وظایف شیعیان در دوره غیبت (1)

شیعیان تا سال ۲۶۰ ق، که حضرت امام حسن عسکرى، علیه‏السلام، به شهادت رسیدند، مستقیماً و یا ازطریق نمایندگان و افراد مورداطمینانشان به امامان معصوم، علیهم‏السلام، دسترسى داشتند، امّا در دوره غیبت، لزوماً با این سؤال مواجه مى‏شوند که آیا غیبت امام معصوم (حجّت خدا) بمثابه رفع تکالیف از مسلمان و بخصوص شیعیان است؟ اگر جواب منفى
سه‌شنبه، 3 فروردين 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
وظایف شیعیان در دوره غیبت (1)
وظایف شیعیان در دوره غیبت (1)
وظایف شیعیان در دوره غیبت (1)






شیعیان تا سال ۲۶۰ ق، که حضرت امام حسن عسکرى، علیه‏السلام، به شهادت رسیدند، مستقیماً و یا ازطریق نمایندگان و افراد مورداطمینانشان به امامان معصوم، علیهم‏السلام، دسترسى داشتند،
امّا در دوره غیبت، لزوماً با این سؤال مواجه مى‏شوند که آیا غیبت امام معصوم (حجّت خدا) بمثابه رفع تکالیف از مسلمان و بخصوص شیعیان است؟ اگر جواب منفى باشد، آیا تکالیف آنها را عقل افراد تعیین مى‏کند و یا منابعى ویژه براى تعیین تکالیف، و افراد خاصّى براى تشخیص آن وجود دارند؟ و اگر منابع و افراد خاصّى باید تکالیف مردم را معلوم کنند، آیا گستره و حجم و وسعت تکالیف عصر غیبت امام، علیه‏السلام، عیناً مانند دوره حضور است؟ در پاسخ به این پرسشها، برخى از علماى شیعه کتابهایى تألیف کرده‏اند. از جمله مرحوم دبیرالدین میرزا على‏اکبر صدرالاسلام همدانى در کتاب خویش [۱] تکالیف مردم در عصر غیبت را تشریح کرده است. همچنین مرحوم آیهاللَّه سیدمحمد تقى موسوى اصفهانى، قدّس سرّه، در کتاب مهم خود[۲] وظایف بسیارى را براى منتظران برشمرده است. در مقاله حاضر کوشیده‏ایم تا وظایف کلى و راهبردى شیعیان درعصر غیبت را مطالعه کنیم. با مطالعه این وظایف، مى‏توانیم پاسخ پرسشهاى آغاز مقاله را بدهیم. براساس این مقاله، مى‏توانیم بگوییم که تکلیف در عصر غیبت رفع نمى‏شود، بلکه براساس مقتضیات زمان و با تکیه بر قرآن و سنت نبوى، صلّى‏اللَّه‏علیه‏وآله، و سیره اهل‏بیت، علیهم‏السلام، توسط فقهاى جامع‏الشرایط تعیین و مشخص مى‏گردد. همچنین بخوبى مى‏توان دریافت که همانطور که حیرت و ابهام و فتنه زیاد است و طبعاً زیرکى فراوانترى لازم دارد؛ به‏دلیل وقوع شبهات فراوانى که ازطرف پیامبر اسلام، صلّى‏اللَّه‏علیه‏وآله، دستور به توقف در آنها داریم و نیز به‏خاطر حضور علنى نداشتن و دردسترس نبودن امام معصوم، علیه‏السلام، در جامعه و سیطره کفّار و ستمگران بر مقدّرات بشر و لزوم تحفّظ و احتیاط بیشتر شیعیان، گستره تکالیف محدودتر است تا با شرایط تقیّه تطبیق کرده و موجودیّت شیعه حفظ شود. نکته مهم این است که شیعه عصر غیبت، از نظر هویّت تاریخى و عقائد و احکام فرعى و وحدت کلمه و محاسن اخلاقى و امثال آن، نباید فرقى با شیعه عصر ظهور داشته باشد. باید چنان باشد که اگر از قرن پانزدهم هجرى به قرن اول هجرى منتقل شد، بتواند همان‏طور موضعگیرى و عمل کند که برادرانش در کنار امام على، علیه‏السلام، و سایر ائمه هدایت، علیهم‏السلام، و یا در عصر پیامبر، صلّى‏اللَّه‏علیه‏وآله، مى‏کردند و خصوصاً از جهت عقاید و نیز رضا (خشنودى) و سخط (ناخشنودى) همانند آنها باشد. البته این دیدگاه با سکولاریسم و پلورالیسم دینى و دموکراسى و عصرى شدن دین و امثال آن تقابل و برخورد پیدامى‏کند که در موضوع این مقاله اهمیتى ندارند. وظایف کلى شیعیان در عصر غیبت کبراى حضرت امام حجه بن الحسن العسکرى، سلام‏اللَّه‏علیهما وظیفه شیعه درعصر غیبت این است که برآنچه از حق و هدایت که به او رسیده، ثبات قدم داشته و چنگ بزند تا محفوظ بماند و پیداست که منبع شناخت این مطالب حقّه و هدایت یافتن به آن، مطابق حدیث متواتر ثقلین، قرآن مجید و سنت نبوى و عترت طاهره است، که در عصر غیبت روایات و سنت ایشان در کتب موجود است. روایات متعددى با الفاظ مختلف براین مطلب دلالت مى‏کنند، ازجمله:

