تفسیر ومفسّران (1)

با حمد وثنای خداوند تبارک وتعالی وصلوات بر محمد وآل محمد؛در این تحقیق سعی شده یک سری اطلاعاتی نسبتا جامع از نویسندگان تفاسیر باموضوعات ، مذاهب و شیوه های نگارش مختلف آورده شود واطلاعاتی نسبت به مؤلف ، زندگانی وی ، تألیفات وسایر خصوصیات ایشان آورده شود با این هدف که نقطۀ عطفی بر زندگانی ایشان بوده وتمرینی باشد تا رسیدن به هدفشان.
شنبه، 8 اسفند 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تفسیر ومفسّران (1)
تفسیر ومفسّران (1)
تفسیر ومفسّران (1)

نویسنده : علی طاهری
منبع : راسخون


مقدمه

با حمد وثنای خداوند تبارک وتعالی وصلوات بر محمد وآل محمد؛در این تحقیق سعی شده یک سری اطلاعاتی نسبتا جامع از نویسندگان تفاسیر باموضوعات ، مذاهب و شیوه های نگارش مختلف آورده شود واطلاعاتی نسبت به مؤلف ، زندگانی وی ، تألیفات وسایر خصوصیات ایشان آورده شود با این هدف که نقطۀ عطفی بر زندگانی ایشان بوده وتمرینی باشد تا رسیدن به هدفشان.

تفسیر الکشاف

نام كتاب: الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل‏
نويسنده: زمخشرى محمود
موضوع: ادبى‏
قرن: ششم‏
زبان: عربى‏
مذهب: سنى‏
ناشر: دار الكتاب العربي‏
مكان چاپ: بيروت‏
سال چاپ: 1407 ق‏
نوبت چاپ: سوم‏
نام كامل اين تفسير( الكشاف عن حقائق التنزيل و عيون الاقاويل فى وجوه التاويل) است كه به كشاف زمخشرى شهرت دارد. زمخشرى درباره آن چنين سروده است:
تفاسير قرآن بود بى‏شمار
ولى همچو كشاف نديده كسى‏
تو گر طالب فهم قرآن بدى
به كشاف روى آر اگر عاقلى‏

انگيزه تأليف

داستان تاليف كشاف همانگونه كه ذهبى از قول زمخشرى نقل كرده بسيار شنيدنى است. زمخشرى مى‏گويد: من ديدم برادران دينى از مذهب عدليه كه داراى علم عربى و اصول دين هستند هر گاه به تفسير آيه‏اى از قرآن مراجعه مى‏كنند و من بعضى از حقايق آيات را برايشان بيان مى‏كنم بسيار تمجيد و تعجب مى‏كنند و از شوق پر مى‏كشند به سوى تفسيرى كه بتواند جوابگوى مسايل قرآنى آثار باشد تا اينكه آمدند و دور من جمع شدند و از من درخواست كردند كشاف را براى آنان املا كنم من از اين مطلب سر باز زدم آنان قبول نكردند و گفتند به نزد بزرگان دين و دانشمندان معتزلى مى‏رويم و آنان را واسطه مى‏كنيم. آنچه كه مرا از قبول اين درخواست بازمى‏داشت علاوه بر اينكه قدرت و توان علمى آنرا نداشتم اين بود كه قبول اين خواسته بر من واجب نبود زيرا دقت در آن مانند واجب عينى است كه در اين زمانه مورد توجه نيست و كسى به دنبال آن نيست و همت مردم از اين مقدار علم بسيار كم و كوتاه است تا چه رسد به تفسيرى كه بر اساس علم معانى و بيان بنيان نهاده شود. به همين خاطر مقدارى پيرامون فواتح سور و حقايق سوره بقره بصورت سوال و جواب برايشان مطرح كردم. چون تصميم گرفتم به زيارت خانه خدا بازگردم و از خانه خدا كسب فيض نمايم به سوى مكه حركت كردم از هر شهرى كه مى‏گذشتم كسانى را مى‏ديدم كه متاسفانه معارف قرآن را به اهلش ياد نمى‏دادند و به اين خاطر با ديدن من سعى مى‏كردند تشنگى معارف قرآن خويش را سيراب كنند دور من حلقه مى‏زدند و در يادگيرى حرص مى‏ورزيدند از توجه من به آنان به اهتزاز درمى‏آمدند و از نشاط من به وجد و حركت درمى‏آمدند. تا اين كه رحل اقامت را به مكه افكندم در آنجا سيد ابو الحسن بن حمزة بن دهاس كه از بنى حسن است نسبت به بنده بسيار لطف فرمود و درخواست نمود كه اين تفسير را بنگارم بنده عرض كردم مرا معاف بدار زيرا عمر من به 60 و 70 رسيده و ديگر توانايى تحقيق و تفحص را ندارم و بايد ميانه‏روى كنم ولى با اين حال خداوند توفيق داد تا به مدت دو سال و چهار ماه( مدت خلافت ابوبكر) آن را به پايان برسانم در حاليكه سى سال بود كه من در انتظار چنين سالى بودم و اين از بركت خانه خداست.

