مهارت غلبه برفقرمالي در قرآن (1)
نويسنده:عبدالعلي پاكزاد
يكي ازعمدهترين نگرانيهاي بشر، نياز و فقرمالي است كه روح او را آزار داده و گاه او را از حركت در مسير فطري باز ميدارد.اين نوشتار،مهارتهايي را كه قرآن براي چيره شدن برفقرمالي مطرح كرده است مورد بحث و بررسي قرار ميدهد.
نويسنده عقيده دارد از آنجا كه سختي و گرفتاري، لازمه لاينفك زندگي آدمي است،بشرناگزير از بهرهگيري مهارتهاي سهگانه (شناختي،رفتاري، معنوي) است كه قرآنكريم براي غلبه برفقرمالي ارائه كرده است، چه آنكه درصورت عدم دستيابي به مهارتهاي ياد شده، فقر مالي، سلامت روان و ايمان آدمي را در معرض خطر قرار خواهد داد و آدمي را ازطي مسير فطري باز ميدارد.
درروايتي،به خطرات فقر تصريح شده است.
پيامبراسلام«ص» فرمود: «كاد الفقر ان يكون كفراً» (ريشهري،/448)
«نزديك است كه فقر به كفر انجامد.»
ازاينجهت كه پديده فقرمالي، آزاردهنده روح آدمي و زمينهساز سقوط او از مسير فطري است، پيامبراسلام از كفر و فقر مالي به خدا پناه ميبرد و ميگويد: «اللّهم إنّي اعوذبك من الكفر والفقرِ. فقال رَجُلٌ: أيعدلان؟ قال: نعم.» (همان)
«بارخدايا، من از كفر و فقر به تو پناه ميبرم. مردي عرض كرد:آيا اين دو باهم برابرند؟ فرمود: آري.»
دراين نوشتار برآنيم مهارتهاي غلبه بر فقر مالي(1) را از نگاه قرآن جستجو نموده و به راهكار قرآني درمقابله با اين پديده برسيم تا ازخطرات ناشي از فقر و نياز مالي در امان باشيم.
«يا أيّها النّاس اعبدوا ربّكم الّذي خلقكم والّذين من قبلكم» (بقره/21)
«اي مردم! پروردگار خود را پرستش كنيد؛ آنكس كه شما، و كساني را كه پيش از شما بودند آفريد.»
«كيف تكفرون بالله و كنتم أمواتًا فأحياكم» (بقره/28)
«چگونه به خدا كافر ميشويد؟ درحاليكه شما مردگان (و اجسام بيروحي) بوديد، و او شما را زنده كرد.»
«إنَّ الله هو الرَّزَّاق ذو القوَّةِ المتين» (ذاريات/58)
«خداوند روزيدهنده و صاحب قوت و قدرت است.»
از آنجاييكه قرآن،كتاب زندگي سالم و دور از اضطراب و فشارهاي رواني است،به فقرذاتي بشر تصريح نموده تا آدمي، زمانيكه گرفتار فقرمالي است، فقر و نياز او را غمگين ننموده و او را به خود مشغول نكرده و زمانيهم كه در رفاه مالي به سر ميبرد،خود را مالك حقيقي اموال به حساب نياورد، بلكه مالك حقيقي را به خدا بداند.
به خاطرهمين مهم، خداوند شناختدهي نموده و بشر را به واقعيت نيازمندي او رهنمون و به فقر مطلق او تصريح نموده و فرموده است:
«يا أيّها النّاس أنتم الفقراء إلي الله والله هو الغنيُّ الحميد» (فاطر/15)
«اي مردم! شما همگي، نيازمند به خداييد؛ تنها خداوند است كه بينياز و شايسته هرگونه حمد و ستايش است.»
آري،آدمي وقتي به حقيقت فقر ذاتي خويش پي ببرد و بدان باورداشته باشد،هم درهنگام احتياج و گرفتاري مالي سر تسليم در برابرآن فرو نميآورد، بلكه برفقرغلبه پيدا ميكند، و هم درصورت دارايي اموال باز خود را در برابرخدا فقير دانسته و اموال را از آنِ مالك حقيقي آن ميداند.
خداوند سبحان،دركتاب زندگي،آياتي را بر رويكرد دوم متمركز ساخته است تا بشر با اين نوع رويكرد بتواند بر احتياج و نياز،فائق آيد و در پرتو عقيده به آزمايشي بودن اموال، فقر را تحمل نمايد تا از خطرات آن مصون بماند؛
«واعلمو أنَّما أموالكم و أولادُكُم فتنة» (انفال/28)
«و بدانيد اموال و اولاد شما، وسيله آزمايش است.»
«إنَّما أموالكم و أولادُكُم فتنة» (تغابن/15)
«اموال و فرزندان، فقط وسيله آزمايش هستند.»
در دو آيه فوق، اموال از ابزار آزمايش الهي معرفي شده است.
فتنه دراصل به معناي آزمايش است. كلمه فتنه، همان مفهوم امتحان و آزمايش را دارد، البته فتنه را از اينجهت فتنه گويند كه چيزي است كه انسان را به خود مشغول ميكند و امتحان بودنش به همين است. (مطهّري، آشنايي با قرآن، 182/4)
راغب اصفهاني براي واژه فتنه، معاني متعددي ذكر نموده كه ازجمله آنها،آزمون است. واژه فتنه مثل واژه بلاء است و هر دو واژه هم در سختي و هم در آسايش كه انسان از آن ناگزير است بكار ميرود، ولي معني فتنه و بلاء در شدّت و سختي آشكارتر و بكاربردنش بيشتر است. (راغب اصفهاني)
روشن است كه وقتي آدمي به سنّت الهي آزمايش اعتقاد داشته باشد و اموال و فقر را از ابزار اين سنت الهي بداند، اين عقيده توان تحمل فقر را در آدمي بوجود ميآورد و انسان را از ناملايمات و اثرات بد فقر نجات ميدهد. به همينخاطر، خالق هستي، بشر را به اين نوع نگاه رهنمون ساخته تا در پرتو اين نوع بينش و شناخت، خويش را از خطرات و رنج فقر مالي برهاند.
«و ويلٌ للكافرين من عذابٍ شديدٍ، الّذين يستحبّون الحياة الدُّنيا علي الآخرة» (ابراهيم/3-2)
«واي بر كافران از مجازات شديد(الهي)! همانها كه زندگي دنيا را برآخرت ترجيح ميدهند.»
خداوند درآيات متعددي به ناچيز بودن زندگي دنيا و ماندگاري زندگي اخروي تصريح نموده تا بشر با اين نوع مهارت شناختي،برفقرمالي فائق آيد. در دو آيه ذيل، به تفاوت فوق تصريح شده است:
«قُل متاع الدُّنيا قليلٌ و الآخرةُ خيرٌ لمن التَّقي» (نساء/77)
«بگو سرمايه زندگي دنيا ناچيز است، و سراي آخرت براي كسي كه پرهيزگارباشد بهتر است.» (و آيه38 توبه)
«و رزقٌ ربّك خيرٌ وأبقي» (طه/131)
«و روزي پروردگارت بهتر و پايدارتر است.»
دراين دو آيه،اندك بودن متاع دنيا و بهتر و پايدارتر بودن رزق آخرت بيان شده است.
آري،اميدواري به رزق پايدار و بهتر،درقبال بهره اندك و فاني دنيوي توان غلبه بر پديده فقر مالي را در آدمي تقويت مينمايد و او را از هرگونه غم و اندوه و خيره شدن به اموالي كه در دست ديگران است، رها ميسازد.
همچنين،خداوند در آياتي پيامبراسلام را مورد خطاب قرار داده كه اموال ديگران تو را به اعجاب واندارد.
«فلا تعجبك أموالهم ولا أولادهم إنَّما يريد الله ليعذّبهم بها في الحياة الدُّنيا و تزهق أنفسهم وهم كافرون» (توبه/55)
«و (فزوني) اموال و اولاد آنها، تو را در شگفتي فرو نبرد، خدا ميخواهد آنان را به وسيله آن، در زندگي دنيا عذاب كند و جانشان برآيد درحاليكه كافرند.»
«اعجاب مفهومي عميقتر از اين دارد كه انسان فقط از چيزي خوشش بيايد. هرگاه چيزي انسان را تحت تأثير قرار دهد و او را منفعل كند،ميگوييم او را به اعجاب واداشته است.» (مصباح يزدي،/43)
و در تعبيري صريحتر فرمود:
«ولا تمدَّنَّ عينيك إلي ما متَّعنا به أزواجاً منهم زهرة الحياة الدُّنيا لنفتنهم فيه و رزق ربّك خيرٌ و أبقي» (طه/131)
«و هرگزچشمان خود را به نعمتهاي مادي،كه بر گروههايي از آنان دادهايم ميفكن،اينها شكوفههاي زندگي دنياست تا آنان را درآن بيازماييم و روزي پروردگارت بهتر و پايدارتر است.»
