آثار علامه شهید حاج سید مصطفی خمینی (ره)

علامه شهید حاج آقا سید مصطفی خمینی (رحمت اللّه علیه) از نوابغ و برجستگان حوزه‌‏های علمیه بود كه در راه علم و عمل به مدارج عالی نائل شد. وی از طرف پدر وارث نبوغ ذاتی حضرت امام و نورانیت و فرهیختگی نمونه ایشان بود
دوشنبه، 24 اسفند 1388
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حجت اله مومنی
موارد بیشتر برای شما
آثار علامه شهید حاج سید مصطفی خمینی (ره)
آثار علامه شهيد حاج سيد مصطفي خميني (ره)
 
 

 
علامه شهید حاج آقا سید مصطفی خمینی (رحمت اللّه علیه) از نوابغ و برجستگان حوزه‏‌های علمیه بود كه در راه علم و عمل به مدارج عالی نائل شد. وی از طرف پدر وارث نبوغ ذاتی حضرت امام ( رحمت الله علیه) و نورانیت و فرهیختگی نمونه ایشان بود، و از جانب مادر به خاندان علم و عمل"ثقفی" ارتباط داشت.
جد مادری ایشان آیت‏ اللّه " آقا میرزا محمد ثقفی" صاحب تفسیر "روان جاوید" و "حاشیه بر درر الفوائد" (نوشته آیت‏‌اللّه حاج شیخ عبدالكریم حائری) بوده، و جد اعلای ایشان آقای میرزا "ابوالفضل تهرانی" صاحب كتاب "شفأ الصدور در شرح زیارت عاشورا" فرزند آقای میرزا"ابوالقاسم كلانتر" صاحب تقریرات شیخ اعظم انصاری (رحمت اللّه علیه)"مطارح الانظار "می‏باشد.
نبوغ ذاتی علامه شهید به ضمیمه پشتكار زیاد ایشان در تحصیل، موجب رشد ناگهانی وی در حوزه‏ها گردید؛ چنانچه در مدت كوتاهی همه فضلا و علمای حوزه علمیه قم، ایشان را فردی قابل و از امیدهای حوزه می‏دانستند.
علامه شهید با آنكه در سال 1343 ـ كه پس از تبعید حضرت امام (رحمت الله علیه) به تركیه از سوی رژیم شاه دستگیر وسپس تبعید گردید ـ، بیش از 34 سال نداشت؛ ولی چنانچه از گزارشهای ایشان بدست می‏آید، در همین مدت كوتاه نیز به تالیف چندین كتاب موفق گشته است.
كتب علامه شهید در قم:
1ـ كتاب « الاجاره »:
كه به طور مبسوط در دو دفتر به رشته تحریر درآمده است.
2ـ كتاب « القواعد الحكمیّه »:
این كتاب درباره قواعد كلی فلسفی است كه ظاهراً مفصل و بزرگ بوده، و بهمین دلیل در بسیاری از نوشته‏های شهید، نامی از این كتاب برده شده، مطالب گوناگون فلسفی به این كتاب ارجاع شده است.
3ـ كتاب« القواعد الفقهیه »:
ظاهراً علامه شهید تعدادی از قواعد فقهیه را بطور جداگانه مورد بحث و دقت نظر قرار داده‏اند، و در نوشته‏های خود به وجود چنین یادداشتهایی اشاره می‏كنند كه از آن جمله قاعده ی "لاضرر" و"لاتعاد" را می‏توان شمرد.
4ـ « حاشیه بر الاسفار الاربعه »:
نویسنده این حواشی درسهای اسفار خویش را در نزد اساتید بزرگ فن زمان خود تحصیل كرده است.
ایشان قسمتی از اسفار را در نزد آیت‏‌اللّه آقای "سید ابوالحسن رفیعی قزوینی" آموخته است، استادی كه امام راحل(ره) در جوانی بین سالهای 1304 ـ 1308هـ.ش در محضر ایشان، به تحصیل شرح منظومه اشتغال داشته‏اند و ایشان را در تبیین مطالب آن كتاب با توصیف "نهایت خوبی" ستوده‏اند.
شهید قسمت دیگری از اسفار را نزد علامه اكبر، فیلسوف عصر، عارف واصل، حضرت امام راحل ـ حشره‏اللّه مع النبی الاكرم‏ـ آموخته‏اند و در ضمن تحصیل، متن كتاب را تصحیح، و بر حواشی آن نكات تحقیقی و نظرات خویش را تحریر كرده‏اند.
5 ـ حاشیه بر" المبدا والمعاد" نوشته صدرالمتالهین:
این حواشی علاوه بر آنكه چندان زیاد نیست، متاسفانه در هنگام تجدید صحافی قسمت اعظم آن از بین رفته و غیرقابل استفاده شده است.
6ـ رساله‏ای در بحث قضای صلوات.
7ـ رساله‏ای در بحث"الخلل فی الصلاة":
این رساله در قم نوشته شده و در دسترس نمی‏باشد، البته رساله دیگری نیز به همین نام در نجف اشرف نوشته شده است كه در ادامه این مقاله درباره آن توضیحاتی داده خواهد شد.
8ـ الفوائد الرجالیه :
این كتاب در مورد بعضی بحثهای رجالی نوشته شده است كه نویسنده در كتب خود به آن مباحث ارجاع می‏دهد.
بدیهی است تعیین مباحث و فهارس احتمالی كتب مفقوده شهید، نیازمند فحصی كامل در دیگر آثار اوست كه امید است چنین كوششی از سوی طلاب علاقه‏مند صورت پذیرد.