ارزش كشاف‏

ذهبى در تفسير و مفسرون( ج 1، ص 440) مى‏گويد: ارزش اين تفسير با چشم پوشى از گرايش اعتزالى آن، چنان است كه تا به حال كسى مانند آن را تاليف نكرده است بخاطر وجوه اعجازى كه از قرآن بيان كرده و زيبايى نظم و بلاغت قرآنى كه در آن اظهار كرده. تا به حال كسى مانند زمخشرى نتوانسته براى ما زيبايى قرآن و سحر بلاغت آن را بازگو كند. زيرا وى در بسيارى از علوم مهارت داشت به ويژه در واژه‏شناسى عربى تبحر فوق‏العاده داشته است. اشعار عرب را به خوبى مى‏شناخته به علاوه اينكه در احاطه به علوم بلاغى و معانى و بيان و ادبيات عربى ممتاز بود.
اين نبوغ علمى و ادبى به بهترين وجه در تفسير كشاف متبلور شده است بطورى كه از هنگام تأليف تاكنون مورد توجه دانشمندان بوده و دلهاى مفسران را ربوده است. در حقيقت زمخشرى تمام ابزار و وسايلى را كه مفسر بدان نياز دارد در اين تفسير گردآورى كرده و آن را در اختيار مردم نهاده است. تفسير كشاف در موضوع خود يگانه است و در چشم دانشمندان و تفسيرپژوهان همچون كوه استوارى است كه صعود به قله آن بسيار مشكل به نظر مى‏آيد.

ويژگى‏هاى تفسير

1- زمخشرى در پرده بردارى از بلاغت قرآن و بيان وجوه اعجاز آن و تبيين لطايف و دقايق معناى آن گوى سبقت را از همگان ربوده و پس از وى كسى به مقام وى نرسيده است.
2- تمام كسانى كه وى را بخاطر اعتقاد اعتزالى سرزنش كرده‏اند ولى در مهارت در واژه‏شناسى عربى و فصاحت و بلاغت ستوده‏اند و گفته‏اند وى پيشواى واژه‏شناسى و بلاغت قرآنى است.
3- هر مفسرى در تفسيرش چيزى را بطور غالب بيان مى‏كند كه در آن مهارت دارد ولى تفسير كشّاف يك ويژگى خاصى دارد كه مجموعه‏اى است كه بعضى از آن بعض ديگر را تكميل مى‏كند.
4- كشاف در موضوع خود از جايگاه ويژه‏اى برخوردار است و بر ساير تفاسير پيشى گرفته و باعث شده كه يكى از تراث علمى بسيار عالى در تفسير به شمار آيد.
5- تفسير زمخشرى آينه تمام‏نماى تفكر اعتزالى است هم براى دوستداران مذهب اعتزلى و هم براى منتقدان آن. يعنى مذهب معتزله را بسيار واضح و شفاف منعكس مى‏كند تا كسى كه مى‏خواهد بين نزاع قديمى اشاعره و معتزله داورى كند مستندات روشنى داشته باشد.
در پايان بايد گفت: تفسير كشاف زمخشرى از چنان مقام و منزلتى برخوردار است كه يكى از مراجع و مصادر مهم تفسير كلاسيك به شمار مى‏آيد. اين مقاله ترجمه و تلخيص جزوه الامام الزمخشرى تأليف محمد على قطب است.