«البته بايد توجه داشت كه اينگونه خطابهاي قرآني در ظاهر به شخص پيامبر«ص» است، اما همانگونه كه از ائمه اطهار«ع» روايت شده،اينها از باب (اياك اعني و اسمعي ياجاره) و به قول خودمان (به در ميگويد كه ديوار بشنود) است.» (همان،/40)
«و ما من دابَّةٍ في الأرض إلا علي الله رزقها» (هود/6)
«هيچ جنبندهاي درزمين نيست مگر اينكه روزي او بر خداست.»
«و كأيِّن من دابَّةٍ لا تحمل رزقها الله يرزقها و إيّاكم و هو السَّميع العليم» (عنكبوت/60)
«چه بسا جنبندهاي كه قدرت حمل روزي خود را ندارد، خداوند او و شما را روزي ميدهد،و او شنوا و داناست.»
«و جعلنا لكم فيها معايش و من لستم له برازقين» (حجر/20)
«و براي شما،انواع وسايل زندگي در آن قرار داديم، و همچنين براي كساني كه شما نميتوانيد به آنها روزي دهيد.»
اينكه انسان بپندارد كه سختيها و به خصوص مشكلات مالي پايدارهستند،خود اين پندار مضاعفكننده سختيهاست، به علاوه آنكه توان تحمل را از انسان ميربايد.
كتاب زندگي در آياتي آدمي را به پايانپذيري سختيها رهنمون ساخته تا آدمي در پرتو اميد به گشايش،تحمل ناخوشايندهاي زندگي را درخود فراهم آورد؛
«فإنَّ مع العسريسرًا، إنَّ مع العسر يسرا» (انشراح/6-5)
«به يقين،با (هر) سختي آساني است. (آري) مسلماً با (هر) سختي آساني است.»
«قرآن نميفرمايد كه بعد از سختي،آساني است. تعبير قرآن اين است كه با سختي،آساني است. يعني آساني در شكم سختي و همراه آن است.» (مطهري،مجموعه آثار، 175/1)
و همچنين فرمود: «سيجعل الله بعد عسرٍ يسرا» (طلاق/7)
«خداوند بعد ازسختي،آساني قرار ميدهد.»
توجه به موقتي بودن سختيها و گشايش آينده،توان انسان را افزايش ميدهد و از شدّت فشار رواني ميكاهد و آن را تحملپذيرميسازد. به همينجهت، معصومين عليهمالسّلام، با توجهدهي به همين اصل،افراد گرفتار را آرام ميساختند.
عن محمدبن عجلان قال: «كنت عند ابي عبدالله«ع» فشكا إليه رجل الحاجة. فقال: اصبر فإن الله سيجعل لك فرجاً» (مجلسي، 219/68)
محمدبن عجلان گويد: نزد امامصادق«ع» بودم كه كسي از نيازمندي خود به حضرت شكايت كرد. حضرت در پاسخ فرمود:بردبار باش كه به زودي،خداوند فرج تو را خواهد رساند.
علي«ع» فرمود: «عند تناهي الشِّدة تكون الفرجةُ و عند تضايق حلق البلاء يكون الرَّخاء». (نهجالبلاغه،/حكمت351)
«چون سختيها به نهايت رسيد،گشايش پديد آيد. و آنهنگام كه حلقههاي بلا تنگ گردد، آسايش فرا رسد.»
قرآن،گزارش ميدهد قارون اموال فراوان و زندگي اشرافي و خيرهكنندهاي داشت و انسانهاي طالب دنيا به مقايسه صعودي و چشم دوختن به آن روي آوردند؛«و آتيناه من الكنوز ما إنَّ مفاتحه لتنوء بالعصبة أولي القوَّة» (قصص/76)
«ما آنقدر ازگنجها به او داده بوديم كه حمل كليدهاي آن براي يك گروه زورمند مشكل بود!»
«قال الَّذين يريدون الحياة الدُّنيا يا ليت لنا مثل ما أوتي قارون إنَّه لذو حظٍّ عظيم» (قصص/79)
«آنها كه خواهان زندگي دنيا بودند گفتند: اي كاش همانند آنچه به قارون داده شده است ما نيز داشتيم! به راستي كه او بهره عظيمي دارد!»
عامل مهمي كه ميتواند فقر مالي فردي را بر آدمي قابل تحمل سازد،ترك مقايسه صعودي و چشم نيندوختن به اموال ديگران است.به خاطرهمين مهم،خداوند پيامبراسلام را مورد خطاب قرارداده و از چشم دوختن به مال ديگران نهي كرده است؛
«فلا تعجبك أموالهم ولا أولادهم» (توبه/55)
«مبادا اموال و فرزندانشان مايه شگفتي تو گردد.»
«ولا تمدَّنَّ عينيك إلي ما متَّعنا به أزواجًا منهم زهرة الحياة الدُّنيا» (طه/131)
«و هرگز چشمان خود را به نعمتهاي مادي،كه به گروههايي از آنان دادهايم،ميفكن، اينها شكوفههاي زندگي دنياست.»
«قل متاع الدُّنيا قليلٌ والآخرة خيرٌ لمن اتَّقي» (نساء/77)
«به آنها بگو:سرمايه زندگي دنيا ناچيز است؛و سراي آخرت، براي كسي كه پرهيزگارباشد، بهتر است.»
«و قال الَّذين أوتوا العلم ويلكم ثوابُ الله خيرٌ لمن آمن و عمل صالحا ولا يلقَّاها إلا الصَّابرون» (قصص/80)
«اما كساني كه علم و دانش به آنها داده شده بود گفتند: واي بر شما!ثواب الهي براي كساني كه ايمان آوردهاند و عمل صالح انجام ميدهند بهتراست. اما جز صابران آن را دريافت نميكنند.»
براساس همين نوع بينش توحيدي،فقر مالي آنها را آزار نداده، بلكه با چنين بينشي توان تحمل فقر در آنها افزايش مييابد، درحاليكه در مقايسه صعودي اولاً مقايسهكننده گرفتار ندامت ميشود كه خود عاملي بر افزايش نگراني است؛
«و أصبح الَّذين تمنَّوا مكانه بالأمس يقولون و يكأنَّ الله يبسط الرِّزق لمن يشاء من عباده و يقدر لولا أن منَّ الله علينا لخسف بنا» (قصص/82)
«و آنها كه ديروز آرزو ميكردند به جاي او باشند گفتند: واي برما! گويي خدا روزي را بر هركسي از بندگانش بخواهد گسترش ميدهد يا تنگ ميگيرد. اگر خدا به ما منت ننهاده بود ما را نيزبه قعر زمين فرو ميبرد.»
ثانياً به دنبال مقايسه صعودي و چشم دوختن به اموال ديگران، حزن و اندوه است كه مثل ندامت خود عامل افزايش نگراني است؛
«لا تمدَّنَّ عينيك إلي ما متَّعنا به إزواجٌا منهم ولا تحزن عليهم» (حجر/88)
«هرگز چشم خود را به نعمتهاي (مادي) كه به گروههايي از آنها داديم،ميفكن،و به خاطر آنچه آنها دارند،غمگين مباش.»
آيه،بيانگراين مطلب است كه اگر چشم به اموال ديگران بدوزي، دچارحزن و اندوه ميشوي.
ثالثاً يكي ديگراز پيامدهاي مقايسه صعودي، حسرت است. كسي كه مقايسه صعودي ميكند، فهرست زيادي از نداشتهها را براي خود تهيه ميكند و هميشه افسوس نداشتن آنها را ميخورد و روشن است كه افسوس، عاملي برافزايش نگراني از فقرمالي است.
درروايت آمده است كسي كه چنين باشد، مثل كسي است كه ميخواهد جان بدهد؛
«إنّ جبرئيل هبط إلي رسولالله«ص» فقال: إنَّ الله عزوجلّ يقرأ عليك السّلام و يقول لك:اقرأ بسمالله الرّحمنالرّحيم ولا تمدَّنَّ عينيك إلي ما متَّعنا به أزواجا منهم»
فأمرالنبيَّ«ص» منادياً ينادي: من لم يتأدَّب بأدب الله تقطَّعت نفسه علي الدنيا حسراتٍ.» (مجلسي، 348/71)
«روزي جبرئيل بر پيامبراسلام نازل شد و گفت: اي پيامبر خدا،خداوند به تو سلام ميرساند و ميگويد بخوان به نام خداوند بخشنده بخشايشگر،هرگز چشمان خود را به نعمتهاي مادي كه به گروههايي از كافران دادهايم، ميفكن.