كتب علامه شهید پس از تبعید

در سال 1343، پس از دستگیری و تبعید حضرت امام ( رحمت الله علیه ) به تركیه، هماهنگی و هدایت نهضت عظیم اسلامی برعهده فرزند جوان آن حضرت قرار گرفت، و حاج آقا مصطفی(ره) در این مهم آنچنان كفایتی از خود نشان داد كه دستگاه حاكمه وجود ایشان و آزادی عمل وی را منافی اهداف خود تشخیص داده، پس از زندانی كردن ایشان، وی را نزد حضرت امام ( رحمت الله علیه ) تبعید كرد.
حاج آقا مصطفی(ره) در تبعیدگاه بیگانگان فرصت را مغتنم شمرده به كسب فیض از محضر مراد و استاد خویش پرداخت. چنانكه از آن شهید نقل شده است بحثهای علمی پدر و فرزند آنچنان گرم بوده است كه گاهی ماموران امنیتی تركیه به گمان آنكه میان ایشان جر و بحث رخ داده است به اتاقشان سركشی می‏كرده‏اند.
در فرصت نه چندان بلند تبعید در تركیه، حضرت امام( رحمت الله علیه ) به نگارش كتاب كم‏نظیر"تحریر الوسیلة" اشتغال داشته‏اند در حالی‏كه از میان كتب فقهی، فقط دو كتاب"وسیلة النجاة" و"العروة الوثقی" در اختیار ایشان بوده است، و از میان كتب روائی فقط یك دوره كتاب شریف"وسائل الشیعة" را بهمراه داشته‏اند.
این نكته مهم تاریخی كه نشان دهنده تبحر حضرت امام ( رحمت الله علیه ) بر مسائل فقهی است، از ابتدای رساله "الواجبات فی الصلوة" نوشته آیة اللّه شهید در تركیه بدست می‏آید.
كتاب "تحریر الوسیلة"مشتمل بر یك دوره كامل مسائل فقهی است كه نه در عروة الوثقی و نه در وسیلة النجاة، اثری از بعضی ابواب آن نمی‏توان یافت.
حضرت امام( رحمت الله علیه ) در مقدمه كتاب"تحریر الوسیلة" اگرچه به یك نكته اشاره فرموده‏اند كه تحریر الوسیلة همان حاشیه‏های ایشان بر وسیلة النجاة است، كه در متن جداگانه‏ای درج گردیده است؛ ولی بر هر بیننده‏ای براحتی آشكار می‏شود كه بسیاری از مباحث مهم فقهی كه در"تحریر الوسیلة" ذكر شده است، در هیچكدام از دو كتاب فقهی در دسترس امام نبوده است، و با همه این احوال حضرت امام ( رحمت الله علیه ) كتاب خویش را با ذكر فروعات متعدد به رشته تحریر درآورده است.
علامه شهید در دوران اقامت در تركیه دو رساله از خود برجای گذاشته است:
9ـ الواجبات فی الصلاة:
ایشان در این رساله، متعرض اقوال گوناگون و احتمالات زیادی شده‏اند كه اكثر آنها را از ذهن و حافظه خویش استفاده می‏كرده‏اند.
علامه شهید در ضمن نگارش این كتاب بعضی نكات تاریخی از جمله رسیدن نمایندگان دستگاه شاه به محضر امام و اعلام اخراج ایشان از تركیه را متذكر شده‏اند.
10ـ الفوائد والعوائد:
این رساله یادداشتهای پراكنده درباره مسائل مختلف اصول، فقه، كلام و عرفان است و در جملاتی مغلق و كوتاه نظریه‏ای در آن مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.
برای مثال ایشان بحث استصحاب كلی و اقسام آن را در این كتاب طرح كرده و درباره عدم امكان جریان چنین استصحابی به استدلال می‏پردازند.
در فایده دیگری درباره معاد جسمانی بحث كرده است. در فائده‏ای درباره دعا، و در دیگری درباره عقاب و ثواب سخن به‏میان آمده ا ست.
یكی از این فوائد دارای موضوع جالبی است كه بطور معمول در كتب اصول متذكر آن نشده‏اند، و آن تاثیر زمان و مكان در تغییر حجت و ادله است. علامه شهید در این باره می‏فرماید : پس از گذشت دوران طولانی در علوم مختلف و آشكار شدن این نكته كه چه بسیار خطاهایی در علوم و فنون رخ می‏دهد، دیگر نمی‏توان تحقیقات علوم را به تنهایی و بدون مشاوره دیگر متخصصین انجام داد و اگر كسی بدون مراجعه به نظرات دیگران و مشورت با ایشان نظری را ابراز كند، این نظریه در دیدگاه عقلا حجیت ندارد.
در نتیجه این بیان تشتت آرا به حداقل رسیده، و وضع علمی و رشد حوزه‏ها به كمال می‏رسد.
تاریخ نگارش این رساله در ذیل همین فائده"روز شنبه 22 جمادی الاولی" ذكر شده است.