۱ - پرهیز از شک:

از امام صادق، علیه‏السلام، نقل شده که ضمن حدیثى درباره عصر غیبت فرمودند: ’... فإیّاکم والشّک والإرتیاب أنفو عن أنفسکم الشکوک و قد حذّرتم فاحذروا من اللَّه...[۳]
پس بپرهیزید از شک و دودلى و تردید، شکها را از خودتان برانید و به تحقیق که شما برحذر داشته شدید، پس از خدا پرهیز کنید [که درعصرغیبت تردید به‏خود راه‏دهید] ... این حدیث نشان مى‏دهد که یکى از وظایف شیعه در عصر غیبت، احراز درجه رفیع یقین و تلاش براى حفظ عقاید حقّه است. زیرا طولانى شدن دوره غیبتِ حجّتِ خدا، باعث تردید و بى‏اعتقادى بسیارى مى‏شود [۴]
و سیطره مادّیت (مادى گرایى) و فضل‏فروشى عالم نمایانى که علم و تخصص آنها ربطى به عقاید ندارد و درعین حال در آن دخالت و تخریب مى‏کنند، مزید بر علت است.

۲ - چنگ زدن به امرِ اول تا وصول به امرِ آخر:

ما مجموعه بزرگ و والایى از احادیث عقیدتى و اخلاقى و فقهى و غیر آن داریم که از جهتى مایه فخر و مباهات ما بر سایر مذاهب و ملل است و از جهت دیگر باعث هدایت و ثبات قدم ماست. مى‏توان گفت مراد از «امر اول»، همین دوره دویست و هفتاد و سه‏ساله از آغاز بعثت تا آغاز غیبت و یا دوره امامان یازده‏گانه شیعه باشد که آن میراث را به‏یادگار گذاشته‏اند و حاملان و مبلّغان و مجریان آن، فقها و علماى صالح شیعه‏اند. البته توقیعات شریفه ناحیه مقدسه را نیز مى‏توان جزءِ امرِ اول دانست. امّا «امرِ آخر (دیگر)» ظاهراً مربوط به عصر ظهور است که تکالیف همه توسط شخص امام مهدى، علیه‏السلام، روشن مى‏شود و هیچ بلاتکلیفى باقى نمى‏ماند. شیعه موظّف است که در عصر غیبت، کمال تحفّظ را نسبت به آن میراث گرانبها داشته و به ثقلین چنگ بزند و اگر چیزى را نفهمید، آن را انکار و رد نکند که ممکن است گرفتار کفر بشود. در روایتى از امام صادق، علیه‏السلام، نقل شده که درباره وظیفه شیعه دراین عصر فترت، فرمودند: فتمسّکوا بالأمر الأوّل حتّى یبّین لکم الآخَر و بنا به نقل دیگرى[۵]
تمسّکوا بالأمر الأوّل الّذى أنتم علیه حتى یبّین لکم به امر نخستینى که برآنید، چنگ بزنید تا براى شما آشکار شود.[۶]
همچنین از آن حضرت دراین باره نقل شده که فرمودند: کونوا على ما أنتم علیه حتّى یُطلع اللَّه لکم نجمکم بر آن‏چه که برآنید، باشید تا خداوند ستاره شما را برایتان طالع گرداند.[۷]
و نیز نقل شده که فرمودند: فتمسّکوا بما فى أیدیکم حتى یصحّ لکم الأمر. پس چنگ زنید به آنچه که در دستهایتان است تا امر براى شما راست واستوار آید [یعنى ظهور واقع شود].[۸]
یکى از وظایف شیعه در عصر غیبت، احراز درجه رفیع یقین و تلاش براى حفظ عقاید حقّه است. زیرا طولانى شدن دوره غیبتِ حجّتِ خدا، باعث تردید و بى‏اعتقادى بسیارى مى‏شود و سیطره مادّیت (مادى گرایى) و فضل‏فروشى عالم نمایانى که علم و تخصص آنها ربطى به عقاید ندارد و درعین حال در آن دخالت و تخریب مى‏کنند، مزید بر علت است. و در روایت دیگرى هم به این شکل تکلیف شیعه را در «سَبطَه» (پایین‏تر از «فَترَت») مشخص فرمودند که: إلى ما أنتم علیه حتّى یأتیکم اللَّه بصاحبها. به آنچه که شما برآنید عمل کنید تا خداوند صاحبش را براى شما بیاورد.[۹]
مفهوم همه این روایات یکى است و آن محافظت و عمل کردن به قرآن و میراث موجود اهل بیت در عصر غیبت است تا ظهور فرا رسد و هیچ ابهامى نماند.