زمخشرى‏

نام وى محمود بن عمر بن محمد بن عمر خوارزمى است. وى از بزرگان مذهب حنفى و معتزلى به شمار مى‏آيد.
ابن كثير در كتاب( البدايه و النهايه)( ج 12، ص 272) مى‏گويد: محمود بن عمر بن محمد بن عمر معروف به ابو القاسم زمخشرى مولف كشاف در تفسير و مفصل در نحو است.
وى حديث‏شناسى را فرا گرفت و به شهرها مسافرت نمود و مدتى در مكه ساكن شد و به مذهب معتزلى گرايش داشت و اين را در تفسيرش بطور آشكار بيان كرده و با مخالفان به مناظره برخاسته است. ولادت وى به سال 467 و وفات وى به خوارزم در شب عرفه در 76 سالگى بود.
زمخشرى نسبت به زمخشر است كه يكى از روستاهاى خوارزم است كه ولادت وى در آنجا به سال 476 در ماه رجب بوده است. نگارنده اين نوشتار گويد: با توجه به اينكه سال وفات وى را 538 ه. ق دانسته‏اند، سال ولادت و مدت عمرى را كه ابن كثير نقل كرده درست به نظر نمى‏آيد زيرا اگر مدت عمر وى را يعنى 76، از 538 سال وفات كم نمائيم 462 مى‏شود پس بايد سال ولادت 5 سال كمتر از عدد مذكور باشد يا اينكه مدت عمر وى 71 سال باشد.
زمخشرى در خوارزم زندگى مى‏كرد كه سالهاى سال مركز بزرگ علمى به شمار مى‏آمد و در آن ديار علم و معرفت رواج گسترده‏اى داشت. ولى در اين مركز دانش‏هاى فراوانى را بدست آورد، قرآن را حفظ كرد و حديث را فرا گرفت و در واژه شناسى عربى مهارت پيدا كرد.

وفات‏

مدت اقامت زمخشرى در همسايگى خانه خدا چندين سال به درازا كشيد و به همين مناسبت به وى لقب( جار الله) يعنى همسايه خدا داده شد كه مراد از آن همسايگى و اقامت ايشان در كنار خانه خدا در شهر مكه است. وى سپس از مكه به خوارزم برگشت و در شهر جرجان خوارزم رحل اقامت افكند. در آنجا به مرض مبتلا شد و پس از آن وفات نمود. تاريخ نويسان وفات وى را شب عرفه سال 538 هجرى قمرى ضبط نموده‏اند. زمخشرى سفارش مى‏كند كه بر روى سنگ قبرش اين شعر نوشته گردد:
خدايا شدم ميهمان تو در آسمان
و مهمان بود محترم نزد هر ميزبان‏
گناهم ببخشا تو در روز حشر
كه هستی كريم و رحيم مهربان‏

الميزان

نام كتاب: الميزان فى تفسير القرآن‏
نويسنده: طباطبايى سيد محمد حسين‏
موضوع: قرآن به قرآن و اجتهادى‏
قرن: چهاردهم‏
زبان: عربى‏
مذهب: شيعى‏
ناشر: دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين حوزه علميه قم‏
مكان چاپ: قم‏
سال چاپ: 1417 ق‏
نوبت چاپ: پنجم

علامه سيد محمد حسين طباطبائى

علامه طباطبائى در 29 ذى حجه سال 1321 ه. ق مطابق با سال 1281 ه. ش در شهر تبريز متولد شده و در 18 محرم سال 1402 ه. ق مطابق با 24 آبان سال 1360 ه. ش در شهر قم به ابديت پيوسته و در حرم مطهر حضرت معصومه عليها السلام در قسمت بالا سر مدفون شده است.