پس ازنزول اين آيه شريفه،پيامبرخدا به كسي امر كردند اين پيام را به گوش مردم برساند كه هركس با ادب الهي تربيت نشود،از حسرت به دنيا جانش به شماره ميافتد.»
رابعاً مقايسه صعودي منجر به حسادت ميگردد و روشن است كه حسادت هم عامل افزايش نگراني است.
«أم يحسدون النَّاس علي ما آتَاهم الله من فضله» (نساء/54)
«يا اينكه نسبت به مردم،بر آنچه خدا از فضلش به آنان بخشيده،حسد ميورزند؟»
قال رسولالله«ص»: «قال الله عزوجل لموسي بن عمران: يابن عمران لاتحسدون النّاس علي ما آتيتهم من فضلي، و لا تمدّن عينيك إلي ذلك و لا تتبعه نفسك فإن الحاسد ساخطٌ لنعمي صادٌّ لقسمِيَ الّذي قسّمت بين عبادي». (حرعاملي، 293/11)
«اي پسرعمران! نسبت به آنچه از فضلم به مردم دادهام، حسادت نورز و چشمهايت را به آن مدوز و نفست را در پي آن روان مساز كه شخص حسود،دشمن نعمت من و سدكننده روزياي است كه من ميان بندگانم تقسيم ميكنم.»
باتوجه به پيامدهاي مقايسه صعودي،راز ترك مقايسه آشكار ميشود كه عبارت است از اينكه شخص مقايسه كننده گرفتار ندامت،حزن و اندوه،حسرت و حسادت ميگردد.
شخص مؤمن براساس آموزههاي ديني از مقايسه صعودي اجتناب نموده و به خاطر اجتناب از آن،گرفتار فشارهاي رواني پيامدهاي مقايسه صعودي نخواهد شد، بلكه براساس آموزههاي ديني رو به مقايسه نزولي آورده و از همين شگرد،تحمل فقر مالي را درخويش افزايش ميدهد.
در روايات معصومين«ع» به مقايسه نزولي دعوت شده است.
ابوذرگويد: پيامبراسلام مرا به هفت چيز سفارش فرموده است:
«اوصاني رسولالله«ص» بسبعٍ: ان أنظر إلي من هو دوني، و لا أنظرإلي من هو فوقي.» (شيخ صدوق، 345/2)
«پيامبرخدا«ص»، مرا به هفت چيز سفارش فرمود: اينكه به كسي كه پائينتر از من است نگاه كنم و به كسي كه بالاتر از من است ننگرم.»
امامصادق«ع» به حمرانبن اعين ميفرمايد:
«يا حمران! أنظر إلي من هو دونك في المقدرة و لاتنظر إلي من هو فوقك في المقدرة» (حرّاني،/652)
«اي حمران! به كسي كه در زندگي از تو پائينتر است نگاه كن. به كسي كه در زندگي از تو بالاتر است ننگر.»
از همينروي گفته ميشود كه ترك مقايسه صعودي و انجام مقايسه نزولي يكي ديگر از مهارتهاي شناختي است كه توان تحمل فقرمالي را در آدمي افزايش ميدهد.
«عن علي«ع»: عياله الخلائق، ضمن أرزاقهم، و قدّر أقواتهم» (محمدي ريشهري/234)
«علي«ع» فرمود: مردم،نانخورهاي خدايند، خداوند روزي آنها را ضمانت و خوراكشان را مقدر فرموده است.»
عدهاي خيال ميكنند كه رزق فقط در پرتو تلاش و كوشش به دست ميآيد،غافل از آنكه عامل ديگري كه عبارت از اراده خدا باشد،در روزيدهي انسان دخالت دارد. دليل بر ادعاي مذكور، آياتي است كه قبض و بسط روزي را به دست خدا ميداند.
«والله فضَّلَ بعضكم علي بعضٍ في الرّزق» (نحل/71)
«خداوند،بعضي از شما را بر بعضي ديگر ازنظر روزي برتري داد.»
«الله يبسط الرِّزق لمن يشاء و يقدر» (رعد/26)
«خدا روزي را بر هركسي بخواهد (و شايسته بداند) وسيع و براي هركسي بخواهد (و مصلحت بداند) تنگ قرار دهد.»
«إنَّ ربَّك يبسط الرِّزق لمن يشاء و يقدر إنَّه كان بعباده خبيرا بصيراً» (اسراء/30)
«به يقين پروردگارت روزي را براي هركسي بخواهد، گشاده يا تنگ ميدارد،او نسبت به بندگانش آگاه و بيناست.»
آيات قصص/82،عنكبوت/62، سبأ/39-36، روم/37، زمر/52 و شوري/12 نيز بر اين مطلب دلالت دارد.
ازعوامل دخيل در روزي انسانها،اراده و مشيت خداست. آري،اگرانسان باورداشته باشد كه علاوه بر كار و تلاش، اراده خداوند در روزيدهي انسانها سهم غيرقابل انكار دارد، و خصوصاً آنكه بداند خداوند به احوال بندگان آگاه است و اوست كه مصلحت فقر و غناي انسانها را ميداند،با اين عامل شناختي ميتواند فقر را تحمل نموده تا فقر و نياز، خللي در ايمان و نوع نگرش او بر زندگي سالم و آرام وارد نكند.
«و أن ليس للإنسان إلا ما سعي» (نجم/39)
به همينخاطر،خداوند در سوره جمعه به طور صريح و آشكار، دعوت به تلاش و كوشش براي طلب روزي نموده و فرموده است:
«فإذا قضيت الصَّلاة فانتشروا في الأرض وابتغو من فضل الله» (جمعه/10)
«و هنگاميكه نماز (جمعه) پايان گرفت (شما آزاديد) در زمين پراكنده شويد و از فضل خدا بطلبيد.»
با نگاه به آيات كريمه،درمييابيم كه قرآن هرگز ما را به چشمپوشي از مواهب الهي دعوت نكرده و فقر را يك ارزش و نعمت به حساب نياورده است،بلكه دعوت به بهرهبرداري از مواهب الهي و زينتها نموده است.
درخطابي به پيامبراسلام«ص» فرمود:
«قل من حرَّم زينة الله الَّتي أخرج لعباده والطَّيِّبات من الرّزق قل هي للّذين آمنوا في الحياة الدُّنيا» (اعراف/32)
«بگو:چه كسي زينتهاي الهي را كه براي بندگان خود آفريده، و روزيهاي پاكيزه را حرام كرده است! بگو: اينها در زندگي دنيا براي كساني است كه ايمان آوردهاند.»
به خاطر همين مهم كه اموال و امكانات مادي نقش غيرقابل انكاري براي يك زندگي سالم و آرام دارد، حضرت سليمان از خداوند تقاضاي ملك و سلطنت بزرگ ميكند.
«قال ربّ اغفرلي وهب لي ملكاً لا ينبغي لأحدٍ من بعدي» (ص/35)
«گفت پروردگارا! مرا ببخش و حكومتي به من عطا كن كه بعد از من سزاوار هيچكس نباشد، كه تو بسياربخشندهاي.»
راز دعوت قرآن به تلاش و كوشش،براي اين است كه انسان با تلاش و كوشش بر فقر و نياز مالي چيره گردد و با تلاش و كوشش،هم به امكانات وسيع مادي برسد و هم هويت انساني خويش را در برابر بيگانه و اجنبي حفظ كند،چه آنكه آدمي وقتي فقير و محتاج باشد،ناگزير است دست نيازخويش را پيش بيگانه دراز كند و روشن است كه اين نوع رفتار، درواقع وارد شدن لطمه به هويت انساني شخص مؤمن است.
درروايات هم بر غلبه نمودن بر فقرمالي به وسيله تلاش و كوشش دعوت و تشويق شده است كه دو نمونه از آن روايات عبارت است از:
امامصادق«ع» فرمود:
«لا تكسلوا في طلب معايشكم فإن آبائنا كانو يركضون فيها و يطلبونها.» (حرعاملي، 38/12)
«در تحصيل روزي تنبلي نكنيد؛ زيرا پدران ما در اين راه ميدويدند و آن را طلب ميكردند.»