كتب علامه شهید در نجف اشرف

پس از اخراج حضرت امام ( رحمت الله علیه ) و فرزند ایشان از تركیه، و حركت ایشان به‏سوی نجف اشرف، فعالیتهای سیاسی شهید عزیز در جنبه‏های گوناگون آغاز گردید.
از یك سو، حضور امام ( رحمت الله علیه ) در عراق و مهد حوزه‏های علمیه هزار ساله شیعه، حساسیتهایی را برمی‏انگیخت كه گروهی از ناآگاهان سعی داشتند تا امام را در میان علمای نجف منزوی كنند، و ایشان را به‏صورت فردی معرفی كنند كه درصدد به‏دست آوردن مرجعیت است.
از سوی دیگر، ارتباطات حضرت امام( رحمت الله علیه ) در نجف با ایران و سایر كشورهای اسلامی و غیراسلامی بیشتر بود، و لازم بود تا هماهنگیهای بسیاری میان افراد انقلابی و طرفدار نهضت اسلامی امام صورت گیرد كه همه این هماهنگیها به علامه شهید حاج آقا مصطفی ختم می شد، و ایشان در كنار امام در عراق رابط اصلی میان افراد و امام بودند.
مرحوم حاج آقا مصطفی برای شكستن جوّ انزوا و معرفی امام به عنوان یك مجتهد زبردست و یك فقیه مسلط بر علوم مختلف اسلامی به فعالیت پرداخت.
حضور ایشان در جلسات درس اساتید بزرگ نجف و نقد و ایرادهای ایشان و حضور ایشان در مجامع علمی و ابراز نظرهای شجاعانه و مستدل وی، توجه همگان را به ایشان و پدر و استاد و مراد وی "حضرت امام( رحمت الله علیه )" جلب كرد و درس حضرت امام( رحمت الله علیه ) در نجف اشرف از دروس بسیار شلوغ گردید.
سبك امام در تدریس و تحقیق مطالب و استقصای ادله و اقوال، و تسلط ایشان بر قواعد، و تبحر ایشان بر علوم عقلی، و بررسی مطالب و كتب معاصرین و اساتید بهمراه سوال و جوابهای طولانی در مجلس درس میان استاد و شاگردان، جذابیت خاصی به درس امام( رحمت الله علیه ) می بخشید كه در حوزه های عراق در آن زمان بی نظیر بود.
علامه شهید در كنار فعالیتهای سیاسی و برعهده داشتن مسائل دفتر امام( رحمت الله علیه )، خود به تدریس و تدوین كتب بسیاری پرداخت.
ایشان در دوران اقامت در نجف تقریباً یك دوره كامل "اصول" را تدریس كرد و همزمان با تدریس، نظرات خویش را تحریر كرد كه نتیجه آن كتاب شریف "تحریرات فی الاصول" است.
11ـ تحریرات فی الاصول:
این كتاب كه یك بار در ایران توسط یكی از شاگردان ایشان جناب آقای حجت‏الاسلام والمسلمین "سیدمحمد سجادی" به چاپ رسیده است، محتوی مباحث علم اصول از ابتدا تا بحث استصحاب تعلیقی است.
نویسنده در این كتاب ناظر براقوال اكثر كتب اصولی قبل از خود می باشد و به همین دلیل، هم به عنوان شرحی بركتب اصولی و هم به عنوان نقدی بر آرای اصولیین معرفی می شود.
این كتاب كه نشان دهنده تبحر نویسنده در اصول و علوم عقلی است، بی شك از مهمترین كتب اصول در میان معاصرین است و به نظر می رسد اگر چاپ كتاب به نحو مطلوبی صورت گرفته و نقائص اغلاط و فهارس و تحقیقات آن جبران شود، اساتید اصول خود را از مراجعه به آن بی نیاز ندانند.
علامه شهید در عین آن‏كه كتاب خود را بطور مفصل و با استقصای تقریباً بی نظیر در مسائل اصولی نگاشته است؛ ولی در حد لزوم مباحث كم اهمیت و كم فایده اصولی را از كتاب خویش حذف كرده، بلكه در بعضی از مباحث به طرح عناوین جدیدی می پردازد، مثلاً طرح بحث مهم تمسك به عموم در شبهات مصداقیه و مفهومیه عام از این موارد است.
وی در سراسر كتاب به شرح نظرات استاد اعظم، حضرت امام( رحمت الله علیه ) پرداخته و در موارد متعددی در نقد و بررسی آن می كوشد.
در این مختصر بطور فشرده به تعدادی از كتب و علمایی كه بطور مكرّر مورد توجه علامه شهید واقع شده‏اند، و مطالب اصولی ایشان مورد نقد و بررسی شهید قرارگرفته است، اشاره می شود.
علما و آیات عظام از قبیل:
1ـ رهبر كبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره).
2ـ آیت‏‌اللّه بروجردی كه نگارنده كتاب، در فقه و شاید در اصول از محضر ایشان استفاده كرده است.
3ـ آیت‏‌اللّه شیخ محمد حسین غروی اصفهانی (كمپانی).
4ـ آیت‏‌اللّه آقا ضیأ الدین عراقی.
5ـ آیت‏‌اللّه آقای نائینی.
6ـ آیت‏‌اللّه آقای حاج شیخ عبدالكریم حائری.
7ـ آیت‏‌اللّه حجّت كوه كمره‏ای كه در بعضی موارد از ایشان به عنوان"جد اولادی" تعبیر می‏كند.
8ـ آیت‏‌اللّه میرزا محمد ثقفی كه در بعضی موارد نام ایشان با عنوان جدّی المحشّی بكار می‏برند.
9ـ آیت‏‌اللّه آقای سید ابوالقاسم خوئی كه در بعضی موارد با عنوان بعض المعاصرین از ایشان یاد می‏كند.
10ـ آیت‏‌اللّه آقای شیخ محمدرضا اصفهانی.
11ـ آیت‏‌اللّه آقای میرزا حبیب اللّه رشتی كه به نظر علّامه شهید از بزرگترین فقها در دوران تشیع است.
12ـ آیت‏‌اللّه ایروانی.
و بسیاری دیگر از اساتید معاصر و متقدم بر ایشان كه نكته‏ای از ایشان شنیده یا خوانده یا در تقریرات دروس ایشان مطالعه نموده است، مورد نظر علامه قرار گرفته‏اند.
ایشان علاوه بر توّجه به كتب متاخرین، مطالب متقدمین را نیز اعم از شیخ اعظم انصاری و آخوند صاحب كفایه و حواشی كتب ایشان و همچنین قوانین و هدایة المسترشدین و فصول را بطور جدی مورد دقت قرار داده‏اند.
علامه شهید در دوران اقامت در نجف اشرف به نگارش چندین كتاب فقهی پرداخت و در صدد بود تا مجموعه‏ای عظیم از مباحث فقهی را تحریر كند.
ایشان از مجموعه فقهی خود كه در طول مدت مدیدی نگاشته است، به "الكتاب الكبیر" تعبیر می‏كند ولی متاسفانه شهادت ایشان توفیق اتمام این مجموعه را همچون مجموعه اصول و تفسیر از ایشان گرفت، و توفیق آغازگری و شعله‏وری انقلاب اسلامی ایران را نصیب ایشان كرد. كتبی كه از آن عزیز در دست است عبارتند از:
12ـ كتاب الصوم:
این كتاب نیز توسط دو تن از شاگردان ایشان آقایان حجج اسلام سیدمحمد سجادی و محمدعلی رازی زاده (علیپور) به چاپ رسیده است.
