16 اسفند 1388 / 20 ربيع الاول 1431 / 7 مارس 2010

1) 16اسفندماه سال1329هجري شمسي: علي رزم آرا نخست وزيروقت ايران و مهره سرسپرده استعمارانگليس بدست خليل طهماسبي مبارزمسلمان و ازياران نزديك مجاهد جليل القدرنواب صفوي درجمعيت فدائيان اسلام مورد قهرانقلابي قرارگرفت و كشته شد. رزم آرا درتيرماه همين سال پس ازاستعفاي منصوربه نخست وزيري رسيد و درعين حال برامورارتش نيزنظارت داشت. پس ازمعرفي او به عنوان نخست وزيرآيت الله كاشاني و دكترمصدق همراه با مردم به مخالفت علني و
يکشنبه، 9 اسفند 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
16 اسفند 1388 / 20 ربيع الاول 1431 / 7 مارس 2010
16 اسفند 1388 / 20 ربيع الاول 1431 / 7 مارس 2010
16 اسفند 1388 / 20 ربيع الاول 1431 / 7 مارس 2010

16 اسفند 1388 / 20 ربيع الاول 1431 / 7 مارس 2010 1) 16اسفندماه سال1329هجري شمسي: علي رزم آرا نخست وزيروقت ايران و مهره سرسپرده استعمارانگليس بدست خليل طهماسبي مبارزمسلمان و ازياران نزديك مجاهد جليل القدرنواب صفوي درجمعيت فدائيان اسلام مورد قهرانقلابي قرارگرفت و كشته شد. رزم آرا درتيرماه همين سال پس ازاستعفاي منصوربه نخست وزيري رسيد و درعين حال برامورارتش نيزنظارت داشت. پس ازمعرفي او به عنوان نخست وزيرآيت الله كاشاني و دكترمصدق همراه با مردم به مخالفت علني و صريح با او برخاستند. قتل رزم آرا به منزله هشداري براي نمايندگان وابسته به انگليس درمجلس شانزدهم و مخالفان ملي شدن صنعت نفت بود. اما پس ازحركت انقلابي خليل طهماسبي و قتل رزم آرا كميسيون نفت اصل ملي شدن صنعت نفت را درسراسركشور پذيرفت.
2) 16اسفندماه سال1367هجري شمسي: درپي صدور حكم حضرت امام(رحمة الله علیه) مبني براعدام سلمان رشدي به سبب انتشاركتاب كفرآميزآيات شيطاني وزارت امورخارجه ايران قطع روابط ايران را با انگليس اعلام كرد. پس ازاين اقدام مجلس شوراي اسلامي طرح قانوني قطع كامل روابط ايران و انگليس را كه به امضاي بيش از100تن ازنمايندگان رسيده بود تصويب كرد. دولت انگليس نيزناچاركليّه ديپلماتهاي خود را ازايران فراخواند.
3) درگذشت "ابوسهل هروي" دانشمند و اديب (433 ق): محمد بن علي هروي نحوي ولغوي شهير، معروف به مؤذن، از ادباي قرن پنجم هجري قمري بوده است. وي داراي آثار قلمي از جمله اَسماءُ الاَسَد، اَسماءُ السَّيف و التَّلويحُ في شرحِ الفَصيح مي‏باشد. وفات وي در قاهره روي داد.
4) رحلت "ابوطيب طبري" فقيه واديب مسلمان (450 ق): ابوطيب طبري، فقيه و اديب مسلمان در سال 348 ق در آمل متولد شد و براي كسب دانش به نقاط مختلف سفر كرد. ابوطيب بالاخره در بغداد سكني گزيد و به درس و بحث پرداخت و در زمره‏ي علماي بزرگ زمان خود درآمد. وي تا پايان عمر طولاني خود، مسند قضا و افتاء را در بغداد برعهده داشت. ابوطيب طبري با ادبيات و شعر آشنا بود و اشعاري نيز سروده است. از جمله آثار ابوطيب مي‏توان به جواب في السّماع و الغِناء و التَّعليقةِ الكبري في الفروع در ده جلد، اشاره كرد.
5) وفات "محمد بن ابيوردي" شاعر و اديب(507 ق): از محمد بن احمد بن عثمان مشهور به ابيوردي، شاعر و اديب مشهور، به عنوان شاعري خوش قريحه و لغت‏شناسي اديب ياد شده است كه درعلم لغت، حديث، تاريخ و برخي از علوم ديگر استاد بود. وي در فن كتابت، مهارتي بسزا داشت و كُتُبش هنوز هم از جمله منابع مهم لغت به شمار مي‏رود. اشعار ابيوردي از زيبايي خاصي برخوردار بوده و بيان وي، شيرين و روان مي‏باشد. وي در اشعارش برخي معاني تازه را به نظم كشيده است. تاريخ ابيورد و طبقاتُ العُلوم از اوست. وفات ابيوردي در اصفهان روي داد.
