 6ربيع الاول سال604هجري قمري:« مولانا جلال الدين محمد مولوي» عارف، متفكرو شاعرپرآوازه ايراني متولد شد. او ازاهالي بلخ بود اما همراه پدربه قونيه رفت و ساليان متمادي دراين شهرزندگي كرد. مولانا درحلب و دمشق مسند وعظ و خطابه داشت. درقونيه تدريس مي كرد و دراين ايام بعد ازآشنايي با شمس تبريزي روحش پريشان و آشفته شد و تدريس را رهاكرد. مردم قونيه و شاگردان مولانا شمس را ازقونيه بيرون راندند اما بارديگر برپريشاني مولانا افزوده شد. سرانجام شمس به قونيه بازگشت اما درسال645هجري قمري ناپديد شد و تا ابد داغ هجراو بردل محزون مولانا نشست. ازآن پس مولوي به تهذيب نفس پرداخت و سرودن مثنوي را آغازكرد. ازديگرآثاراين شاعرپرآوازه «فيه مافيه، كليات شمس و مجالس سَبعِه» را مي توان نام برد.
11) 6ربيع الاول سال663هجري قمري:« اَبهري سَمَرقندي» دانشمند بزرگ و رياضيدان مشهورايراني درگذشت. ابهري صاحب چندين اثرمهم است كه ازميان آنها« ايساغوجي» و« هِدايةُ الحِكمه» معروفترين كتابهاي او بشمارمي روند. براين دو اثر شرحهاي فراوان نوشته شده است اما شرح« شمسُ الدين احمد فناري» بر«ايساغوجي» و شرح« ميرحسين ميبدي» بر«هداية الحكمه» ازديگرشرحهاي ارزشمندتراست. ابهري سمرقندي سه رساله درهيئت و نجوم نيزازخود به يادگارگذاشته است.
12) مرگ "ارغون خان" ايلخان مغول پس از هفت سال حكومت در آذربايجان(690 ق): پس از مرگ تگودار احمد، ارغون خان پسر اباقاخانِ مغول در هشترود آذربايجان به پادشاهي رسيد و پسر خود غازان را به فرمانروايى خراسان منصوب كرد. او در ابتدا، خواجه شمسالدين جويني را به علل دشمنيهاي سابق، بخشيد ولي پس از مدتي به دليل بدگويىهاي اطرافيان دستور قتل او را صادر نمود. پس از چندي ارغون خان، سعدالدولهي يهودي را كه پزشك دربار او بود به وزارت برگزيد و ديري نپاييد كه سعدالدوله، تمام مشاغل حساس را به خويشان يهودي خود سپرد. اين روند باعث نارضايتي مغولان شدند و از او بدگويي كردند. از اين جهت، هنگامي كه ارغون خان در بستر مرگ بود، دشمنان او بر سَرِ سعدالدوله و اطرافيان او ريخته و همهي آنها را از دَمِ تيغ گذراندند. شش روز پس از اين واقعه، ارغون خان مغول در ششم ربيعالاول سال 690 ق درگذشت.
13) ورود امين السلطان صدر اعظم محمد علي شاه قاجار به ايران(1325 ق):با عزل مشيرالدوله از صدارت، محمدعلي شاه قاجار، امين السلطان را از فرنگ دعوت كرد و او را به مقام صدارت منصوب نمود. امين السلطان در قدم اول در صدد برآمد تا با همكاري نمايندگان معتدل مجلس، از روسيه قرض جديدي بگيرد. ليكن وُكَلاي تندرو مخصوصاً نمايندگان آذربايجان نه تنها مانع انجام طرح او شدند بلكه به مخالفت با او پرداختند. به دنبال اين اختلافات، طولي نكشيد كه امينالسلطان در رجب سال 1325 به دست يكي از فداييان مشروطه خواه به قتل رسيد.