«عن أبي عبدالله«ع» قال: إشتدَّت حال رجلٍ من اصحاب النبي«ص» فقالت له امرأته: لو اتيت رسولالله«ص» فسألته فجاء إلي النبي«ص» فلمّا رآه النبي«ص» قال: من سألنا أعطيناه و من استغني أغناه الله، فقال الرّجل: ما يعني غيري فرجع إلي ارأته فأعلما، فقال: إنّ رسولالله«ص» بشرا فأعلمه فأتاه فلمّا رآه رسولالله«ص» فقال: من سألنا أعطيناه و من استغني أغناه الله، حتي فعل الرَّجل ذلك ثلاثاً ثم ذهب الرَّجل فاستعار معولاً ثمَّ أتي الجبل،فصعده فقطع حطبا ثمَّ جاء به خباعه بنصف مُدٍّ من دقيقٍ فرجع به فأكله به ثمَّ ذهب من الغد، فجاء بأكثر من ذلك خباعه،فلم يزل يعمل و يجمع حتّي
اشتري معولاً ثمّ جمع حتي اشتري بكرين و غلاماً ثمّ جمع حتي اشتري بكرين و غلاماً ثم أثري حتّي أيسرفجاء الي النبي«ص» فأعلمه كيف جاء يسأله و كيف سمع النَّبي«ص» فقال النبي«ص» قلت لك: من سألنا اعطيناه و من استغني أغنا الله.» (كليني، 208/3)
امامصادق«ع» فرمود: «مردي از اصحاب پيامبر«ص» حال زندگيش سخت شد،همسرش گفت: كاش خدمت پيامبر«ص» ميرفتي و از او چيزي ميخواستي، مرد خدمت پيامبر«ص» آمد و چون حضرت او را ديد فرمود: هركه از ما سؤال كند به او عطا كنيم و هركه بينيازي جويد خدايش بينياز كند. مرد با خود گفت: مقصودش جز من نيست. پس به سوي همسرش آمد و به او خبر داد. زن گفت رسولخدا«ص» هم بشراست (و ازحال تو خبرندارد)، او را آگاه ساز،مرد خدمت پيامبر آمد و چون حضرت او را ديد فرمود: هركه از ما سؤال كند به او عطا كنيم و هركه بينيازي جويد، خدايش بينياز كند،و تا سه بار آن مرد چنين كرد.
سپس رفت و كلنگي عاريه كرد و به جانب كوهستان روانه شد. بالاي كوه رفت و قدري هيزم بريد و بياورد و به نيم چارك آرد فروخت و آن را به خانه برد و بخورد،فردا هم رفت و هيزم بيشتري آورد و فروخت و همواره كار ميكرد و اندوخته مينمود تا خودش كلنگي خريد،بازهم اندوخته كرد تا دو شتر و غلامي خريد و ثروتمند و بينياز گشت. آنگاه خدمت پيامبر«ص» آمد و گزارش داد كه چگونه براي سؤال آمد و چه از پيامبر«ص» شنيد.
پيامبر«ص» فرمود: «من كه به تو گفتم هركه از ما سؤال كند به او عطا كنيم،و هركه بينيازي جويد،خدايش بينياز كند.»
در اين روايت،به وضوح كار و تلاش به عنوان غلبه بر فقر و نياز مالي ذكرشده است. مهارت رفتاري كه مرد فقيررا بر نياز احتياج چيره كرد،كار و تلاش بوده است.
«در پاسخ اين سؤال بايد به دو نكته توجه داشت:
1.دقت در منابع اسلامي،نشان ميدهد كه آيات و يا رواياتي كه درنظر سطحي و ابتدايي-چه دراين بحث،چه در بحثهاي ديگر-متضاد به نظر ميرسد، هركدام به يكي از ابعاد مسئلهاي كه داراي بعدهاي مختلفي است نظر دارند كه غفلت از اين ابعاد،موجب توهم تناقضي شده است.
آنجا كه مردم با ولع و حرص هرچه شديدتر به دنبال دنيا و زرق و برق جهان ماده ميروند و براي نيل به آن از هيچ جنايتي فروگذار نميكنند،دستورات مؤكّد و پشت سرهم وارد ميشود و آنها را به ناپايداري دنيا و بيارزش بودن مال و جاه توجه ميدهد. و آنجا كه گروهي به بهانه زهد، دست از كار و تلاش و كوشش ميكشند،اهميت كار و كوشش به آنها گوشزد ميشود. درحقيقت،برنامه رهبران راستين نيز بايد چنين باشد كه جلو افراط و تفريط ها را به طرز شايستهاي بگيرند.
آيات و رواياتي كه تأكيد ميكند روزي دست خداست و سهم و بهره هركسي را خدا تعيين كرده،درحقيقت براي پايان دادن به حرص و ولع و دنياپرستي و فعاليت بيقيد و شرط و بيحد و مرز براي كسب درآمد بيشتر است،نه اينكه هدف آن خاموش كردن شعلههاي گرم و داغ نشاط كار و كوشش براي زندگي آبرومندانه و مستقل و خودكفاست.
2.ازنظرجهانبيني توحيدي همه چيز به خدا منتهي ميشود يك خداپرست موحد راستين چيزي را از ناحيه خود نميبيند و ميگويد:
«يبدك الخيرإنَّك علي كلّ شيءٍ قدير» (آلعمران/26)
«كليد همه خوبيها و نيكيها به دست توست و تو بر هر چيزي قادر و توانايي.»
و به اين ترتيب او بايد در هرمورد توجه به اين حقيقت داشته باشد كه حتي فرآوردههاي سعي و كوشش و فكر و خلاقيت او نيز اگر درست بنگرد، ازطرف خداست، و اگر يك لحظه نظر لطفش برگرفته شود،همه اينها خاموش ميگردد. ولي آنچه مسلّم است،اساس و پايه كسب روزي، تلاش و فعاليت صحيح و مثبت و سازنده و دوراز هرگونه افراط و تفريط است. و اما روزيهايي كه بدون تلاش به انسان ميرسد، جنبه فرعي دارد نه اساسي، و شايد به همين دليل حضرت علي«ع» دركلمات قصارش،در درجه اول، روزيهايي را ذكر ميكند كه انسان به دنبال آن ميرود،سپس آنها كه به دنبال انسان ميآيد؛«يا بنيآدم: الرزقُ رزقان رزقٌ تطلبه و رزقٌ يطلبك. (نهجالبلاغه، حكمت379)
اي فرزند آدم!روزي دو گونه است: يكي آن روزي كه تو به دنبال آن ميروي،و ديگر آن روزي كه او به دنبال تو ميآيد.» (مكارم شيرازي، 320/11-319)
مطابق آيات كريمه كسي كه انفاق ميكند عوضش را از خدا دريافت ميكند و بلكه فزونتر از آنچه كه در راه خدا داده است پس ميگيرد؛«و ما أنفقتم من شيءٍ فهو يخله و هو خيرُ الرَّازقين» (سبأ/39)
«و هرچيزي را (در راه خدا) انفاق كنيد، عوض آن را ميدهد، و او بهترين روزيدهندگان است.»
و همچنين فرمود: «والله يعدكم مغفرةً منه و فضلا والله واسعٌ عليم» (بقره/268)
«خداوند وعده آمرزش و فزوني به شما ميدهد و خداوند با قدرت وسيعش، به هرچيز داناست.»
درتفسيرمجمعالبيان از امامصادق«ع» نقل شده است كه هنگام انفاق دوچيز ازطرف خداست و دوچيز از ناحيه شيطان است.آنچه از جانب خداست، يكي آمرزش گناهان و ديگري وسعت و فزوني اموال است، و آنچه ازطرف شيطان است يكي وعده فقرو تهيدستي و ديگر امر به فحشاء است. بنابراين، منظور از مغفرت، آمرزش گناهان است و منظور از فضل همانطور كه از ابنعباس نقل شده است،زياد شدن سرمايهها درپرتو انفاق است. (مكارم شيرازي، 2/252)
به خاطر كاركرد انفاق،حضرتعلي«ع» فرمود: «إذا املقتم فتاجروا الله بالصَّدقة». (نهجالبلاغه،/ حكمت258)
«هرگاه تهيدست شديد،با صدقه دادن با خدا تجارت كنيد.»
و همچنين فرمود: «استزلوا الرّزق بالصَّدقةِ». (همان،/حكمت137)
«روزي را با صدقه دادن فرود آوريد.»
آري،انفاق يكي از مهارتهاي رفتاري است كه توان تحمل آدمي را درفقرمالي افزايش ميدهد تا در برابر آثار طبيعي و عادي فقرسر تسليم فرود نياورد،چه آنكه در انفاق في سبيلالله،اميد بخشي به افزايش نعمت نسبت به آنچه كه داده است ميباشد و همين اميدواري توان تحمل آدمي را در برابر فقرمالي تقويت ميكند،علاوه آنكه انفاق به مستحق،خود توجه به وضع افرادي است كه ضعف مالي دارند و روشن است چنين توجهي در توان تحمل فقرمالي تأثير غيرقابل انكار دارد، چه آنكه انفاقكننده به وضوح درمييابد فقط او نيست كه با فقر مالي روبروست،بلكه ديگران هم با اين مشكل (پديده فقرمالي) دست و پنجه نرم ميكنند.
منبع:نشريه پژوهشهاي قرآني،شماره 57.