علامه شهید این كتاب را در پی تدریس مباحث صوم در یكی از ماههای مبارك رمضان نگاشته است، و شاید تنها كتاب فقهی است كه آن مرحوم تدریس نموده، و باقی كتب فقهی ایشان بدون تدریس و فقط جهت انجام تحقیقات نوشته شده است.
ایشان در این كتاب كه شامل دو بحث نیّت و مفطرات است بطور مشروح به طرح نظرات و نقد آنها پرداخته و در ضمن مباحث خود فروع متعددی را مطرح نموده است.
نویسنده در این كتاب مطابق كتاب "العروة الوثقی" بحث كرده و فروع دیگری را از كتب مفصّل همچون "جواهر الكلام" و "تذكرة الفقهأ" ضمیمه نموده است.
ایشان در بحثهای فقهی خویش بشدت با استدلالهای عقلی مخالفت می‏كند و چه بسا در یك مساله هیچكدام از استدلالهای عقلی را مطرح نكند و در مقابل، تكیه زیادی بر فهم عرفی زمان ائمه معصومین علیهم السلام داشته، سعی می‏كند تا ارتكازات عرف را بدرستی تشخیص داده، در فهم روایات تاثیر دهد.
13ـ كتاب الطهارة:
این كتاب به حجم 514 صفحه دست نوشته بوده، و از ابتدای بحث میاه تا آخر آن و از ابتدای بحث نجاسات و احكام نجاسات تا فروعات بحث میته(چهارمین نجسی كه در این كتاب ذكر شده است) می‏باشد.
تاریخ نگارش كتاب بطور دقیق روشن نیست فقط در صفحه 420 كه از اول تا آن قسمت صحافی جداگانه‏ای از بقیه كتاب پیدا كرده است، چنین عبارتی به چشم می‏خورد:"الظاهر انّ الفراغ عن هذا التسوید كان فی النصف الثانی من العشر التاسع من القرن الحاضر 1394..." كه نشان می‏دهد این كتاب چركنویسهای بحث طهارت بوده و در حدود سال 1394 هـ.ق نوشته است.
علامه شهید بحثهای طهارت را خود در نزد حضرت امام ( رحمت الله علیه ) در شهر قم تحصیل كرده است و ممكن است، قبل از تبعید نیز، در هنگام تحصیل كتابی در این زمینه نوشته باشد. به دلیل حضور ایشان در درسهای حضرت امام( رحمت الله علیه )، مطالب بسیاری از این كتاب ناظر بر نظریات فقهی امام راحل است.
یكی از ویژگی های بحثهای علامه شهید در كتب فقهی ایشان، عدم تكرار بحثهای رجالی و اصولی در مطایای فقه است، به این بیان كه اگر بحثی اصولی یا رجالی مرتبط با مباحث كتاب باشد، رد و استدلالهای علوم دیگر را در ضمن علم دیگر نمی‏آورد، و بهمین دلیل كتب فقهی ایشان از زوائد خالی و اكثر نكات آن مفید، خلاصه و اختصاصاً فقهی است.
علاوه بر روش مذكور، خلاصه نویسی و حذف توضیحات، مگر در موارد ضروری، كتب علمی ایشان را از دسترس فهم طلاب خارج كرده، و آنها را به اساتید فن و آگاهان به مبانی و نظرات مختلف محدود نموده است؛ به تعبیر دیگر، علامه شهید برای طلّاب و فضلای سطح پایین دست به قلم نبرده بلكه مطالب خویش را برای حوزه‏ها و علمای حوزه و پیشرفت علم به رشته تحریر درآورده است.
ایشان در كتاب الطهارة چنانكه ذكر شد فقط درباره چهار نجس كه عبارتند از: بول، خرء، منی و میته بحث كرده است.
14ـ كتاب البیع:
این كتاب در چند مجلد تنظیم شده است كه متاسفانه فقط جلد اول آن در 518 صفحه و تا بحث"تعاقب ایدی" در دسترس قرار دارد، و از جلد دوم آن فقط بحث"ولایت فقیه" موجود است و ظاهراً این كتاب كه از عراق به ایران منتقل شده در نقل و انتقالات در ایران مفقود شده است، و در صورت پیدا شدن آن در اختیار علاقه‏مندان قرار خواهد گرفت.
این كتاب كه ناظر بر كلمات استاد اعظم، فقیه محقق عصر، حضرت امام( رحمت الله علیه ) و به ترتیب كتاب "البیع" ایشان و شیخ اعظم انصاری است، حاوی مطالب ارزشمندی در بحثهای معاملات می‏باشد، و یكی از كتب ارزشمند در بحث بیع است.
البته چنانچه از متن كتاب استفاده می‏شود علامه شهید در درج اقوال به كتب اصلی كمتر مراجعه كرده، و بیشتر به نقل اقوال متاخرین اكتفا نموده است و شاید به دلیل آن باشد كه در مباحث معاملات كمتر از مباحث عبادات، اجماعات و شهرتهای فقها مورد توجه می‏باشد؛ چنانكه خود نویسنده در جایی از كتاب البیع متذكر شده است كه اجماعات محكیه‏ای كه علمای لاحق بدون غور در تحصیل آن از سابقین می‏گیرند، مورد اعتنا نمی‏باشد. چنانكه در چنین مسائلی(مثل لزوم صیغه در بیع) اجماع محصل نیز قابل اثبات نیست و اگر هم اجماعی باشد قابل اعتماد نیست، زیرا اگر مساله‏ای خیلی مهم و مورد ابتلا باشد و از سوی شارع ردعی صادر شده باشد، حتماً آن عبارت به ما منتقل می‏شود.
این كتاب نیز مثل دیگر كتب شهید بازبینی نشده است(مگر چند صفحه اول آن) و به همین دلیل عبارات مغلق و پیچیده آن بهمراه مطالب سخت و فشرده، دقت ویژه‏ای را از خواننده می‏طلبد.
15ـ كتاب الخیارات:
این كتاب نیز به سرنوشت مشابهی با كتاب البیع دچار شده است؛ زیرا از این كتاب 958 صفحه‏ای، از ابتدا تا صفحه 540 مفقود شده است و از وسط بحث مستند خیار عیب تا آخر موجود است.
خوشبختانه در انتهای این كتاب تاریخ 17 محرم 1396 ثبت شده است كه چون تقریباً نزدیك زمان به پایان رسیدن درس خیارات توسط حضرت امام ( رحمت الله علیه ) در نجف اشرف است، نشان می‏دهد كه علامه شهید همزمان با تحصیل این كتاب نزد پدر محقق خود، به ثبت كتاب اشتغال داشته است. ما درباره این كتاب توضیحی نخواهیم داد؛ بلكه فقط نكته‏ای را كه ایشان در ذیل این كتاب نوشته‏اند درج می‏كنیم:
"هذا تمام الكلام فیما یتعلق بهذه المسالة، و قد فرغنا عنه فی ایام العطلة لاجل تسخیر حكومة العراق ـ خذلها اللّه تعالی ـ طلّاب العلوم الدینیة و هدم اساس الحوزة العلمیة فی النجف الاشرف. و قدكانت من الایام السالفة اعدأ الدین مریدین امثال هذه الجنایات و الكوارث المهلكة؛ الّا ان اللّه تعالی من ورائهم محیط، فان الاسلام یبلغ حد الشعر و لا ینقطع. و كل ذلك مما یرجع الی فتور مراجع العراق و مستند الی عدم رشدهم. و لوكان مرجع العراق فی هذه الایام حسب ما یترائی من اشباه المسائل العصریة السید المحقق الخمینی الوالد ـ مدّظله ـ لما كان الامر كما وقع. و فی المسالة تفصیل یحتاج الی بسط البحث حول شرائط زعیم المذهب ـ تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل. سحرلیلة الاثنین من شهر محرم الحرام من یوم السابع عشر من سنة 1396."