تفسير

ايشان با توجه به دو محور ذكر شده در بالا، در زمينه تفسير، روش تفسير قرآن به قرآن را با الهام از شيوه ائمه عليهم السلام برگزيده است و معتقد است هر آيه‏اى از قرآن كريم توسط آيات ديگر توضيح داده مى‏شود و نيازى به توضيح دهنده بيرون از قرآن كريم ندارد زيرا وقتى قرآن كريم در مورد خود مى‏گويد كه(و نزلّنا عليك الكتاب تبيانا لكلّ شى‏ء89 / النحل) ما كتاب را كه توضيح‏دهنده هر چيزى است بر تو نازل كرديم) خود آن نيازمند توضيح از چيز ديگرى نيست. البته جزئيات احكام كلّى قرآن كريم توسط روايات بيان مى‏شود و بيان يك سرى از شرائط و اجزاء بر عهده پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمه عليهم السلام گذاشته شده است كه از طريق روايات بدست ما رسيده است ولى اين به معناى اين نيست كه قرآن كريم نياز به توضيح دهنده خارج از خود داشته باشد بلكه اين قرآن كريم است كه خود بيان كننده اين است كه اين احكام را بايد از طريق پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمه عليهم السلام ياد گرفت و در همه اين مواردى كه روايات بيان مى‏كند قرآن كريم به عنوان مصدر و اصل ملاك صحّت و بطلان آنهاست و هر روايتى با آيات قرآن كريم تضاد داشته باشد مطرود است.
در ارتباط با اين روش، ايشان در بحث تفسيرى تمام آياتى را كه با آيه مورد بحث در ارتباط است آورده، معناى آن را مبيّن مى‏سازند و در بحثى مستقل روايات را مطرح مى‏سازند كه اگر با اين معنا سازگارى نداشته باشند كنار گذاشته مى‏شوند و آن دسته از روايات كه هماهنگ با مضمون آيات باشند پذيرفته مى‏شود. در كتاب تفسير ايشان بحثهاى مختلفى از حوزه‏هاى ديگر علمى مثل فلسفه، علوم اجتماعى، روانشناسى، تاريخ و... مطرح است كه آنها نيز مستقل از بحثهاى تفسيرى و براى روشن شدن مبناى فكرى ايشان در هماهنگى عقل و شرع و عرفان مطرح مى‏شود و به هيچ وجه با بحث‏هاى تفسيرى مخلوط نمى‏گردد.
اين روش باعث شده تا ايشان از تأويل‏هاى غير مأنوس با منطق و روش قرآن كريم كه بسيارى از مفسرين دچار آن هستند، و از تحريفى كه روايات مجعول در پى دارد، مصون بماند و در عين حال هماهنگى عقل و شرع و عرفان را به نمايش بگذارد و اين كلام خويش را كه اگر حكمت به راه درست خويش برود به چيزى غير از معارف الهى ختم نمى‏شود، روشن سازد.