14) تولد "لويي سن سيمون" نويسنده فرانسوي (1675م):لويى سن سيمون نويسنده فرانسوي در 21 فوريه 1675م متولد گرديد و كار نويسندگي را از 19 سالگي آغاز نمود. وي از اين سال به نگارش خاطرات خود پرداخت و آنها را تا سال 1752م ادامه داد. تا اينكه مجموعه خاطرات سنسيمون در 173 دفترچه فراهم آمد. وي در اين زمينه اشاره ميكند كه خواندن تاريخ باعث شد تا ميل نگارش وقايع و خاطرات روزانه در وي برانگيخته شود. وي در كنار نگارش روزانه خاطرات خود، بر مجموعه يادداشتهاي روزانه دانژو كه گزارش روزانهاي است از حوادث دربار فرانسه، حاشيه نگاشت و در 229 جزوه خود مطالبي فراهم آورد. نگارش خاطرات براي سن سيمون وسيلهاي است جهت ابراز نفرت تسكينناپذير و آميخته به تحقير و نيز ادعانامه پرجوش و خروشي است بر ضد رژيمي كه خود را در آن تحت فشار ميبيند. اگر چه سبك او استوار و منسجم است ولي قضاوت اوبه دليل تاثيرپذيري از عقائد اشرافي رنگ ميبازد. به همين دليل اعتماد تاريخي به اين خاطرات چندان ممكن نيست، گرچه اطلاعات آن عموماً درست است و براي مورخان سند گرانبهايي است. در حقيقت حكومت لويي چهاردهم و دربار ورساي اگر تا عصر حاضر زنده مانده است مديون پديدهاي به نام"سن سيمون" و نگارش او ميباشند. لويي سن سيمون نويسنده فرانسوي سرانجام در 6 ژوئن 1755 در 80 سالگي درگذشت.
15) درگذشت "باروخ اسپينوزا" فيلسوف معروف هلندي (1677م): باروخ اسپينوزا فيلسوف معروف هلندي در 24 نوامبر 1632م در خانوادهاي يهودي در هلند به دنيا آمد. وي پس از تحصيلات مقدماتي، علوم عالي و زبانهاي قديمي مانند عبري را فراگرفت و در سياست و نقد آيين يهود مهارتي تام يافت. اسپينوزا از كودكي دريافت كه ارباب كنيسه و بزرگان يهود، در حق يهوديان آزاد فكر، مجازاتهاي وحشتناك و سنگين به مرحله اجرا و عمل درميآورند و صاحبان كليسا و كنيسه، بر آزردن و غارت مردم كمر بستهاند. باروخ از كودكي مايل بود كه به جاي آن همه كينه و ستم كه يهوديان و مسيحيان به هم روا ميدارند، به محبت روي آورند. انتشار اين افكار باعث شد كه ارباب كنيسه، اسپينوزا را در 24 سالگي به واسطه داشتن افكاري برخلاف تورات از جامعه يهود طرد كنند و از آن زمان تا پايان عمر مجبور و محكوم بود كه به تنهايى به سر بَرَد. هيچ يهودي حق نداشت به او غذا و پناه دهد يا حتي با او سخن بگويد. از اين رو از همه اديان كناره گرفت و انزوا اختياركرد. وي در اين سالها با صيقل دادن عدسي تلسكوپها روزگار ميگذرانيد و در ضمن به مطالعه و پيريزي بنياد فلسفي و فكري خود مشغول بود. اسپينوزا، طريقه و فلسفه مخصوص به خود دارد و افكار فلسفياش نزديك به افكار صوفيه است. وي دو رساله منتشر كرد كه رساله دوم با نام رساله الهيات ميباشد و او در آن عقايد خود را در تفسير تورات و ترتيب زندگاني اجتماعي مردم بيان كرده است. اما چون اين اثر با تعليمات علماي يهود سازگار نبود سر و صدايى به پا كرد؛ از اين جهت اسپينوزا ديگر اثري منتشر ننمود. اسپينوزا اعتقاد راسخ داشت كه حقيقت وجود، يكي است؛ شر يا بدي فقط در ذهنهاي محدود وجود دارد و حقيقتي در نفس امر ندارد. وي معتقد بود كه انسان بايد هواهاي نفساني را طرد كند، به نظم بگرود و به حوادث از جنبه ابديت بنگرد. همچنين ميگفت: سعادت آدمي در اين است كه نيروي او يعني اشتياقش به زندگي فزوني گيرد و اين افزايش نيرو براي زندگي، كار و فعاليتهاي خلاّق، فقط از عشق به خود ناشي ميشود. كسي كه در پي آن باشد كه از صدمات وارده، به همان طريق انتقام بگيرد، پيوسته ناراحت است زيرا زندگي او را محيطي محصور از بدگماني، انتقام و جنگ و ستيز در خود خواهد گرفت. فقط يك نوع جنگ بر حق است و آن هم يك بسيج همگاني براي تامين صلح است. بزرگترين پيروزي، با قواي قهريه به دست نميآيد بلكه با ايثار و بزرگواري و نجابت روح حاصل ميشود. خردمند حقيقي فردي است اجتماعي كه به خدمت همنوعان كمر بسته است و ميداند كه همه افراد انساني، اطفال مكتب ابديت هستند. علاوه بر دو رساله او، كتاب علم اخلاق وي نيز به فارسي ترجمه شده است. باروخ اسپينوزا سرانجام در بيست و يكم فوريه 1677م در 45 سالگي به مرض سل در لاهه هلند درگذشت.