نويسنده عقيده دارد از آنجا كه سختي و گرفتاري، لازمه لاينفك زندگي آدمي است،بشرناگزير از بهرهگيري مهارتهاي سهگانه (شناختي،رفتاري، معنوي) است كه قرآنكريم براي غلبه برفقرمالي ارائه كرده است، چه آنكه درصورت عدم دستيابي به مهارتهاي ياد شده، فقر مالي، سلامت روان و ايمان آدمي را در معرض خطر قرار خواهد داد و آدمي را ازطي مسير فطري باز ميدارد.
كليد واژهها:
قرآن/ فقر مالي/ مهارتهاپيشگفتار
درروايتي،به خطرات فقر تصريح شده است.
پيامبراسلام«ص» فرمود: «كاد الفقر ان يكون كفراً» (ريشهري،/448)
«نزديك است كه فقر به كفر انجامد.»
ازاينجهت كه پديده فقرمالي، آزاردهنده روح آدمي و زمينهساز سقوط او از مسير فطري است، پيامبراسلام از كفر و فقر مالي به خدا پناه ميبرد و ميگويد: «اللّهم إنّي اعوذبك من الكفر والفقرِ. فقال رَجُلٌ: أيعدلان؟ قال: نعم.» (همان)
«بارخدايا، من از كفر و فقر به تو پناه ميبرم. مردي عرض كرد:آيا اين دو باهم برابرند؟ فرمود: آري.»
دراين نوشتار برآنيم مهارتهاي غلبه بر فقر مالي(1) را از نگاه قرآن جستجو نموده و به راهكار قرآني درمقابله با اين پديده برسيم تا ازخطرات ناشي از فقر و نياز مالي در امان باشيم.
مهارتهاي سهگانه چيره شدن بر فقر مالي
الف) مهارت شناختي
1.احتياج و فقر،ذاتي بشر
«يا أيّها النّاس اعبدوا ربّكم الّذي خلقكم والّذين من قبلكم» (بقره/21)
«اي مردم! پروردگار خود را پرستش كنيد؛ آنكس كه شما، و كساني را كه پيش از شما بودند آفريد.»
«كيف تكفرون بالله و كنتم أمواتًا فأحياكم» (بقره/28)
«چگونه به خدا كافر ميشويد؟ درحاليكه شما مردگان (و اجسام بيروحي) بوديد، و او شما را زنده كرد.»
«إنَّ الله هو الرَّزَّاق ذو القوَّةِ المتين» (ذاريات/58)
«خداوند روزيدهنده و صاحب قوت و قدرت است.»
از آنجاييكه قرآن،كتاب زندگي سالم و دور از اضطراب و فشارهاي رواني است،به فقرذاتي بشر تصريح نموده تا آدمي، زمانيكه گرفتار فقرمالي است، فقر و نياز او را غمگين ننموده و او را به خود مشغول نكرده و زمانيهم كه در رفاه مالي به سر ميبرد،خود را مالك حقيقي اموال به حساب نياورد، بلكه مالك حقيقي را به خدا بداند.
به خاطرهمين مهم، خداوند شناختدهي نموده و بشر را به واقعيت نيازمندي او رهنمون و به فقر مطلق او تصريح نموده و فرموده است:
«يا أيّها النّاس أنتم الفقراء إلي الله والله هو الغنيُّ الحميد» (فاطر/15)
«اي مردم! شما همگي، نيازمند به خداييد؛ تنها خداوند است كه بينياز و شايسته هرگونه حمد و ستايش است.»
آري،آدمي وقتي به حقيقت فقر ذاتي خويش پي ببرد و بدان باورداشته باشد،هم درهنگام احتياج و گرفتاري مالي سر تسليم در برابرآن فرو نميآورد، بلكه برفقرغلبه پيدا ميكند، و هم درصورت دارايي اموال باز خود را در برابرخدا فقير دانسته و اموال را از آنِ مالك حقيقي آن ميداند.
2. اموال؛وسيله آزمايش
خداوند سبحان،دركتاب زندگي،آياتي را بر رويكرد دوم متمركز ساخته است تا بشر با اين نوع رويكرد بتواند بر احتياج و نياز،فائق آيد و در پرتو عقيده به آزمايشي بودن اموال، فقر را تحمل نمايد تا از خطرات آن مصون بماند؛
«واعلمو أنَّما أموالكم و أولادُكُم فتنة» (انفال/28)
«و بدانيد اموال و اولاد شما، وسيله آزمايش است.»
«إنَّما أموالكم و أولادُكُم فتنة» (تغابن/15)
«اموال و فرزندان، فقط وسيله آزمايش هستند.»
در دو آيه فوق، اموال از ابزار آزمايش الهي معرفي شده است.
فتنه دراصل به معناي آزمايش است. كلمه فتنه، همان مفهوم امتحان و آزمايش را دارد، البته فتنه را از اينجهت فتنه گويند كه چيزي است كه انسان را به خود مشغول ميكند و امتحان بودنش به همين است. (مطهّري، آشنايي با قرآن، 182/4)
راغب اصفهاني براي واژه فتنه، معاني متعددي ذكر نموده كه ازجمله آنها،آزمون است. واژه فتنه مثل واژه بلاء است و هر دو واژه هم در سختي و هم در آسايش كه انسان از آن ناگزير است بكار ميرود، ولي معني فتنه و بلاء در شدّت و سختي آشكارتر و بكاربردنش بيشتر است. (راغب اصفهاني)
روشن است كه وقتي آدمي به سنّت الهي آزمايش اعتقاد داشته باشد و اموال و فقر را از ابزار اين سنت الهي بداند، اين عقيده توان تحمل فقر را در آدمي بوجود ميآورد و انسان را از ناملايمات و اثرات بد فقر نجات ميدهد. به همينخاطر، خالق هستي، بشر را به اين نوع نگاه رهنمون ساخته تا در پرتو اين نوع بينش و شناخت، خويش را از خطرات و رنج فقر مالي برهاند.
3.بهرههاي دنيا اندك و رزق نيكو نزد خدا
«و ويلٌ للكافرين من عذابٍ شديدٍ، الّذين يستحبّون الحياة الدُّنيا علي الآخرة» (ابراهيم/3-2)
«واي بر كافران از مجازات شديد(الهي)! همانها كه زندگي دنيا را برآخرت ترجيح ميدهند.»
خداوند درآيات متعددي به ناچيز بودن زندگي دنيا و ماندگاري زندگي اخروي تصريح نموده تا بشر با اين نوع مهارت شناختي،برفقرمالي فائق آيد. در دو آيه ذيل، به تفاوت فوق تصريح شده است:
«قُل متاع الدُّنيا قليلٌ و الآخرةُ خيرٌ لمن التَّقي» (نساء/77)
«بگو سرمايه زندگي دنيا ناچيز است، و سراي آخرت براي كسي كه پرهيزگارباشد بهتر است.» (و آيه38 توبه)
«و رزقٌ ربّك خيرٌ وأبقي» (طه/131)
«و روزي پروردگارت بهتر و پايدارتر است.»
دراين دو آيه،اندك بودن متاع دنيا و بهتر و پايدارتر بودن رزق آخرت بيان شده است.
آري،اميدواري به رزق پايدار و بهتر،درقبال بهره اندك و فاني دنيوي توان غلبه بر پديده فقر مالي را در آدمي تقويت مينمايد و او را از هرگونه غم و اندوه و خيره شدن به اموالي كه در دست ديگران است، رها ميسازد.
همچنين،خداوند در آياتي پيامبراسلام را مورد خطاب قرار داده كه اموال ديگران تو را به اعجاب واندارد.
«فلا تعجبك أموالهم ولا أولادهم إنَّما يريد الله ليعذّبهم بها في الحياة الدُّنيا و تزهق أنفسهم وهم كافرون» (توبه/55)
«و (فزوني) اموال و اولاد آنها، تو را در شگفتي فرو نبرد، خدا ميخواهد آنان را به وسيله آن، در زندگي دنيا عذاب كند و جانشان برآيد درحاليكه كافرند.»
«اعجاب مفهومي عميقتر از اين دارد كه انسان فقط از چيزي خوشش بيايد. هرگاه چيزي انسان را تحت تأثير قرار دهد و او را منفعل كند،ميگوييم او را به اعجاب واداشته است.» (مصباح يزدي،/43)
و در تعبيري صريحتر فرمود:
«ولا تمدَّنَّ عينيك إلي ما متَّعنا به أزواجاً منهم زهرة الحياة الدُّنيا لنفتنهم فيه و رزق ربّك خيرٌ و أبقي» (طه/131)
«و هرگزچشمان خود را به نعمتهاي مادي،كه بر گروههايي از آنان دادهايم ميفكن،اينها شكوفههاي زندگي دنياست تا آنان را درآن بيازماييم و روزي پروردگارت بهتر و پايدارتر است.»