ويژگي هاى تفسيرى مرحوم استاد علامه طباطبائى

1- مرحوم علامه قدس سره اطلاع نسبتا وسيع و فراگيرى نسبت به تمام ظواهر قرآنى داشتند و لذا هر آيه را كه طرح مى‏نمودند طورى درباره آن بحث مى‏كردند كه سراسر قرآن كريم مطمح نظر بود زيرا يا از آيات موافق بعنوان استدلال يا استمداد سخن به ميان مى‏آمد يا اگر دليل يا تأييدى از آيات ديگر وجود نداشت طرزى آيه محل بحث تفسير مى‏شد كه مناقض با هيچ آيه از آيات قرآن مجيد نباشد و هر گونه احتمال يا وجهى كه مناقض با ديگر آيات قرآنى مى‏بود مردود مى‏دانستند زيرا تناقض آيات با انسجام اعجاز آميز كتاب الهى سازگار نيست.
2- مرحوم علامه قدس سره سيرى طولانى و عميق در سنّت مسلّمه معصومين عليهم السلام داشتند و لذا هر آيه كه طرح مى‏شد طورى آن را تفسير مى‏كردند كه اگر در بين سنّت معصومين عليهم السلام دليل يا تأييدى وجود دارد از آن بعنوان استدلال يا استمداد بهره بردارى شود و اگر دليل يا تأييدى وجود نداشت به سبكى آيه محلّ بحث را تفسير مى‏نمودند كه مناقض با سنّت قطعى آن ذوات مقدّسه نباشد زيرا تباين قرآن و سنّت همان افتراق بين اين دو حبل ممتد الهى است كه هرگز جدايى پذير نيستند
«لن يفترقا حتّى يردا على الحوض»
3- مرحوم علّامه قدس سره تبحرى كم نظير در تفكر عقلى داشتند و لذا هر آيه مورد بحث را طورى تفسير مى‏نمودند كه اگر در بين مبادى بيّن يا مبيّن عقلى دليل يا تأييدى وجود داشت از آن در خصوص معارف عقلى و نه احكام تعبدى به عنوان استدلال يا استمداد بهره بردارى شود و اگر بحث‏هاى عقلى در آن باره ساكت بود طورى آيه معنونه را معنا مى‏نمودند كه با هيچ دليل قطعى عقلى مخالف نباشد و هر وجه يا احتمالى كه با موازين قطعى عقلى- و نه مبانى غير قطعى يا فرضيّه‏هاى علمى- مناقض بود باطل مى‏دانستند زيرا تناقض عقل و وحى را هم عقل قطعى مردود مى‏داند و هم وحى الهى باطل مى‏شمرد چون هرگز دو حجّت هماهنگ خداوند سبحانه مباين هم نخواهند بود بلكه عقل چراغى است روشن و وحى صراطى است مستقيم كه هيچكدام بدون ديگرى سودى ندارد.
4- علامه قدس سره در علوم نقلى مانند فقه و اصول و ... صاحب نظر بوده و از مبانى مسلّمه آنها اطلاع كافى داشتند و لذا اگر ادلّه يا شواهدى از آنها راجع به آيه مورد بحث وجود نمى‏داشت هرگز آيه را بر وجهى حمل نمى‏نمودند كه با مبانى حتمى آن رشته از علوم نقلى ياد شده مناقض باشد بلكه بر وجهى حمل مى‏كردند كه تباينى با آنها نداشته باشد زيرا آن مطالب گرچه فرعى بشمار مى‏آيند ولى به استناد اصول يقينى قرآن و سنّت‏
قطعى تنظيم مى‏شوند و اگر تناقضى بين محتواى آيه و مبانى حتمى آن علوم رخ دهد بازگشت آن به تباين قرآن با قرآن يا سنت با سنّت و يا قرآن با سنّت است كه هيچكدام از اينها قابل پذيرش نيست بنا بر اين در استظهار يك معنا از معانى متعدد از آيه يا توجيه آيه با يكى از آنها سعى بر آن بود كه موافق با ساير مطالب بوده و مخالف با مبانى مسلّمه علوم ديگر نباشد.
5- مرحوم علامه قدس سره به همه محكمات قرآن آشنا بودند و مى‏فرمودند برجسته‏ترين آيه محكمه همانا كريمه «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‏ءٌ» است و در شناخت متشابهات نيز ماهر بودند و لذا بطور روشن متشابهات را به محكمات كه امّ الكتاب مى‏باشند و به منزله اصل و مادر همه مطالب قرآنى بشمار مى‏روند ارجاع مى‏دادند و راه پيروى از آنها را به روى تيره دلان مى‏بستند و در عرضه احاديث بر قرآن كريم، محكمات را ميزان قطعى مى‏دانستند و مبانى علوم ديگر را با اين ميزان قطعى كه عقل نيز در برابر آن اذعان و خضوع دارد ارزيابى مى‏كردند كه اين خود نشانه پيمودن راه راست مى‏باشد
«قال مولينا الرضا عليه السّلام: من ردّ متشابه القرآن الى محكمه هدى الى صراط مستقيم»
6- مرحوم علامه قدس سره آشنايى كامل به مبادى برهان و شرايط مقدمات آن داشتند و لذا هرگز براى فرضيه علمى ارج برهانى قائل نبودند و آن را به منزله پاى ايستا و ساكن پرگار مى‏دانستند كه به اتكاى او پاى ديگر پرگار حركت مى‏كند و دايره را ترسيم مى‏نمايد كه در حقيقت كار از آن پاى پوياى پرگار است نه پاى ايستاى آن لذا از استناد به هر گونه فرضيّه غير مبرهن در تفسير آيه پرهيز مى‏نموده و پيشرفت علوم و صنايع را سند صحت آن فرضيه نمى‏دانستند و همواره خطر احتمال تبدل آن فرضيّه را به فرضيّه ديگر در نظر داشتند و مى‏فرمودند ثابت را كه قرآن كريم است نمى‏توان به متغير كه فرضيه‏هاى زود گذر علمى است تفسير نمود و يا بر آن تطبيق داد.