16) مرگ "آنتوان ساسي" بزرگترين خاورشناس فرانسوي (1838م):آنتوان ايزاك سيلوسْتِر دو ساسي، خاورشناس برجسته فرانسوي در 21 سپتامبر 1758م در پاريس به دنيا آمد. وي در كنار تحصيلات مقدماتي، به زبانهاي شرقي علاقهمند گرديد و ضمن تحصيلِ علم حقوق، به فراگيري زبانهاي فارسي، عربي، تركي و عبري پرداخت. ساسي از آن پس به تدريس در دانشگاه روي آورد و در مراكز متعدد علمي و فرهنگي عضويت يافت. وي براي تعليم زبانهاي شرقي، روش مخصوصي وضع كرد و زندگي خود را براي تعليم و تأليف و نشر كتاب اختصاص داد و هيچ خاورشناسي در اين كار به پاي او نرسيد. دو ساسي در واقع، خادم دانشمندان جوان گرديد و پاريس را مركز درس و بحث و مطالعه قرارداد. او همچنين با تحقيق در زبان قِبْطي و كشف رمز خط تصويري يا هيروگْليف، موفق شد كتيبههاي عهد ساساني را بخواند. ساسي پس از كسب معارف فراوان در زبانهاي شرق، به عنوان نويسنده ناپلئون بُناپارت در قسمت ادبيات عرب انتخاب شد و چنان در اين عرصه تسلط يافت كه فضلاي مصر را به تعجب واداشت. اين مهارت و تبحر ساسي در شرقشناسي بدانجا رسيد كه كتابهاي فراواني نوشت و به شيخ المستشرقين شهرت يافت. گفته ميشود كه وي با نگارش كتابها و رسائل و مقالات تعليم و تربيت، جمع كثيري از دانشجويان اروپايى را با تمدن و فرهنگ اسلامي آشنا كرده و بدين وسيله روح غيرت و همت را در جسم و جان اروپائيانِ بيخبر از نفايس شرق و به ويژه اسلام به حركت درآورده است. اين دانشمند فرانسوي، مسيحياني را كه بر اثر هزار سال جلوگيري و مخالفت كشيشان و روحانيان عيسوي مذهب، از معارف و دانش و ادبيات اسلامي بي خبر مانده و حتي نسبت به آن بدبين بودند بيدار كرد و شوق تحقيق و تأليف و تتبّع را در آنها به وجود آورد. همين امر باعث شد كه عدهاي از روشنفكران اروپايي به اسلامشناسي روآوردند و كتابهاي فراوانِ تحقيقي درباره آن نگاشتند. از ساسي در حدود 20 كتاب بر جاي مانده كه گزيدههاي عربي در 3 جلد و دستور زبان عربي از آن جمله است. آنتوان ايزاك سيلوستر دوساسي سرانجام در 21 فوريه 1838م در هشتاد سالگي درگذشت.