«البته بايد توجه داشت كه اينگونه خطابهاي قرآني در ظاهر به شخص پيامبر«ص» است، اما همانگونه كه از ائمه اطهار«ع» روايت شده،اينها از باب (اياك اعني و اسمعي ياجاره) و به قول خودمان (به در ميگويد كه ديوار بشنود) است.» (همان،/40)
4. رزّاقيت خدا
«و ما من دابَّةٍ في الأرض إلا علي الله رزقها» (هود/6)
«هيچ جنبندهاي درزمين نيست مگر اينكه روزي او بر خداست.»
«و كأيِّن من دابَّةٍ لا تحمل رزقها الله يرزقها و إيّاكم و هو السَّميع العليم» (عنكبوت/60)
«چه بسا جنبندهاي كه قدرت حمل روزي خود را ندارد، خداوند او و شما را روزي ميدهد،و او شنوا و داناست.»
«و جعلنا لكم فيها معايش و من لستم له برازقين» (حجر/20)
«و براي شما،انواع وسايل زندگي در آن قرار داديم، و همچنين براي كساني كه شما نميتوانيد به آنها روزي دهيد.»
5. اميد به گشايش
اينكه انسان بپندارد كه سختيها و به خصوص مشكلات مالي پايدارهستند،خود اين پندار مضاعفكننده سختيهاست، به علاوه آنكه توان تحمل را از انسان ميربايد.
كتاب زندگي در آياتي آدمي را به پايانپذيري سختيها رهنمون ساخته تا آدمي در پرتو اميد به گشايش،تحمل ناخوشايندهاي زندگي را درخود فراهم آورد؛
«فإنَّ مع العسريسرًا، إنَّ مع العسر يسرا» (انشراح/6-5)
«به يقين،با (هر) سختي آساني است. (آري) مسلماً با (هر) سختي آساني است.»
«قرآن نميفرمايد كه بعد از سختي،آساني است. تعبير قرآن اين است كه با سختي،آساني است. يعني آساني در شكم سختي و همراه آن است.» (مطهري،مجموعه آثار، 175/1)
و همچنين فرمود: «سيجعل الله بعد عسرٍ يسرا» (طلاق/7)
«خداوند بعد ازسختي،آساني قرار ميدهد.»
توجه به موقتي بودن سختيها و گشايش آينده،توان انسان را افزايش ميدهد و از شدّت فشار رواني ميكاهد و آن را تحملپذيرميسازد. به همينجهت، معصومين عليهمالسّلام، با توجهدهي به همين اصل،افراد گرفتار را آرام ميساختند.
عن محمدبن عجلان قال: «كنت عند ابي عبدالله«ع» فشكا إليه رجل الحاجة. فقال: اصبر فإن الله سيجعل لك فرجاً» (مجلسي، 219/68)
محمدبن عجلان گويد: نزد امامصادق«ع» بودم كه كسي از نيازمندي خود به حضرت شكايت كرد. حضرت در پاسخ فرمود:بردبار باش كه به زودي،خداوند فرج تو را خواهد رساند.
علي«ع» فرمود: «عند تناهي الشِّدة تكون الفرجةُ و عند تضايق حلق البلاء يكون الرَّخاء». (نهجالبلاغه،/حكمت351)
«چون سختيها به نهايت رسيد،گشايش پديد آيد. و آنهنگام كه حلقههاي بلا تنگ گردد، آسايش فرا رسد.»
6. ترك مقايسه صعودي اموال
قرآن،گزارش ميدهد قارون اموال فراوان و زندگي اشرافي و خيرهكنندهاي داشت و انسانهاي طالب دنيا به مقايسه صعودي و چشم دوختن به آن روي آوردند؛«و آتيناه من الكنوز ما إنَّ مفاتحه لتنوء بالعصبة أولي القوَّة» (قصص/76)
«ما آنقدر ازگنجها به او داده بوديم كه حمل كليدهاي آن براي يك گروه زورمند مشكل بود!»
«قال الَّذين يريدون الحياة الدُّنيا يا ليت لنا مثل ما أوتي قارون إنَّه لذو حظٍّ عظيم» (قصص/79)
«آنها كه خواهان زندگي دنيا بودند گفتند: اي كاش همانند آنچه به قارون داده شده است ما نيز داشتيم! به راستي كه او بهره عظيمي دارد!»
عامل مهمي كه ميتواند فقر مالي فردي را بر آدمي قابل تحمل سازد،ترك مقايسه صعودي و چشم نيندوختن به اموال ديگران است.به خاطرهمين مهم،خداوند پيامبراسلام را مورد خطاب قرارداده و از چشم دوختن به مال ديگران نهي كرده است؛
«فلا تعجبك أموالهم ولا أولادهم» (توبه/55)
«مبادا اموال و فرزندانشان مايه شگفتي تو گردد.»
«ولا تمدَّنَّ عينيك إلي ما متَّعنا به أزواجًا منهم زهرة الحياة الدُّنيا» (طه/131)
«و هرگز چشمان خود را به نعمتهاي مادي،كه به گروههايي از آنان دادهايم،ميفكن، اينها شكوفههاي زندگي دنياست.»
رابطه ترك مقايسه صعودي و تحمل فقر مالي فردي
«قل متاع الدُّنيا قليلٌ والآخرة خيرٌ لمن اتَّقي» (نساء/77)
«به آنها بگو:سرمايه زندگي دنيا ناچيز است؛و سراي آخرت، براي كسي كه پرهيزگارباشد، بهتر است.»
«و قال الَّذين أوتوا العلم ويلكم ثوابُ الله خيرٌ لمن آمن و عمل صالحا ولا يلقَّاها إلا الصَّابرون» (قصص/80)
«اما كساني كه علم و دانش به آنها داده شده بود گفتند: واي بر شما!ثواب الهي براي كساني كه ايمان آوردهاند و عمل صالح انجام ميدهند بهتراست. اما جز صابران آن را دريافت نميكنند.»
براساس همين نوع بينش توحيدي،فقر مالي آنها را آزار نداده، بلكه با چنين بينشي توان تحمل فقر در آنها افزايش مييابد، درحاليكه در مقايسه صعودي اولاً مقايسهكننده گرفتار ندامت ميشود كه خود عاملي بر افزايش نگراني است؛
«و أصبح الَّذين تمنَّوا مكانه بالأمس يقولون و يكأنَّ الله يبسط الرِّزق لمن يشاء من عباده و يقدر لولا أن منَّ الله علينا لخسف بنا» (قصص/82)
«و آنها كه ديروز آرزو ميكردند به جاي او باشند گفتند: واي برما! گويي خدا روزي را بر هركسي از بندگانش بخواهد گسترش ميدهد يا تنگ ميگيرد. اگر خدا به ما منت ننهاده بود ما را نيزبه قعر زمين فرو ميبرد.»
ثانياً به دنبال مقايسه صعودي و چشم دوختن به اموال ديگران، حزن و اندوه است كه مثل ندامت خود عامل افزايش نگراني است؛
«لا تمدَّنَّ عينيك إلي ما متَّعنا به إزواجٌا منهم ولا تحزن عليهم» (حجر/88)
«هرگز چشم خود را به نعمتهاي (مادي) كه به گروههايي از آنها داديم،ميفكن،و به خاطر آنچه آنها دارند،غمگين مباش.»
آيه،بيانگراين مطلب است كه اگر چشم به اموال ديگران بدوزي، دچارحزن و اندوه ميشوي.
ثالثاً يكي ديگراز پيامدهاي مقايسه صعودي، حسرت است. كسي كه مقايسه صعودي ميكند، فهرست زيادي از نداشتهها را براي خود تهيه ميكند و هميشه افسوس نداشتن آنها را ميخورد و روشن است كه افسوس، عاملي برافزايش نگراني از فقرمالي است.
درروايت آمده است كسي كه چنين باشد، مثل كسي است كه ميخواهد جان بدهد؛
«إنّ جبرئيل هبط إلي رسولالله«ص» فقال: إنَّ الله عزوجلّ يقرأ عليك السّلام و يقول لك:اقرأ بسمالله الرّحمنالرّحيم ولا تمدَّنَّ عينيك إلي ما متَّعنا به أزواجا منهم»
فأمرالنبيَّ«ص» منادياً ينادي: من لم يتأدَّب بأدب الله تقطَّعت نفسه علي الدنيا حسراتٍ.» (مجلسي، 348/71)
«روزي جبرئيل بر پيامبراسلام نازل شد و گفت: اي پيامبر خدا،خداوند به تو سلام ميرساند و ميگويد بخوان به نام خداوند بخشنده بخشايشگر،هرگز چشمان خود را به نعمتهاي مادي كه به گروههايي از كافران دادهايم، ميفكن.