7- مرحوم علامه قدس سره آشنايى كامل به مبانى عرفان و خطوط كلّى كشف و اقسام گوناگون شهود داشتند و لذا در عين دعوت به تهذيب نفس و استفاده روشن تزكيه از قرآن و حمايت از رياضت مشروع و تبيين راه دل در كنار تعليل راه فكر هرگز كشف‏ عرفانى خود يا ديگران را معيار تفسير قرار نمى‏دادند و آن منكشف يا مشهود را در صورت صحت يكى از مصاديق آيه، مى‏دانستند نه محور منحصر آيه مورد بحث. آرى در بين وجوه و احتمالات گوناگون آن وجه يا احتمالى كه راه كشف را ببندد و مسير تزكيه نفس را سدّ كند نمى‏پذيرفتند.
8- مرحوم علامه قدس سره در تشخيص مفهوم از مصداق كار آزموده بودند و هرگز تفسير را با تطبيق خلط نمى‏كردند. و اگر روايت معتبرى شأن نزول آيه را بيان مى‏كرد يا بر انطباق محتواى آن بر گروهى از صحابه يا فردى از آنان دلالت مى‏نمود هرگز آن را به حساب تفسير مفهومى نمى‏آوردند كه قضيّه از كسوت كلّيت بيرون آمده و به صورت شخصى در آيد و مى‏فرمودند اين- جرى- است نه تفسير، و اگر براى آيه جز يك مصداق، فردى ديگرى نباشد باز آيه به همان معناى جامع و مفهوم كلى خود تفسير مى‏شود و همواره زنده و حاكم است چون تجلّى حىّ لا يموت كتابى جاويد و چشمه جوشان آب حيات خواهد بود و اگر آيه قرآن از صورت جامعيّت مفهومى خود تنزل كند و در سطح فرد خارجى مشخص گردد با زوال آن فرد آيه هم از بين خواهد رفت در حالى كه قرآن «يجرى كما يجرى الشمس و القمر» همانند دو اختر پر فروغ آفتاب و ماه نورافكن جوامع بشرى است و از طرفى قرآن به عنوان- جوامع الكلم- بر قلب مطهّر پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله نازل شد كه آن حضرت فرمود:
«... اعطيت جوامع الكلم»
و اگر بر فرد يا گروه يا جريان خاصى منطبق گردد و همراه تحوّل مورد انطباق، دگرگون شود ديگر به عنوان جوامع الكلم نخواهد بود.
و از اين رهگذر معلوم مى‏شود كه تحوّلات گوناگون مصاديق، موجب تحول تفسير نمى‏شود زيرا الفاظ براى ارواح معانى وضع شده‏اند و مادامى كه هدف يك چيز معيّن و غرض مترتب بر آن باقى است نام آن محفوظ است گرچه تبدل فراوانى در مصاديق آن راه يافته باشد مانند اسامى چراغ و ترازو و قلم و نظاير آن كه بين مصاديق موجود در اعصار پيشين و مصاديق اختراع شده عصر صنعت امتياز فراوانى از لحاظ مصداق هست ولى همه آنها در مفاهيم جامع اسامى ياد شده مندرج مى‏باشند زيرا لفظ در مفهوم استعمال مى‏شود نه در مصداق و تفاوت مصداق موجب تبدل مفهوم نخواهد بود.
9- مرحوم علامه قدس سره تنزل قرآن كريم را بطور تجلّى مى‏دانستند نه تجافى، لذا معارف طولى آن را مورد نظر داشته و هر يك از آنها را در رتبه خاص خويش قرار مى‏دادند و هيچكدام از آنها را مانع حمل بر ظاهر و حجيّت و اعتبار آن نمى‏ديدند و اصالت را در هنگام تفسير به ظاهر مى‏دادند و هرگز در مقام تفسير مفهومى آيه اصل را باطن نمى‏دانستند كه فقط بر آن حمل گردد بلكه از راه حفظ و حجيّت ظاهر آن به باطن راه يافته و از آن باطن به باطن ديگر سلوك مى‏كردند كه روايات معصومين عليهم السلام نيز اين چنين است.
10- مرحوم علامه قدس سره معارف دينى را جزء ما وراى طبيعت مى‏دانستند نه طبيعت لذا آنها را منزّه از احكام ماده و حركت دانسته و افزونى و كاهش مادّى را در حريم آنها روا نمى‏ديدند و دين را سنّت اجتماعى قابل تطوّر و تحوّل و در نتيجه مستعد فرسودگى و كهنگى ندانسته و اين طرز تفكر را به شدّت مردود مى‏دانستند لذا همه ظواهر دينى را كه راجع به اصل اعجاز يا انواع گوناگون آن بود محترم مى‏شمردند و از آنها حمايت مى‏نمودند و طرز تفكر وهابيّت را كه خود نوعى مادّيت است در كسوت مذهب، باطل دانسته و همواره آن را مخالف عقل و وحى مى‏شمردند چه اينكه روش تفسيرى مبتنى بر اصالت حسّ و تجربه و نيز روش تفسيرى مبتنى بر اصالت عمل را باطل دانسته و معيار درستى انديشه را عقل قرار مى‏دادند نه حسّ و تجربه و نه عمل.
11- آشنايى كامل مرحوم علامه با قرآن كريم نه تنها موجب شد كه آيات و كلمات قرآن مجيد را با ارجاع به يكديگر حل كنند بلكه در تفسير حروف مقطّعه نيز همين سيره حسنه را اعمال مى‏نمودند زيرا به كمك بررسى سوره‏هايى كه داراى حروف مقطعه بسيط هستند مانند: «الم» و «ص» و بررسى سوره‏اى كه داراى حروف مقطعه مركب مى‏باشد مانند: «المص» پى مى‏بردند كه حرف مقطع رمزى است به محتواى سوره و اشاره سرّى به مضمون آن دارد و حتّى انس فراوان مرحوم استاد به قرآن كريم موجب شد كه با تدبّر در متن سوره با قطع نظر از مسائل تاريخى اطمينان حاصل نمايد كه آن سوره در مكه نازل است يا در مدينه سپس شواهد نقلى آن را تأييد مى‏نمود. در اينجا بمنظور اختصار، از بررسى كامل روش تفسيرى مرحوم استاد صرف نظر مى‏نمائيم و در پيرامون ويژگى ممتاز تفسير الميزان كه شناسايى آيات كليدى قرآن به منظور تفسير قرآن به قرآن است توضيح كوتاهى را تقديم مى‏داريم.
ادامه دارد ......