17) مرگ "نيكلاي گوگول" نويسنده معروف روسي (1852م):نيكُلاي واسيليويچ گوگول نويسنده معروف روسي در 31 مارس 1809م در اوكراين روسيه به دنيا آمد. پدر نيكلاي، وي را از طفوليت با عشق به داستانسرايى و علاقه به تئاتر پرورش داد و بعدها همان حكايات، روايات، افسانهها و مشاهدات و شنيدههاي شخصي پدر كه مربوط به زندگي مردم آن سامان بود، اساس زندگي فرزند قرار گرفت. گوگول از ابتداي زندگي با مردم عادي و ساده ارتباط يافت و با داستانهاي آنها آشنا شد. او ميلي به تحصيل علوم جديد نداشت و تنها به ادبيات روسي و نقاشي علاقهمند بود. گوگول در ابتدا به هيچ وجه در فكر نويسندگي نبود اما به علت تنگدستي مجبور شد كه كتاب بنويسد. هرچند آثار اوليه وي، با اقبال عمومي مواجه نگرديد اما گوگول با پشتكار و تلاش خود، آثار بهتري عرضه كرد و به شهرت دست يافت. همچنين معاشرت وي با ادباي بزرگ روسيه از قبيل الكساندر پوشكين در تركيب و تنظيم افكار و آثار ادبي او اثرات عميقي بر جاي نهاد و تأليفات كم نظيري به وجود آورد. گوگول در سالهاي بعد رهبر و پيشاهنگ مكتب ناتوراليسم يا طبيعت گرايى روسيه بود كه در آن بيشتر به تقليد دقيق و مو به موي طبيعت پرداخته ميشود. وي با زبان انعطافپذير و بسيار قوي خويش جنبههاي مختلف زندگي مردم روسيه را به خوبي به تصوير كشيده است. گوگول همچنين در نوشتن قطعات كمدي، تخصص فراواني داشت. وي گاهي جزئيات بسيار بياهميت و عادي را شرح ميدهد تا به قول خود، از امري عاديْ نتيجهاي فوق العاده استخراج كند. نوع اشخاصي كه گوگول در داستانهاي خود توصيف كرده است تنها داراي خصوصيات و كيفيات ملي نيستند، بلكه آنها را در همه جا و در ميان همه اقوام ميتوان يافت و به همين جهت، آثار وي انساني و جاوداني است. گوگول از نظرقدرت تخيل و شيوه انشاء، نويسندهاي زبردست و ماهر بود و هيچ نويسنده روسي نتوانسته است چون او تا اين حد به غناي زبان دست يابد. وي طبعي ناسازگار، حساسيتي بيمارگونه و روحي انزواطلب داشت و در عين حال، از قدرت خلاقيتي شگرف، بصيرتي فراوان و چشمي تيزبين و نقاد برخوردار بود. گوگول در همه عمر دلبسته تئاتر بود و گرچه نتوانست وارد عرصه بازيگري شود، اما نمايشنامههاي وي، مقبوليتي عام يافت و در بسياري از كشورها نيز ترجمه شد. گوگول از چهرههاي ممتاز ادبيات اروپايىِ زمان خود به شمار ميآيد و نفوذش در ادبيات روسي تا آنجاست كه تاكنون نيز باقي مانده است. گوگول در اواخر عمر به ناراحتي و آشفتگي فكري دچار شد و بسياري از آثار خطي خود را از بين برد. بسياري از آثار گوگول، شاهكارهاي ادبيات روسيه و اروپا به شمار ميرود كه نفوس مرده، بازرس، شِنِل، تصوير، راهزنان و افسانهها از آن جملهاند. نيكلاي گوگول سرانجام در 21 فوريه 1852م در 43 سالگي درگذشت.
18) تولد "ويستان هيو آدِن" پايهگذار ادبيات جديد انگلستان (1907م): ويستان هيو آدِن شاعر معاصر انگليسي در 21 فوريه 1907م در خانوادهاي كشاورز در انگلستان به دنيا آمد. وي تحصيلاتش را در دانشگاه آكسفورد به پايان رسانيد و متعاقب آن، با شعراي بزرگ عصر خود آشنا شد. آدن از آن پس به كمك اين دوستان، پايههاي مكتب مهمي را كه خود بدعتگذار آن بود بنا نهاد و تحولي اساسي در ادبيات جديد انگليس ايجاد كرد. فعاليت ادبي او در سالهاي بين دو جنگ جهاني اول و دوم، به سر حد خود رسيد و آدن را به خاطر مكتب خاصش، پيشواي دستهاي از نويسندگان و شعراي جوان نمود. از ويژگيهاي شعر آدن، سادگي خيره كننده و فلسفه خود جوش آن است. آدن شايد تنها شاعر نوپردازي باشد كه ميتوانست خود را در شكلهاي كاملاً منسوخ بيان كند. وي عبارتهاي مُقطّع پيش پا افتاده را در كنار گفتارهاي متعالي و حتي والا قرار ميداد تا ابتذال و تعالي روزمره را با هم آشتي دهد. آدن ضرباهنگ و نظم سبك، لهجه آهنگهاي عاميانه، چكامههاي مردمي و قافيههاي تعمداً خام را به كار ميگيرد تا تضاد آخرين يافتههاي علم با كهنهترين روياهاي رمانتيك را نشان دهد. آدن دلنشينترين اشعار خود را در دهه 1930م سرود. در اين دوره، وي مبلغ اين انديشه بود كه بيماريهاي سياسي و اقتصادي جامعه را، سوسياليسم درمان ميكند و عشق داروي همه دردهاست. با اين حال، آدن در خلال جنگ جهاني دوم از سوسياليسم ديده برگرفت و شيفته مسيحيت شد و اشعارش كمكم ابعاد معنوي پيداكرد. شعر آدن به نام "نامه سال نو" باز كاوي همين تكامل فكري و تغيير ديدگاههاي اوست. آثار دوران پختگي آدن رنگي كاملاً مذهبي دارد و برادري جهاني بر پايه تعاليم مسيح(ع) را تبليغ ميكند. شعر آدن، نقطه عطف و رخدادي شاخص شناخته شده است. به عقيده آدن، بغرنجيها و رنجهاي روحي انسانهاي امروز را ميبايد در رابطه انسانها با ماشين و تمدن امروزي جستوجو كرد. از ويستان هيو آدن، آثار مهمي به چاپ رسيده كه سخنرانان، كنار مرز، روزگار ديگر و سفري به سوي جنگ ازآن جملهاند. هيو آدن سرانجام در سال 1973م در 66 سالگي درگذشت.
19) آغاز عمليات سيصد روزه "وُردَن" در جريان جنگ جهاني اول (1916م): در آغاز سال 1916م، نيروهاي آلمان به قصد تصرف پاريس، در 21 فوريه 1916م به مهمترين مانعي كه در راه پيشروي آنها به سوي پاريس قرار داشت، يعني شهر وُردَن و استحكامات نظامي اطراف آن، حملهور شدند. در اين ميان هر چند يكي از قلعههاي اطراف شهر به تصرف آلمان درآمد، ولي نيروهاي مدافع وردن كه با كمك قواي كمكي و تازه نفسْ تقويت شده بودند، پيشروي آلمانيها را در همين مرحله متوقف ساختند و تا ماه مارس 1916م پنج حمله بزرگ نيروهاي آلمان براي پيشروي به طرف وردن با شكست مواجه گرديد. در اول ژوئيه 1916م، در حالي كه آلمانيها، حمله بزرگ و تازهاي را براي تصرف وردن تدارك ميديدند نيروهاي انگليس و فرانسه دست به تهاجم وسيعي در شمال غربي فرانسه زدند و پس از پنج ماه نبرد سنگين، يكي از خونينترين و وسيعترين عملياتهاي نظامي در طول جنگ جهاني اول رقم خورد. در اين جنگ، علاوه بر به كار گرفتن وسيع نيروي هوايى، براي اولين بار از تانك استفاده شد ولي كاربرد تانكهاي انگليسي كه براي نخستين بار در پانزدهم سپتامبر وارد ميدان شدند، به علت بارندگيهاي شديد و گل آلود بودن زمين، چندان درخشان نبود. نيروهاي انگليس و فرانسه با وجود تحمل تلفات سنگين در اين نبرد، موفق نشدند آلمانيها را از مواضع خود در اين منطقه عقب برانند، ولي تلفات و ضايعات وارده بر ماشين جنگي آلمان در اين جنگ سنگينتر بود و كارشناسان نظامي آلمان اين نبرد را سرآغاز شكست آلمان در جنگ جهاني اول عنوان كردند. اين نبرد وحشتناك سرانجام پس از ده ماه درگيري خونين، با مرگ بيش از دو ميليون و دويست و شصت و پنج هزار نفر از نيروهاي متخاصم در 18 دسامبر 1916م به پايان رسيد. تلفات عظيم اين جنگ، علاوه بر وسعت عمليات نظامي و به كار گرفتن سلاحهاي جديد جنگي، ناشي از استفاده وسيع نيروهاي متخاصم از گازهاي سمي و سلاحهاي شيميايي بود.