6) درگذشت قدّيس "توماس آكويْناس" فيلسوف بزرگ ايتاليايي (1274م): قدّيس توماس آكويْناس، معروف به حكيم آسماني و يكي از بزرگ‏ترين قدّيسان كاتوليك، در سال 1226م در نزديكي شهر ناپْلْ ايتاليا در خانواده‏اي از طبقه ممتاز به دنيا آمد. وي در ابتدا در صومعه به فراگيري علوم مذهبي پرداخت و سپس در دانشگاه شهر ناپل به تحصيل فلسفه مشغول شد. آكويناس در دوران تحصيلْ غالباً خاموش و متفكر بود و پس از اتمام تحصيلات به مطالعه آثار فلسفي روي آورد، تا اين‏كه به نشر افكار خود مشغول گرديد. توماس آكويناس معتقد بود كه الهيات و علوم، تناقضي با يك‏ديگر ندارند زيرا سر و كار هر دو با حقيقت است و حقيقت هم قابل تجزيه نيست. وي بر اساس همين تفكر، به نوشتن شرح و تفسيرهايى بر آثار ارسطو پرداخت و كوشيد تا ميان فلسفه مابعدالطّبيعه ارسطويى با عقايد مسيحي و اخلاق يهوديت تلفيقي به وجود آوَرَد. اين عمل، يكي از بزرگ‏ترين كارهايى است كه در فلسفه صورت گرفته است و برجسته‏ترين مرحله فلسفه مدرسي و نظرات مطرح شده در مدارس قرون وسطي به شمار مي‏رود. در فلسفه مَدْرسي، كه نظام فلسفي قدماي كليسا بود، ايمان بر عقل ترجيح داده مي‏شد و عقل، متكي بر ايمان قلمداد مي‏گرديد. آكويناس هم‏چنين از آراء ابن رشد، فيلسوف مسلمان اندلسي، استفاده بسيار كرد و نظرات علمي خود را نيز بر آن افزود. او از اين مسير، تركيبي به وجود آورد كه نزديك به چهارصد سال، فلسفه رسمي حوزه‏هاي علمي و مذهبي اروپا بود و هنوز هم در ميان دانش‏پژوهاني كه مقيد به اصول ديانت كاتوليك هستند، محترم و معتبر است. آكويناس مانند نويسندگان انجيل معتقد بود كه بزرگ‏ترين خير و سعادت براي بشر، سير به سوي كمال الهي است. وي هم‏چنين همانند ارسطو بر اين عقيده بود كه در درون هر كس، صورتي يا نيرويى وجود دارد كه قادر است او را به فرشته‏اي تبديل كند. اكويناس علي رغم دارا بودن خانواده‏اي ثروت‏مند و بانفوذ، از جامعه فاصله گرفت و نظام انديشه‏اي خود را برپا كرد. برخي از عقايد او عبارت از اين است كه مي‏گفت: اگر شما به خوبي و نيكي خداوند ايمان داشته باشيد مي‏توانيد براي عالَمي كه اجزاي آن با هماهنگي در كارند و حقيقت اعلاي آن، رستگاري روح جاويدان آدمي است، يك فلسفه عقلاني طرح كنيد. او مي‏گفت: در حقيقت، ما به اين جهان آمده‏ايم تا از راه استيلا بر بدي‏ها به نيكي‏ها دست يابيم. زيرا بدي، تلاش براي جدا ساختن انسان از انسان، و انسان از خداست، اما نيكي، حاصل وحدت مجدد ميان خدا و انسان است. در اين ميان نيروي محركي كه ما را ياري مي‏رساند، عشق الهي به مخلوقات خود مي‏باشد. وي معتقد بود كه در خداوند، مادهْ به معني جنبه نقص وجود ندارد و تنها صورت يا كمال راه دارد. كليسا تا مدت‏ها از پذيرفتن آراء آكويناس خودداري مي‏كرد، ولي سرانجام فلسفه او را كه توميسم نام داشت پذيرفت. بزرگ‏ترين خدمت توماس اكويناس به پيشرفت علوم، توجه فوق العاده وي به مذهب اصالت عقل است. او مي‏گفت دليل و منطقْ عالي‏ترين وسيله در راه بسط مرزهاي دانش بشري است. همين طرز تفكر بود كه موجب شد علم و دانش كه مدت مديدي در اروپا از اعتبار افتاده بود و ميراث كفر و بت‏پرستي تلقي مي‏شد بار ديگر مورد توجه قرار گيرد و ارزش يابد. آكويناس، زندگي و حيات پس از مرگ را لازم مي‏دانست و آن را ادامه حيات انسان مي‏شمرد. توماس آكويناس سرانجام در هفتم مارس 1274م در 48 سالگي درگذشت. با اين حال، وي از كوتاهي كتاب زندگي خود در اين جهان متاسف نبود و مي‏گفت: اگر خداوند مرا در سني كمتر از ديگران، داناييِ بيشتر عطا كرده است، براي آن است كه مي‏خواسته است، زودتر مرا به سوي جلال و عظمت خود باز خوانَد.
