چگونه علایق و مهارتهای خود را مدیریت کنیم؟!
برای این منظور نیاز دارید تا ابتدا علایق و خواستههای خود را بشناسید، مهارتها و تواناییهای خود را کشف کنید، استعدادهای خود را شناسایی کرده و درنهایت با تشخیص شخصیت خود، برنامهای مشخص و دقیق برای خود ترسیم کرده و شروع به گام برداشتن در این مسیر کنید. اگر میخواهید با چگونگی اولویتبندی علایق و مهارتهای خود آشنا شوید تا در تحصیل و شغل خود از نتایج این اولویتبندی بهره ببرید ادامهی مطلب ما را دنبال کنید.
اهمیت اولویتبندی علایق و مهارتها
هنگامیکه از افراد مختلف که در شغلهای متفاوتی مشغول به فعالیت هستند در مورد شغلشان سؤال میکنیم جوابهای متفاوتی میشنویم، اما در اکثر حالات بیشتر افراد علاقهی خاصی به شغل خود ندارند و از سر اجبار و مسائل مالی در شغل خود باقی ماندهاند. انتخاب نادرست شغل و رشتهی تحصیلی که متناسب با شخصیت و علایق شما نباشد میتواند در زندگی شخصی و حتی روح و روان شما نیز اثرات مخرب خود را نشان دهد.زمانی که شغلی را متناسب با ویژگیهای فردی خود، هماهنگ با مهارتها و علایقمان انتخاب میکنیم، از انجام شغل خود لذت میبریم، چالشها و مشکلات شغل خود را بهراحتی حل میکنیم، زمینههای رشد و ترقی در شغلمان را ایجاد کرده و از زندگی شخصی خود نیز لذت و رضایت بیشتری خواهیم داشت.
برعکس این حالت زمانی است که شغل ما مطابق خواستهی ما نباشد و ما به دلیل نداشتن آگاهی کافی آن را انتخاب کرده باشیم. هرروز برای تمام شدن ساعت کاری خود لحظهشماری میکنیم، از مشکلات شغل خود فرار کرده و در بیشتر حالات دچار سردرگمی، افسردگی و استرس خواهیم شد و درنهایت رضایت شغلی نخواهیم داشت.
تمام این موارد میتواند در درازمدت جسم ما را نیز دچار بیماریهای مختلف کند. ازاینرو اهمیت تطابق و اولویتبندی مهارتها، علایق و خواستهها امری است که باید به آن توجه کافی کنیم.
علایق و خواستههای خود را تشخیص دهید
اولین قدم برای اولویتبندی علایق و مهارتهای خود این است که ابتدا علایق خود را بشناسید. روشهای مختلفی برای شناخت و کشف علایق وجود دارند که بهتر است برای اطمینان کافی از علایق خود از این روشها نیز بهره ببرید. ممکن است شما از کار با رایانه لذت ببرید، این علاقه به این معنی نیست که واقعاً میخواهید شغل خود را بر این مبنا انتخاب کنید بلکه این علاقه میتواند در لیست شما قرار گیرد و مهم این است که با استعداد و شخصیت شما نیز هماهنگی پیدا کند.توصیه میکنیم برای درک علایق و خواستههایتان شغلهای موردعلاقهی خود را مورد تحقیق و بررسی قرار دهید و احساس خود را نسبت به آنها بسنجید. یک لیست از علایق خود ایجاد کرده و زمان کافی برای کشف آنها خود اختصاص دهید.
شخصیت خود را بشناسید
برای پاسخ به تمام سؤالات خود و اینکه آیا شغلهای مورد علاقهتان مناسب شخصیت شما هستند یا خیر شما نیاز دارید تا شخصیت خود را بشناسید. به همین منظور میتوانید از تستهای شخصیتشناسی مختلف استفاده کنید، چراکه کشف شخصیت چیزی نیست که بتوانید خودتان با تحقیق و تفحص بهراحتی به نتیجه برسید و آن را کشف کنید.از تستهای شخصیتشناسی مختلف مانند مایرز بریگز استفاده کنید. این تست در مورد تیپهای شخصیتی و نحوهی تصمیمگیری، برقراری ارتباط با دیگران و دیدگاه شما نسبت به دنیا را بررسی میکند. زمانی که با شخصیت خود آشناتر شدید میتوانید لیست علایق خود را مورد بازبینی قرار دهید.
استعدادهای خود را کشف کنید
شما برای یافتن مهارتهای خود نیاز دارید تا با استعدادهایتان آشنا شوید. همهی ما استعدادهای خاص خود را داریم که میتواند به ما در یافتن شغلمان کمککننده باشند. هیچ انسانی بدون استعداد به دنیا نیامده است فقط زمینهی استعدادی افراد متفاوت است و ممکن است برخی از افراد به دلیل نیافتن زمینهی استعدادی خود حس کنند بیاستعداد هستند.تمام انسانها در یک یا چند زمینهی خاص هوش و استعداد بیشتری نسب به بقیهی زمینهها دارند و دلیل عمدهی مشهور و موفق شدن بسیاری از افراد در طول قرنهای مختلف این بوده که آنها بهصورت تصادفی در مسیر استعدادی خود قدم گذاشته و توانستهاند کارهای خارقالعادهای انجام دهند. اینکه شما در آشپزی استعداد بیشتری نسبت به حل مسائل ریاضی دارید نشان از کمهوشی شما نیست. دیگر هوش و استعداد مانند گذشته مورد سنجش و ارزیابی قرار نمیگیرد. توصیه میکنیم برای یافتن زمینههای استعدادی و هوش خود از تست هوش چندگانهی گاردنر استفاده کنید.1
جهت کلی و رسالت زندگی خود را تعیین کنید
رسالت زندگی مثل یک قطبنما جهت زندگی شما را تعیین میکند. رسالت زندگی در واقع مأموریتی است که برای انجام آن به دنیا آمدهاید. رسالت با هدف فرق دارد. ما اهداف خود را انتخاب میکنیم و پس از دستیابی به آنها، اهداف دیگری را برای خود در نظر میگیریم، اما رسالت زندگی را باید کشف کنیم. رسالت زندگی، غایت کلی حیات ماست و مسیر و جهت زندگیمان را مشخص میکند. اهداف باید در راستای رسالت شخصی باشند. در غیر این صورت، زندگی ما معنای اصیل خود را از دست خواهد داد. استعدادها همچون ابزارهایی هستند که برای تحقق رسالت شخصی خود، آنها را بهکار میگیریم.
کار و فعالیت اصلی خود را انتخاب کنید
باید تصمیم بگیریم که میخواهیم کدام شغل و رشته را بهعنوان کار اصلی خود انتخاب کنیم. میزان علاقه و اشتیاق، یکی از مهمترین معیارها برای انتخاب کار اصلی است، پس از آن باید نیاز اجتماع به آن کار و درنهایت میزان درآمد آن را در نظر بگیریم. کار اصلی ما باید بتواند استقلال و آزادی مالی ما را تأمین کند در غیر این صورت، در تقلا برای بقا گیر میافتیم و مجبوریم برای کسب درآمد، هر کاری را انجام بدهیم.کاری که انجام میدهیم ضمن ارضای روحی و لذتبخش بودن، باید صرفهی اقتصادی هم داشته باشد تا بتوانیم سبک زندگی دلخواه خود را در پیش بگیریم. پس از اینکه شغل و رشتهی اصلی خود را انتخاب کردیم، باید استعداد اصلی خود را برای انجام آن بهکار بگیریم.