20) مرگ "فردريك بانتينگ" پزشك كانادايي و كاشف انسولين (1941م) (ر.ك: 4 نوامبر)
21) همهپرسي مردم مصر و سوريه براي تشكيل "جمهوري متحده عرب" (1958م): پس از آن كه مقامات مصر و سوريه در اول فوريه 1958م قرارداد اتحاد دو كشور را امضا كردند، در 21 فوريه 1958م، مردم مصر و سوريه نيز در جريان يك همهپرسي، به اتحاد دو كشور تحت عنوان جمهوري متحده عربي رأي مثبت دادند. آنها همچنين، جمال عبدالناصر، رئيس جمهور وقت مصر را به عنوان اولين رئيس اين جمهوريِ تازه تأسيس، انتخاب كردند. چندي بعد، در 8 مارس آن سال يمن نيز به جمهوري متحده عربي پيوست. تشكيل اين جمهوري در راستاي اتحاد كشورهاي عربي، به ويژه در مقابل رژيم صهيونيستي بود. در جمهوري متحده عرب، دولتهاي جداگانهاي وجود داشتند كه خط مشي آنها به خصوص در سياست خارجي توسط يك شوراي عالي، هماهنگ ميشد. اما اين اتحاد، بيش از سه سال دوام نياورد و رياست مصر بر جمهوري متحده عرب، باعث نارضايتي و خروج سوريه از اين اتحاد و در نهايت، انحلال آن در 28 سپتامبر 1961م گرديد.
22) شهادت "مالكوم ايكس" رهبر مسلمانان سياهپوست امريكا (1965م):مالك شباز، معروف به مالكوم ايكس، رهبر نهضت سياهان امريكا در 19 مه 1925م در خانوادهاي فقير و امريكايى ولي افريقايى الاصل به دنيا آمد. مالكوم ايكس در سنّ چهار سالگي شاهد حمله نژادپرستان سفيدپوست گروهك كوكلوس كِلان به خانه پدرش و آتش كشيدن آن بود. از آن زمان، كينه سفيدپوستان در دلش نقش بست و موجب سرگرداني و انحراف اخلاقي وي گرديد. مالك پس از مرگ پدرش و جنون مادرش، در دام تبهكاران مواد مخدّر و باندهاي سرقت گرفتار آمد تا اينكه در حين دزدي دستگير و به پنج سال زندان محكوم شد. او در زندان با مسلمانان سياهپوست و عقايد و افكار "عاليجاه محمد"، رهبر مسلمانان سياهپوست امريكا آشنا شد و از آن زمان به بعد، تحوّلي در وي به وجود آمد و ايمان و اسلام روحش را تطهير نمود. مالكوم، پس از رهايى از زندان و ملاقات با عاليجاه محمد، به عنوان سخنران اسلامي و امام جماعت جامع هفتم نيويورك انتخاب گرديد. امّا پس از مدتي بين او و عاليجاه محمد، اختلاف نظر افتاد وبه تدريج از جنبش امت اسلام خارج شده و گروهي منشعب از جنبش امت اسلام به وجود آورد. وي موفّق به گرايش دادن دهها هزار نفر از سياهان امريكا به اسلام گرديد و جنبش و نشاط خاصي در ميان سياهان به وجود آورد. مالكوم ايكس بر اين نكته تأكيد داشت كه سياه پوستان تحت ستم دولت نژادپرست امريكا، در چهارچوب احكام اسلامي ميتوانند به آزادي، عدالت و برابري دست يابند و حقوق از دست رفته خود را احيا كنند. عقايد انقلابي ايكس، آن چنان مورد خشم محافل نژادپرست امريكا واقع شد كه نقشه ترور وي را طراحي كرده و سرانجام او را در 21 فوريه 1965م در 40 سالگي در هنگام سخنراني در يك گردهمايي به شهادت رساندند. ماجراي شهادت او مانند تمام ترورهاي سياسي امريكا در پردهاي از ابهام فرورفت. ولي قرائن فراواني، حكايت از دخالت سازمان امنيت داخلي امريكا، اف.بي.آي و سازمان ضد جاسوسي آن كشور يعني سيا در اين امر دارد.
23) روز بينالمللي زبان مادري (2000م)
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.