پس ازنزول اين آيه شريفه،پيامبرخدا به كسي امر كردند اين پيام را به گوش مردم برساند كه هركس با ادب الهي تربيت نشود،از حسرت به دنيا جانش به شماره ميافتد.»
رابعاً مقايسه صعودي منجر به حسادت ميگردد و روشن است كه حسادت هم عامل افزايش نگراني است.
«أم يحسدون النَّاس علي ما آتَاهم الله من فضله» (نساء/54)
«يا اينكه نسبت به مردم،بر آنچه خدا از فضلش به آنان بخشيده،حسد ميورزند؟»
قال رسولالله«ص»: «قال الله عزوجل لموسي بن عمران: يابن عمران لاتحسدون النّاس علي ما آتيتهم من فضلي، و لا تمدّن عينيك إلي ذلك و لا تتبعه نفسك فإن الحاسد ساخطٌ لنعمي صادٌّ لقسمِيَ الّذي قسّمت بين عبادي». (حرعاملي، 293/11)
«اي پسرعمران! نسبت به آنچه از فضلم به مردم دادهام، حسادت نورز و چشمهايت را به آن مدوز و نفست را در پي آن روان مساز كه شخص حسود،دشمن نعمت من و سدكننده روزياي است كه من ميان بندگانم تقسيم ميكنم.»
باتوجه به پيامدهاي مقايسه صعودي،راز ترك مقايسه آشكار ميشود كه عبارت است از اينكه شخص مقايسه كننده گرفتار ندامت،حزن و اندوه،حسرت و حسادت ميگردد.
شخص مؤمن براساس آموزههاي ديني از مقايسه صعودي اجتناب نموده و به خاطر اجتناب از آن،گرفتار فشارهاي رواني پيامدهاي مقايسه صعودي نخواهد شد، بلكه براساس آموزههاي ديني رو به مقايسه نزولي آورده و از همين شگرد،تحمل فقر مالي را درخويش افزايش ميدهد.
در روايات معصومين«ع» به مقايسه نزولي دعوت شده است.
ابوذرگويد: پيامبراسلام مرا به هفت چيز سفارش فرموده است:
«اوصاني رسولالله«ص» بسبعٍ: ان أنظر إلي من هو دوني، و لا أنظرإلي من هو فوقي.» (شيخ صدوق، 345/2)
«پيامبرخدا«ص»، مرا به هفت چيز سفارش فرمود: اينكه به كسي كه پائينتر از من است نگاه كنم و به كسي كه بالاتر از من است ننگرم.»
امامصادق«ع» به حمرانبن اعين ميفرمايد:
«يا حمران! أنظر إلي من هو دونك في المقدرة و لاتنظر إلي من هو فوقك في المقدرة» (حرّاني،/652)
«اي حمران! به كسي كه در زندگي از تو پائينتر است نگاه كن. به كسي كه در زندگي از تو بالاتر است ننگر.»
از همينروي گفته ميشود كه ترك مقايسه صعودي و انجام مقايسه نزولي يكي ديگر از مهارتهاي شناختي است كه توان تحمل فقرمالي را در آدمي افزايش ميدهد.
مفهوم رزق
«عن علي«ع»: عياله الخلائق، ضمن أرزاقهم، و قدّر أقواتهم» (محمدي ريشهري/234)
«علي«ع» فرمود: مردم،نانخورهاي خدايند، خداوند روزي آنها را ضمانت و خوراكشان را مقدر فرموده است.»
عدهاي خيال ميكنند كه رزق فقط در پرتو تلاش و كوشش به دست ميآيد،غافل از آنكه عامل ديگري كه عبارت از اراده خدا باشد،در روزيدهي انسان دخالت دارد. دليل بر ادعاي مذكور، آياتي است كه قبض و بسط روزي را به دست خدا ميداند.
«والله فضَّلَ بعضكم علي بعضٍ في الرّزق» (نحل/71)
«خداوند،بعضي از شما را بر بعضي ديگر ازنظر روزي برتري داد.»
«الله يبسط الرِّزق لمن يشاء و يقدر» (رعد/26)
«خدا روزي را بر هركسي بخواهد (و شايسته بداند) وسيع و براي هركسي بخواهد (و مصلحت بداند) تنگ قرار دهد.»
«إنَّ ربَّك يبسط الرِّزق لمن يشاء و يقدر إنَّه كان بعباده خبيرا بصيراً» (اسراء/30)
«به يقين پروردگارت روزي را براي هركسي بخواهد، گشاده يا تنگ ميدارد،او نسبت به بندگانش آگاه و بيناست.»
آيات قصص/82،عنكبوت/62، سبأ/39-36، روم/37، زمر/52 و شوري/12 نيز بر اين مطلب دلالت دارد.
ازعوامل دخيل در روزي انسانها،اراده و مشيت خداست. آري،اگرانسان باورداشته باشد كه علاوه بر كار و تلاش، اراده خداوند در روزيدهي انسانها سهم غيرقابل انكار دارد، و خصوصاً آنكه بداند خداوند به احوال بندگان آگاه است و اوست كه مصلحت فقر و غناي انسانها را ميداند،با اين عامل شناختي ميتواند فقر را تحمل نموده تا فقر و نياز، خللي در ايمان و نوع نگرش او بر زندگي سالم و آرام وارد نكند.
ب) مهارتهاي رفتاري
1.كار و تلاش
«و أن ليس للإنسان إلا ما سعي» (نجم/39)
به همينخاطر،خداوند در سوره جمعه به طور صريح و آشكار، دعوت به تلاش و كوشش براي طلب روزي نموده و فرموده است:
«فإذا قضيت الصَّلاة فانتشروا في الأرض وابتغو من فضل الله» (جمعه/10)
«و هنگاميكه نماز (جمعه) پايان گرفت (شما آزاديد) در زمين پراكنده شويد و از فضل خدا بطلبيد.»
با نگاه به آيات كريمه،درمييابيم كه قرآن هرگز ما را به چشمپوشي از مواهب الهي دعوت نكرده و فقر را يك ارزش و نعمت به حساب نياورده است،بلكه دعوت به بهرهبرداري از مواهب الهي و زينتها نموده است.
درخطابي به پيامبراسلام«ص» فرمود:
«قل من حرَّم زينة الله الَّتي أخرج لعباده والطَّيِّبات من الرّزق قل هي للّذين آمنوا في الحياة الدُّنيا» (اعراف/32)
«بگو:چه كسي زينتهاي الهي را كه براي بندگان خود آفريده، و روزيهاي پاكيزه را حرام كرده است! بگو: اينها در زندگي دنيا براي كساني است كه ايمان آوردهاند.»
به خاطر همين مهم كه اموال و امكانات مادي نقش غيرقابل انكاري براي يك زندگي سالم و آرام دارد، حضرت سليمان از خداوند تقاضاي ملك و سلطنت بزرگ ميكند.
«قال ربّ اغفرلي وهب لي ملكاً لا ينبغي لأحدٍ من بعدي» (ص/35)
«گفت پروردگارا! مرا ببخش و حكومتي به من عطا كن كه بعد از من سزاوار هيچكس نباشد، كه تو بسياربخشندهاي.»
راز دعوت قرآن به تلاش و كوشش،براي اين است كه انسان با تلاش و كوشش بر فقر و نياز مالي چيره گردد و با تلاش و كوشش،هم به امكانات وسيع مادي برسد و هم هويت انساني خويش را در برابر بيگانه و اجنبي حفظ كند،چه آنكه آدمي وقتي فقير و محتاج باشد،ناگزير است دست نيازخويش را پيش بيگانه دراز كند و روشن است كه اين نوع رفتار، درواقع وارد شدن لطمه به هويت انساني شخص مؤمن است.
درروايات هم بر غلبه نمودن بر فقرمالي به وسيله تلاش و كوشش دعوت و تشويق شده است كه دو نمونه از آن روايات عبارت است از:
امامصادق«ع» فرمود:
«لا تكسلوا في طلب معايشكم فإن آبائنا كانو يركضون فيها و يطلبونها.» (حرعاملي، 38/12)
«در تحصيل روزي تنبلي نكنيد؛ زيرا پدران ما در اين راه ميدويدند و آن را طلب ميكردند.»