16ـ المكاسب المحرّمه:
نام این كتاب در ضمن كتب شهید آمده است، ولی مشخص نیست كه این كتاب آیا در شهر قم نوشته شده است یا در نجف اشرف و هیچ اثری از آن در دست نیست. البته قرائنی وجود دارد كه حكایت می‏كند كتاب "المكاسب المحرّمه" در نجف اشرف نگاشته شده است.
17ـ الخلل فی الصلاة:
این كتاب در 182 صفحه نوشته شده است، و از آنجایی كه مباحث خلل نماز آمیخته با بحثهای اصولی و قواعد "لاتعاد"، "الفراغ والتجاوز" و "حدیث رفع" است، بحثهای عمیق نویسنده نشان دهنده تبحر او در اصول و فقه می‏باشد.
در قسمتهای قبل متذكر شدیم كه علامه شهید درباره حدیث " لاتعاد" رساله‏ای نوشته‏اند كه در این كتاب به بحثهای آن ارجاع داده‏اند.
آیت‏‌اللّه شهید در نگارش مطالب كتاب، آنچنان مستقلانه به تنظیم ابواب و فروعات پرداخته است كه بدرستی روشن نمی‏شود آیا این مباحث را ـ كه تا بحث " خلل واقع شده در قیام" رسیده است ـ مطابق دروس فقه حضرت امام ( رحمت الله علیه ) در نجف اشرف نوشته است یا خیر؟ اگر نگارش این كتاب بهمراه شركت در درس حضرت امام ( رحمت الله علیه ) باشد، بنابراین می‏توان ادعا كرد كه این یادداشتها آخرین نوشته‏های آن شهید بزرگوار است، مخصوصاً با توجه به آنكه مطلب آن نیمه كاره و بدون ذكر هیچ تاریخی رها شده است.
18ـ الحاشیة علی العروة الوثقی:
این كتاب مشتمل بر مباحث اجتهاد و تقلید و مقداری از مباحث كتاب الطهارة(میاه ، نجاسات) و بحث صوم(تا ارتماس) و در حدود 90 صفحه می‏باشد. این حاشیه به صورت فتوا و اكثراً بدون ذكر استدلال نوشته شده است، و در بعضی از موارد به كتب دیگری كه در مباحث مشابه تدوین شده است ارجاع داده می‏شود.
ظاهراً كتابت این حواشی در ضمن مباحث فقهی و پس از تدوین كتب كبیر است، زیرا از آن شهید كتاب الطهارة و كتاب الصوم مفصّلی باقی است كه در همین مجموعه ذكر شده است و مباحث این تعلیقات نزدیك به مباحث آن كتب است.
و اگر تدوین حواشی این كتاب در ضمن نگارش كتب مفصلّی در مباحث مشابه انجام شده باشد، ممكن است شهید علامه در بحث اجتهاد و تقلید نیز دارای رساله‏ای باشند كه از آن اثری در دست نیست.
19ـ تحریر العروة الوثقی:
این كتاب در 69 صفحه از ابتدای بحث تقلید و احتیاط تا بحث كیفیت تنجس اجسام طاهر نوشته شده است، و احتمالاً همزمان با نگارش حواشی عروه می‏باشد. انگیزه نگارش این كتاب را شهید در ابتدای كلام خویش آورده است كه چون فراغتی از حوادث مختلفه یافته است و كتاب شریف "العروة الوثقی" نوشته "سید محمّدكاظم یزدی" دارای فروعات و امثلؤ زیادی است كه نیازی به آن نیست و در مسائل زیادی نیز تكرار مُمِلّ صورت گرفته است، آن شهید تصمیم به تهذیب كتاب گرفته و كتابی فتوایی مطابق فتاوای خویش نوشته است.
ایشان در این كتاب و هم در كتاب حاشیه عروه شرط " با ورع بودن مرجع تقلید" را بواسطه اجتماع مرجعیت و زعامت در عصر كنونی مورد تاكید قرار می‏دهد و می‏فرماید: در بعضی مواقع كه شرائط زعامت و مرجعیت با هم تهافت كند باید شرائط زعامت را بر مرجعیت مقدم دانست. و این سخن را در مورد تقلید بیان كرده و ضمیمه می‏كنند كه شرائط زعامت حتی مقدم بر اعلمیت است.
20ـ الحاشیة علی تحریر الوسیلة:
كتاب شریف تحریر الوسیلة از كتب پر فرع و دقیق در فقه امامیه است، كه چنانكه قبلاً توضیح داده شد حضرت امام ( رحمت الله علیه ) این كتاب را در شهر "بورسا" در تركیه هنگام تبعید نوشته‏اند.
پس از نگارش این كتاب شریف، توجه بسیاری به حسن ترتیب و فتاوای آن و مخصوصاً بحثهای مهم و كم رنگ شده در حوزه‏ها ـ كه بسیاری از كتب مفصل و نیمه مفصل در عصر اخیر فاقد آنها بودند ـ جلب شده و مورد تعلیقه و حواشی متعددی قرار گرفته است.
تعدادی از اساتید بزرگ حوزه‏های علمیه به شرح یا تعلیقه بر این كتاب اشتغال داشته و به عنوان متن بعضی دروس خارج قرار گرفته است.
یكی از حواشی و تعالیق مهم بر این كتاب توسط علامه شهید نوشته شده است، و متاسفانه مانند بسیاری از نوشته‏های ایشان این مجموعه نیز متفرق و ناقص است. "حاشیه بر تحریر الوسیلة" شامل 61 صفحه درباره بحث میاه(تقریباً كامل)، و چند صفحه درباره خلل صلاة، و 56 صفحه در بحث صوم(النیة و القول فیمایجب الامساك عنه تا ثامن بجز خامس)، و 41 صفحه درباره نكاح(از مساله 11 تا 23)، و 119 صفحه مكاسب محرمه(كامل) ، و 49 صفحه در بیع تا بحث بلوغ ، و 129 صفحه درباره خیارات(تا مساله دوم احكام الخیار)، می‏باشد.
این تعلیقات حالت شرح و اشكال داشته و استدلالی است، و در پایان بحث خیارات تاریخ 1396، و در اواسط صوم تاریخ آن چنین ضبط شده است.
"قدتم الفراغ یوم الثلثأ من الاسبوع الاخیر من شهر رمضان العام 1394، فی النجف الاشرف علی مهاجرها آلاف الثنأ و التحیّة، و نسال اللّه ان یوفقنا لاتمامه فی سایر شهور الصیام ان‏شأ اللّه تعالی."
نویسنده در این كتاب از نوشته‏های خویش در مباحث گوناگون فقهی با عنوان "كتابنا الكبیر" یاد می‏كند كه موید همان نكته‏ای است ـ كه پیش از این متذكر شدیم ـ كه علامه شهید درصدد بوده است تا با پیوند میان كتب خویش كتاب كبیری در فقه بنویسد.
21ـ تفسیر القرآن الكریم:
این تفسیر كه از ابتدای قرآن كریم شروع می‏شود و تا آیه 46 سورؤ بقره رسیده است، در چهار مجلد توسط حجت‏الاسلام والمسلمین آقای سیدمحمد سجادی به چاپ رسیده است. نگارش این كتاب همزمان با تدریس درس قرآن در نجف اشرف در مسجد شیخ انصاری(ره) صورت گرفته است. این كتاب كه از نظر سبك تفسیری بی‏نظیر است، یكی از مفصل‏ترین تفاسیری است كه از صدر اسلام تاكنون نوشته شده است.
نویسنده در این مجموعه درباره هر آیه به چند نكته و چند جنبه توجه كرده است:

1ـ رسم الخط:

در این قسمت به چگونگی نوشتن كلمه قرآنی می‏پردازد، مثلاً درباره رسم الخط در لفظ "بسم اللّه"، "الرحمن" ، "الذین" و"استوی" بحث كرده‏اند.

2ـ صرف:

درباره بحثهای صرفی كه مربوط به هر آیه می‏شود بحث شده است كه صرف آیه شاهد و مطابق با كدام قول از نظرات صرفی است.

3ـ نحو و اعراب:

استفاده‏ای كه نحویین از تركیب آیات و اعراب می‏توانند داشته باشند مورد توجه در این قسمت است.

4ـ لغت:

بحث درباره معنای هركدام از كلمات بطور جدی در این قسمت دنبال شده است.

5ـ معانی و بیان:

نكات و ظرافتهای ادبی و آنچه در كتب معانی و بیان مطرح می‏شود ـ كه در آیات قرآن كریم به كار گرفته شده ـ بدقت مورد بررسی قرار گرفته است.

6ـ تجوید و قرائت:

علم قرائت كه اختصاصاً برای استفاده از قرآن ساخته شده است، آنچنان در این تفسیر مورد نظر است كه نشان دهنده تسلط نویسنده بر علوم نه چندان متداول در حوزه هاست.