7) آغاز استعمار "مراكش" توسط استعمارگران فرانسوي (1912م): كشور افريقايى مراكش از نيمه دوم قرن 19م به طور پراكنده مورد تجاوز دول اروپايى قرار مي‏گرفت و به ويژه اسپانيا توانست به امتيازاتي در اين منطقه دست يابد. با آغاز قرن بيستم دولت‏هاي انگلستان، فرانسه، آلمان و اسپانيا به صورت رسمي‏تر و آشكاري وارد صحنه جغرافيايى اين كشور شدند. اين امر در حالي صورت مي‏گرفت كه بر سر تسلط كامل بر كشور مراكش ميان دول اروپايى اختلافاتي برپا شده بود. در نهايت در 7 مارس 1912م ميان سلطان وقت مراكش و دولت فرانسه توافقنامه‏اي امضا شد كه به موجب آن، تحت الحمايگي مراكش توسط فرانسه رسميت مي‏يافت و فرانسه نيز متعهد مي‏شد منافع اسپانيا در اين منطقه را تامين نمايد و متصرفات اسپانيا در مراكش را محترم بشمارد. در اين ميان، با وجود اينكه دولت‏هاي سرسپرده استعمار، در مراكش به حكومت رسيدند، اما مبارزات مردم و از جمله قيام عبدالكريم ريفي و حوادث پس از جنگ جهاني دوم باعث شد تا كشور مراكش (مغرب) پس از حدود نيم قرن از سلطه فرانسه آزاد شده و در سال 1956م اعلام استقلال نمايد.(ر.ك: 2 مارس)
8) بازگشايي كانال سوئز پس از جنگ سوئز و خروج نيروهاي بيگانه (1957م)
9) 7مارس سال1936ميلادي: نيروهاي مسلح آلمان نازي وارد منطقه خلع سلاح شده رناني شدند و بدين ترتيب اولين تجاوزنظامي نيروهاي نازي درقرن20ميلادي روي داد. سپاهيان آلماني به فرمان آدلف هيتلرمقررات ورساي و معاهده لوكارنو را زيرپا گذاشتند و به اين منطقه وارد شدند. برطبق معاهدات ورساي و لوكارنو منطقه رناني كه مورد اختلاف آلمان و فرانسه بود بي طرف اعلام شده بود اما نيروهاي آلماني اين منطقه را كه عرض آن 50 كيلومتر بود دراين روزاشغال كردند.
16 اسفند 1388 / 20 ربيع الاول 1431 / 7 مارس 2010 10) 7مارس سال1957ميلادي: كانال سوئز معتبرترين و مهمترين معبردريايي شرق قارّه اِفريقا ازمبارزه‏هاي طولاني و پيگيرملت مسلمان مصربارديگرافتتاح شد. درپي ملي شدن كانال سوئزدرسال1956ميلادي به فرمان جمال عبدالناّصر رژيم اشغالگر قدس و قواي انگليس و فرانسه به خاك مصردرشبه جزيره سينا حمله كرد تا خليج عقبه را برروي كشتي هاي رژيم صهيونيستي بازكنند. درپي اين جنگها شبه جزيره سينا به تصرف آنها درآمد ولي با تهديد شوروي سابق و فشارسازمان ملل متحد قواي اشغالگر قدس ازشبه جزيره سينا خارج شدند. ازاين پس كانال سوئز كه درياي مديترانه را به درياي سرخ و درنتيجه اقيانوس هند متصل مي‎كند بطوركامل دراختياردولت مصركه درجنگ پيروزشده بود، قرارگرفت.
11) 7مارس سال1975ميلادي: علامه فيلسوف احمد محمد حيدر، اديب و مفسرسوري بدرود حيات گفت. او دردامان خانواده‎ا ي با تقوا پرورش يافت و ابتدا ادبيات عرب و تاريخ را فراگرفت و به مدد حافظه قوي خود نهج البلاغه را ازحفظ كرد. علامه احمد حيدر علاوه برديوان اشعارتأليفاتي چون«النَّغَمُ القُدسي، التَّكوينُ و التَّجَّلي و كِتابُ الخَيرات» دارد كه دربيان فضايل اميرالمؤمنين و ائمّه اطهار(علیهم السلام) است.




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط