وظایف شیعیان در دوره غیبت (1)
امّا در دوره غیبت، لزوماً با این سؤال مواجه مىشوند که آیا غیبت امام معصوم (حجّت خدا) بمثابه رفع تکالیف از مسلمان و بخصوص شیعیان است؟ اگر جواب منفى باشد، آیا تکالیف آنها را عقل افراد تعیین مىکند و یا منابعى ویژه براى تعیین تکالیف، و افراد خاصّى براى تشخیص آن وجود دارند؟ و اگر منابع و افراد خاصّى باید تکالیف مردم را معلوم کنند، آیا گستره و حجم و وسعت تکالیف عصر غیبت امام، علیهالسلام، عیناً مانند دوره حضور است؟ در پاسخ به این پرسشها، برخى از علماى شیعه کتابهایى تألیف کردهاند. از جمله مرحوم دبیرالدین میرزا علىاکبر صدرالاسلام همدانى در کتاب خویش [۱] تکالیف مردم در عصر غیبت را تشریح کرده است. همچنین مرحوم آیهاللَّه سیدمحمد تقى موسوى اصفهانى، قدّس سرّه، در کتاب مهم خود[۲] وظایف بسیارى را براى منتظران برشمرده است. در مقاله حاضر کوشیدهایم تا وظایف کلى و راهبردى شیعیان درعصر غیبت را مطالعه کنیم. با مطالعه این وظایف، مىتوانیم پاسخ پرسشهاى آغاز مقاله را بدهیم. براساس این مقاله، مىتوانیم بگوییم که تکلیف در عصر غیبت رفع نمىشود، بلکه براساس مقتضیات زمان و با تکیه بر قرآن و سنت نبوى، صلّىاللَّهعلیهوآله، و سیره اهلبیت، علیهمالسلام، توسط فقهاى جامعالشرایط تعیین و مشخص مىگردد. همچنین بخوبى مىتوان دریافت که همانطور که حیرت و ابهام و فتنه زیاد است و طبعاً زیرکى فراوانترى لازم دارد؛ بهدلیل وقوع شبهات فراوانى که ازطرف پیامبر اسلام، صلّىاللَّهعلیهوآله، دستور به توقف در آنها داریم و نیز بهخاطر حضور علنى نداشتن و دردسترس نبودن امام معصوم، علیهالسلام، در جامعه و سیطره کفّار و ستمگران بر مقدّرات بشر و لزوم تحفّظ و احتیاط بیشتر شیعیان، گستره تکالیف محدودتر است تا با شرایط تقیّه تطبیق کرده و موجودیّت شیعه حفظ شود. نکته مهم این است که شیعه عصر غیبت، از نظر هویّت تاریخى و عقائد و احکام فرعى و وحدت کلمه و محاسن اخلاقى و امثال آن، نباید فرقى با شیعه عصر ظهور داشته باشد. باید چنان باشد که اگر از قرن پانزدهم هجرى به قرن اول هجرى منتقل شد، بتواند همانطور موضعگیرى و عمل کند که برادرانش در کنار امام على، علیهالسلام، و سایر ائمه هدایت، علیهمالسلام، و یا در عصر پیامبر، صلّىاللَّهعلیهوآله، مىکردند و خصوصاً از جهت عقاید و نیز رضا (خشنودى) و سخط (ناخشنودى) همانند آنها باشد. البته این دیدگاه با سکولاریسم و پلورالیسم دینى و دموکراسى و عصرى شدن دین و امثال آن تقابل و برخورد پیدامىکند که در موضوع این مقاله اهمیتى ندارند. وظایف کلى شیعیان در عصر غیبت کبراى حضرت امام حجه بن الحسن العسکرى، سلاماللَّهعلیهما وظیفه شیعه درعصر غیبت این است که برآنچه از حق و هدایت که به او رسیده، ثبات قدم داشته و چنگ بزند تا محفوظ بماند و پیداست که منبع شناخت این مطالب حقّه و هدایت یافتن به آن، مطابق حدیث متواتر ثقلین، قرآن مجید و سنت نبوى و عترت طاهره است، که در عصر غیبت روایات و سنت ایشان در کتب موجود است. روایات متعددى با الفاظ مختلف براین مطلب دلالت مىکنند، ازجمله:
۱ - پرهیز از شک:
پس بپرهیزید از شک و دودلى و تردید، شکها را از خودتان برانید و به تحقیق که شما برحذر داشته شدید، پس از خدا پرهیز کنید [که درعصرغیبت تردید بهخود راهدهید] ... این حدیث نشان مىدهد که یکى از وظایف شیعه در عصر غیبت، احراز درجه رفیع یقین و تلاش براى حفظ عقاید حقّه است. زیرا طولانى شدن دوره غیبتِ حجّتِ خدا، باعث تردید و بىاعتقادى بسیارى مىشود [۴]
و سیطره مادّیت (مادى گرایى) و فضلفروشى عالم نمایانى که علم و تخصص آنها ربطى به عقاید ندارد و درعین حال در آن دخالت و تخریب مىکنند، مزید بر علت است.
۲ - چنگ زدن به امرِ اول تا وصول به امرِ آخر:
تمسّکوا بالأمر الأوّل الّذى أنتم علیه حتى یبّین لکم به امر نخستینى که برآنید، چنگ بزنید تا براى شما آشکار شود.[۶]
همچنین از آن حضرت دراین باره نقل شده که فرمودند: کونوا على ما أنتم علیه حتّى یُطلع اللَّه لکم نجمکم بر آنچه که برآنید، باشید تا خداوند ستاره شما را برایتان طالع گرداند.[۷]
و نیز نقل شده که فرمودند: فتمسّکوا بما فى أیدیکم حتى یصحّ لکم الأمر. پس چنگ زنید به آنچه که در دستهایتان است تا امر براى شما راست واستوار آید [یعنى ظهور واقع شود].[۸]
یکى از وظایف شیعه در عصر غیبت، احراز درجه رفیع یقین و تلاش براى حفظ عقاید حقّه است. زیرا طولانى شدن دوره غیبتِ حجّتِ خدا، باعث تردید و بىاعتقادى بسیارى مىشود و سیطره مادّیت (مادى گرایى) و فضلفروشى عالم نمایانى که علم و تخصص آنها ربطى به عقاید ندارد و درعین حال در آن دخالت و تخریب مىکنند، مزید بر علت است. و در روایت دیگرى هم به این شکل تکلیف شیعه را در «سَبطَه» (پایینتر از «فَترَت») مشخص فرمودند که: إلى ما أنتم علیه حتّى یأتیکم اللَّه بصاحبها. به آنچه که شما برآنید عمل کنید تا خداوند صاحبش را براى شما بیاورد.[۹]
مفهوم همه این روایات یکى است و آن محافظت و عمل کردن به قرآن و میراث موجود اهل بیت در عصر غیبت است تا ظهور فرا رسد و هیچ ابهامى نماند.
۳ - رعایت معیارهاى عصر ائمه(علیهمالسلام):
بخش بزرگى از شرایط ظهور مربوط به آمادگى انسانها براى پذیرش تعالیم و حکومت و دولت کریمه امام زمان، عجّلاللَّهتعالىفرجه، است. از امام صادق، علیهالسلام، نقل شده که: زبانهایتان را نگهدارید و ملازم خانههایتان باشید. پیداست که تولّى و تبرّى، مقدمه و شرط لازم این انتظار صحیح است و کسى که آن را نداشته باشد، نمىتواند منتظرِ راستین باشد. با توجه به این مطلب مىفهمیم که منتظرانِ واقعى اندکند. چنانکه احادیثى هم مُشعِر بهاین واقعیتند.
۴ - تقواى الهى و عمل به دین اسلام:
مطالعه قرآن بخوبى معلوم مىکند که «دین اسلام» (دین خدا) در قرآن تعریف و مشخص شده است. باید به آن چنگ زد و جدا نشد.
پی نوشت ها :
[۱]. ر.ک: صدرالاسلام همدانى، پیوند معنوى با ساحت قدس مهدوى (تکالیف الانام فى غیبه الامام)، تهران، انتشارات بدر، بهار ۱۳۶۱ (نیمه شعبان ۱۴۰۲)، صص ۲۸-۲۷۹ .
.[۲] ر.ک: عالم فقیه سید محمد تقى موسوى اصفهانى، مکیال المکارم فى فوائدِالدعاء للقائم، علیهالسلام (در معرفت و ولایت امام زمان، علیهالسلام) ج ۲، ترجمه سید مهدى حائرى قزوینى، تهران، انتشارات بدر، زمستان ۱۳۷۲ (نیمه شعبان ۱۴۱۴)، صص ۱۶۵-۵۸۹.
[۳] . محمد بن ابراهیم بن جعفر النعمانى (معروف به ابن ابى زینب، از علماى قرن سوم هجرى، کتاب الغیبه، بیروت، مؤسسه الاعلمى للمطبوعات، ۱۴۰۳ ه’ (۱۹۸۳ م)، ص ۹۸ .
[۴] . چنانکه از دو حدیث از امام صادق، علیهالسلام، و سایر احادیث مربوطه استفاده مىشود (ر.ک: همان، صص ۹۹-۱۰۴ و ۱۱۰)، عصر غیبت باعث امتحان عمومى مسلمانان و تصفیه و جداسازى شیعیان متدیّن و اهل یقین است؛ زیرا شیعیان زیرک و با تقوا مىدانند و یقین دارند که «حجّت خدا» و «میثاق خدا» باطل نمىشود و سنّتِ او تعطیل نمىگردد و او مردم را بدون حجّت و هادى رها نمىکند، هرچند آنها به دلیل مصالحى او را نبینند وجایش را ندانند و با این حال آنها علىرغم رنج بردن و گریستن از دورى، شکّ نمىکنند و به چیزى که خداوند مقدّر فرموده خشنودند و اگر خداوند مىدانست که دوستانش هم شک خواهند کرد و هیچکس ثابتقدم نمىماند، لحظهاى هم حجّتش را از آنها نمىپوشاند (ر.ک : همان، ص ۱۰۷، مضمون حدیثى از امام صادق، علیهالسلام) .
.[۵] همان، ص ۱۰۴ .
.[۶] همان، ص ۱۰۵ .
.[۷] همان .
.[۸] همان .
.[۹] همان، ص ۱۰۶ .
.[۱۰] همان، ص ۱۰۴ .
.[۱۱] همان، ص ۱۱۲