7ـ تاریخ و شان نزول آیات.
8ـ اصول فقه و فقه:

در این تفسیر بطور مفصل درباره بحثهای فقهی و اصولی مربوط به آیه طرح سوال شده است. برای نمونه، ایشان در ذیل آیه 23 و 24 سوره بقره "و ان كنتم فی ریب مما نزّلنا علی عبدنا فاتوا بسورة من مثله و ادعوا شهدائكم من دون اللّه ان كنتم صادقین فان لم تفعلوا و لن تفعلوا فاتقوا النار التی وقودها الناس والحجارة اعدّت للكافرین". بحث كرده‏اند درباره اینكه آیا جایز است از غیر خداوند استعانت كرد و كمك خواست و همچنین بحث كرده‏اند كه آیا بر سنگهای معدنی می‏توان سجده كرد و آیا لفظ "ارض" بر سنگهای معدنی نیز
صدق می‏كند یا خیر و ارتباط مساله فقهی با این آیه به دلیل آن است كه "حجارة" ارض است و در آیه كریمه بنابر نقل ابن مسعود مقصود از حجاره یك نوع سنگ معدنی است.
و در مساله اصولی بحث كرده‏اند كه آیا آیات مذكور دلیل بر نفی مفهوم شرط می‏باشد یا خیر زیرا در آیه اول نمی‏توان مفهوم شرط را معتبر دانست و گفت:"اگر شكی ندارید در نزول آیه، پس سوره‏ای مثل قرآن نیاورید!" و در آیه دوم نمی‏توان گفت:"اگر توانستید مثل قرآن بیاورید، پس از آتش جهنم نپرهیزید!"
ایشان درباره "الاسمأ كلّها" می‏فرماید كه چون تاكید خلاف اصل است پس ذكر كلّها دلیل است برای كسانی كه می‏گویند كلمات جمع همراه با الف و لام معنای عموم را نمی‏فهماند.
و همچنین لفظ "الاسمأ" هم بمعنی علائم و هم مسمای آنهاست، پس لفظ واحد در چند معنی بكار رفته است، و ممكن است كسی آن را دلیل این نظریه بداند كه یك لفظ می‏تواند در یك جمله چند معنی داشته باشد.
و همچنین چون خداوند ملائكه را به كاری كه قدرت نداشتند تكلیف كرده است، پس شاید كسی از این آیه استفاده كند كه تكلیف به عاجز صحیح است و مسائل دیگری كه از حوصله این مختصر خارج است.

9ـ كلام:

بسیاری از مباحث كلامی به تناسب علم كلام و معارف قرآنی مرتبط با آیات الهی است. به همین دلیل اكثر كتب تفسیری آمیخته به بحثهای اعتقادی می‏باشد. علامه شهید در تفسیر خویش به مباحثی از علم كلام كه مربوط به آیات می‏شود اشاره و درباره آنها بحث می‏كند؛ مثلاً در ذیل آیه شریفه "مالك یوم الدین" درباره دلیل ثبوت این صفت برای باری تعالی، و درباره ثبوت معاد برای رسیدگی به حساب و جزای اعمال؛ بلكه درباره اختصاص معاد به عقلا و مستحقین جزا، و درباره اینكه آیا "یوم الدین" اكنون فعلیت دارد تا چنین صفتی برای خداوند بالفعل باشد یاخیر بحث می‏كند.

10ـ فلسفه:

علامه شهید با تبحری كه در علم فلسفه الهی داشته، میان آیات قرآن كریم و بسیاری از مسائل فلسفی ارتباط برقرار كرده، و در ضمن این تفسیر به بررسی این ارتباط پرداخته است. به چند نمونه اشاره می‏كنیم:
در ذیل آیؤ "ایاك نعبد و ایاك نستعین" درباره حصر عبادت تكوینی در خداوند، و اینكه استعانت فقط از خداوند ممكن است، و بطلان جبر اشعری، و اثبات نظریه اشاعره كه قدرت همراه فعل است نه مقدم بر فعل، بحث می‏كند.
و در ذیل آیه 28 و 29 سوره بقره درباره حدوث نفس و نظرات مختلف در آن بحث می‏كند؛ زیرا در آیه مذكور آمده است "وكنتم امواتاً فاحیاكم" و خطاب به یك نفر است، پس ممكن است صورت قبلی به حیات تبدیل شود، و روح در آن دمیده شده باشد.
و از این آیه دخالت واجب و تاثیر او در حیات و ممات نیز استفاده می‏شود، و همین آیه مرتبط با بحث اعاده معدوم است.
همچنین از آیه شریفه "هوالذی خلق لكم مافی الارض" استفاده می‏شود كه واجب تعالی برای سافل كار انجام می‏دهد؛ زیرا خدا برای انسان خلق كرده است و این نكته مخالف قواعد فلسفی است.
ذكر آیه "ثم استوی الی السمأ" مربوط به تعدد اراده فعلی الهی می‏شود كه مورد اختلاف میان حكما و اصحاب ظاهر است. بعلاوه علامه شهید از همین آیه و اینكه عالم میان دو مرتبه علیا و سفلی است بحث تناهی ابعاد عالم را مطرح می‏كند، و مسائل دیگری كه به همین دو آیه مرتبط می‏شود.

11ـ عرفان:

همانگونه كه در قسمتهای قبل ذكر شد، مباحثی از عرفان با آیات كریمه قرآن مرتبط است كه علامه عارف این ارتباطها را بدقت بررسی كرده است.
برای مثال، در ذیل آیه "نسبّح بحمدك" پس از نقل كلام صاحب فصوص و حاشیه حضرت امام ( رحمت الله علیه ) درباره تنزیه موجودات به تحقیق مساله می‏پردازد.
و در ذیل آیات مربوط به خلق حضرت آدم(ع) مباحث عرفانی زیادی را درباره آن حضرت و حضرت حوأ و هبوط و غیره مطرح كرده‏اند.
از علامه شهید كتاب عرفانی خاصی برجای نمانده است، و ایشان نیز نامی از چنین كتابی نمی‏برند، و تنها یادداشتهای عرفانی آن شهید ،مباحث عرفانی كتاب تفسیر و مباحث كوتاه در ضمن "العوائد و الفوائد" است.