استعداد بنیادی خود را محور کارتان قرار بدهید
بدیهی است که شما برای انتخاب کار اصلی خود، استعداد بنیادی خود را نیز در نظر خواهید گرفت. در واقع استعداد بنیادی شما بر نوع کار شما تقدم دارد و کار اصلی خود را باید بر مبنای استعداد بنیادی خود انتخاب کنید. پس از آن باید استعداد بنیادی خود را محور آن کار قرار بدهید، یعنی بتوانید برای انجام کار خود، از استعداد اصلیتان نهایت استفاده را ببرید. مثلا اگر استعداد بنیادی شما تصویری-فضایی است و شما در تناسب با آن، رشتهی طراحی و دوخت را انتخاب کرده باشید اما فقط بهعنوان خیاط فعالیت کنید، استعداد اصلی خود را محور کار خود قرار ندادهاید اما اگر مستقیما به طراحی لباس بپردازید یا در زمینهی ارزیابی و انتخاب طرحهای موجود فعالیت کنید، استعداد بنیادی شما، محور کارتان قرار گرفته است و در این صورت کار شما بازدهی و خلاقیت بسیار بالایی خواهد داشت.
کار خود را با رسالت شخصی خود همسو کنید
برای تحقق رسالت شخصیمان، باید شغل و استعدادهایمان همسو باشند. اگر رسالت شخصی شما «احیای محیط زیست» باشد و شغل «حفاظت محیط زیست» را براساس استعداد بنیادیِ «هوش طبیعتگرای» خود انتخاب کرده باشید، در این صورت در مسیر درستی قرار دارید و کار شما با رسالت شخصیتان همسو و سازگار است. اگر کار ما در جهت رسالت شخصیمان نباشد بیشتر به معنای «کار برای کار» یا «کار برای پول» یا «کار برای اعتبار اجتماعی» و امثال آن خواهد بود که این نوع کار معمولا با تقلا و استهلاک بالا و لذت، سازندگی و خلاقیت پایین همراه خواهد بود. این نوع کار درنهایت نوعی بیگاری است و برای خودِ فرد و دیگران، ارزش زیادی ایجاد نخواهد کرد.2
استعدادهای فرعی را در راستای کار اصلی خود بهکار بگیرید
بیشتر افراد به استعدادهای خود اهمیت نمیدهند و بیشتر در اوقات فراغت خود و بهعنوان تفریح و سرگرمی به آنها میپردازند. در یک تلفیق هارمونیک استعدادها، استعدادهای فرعی باید در خدمت کار اصلی و همسو با استعداد بنیادی بهکار گرفته شوند. بهعنوان مثال استعداد بنیادی من، نوشتن یا همان هوش کلامی-زبانی است و کار اصلی من نیز نویسندگی در زمینههای مورد علاقهام مثل خودشناسی و خودشکوفایی است اما از استعداد فرعی «هوش درونفردی» یعنی توانایی دروننگری و تأمل درونی نیز برخوردار هستم و آن را در جهت کار اصلیام که نوشتن است، بهکار میگیرم.
تمام استعدادهایتان را با هم سازگار و هماهنگ کنید
درنهایت برای ساختن یک زندگی هماهنگ، منسجم، یکپارچه و معنادار، باید بتوانید تمام استعدادهایتان را همسو، سازگار و هماهنگ کنید. در این مسیر ما هیچگاه به حالت ایدهآل نخواهیم رسید اما همیشه باید در جهت هماهنگی بیشتر و تلفیق هارمونیک استعدادها حرکت کنیم. ایجاد این نوع هماهنگی و انسجام، نیازمند خلاقیت و ابتکار است و وقتی تحقق یابد، منجر به فعالیتی لذتبخش و ارضاکننده میشود و ارائهی ارزش و خدمتی والا در جهت تحقق رسالت شخصیمان را به همراه خواهد داشت. اکثر قهرمانان بزرگ، دانشمندان، مخترعان، هنرمندان و سایر سازندگان فرهنگ و تمدن با تلفیق هارمونیک استعدادهایشان، از زندگیِ هماهنگ، یکپارچه و معناداری برخوردار بودهاند و علاوه بر کسب لذت و ارضای روحی، خدمات شایستهای را نیز به بشریت هدیه کردهاند. هریک از ما در صورت جدیت، جسارت و داشتنِ همت عالی، میتوانیم به جمع این انسانهای تاریخساز بپیوندیم.3پی نوشت:
1.www.profile.center
2.www.chetor.com
3.www.tavanafarin.ir