«عن أبي عبدالله«ع» قال: إشتدَّت حال رجلٍ من اصحاب النبي«ص» فقالت له امرأته: لو اتيت رسولالله«ص» فسألته فجاء إلي النبي«ص» فلمّا رآه النبي«ص» قال: من سألنا أعطيناه و من استغني أغناه الله، فقال الرّجل: ما يعني غيري فرجع إلي ارأته فأعلما، فقال: إنّ رسولالله«ص» بشرا فأعلمه فأتاه فلمّا رآه رسولالله«ص» فقال: من سألنا أعطيناه و من استغني أغناه الله، حتي فعل الرَّجل ذلك ثلاثاً ثم ذهب الرَّجل فاستعار معولاً ثمَّ أتي الجبل،فصعده فقطع حطبا ثمَّ جاء به خباعه بنصف مُدٍّ من دقيقٍ فرجع به فأكله به ثمَّ ذهب من الغد، فجاء بأكثر من ذلك خباعه،فلم يزل يعمل و يجمع حتّي
اشتري معولاً ثمّ جمع حتي اشتري بكرين و غلاماً ثمّ جمع حتي اشتري بكرين و غلاماً ثم أثري حتّي أيسرفجاء الي النبي«ص» فأعلمه كيف جاء يسأله و كيف سمع النَّبي«ص» فقال النبي«ص» قلت لك: من سألنا اعطيناه و من استغني أغنا الله.» (كليني، 208/3)
امامصادق«ع» فرمود: «مردي از اصحاب پيامبر«ص» حال زندگيش سخت شد،همسرش گفت: كاش خدمت پيامبر«ص» ميرفتي و از او چيزي ميخواستي، مرد خدمت پيامبر«ص» آمد و چون حضرت او را ديد فرمود: هركه از ما سؤال كند به او عطا كنيم و هركه بينيازي جويد خدايش بينياز كند. مرد با خود گفت: مقصودش جز من نيست. پس به سوي همسرش آمد و به او خبر داد. زن گفت رسولخدا«ص» هم بشراست (و ازحال تو خبرندارد)، او را آگاه ساز،مرد خدمت پيامبر آمد و چون حضرت او را ديد فرمود: هركه از ما سؤال كند به او عطا كنيم و هركه بينيازي جويد، خدايش بينياز كند،و تا سه بار آن مرد چنين كرد.
سپس رفت و كلنگي عاريه كرد و به جانب كوهستان روانه شد. بالاي كوه رفت و قدري هيزم بريد و بياورد و به نيم چارك آرد فروخت و آن را به خانه برد و بخورد،فردا هم رفت و هيزم بيشتري آورد و فروخت و همواره كار ميكرد و اندوخته مينمود تا خودش كلنگي خريد،بازهم اندوخته كرد تا دو شتر و غلامي خريد و ثروتمند و بينياز گشت. آنگاه خدمت پيامبر«ص» آمد و گزارش داد كه چگونه براي سؤال آمد و چه از پيامبر«ص» شنيد.
پيامبر«ص» فرمود: «من كه به تو گفتم هركه از ما سؤال كند به او عطا كنيم،و هركه بينيازي جويد،خدايش بينياز كند.»
در اين روايت،به وضوح كار و تلاش به عنوان غلبه بر فقر و نياز مالي ذكرشده است. مهارت رفتاري كه مرد فقيررا بر نياز احتياج چيره كرد،كار و تلاش بوده است.
پاسخ به يك سؤال
«در پاسخ اين سؤال بايد به دو نكته توجه داشت:
1.دقت در منابع اسلامي،نشان ميدهد كه آيات و يا رواياتي كه درنظر سطحي و ابتدايي-چه دراين بحث،چه در بحثهاي ديگر-متضاد به نظر ميرسد، هركدام به يكي از ابعاد مسئلهاي كه داراي بعدهاي مختلفي است نظر دارند كه غفلت از اين ابعاد،موجب توهم تناقضي شده است.
آنجا كه مردم با ولع و حرص هرچه شديدتر به دنبال دنيا و زرق و برق جهان ماده ميروند و براي نيل به آن از هيچ جنايتي فروگذار نميكنند،دستورات مؤكّد و پشت سرهم وارد ميشود و آنها را به ناپايداري دنيا و بيارزش بودن مال و جاه توجه ميدهد. و آنجا كه گروهي به بهانه زهد، دست از كار و تلاش و كوشش ميكشند،اهميت كار و كوشش به آنها گوشزد ميشود. درحقيقت،برنامه رهبران راستين نيز بايد چنين باشد كه جلو افراط و تفريط ها را به طرز شايستهاي بگيرند.
آيات و رواياتي كه تأكيد ميكند روزي دست خداست و سهم و بهره هركسي را خدا تعيين كرده،درحقيقت براي پايان دادن به حرص و ولع و دنياپرستي و فعاليت بيقيد و شرط و بيحد و مرز براي كسب درآمد بيشتر است،نه اينكه هدف آن خاموش كردن شعلههاي گرم و داغ نشاط كار و كوشش براي زندگي آبرومندانه و مستقل و خودكفاست.
2.ازنظرجهانبيني توحيدي همه چيز به خدا منتهي ميشود يك خداپرست موحد راستين چيزي را از ناحيه خود نميبيند و ميگويد:
«يبدك الخيرإنَّك علي كلّ شيءٍ قدير» (آلعمران/26)
«كليد همه خوبيها و نيكيها به دست توست و تو بر هر چيزي قادر و توانايي.»
و به اين ترتيب او بايد در هرمورد توجه به اين حقيقت داشته باشد كه حتي فرآوردههاي سعي و كوشش و فكر و خلاقيت او نيز اگر درست بنگرد، ازطرف خداست، و اگر يك لحظه نظر لطفش برگرفته شود،همه اينها خاموش ميگردد. ولي آنچه مسلّم است،اساس و پايه كسب روزي، تلاش و فعاليت صحيح و مثبت و سازنده و دوراز هرگونه افراط و تفريط است. و اما روزيهايي كه بدون تلاش به انسان ميرسد، جنبه فرعي دارد نه اساسي، و شايد به همين دليل حضرت علي«ع» دركلمات قصارش،در درجه اول، روزيهايي را ذكر ميكند كه انسان به دنبال آن ميرود،سپس آنها كه به دنبال انسان ميآيد؛«يا بنيآدم: الرزقُ رزقان رزقٌ تطلبه و رزقٌ يطلبك. (نهجالبلاغه، حكمت379)
اي فرزند آدم!روزي دو گونه است: يكي آن روزي كه تو به دنبال آن ميروي،و ديگر آن روزي كه او به دنبال تو ميآيد.» (مكارم شيرازي، 320/11-319)
2. انفاق
مطابق آيات كريمه كسي كه انفاق ميكند عوضش را از خدا دريافت ميكند و بلكه فزونتر از آنچه كه در راه خدا داده است پس ميگيرد؛«و ما أنفقتم من شيءٍ فهو يخله و هو خيرُ الرَّازقين» (سبأ/39)
«و هرچيزي را (در راه خدا) انفاق كنيد، عوض آن را ميدهد، و او بهترين روزيدهندگان است.»
و همچنين فرمود: «والله يعدكم مغفرةً منه و فضلا والله واسعٌ عليم» (بقره/268)
«خداوند وعده آمرزش و فزوني به شما ميدهد و خداوند با قدرت وسيعش، به هرچيز داناست.»
درتفسيرمجمعالبيان از امامصادق«ع» نقل شده است كه هنگام انفاق دوچيز ازطرف خداست و دوچيز از ناحيه شيطان است.آنچه از جانب خداست، يكي آمرزش گناهان و ديگري وسعت و فزوني اموال است، و آنچه ازطرف شيطان است يكي وعده فقرو تهيدستي و ديگر امر به فحشاء است. بنابراين، منظور از مغفرت، آمرزش گناهان است و منظور از فضل همانطور كه از ابنعباس نقل شده است،زياد شدن سرمايهها درپرتو انفاق است. (مكارم شيرازي، 2/252)
به خاطر كاركرد انفاق،حضرتعلي«ع» فرمود: «إذا املقتم فتاجروا الله بالصَّدقة». (نهجالبلاغه،/ حكمت258)
«هرگاه تهيدست شديد،با صدقه دادن با خدا تجارت كنيد.»
و همچنين فرمود: «استزلوا الرّزق بالصَّدقةِ». (همان،/حكمت137)
«روزي را با صدقه دادن فرود آوريد.»
آري،انفاق يكي از مهارتهاي رفتاري است كه توان تحمل آدمي را درفقرمالي افزايش ميدهد تا در برابر آثار طبيعي و عادي فقرسر تسليم فرود نياورد،چه آنكه در انفاق في سبيلالله،اميد بخشي به افزايش نعمت نسبت به آنچه كه داده است ميباشد و همين اميدواري توان تحمل آدمي را در برابر فقرمالي تقويت ميكند،علاوه آنكه انفاق به مستحق،خود توجه به وضع افرادي است كه ضعف مالي دارند و روشن است چنين توجهي در توان تحمل فقرمالي تأثير غيرقابل انكار دارد، چه آنكه انفاقكننده به وضوح درمييابد فقط او نيست كه با فقر مالي روبروست،بلكه ديگران هم با اين مشكل (پديده فقرمالي) دست و پنجه نرم ميكنند.
منبع:نشريه پژوهشهاي قرآني،شماره 57.