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما
پیام مهم رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره قضایای اخیر لبنان
play_arrow
پیام مهم رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره قضایای اخیر لبنان
عملیات‌های موفق حزب‌الله لبنان با موشک‌های فادی ۱ و ۳
play_arrow
عملیات‌های موفق حزب‌الله لبنان با موشک‌های فادی ۱ و ۳
تصاویر اتاق عملیات ارتش اسرائیل هنگام ترور سید حسن نصرالله
play_arrow
تصاویر اتاق عملیات ارتش اسرائیل هنگام ترور سید حسن نصرالله
ارتش اسرائیل رسما ترور سیدحسن نصرالله را اعلام کرد
play_arrow
ارتش اسرائیل رسما ترور سیدحسن نصرالله را اعلام کرد
روایت محسن رضایی از ماجرای گم شدن هواپیمای حامل مقام معظم رهبری
play_arrow
روایت محسن رضایی از ماجرای گم شدن هواپیمای حامل مقام معظم رهبری
خاطره سیدحسن نصرالله از توصیه ایت‌الله بهجت برای حفظ جانش در جنگ ۳۳ روزه
play_arrow
خاطره سیدحسن نصرالله از توصیه ایت‌الله بهجت برای حفظ جانش در جنگ ۳۳ روزه
خاطره سردار حاج قاسم سلیمانی از جنگ ٣٣ روزه
play_arrow
خاطره سردار حاج قاسم سلیمانی از جنگ ٣٣ روزه
گزارشی از همایش ملی یاوران وقف
play_arrow
گزارشی از همایش ملی یاوران وقف
عراقچی در جلسه شورای امنیت: نتانیاهو و باند جنایتکار او باید دستگیر و محاکمه می‌شدند
play_arrow
عراقچی در جلسه شورای امنیت: نتانیاهو و باند جنایتکار او باید دستگیر و محاکمه می‌شدند
جنگنده‌های اسرائیل در آسمان بیروت و بمباران ضاحیه جنوبی
play_arrow
جنگنده‌های اسرائیل در آسمان بیروت و بمباران ضاحیه جنوبی
مداحی ضد صهیونیستی از اسمع اسمع یا صهیون/ابوذر روحی
music_note
مداحی ضد صهیونیستی از اسمع اسمع یا صهیون/ابوذر روحی
مداحی ضد صهیونیستی از بغداد تا غزه از غزه تا لبنان/حسین طاهری
music_note
مداحی ضد صهیونیستی از بغداد تا غزه از غزه تا لبنان/حسین طاهری
مداحی ضد صهیونیستی میم حا میم دال/امیر کرمانشاهی
music_note
مداحی ضد صهیونیستی میم حا میم دال/امیر کرمانشاهی
مداحی ضد صهیونیستی فرهنگ جهاد/مجتبی رمضانی
music_note
مداحی ضد صهیونیستی فرهنگ جهاد/مجتبی رمضانی
مداحی ضد صهیونیستی بارون اشک/مهدی سلحشور
music_note
مداحی ضد صهیونیستی بارون اشک/مهدی سلحشور