12ـ علم حروف:

علامه شهید در ضمن برخی از آیات به مباحث علم اعداد و حروف و نظر آن علوم درباره آیات كریمه اشاره می‏كند، و گاهی از علوم غریبه نیز نام می‏برد.
ما در این قسمت به ترجمه عبارتی از علامه شهید درباره این علوم اكتفا می‏كنیم:
"بدان كه علم حروف و اعداد از علوم شریفه است كه متكفل علوم غریبه می‏باشد، و دارای مبادی علمی و محاسبات دقیق است. گروهی نیز به آموزش این علوم مشغولند و سالهای طولانی این آموزشها تداوم داشته است.
درباره این علوم كتب بسیاری تدوین شده كه تعدادی از آنها نیز به چاپ رسیده است. علم جفر و رمل نیز از مشتقات این علم می‏باشد، و شكی نیست كه علم جفر از علوم شریفه‏ای است كه درباره آن آثار و اخباری نیز وارد شده است."

13ـ اخلاق:

در ضمن این تفسیر در موارد متعددی به مباحث اخلاقی و نصایح خواندنی اشاره شده، و در ضمن این مباحث به فلسفه اخلاق، مباحث اخلاقی علمی، روایات و امثال آن پرداخته است.
علاوه بر آنچه بطور مكرر در این تفسیر آمده است بعضی مباحث نیز بطور پراكنده مورد توجه قرار گرفته، از جمله مباحث علم عروض و موسیقی درباره آیه "بسم اللّه الرحمن الرحیم".
این تفسیر مشتمل بر بسیاری از مسائل علوم قرآن می‏باشد، و علامه شهید در این مباحث و طرح مسائل آن نشان داده است كه در این زمینه نیز دارای ابتكارات و اجتهادات بسیاری است.
پس از بررسیهایی كه متذكر شدیم، نویسنده روش دیگری را نیز در تفسیر دنبال كرده است و آن اظهار تفسیر آیات بنابر مسالك گوناگون است. یعنی، یك فقیه با توجه به ذهنیتهای فقهی آیه را چگونه تفسیر می‏كند، و یك متكلم چه تفسیری می‏كند، و یك فیلسوف با توجه به مباحث فلسفی چه تفسیری ارائه می‏دهد، و همچنین عرفا چگونه مقصود آیه را بیان می‏كنند. حتی در بعضی موارد مشرب ادبی یا اخباری رانیز در نظر می‏گیرد.
مدت كتابت این تفسیر طولانی است؛ زیرا در اواخر مباحث "بسم اللّه الرحمن الرحیم" تاریخ شب سه شنبه 14 صفر 1390 ثبت شده، و ظاهراً پس از آن مباحث دیگری نیز اضافه شده است. و در پایان جلد چهارم تاریخ "سحر روز جمعه ماه جمادی الاولی 1397" ذكر شده است.
22ـ دروس الاعلام و نقدها:
این عنوان بر صفحات جزوه‏ای 70 صفحه‏ای مشتمل بر نقل درس بزرگان نجف و نقد آن به چشم می‏خورد.
در ابتدای این جزوه می‏فرماید، پس از تبعید از تركیه به عراق، ایشان به جهات مختلفی در درس اعلام نجف شركت كرده است، و بعضی از آنها را به رشته تحریر در آورده و نكاتی را كه در نقد آن مطالب به نظر شریفش می‏رسیده در دنباله دروس نوشته است.
اعلام نجف كه ایشان از درسهای آنها در این جزوه كوتاه نقل قول كرده است پنج نفرند كه نام آنها را به ترتیب در جزوه می‏آوریم.
1ـ آیت‏‌اللّه العظمی سید محمود شاهرودی قدس سره، درسهای مربوط به علم اجمالی ایشان در 6 قسمت از جزوه آمده است.
2ـ حضرت امام( رحمت الله علیه )، درسهای بیع ایشان، بحث معاطات، در 11 بخش ذكر شده است.
3ـ آیت‏‌اللّه العظمی خوئی قدس سره، درسهای اصول، بحث اجتماع امر و نهی ایشان، در 5 قسمت آمده است.
4ـ آیت‏‌اللّه شیخ محمدباقر زنجانی قدس سره، درسهای استصحاب ایشان در دو بخش ذكر شده است.
5ـ آیت‏‌اللّه العظمی سیدمحسن حكیم، درسهای فقه ایشان در بحث عقد شركت و عقد مزارعه در 5 گزارش در این جزوه به چشم می‏خورد.
متاسفانه تاریخ دقیق این جزوه در دست نیست ولی از روی نقل دروسی كه در آن شركت كرده‏اند حدود سال نگارش جزوه را می‏توان حدس زد.

خاتمه

برای حسن ختام این مقاله كوتاه درباره حیات علمی شهید حاج آقا مصطفی (ره)، مناسب است به چند عبارت كوتاه از آن شهید درباره استاد و مراد وی حضرت امام ( رحمت الله علیه ) اشاره كنیم، تا نظر علامه شهید ـ با آن مقامات علمی ـ درباره پدر بزرگوار خویش بر خوانندگان روشن شود.
شهید در اكثر كتب خود از حضرت امام ( رحمت الله علیه ) به "الوالد المحقق، مدّ ظلّه" یا "الوالد العلّامة" تعبیر می‏كند، و در جایی می‏نویسد: " النحریر الاكبر و العالم الاعظم و المبتكر المُفَخّم ". در مساله طلب و اراده می‏نویسد: " المحقق الفحل النحریر فی الفن الوالد المعظم الجلیل مدّظلّه العالی"، و در تفسیر چنین می‏نویسد:" الاستاذ الملاذ الوالد الممتاز فی كلیة العلوم التدوینیة "؛ چنانچه در مقدمه تفسیر حضرت امام ( رحمت الله علیه ) را اینگونه معرفی می‏كند:
" الوالد المحقق العارف برموز الكتاب وبعض اسراره ".
ارسال مقاله توسط عضو محترم سایت با نام کاربری : sm1372

 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.