۳ - رعایت معیارهاى عصر ائمه(علیهم‏السلام):

در دوستى و دشمنى و پیروى کردن و سرپرست گزیدن این مفهومى بسیار دقیق و مهم است؛ زیرا آنچه که ما را با پیشینیان شیعه ما که اصحاب ائمه هُدى، علیهم‏السلام، بودند و در راه ولایت آنها کوشیدند و سختیها و رنجها کشیدند و قربانیها دادند، پیوند مى‏دهد، همین مطلب است. چنان که حالات روحى ما مى‏تواند (بنابر بعضى از روایات)، ما را در عمل یاران پیامبر، صلّى‏اللَّه‏علیه‏وآله، در جنگهاى ایشان و امام على، علیه‏السلام، و سایر امامانِ گذشته شریک کند و همچنین آرزوهاى ما درباره یارى امام زمان، عجّل‏اللَّه‏تعالى‏فرجه، مى‏تواند باعث پاداش یارى آن حضرت و جنگ و شهادت در رکاب ایشان شود، هرچند آن دوره را درک نکنیم. درواقع همین حبّ و بُغض و ولایت مشترک است که افراد یک زمان و یا زمانهاى مختلف را به‏هم متصّل مى‏کند؛ زیرا این همدلى و همرأیى باعث حفظِ میراثِ گذشتگان و تحقّق امیدِ آینده مى‏شود. اینک با مقدمه مذکور، حدیث منصور صیقل را بخوانیم: إذا أمسیت یوماً لاترى فیه اماماً من آل محمد، فأحبّ من کنت تحبّ و أبغض من کنت تُبغض و وال من کنت تُوالى و انتظرالفرج صباحاً و مساءً. چون به‏روزى گرفتار شدى که در آن امامى از آل محمد [صلّى‏اللَّه‏علیه‏وآله] را ندیدید، پس دوست بدار هر که را دوست مى‏داشتى و دشمن‏بدار هر که را دشمن مى‏داشتى و به ولایت هر که سر مى‏سپردى، گردن گذار و امر فرج را صبح و عصر منتظر باش.[۱۰]
بخش بزرگى از شرایط ظهور مربوط به آمادگى انسانها براى پذیرش تعالیم و حکومت و دولت کریمه امام زمان، عجّل‏اللَّه‏تعالى‏فرجه، است. از امام صادق، علیه‏السلام، نقل شده که: زبانهایتان را نگه‏دارید و ملازم خانه‏هایتان باشید. پیداست که تولّى و تبرّى، مقدمه و شرط لازم این انتظار صحیح است و کسى که آن را نداشته باشد، نمى‏تواند منتظرِ راستین باشد. با توجه به این مطلب مى‏فهمیم که منتظرانِ واقعى اندکند. چنانکه احادیثى هم مُشعِر به‏این واقعیتند.

۴ - تقواى الهى و عمل به دین اسلام:

بسیارى از خوبیها و بدیها و واجبات و محرّمات در قرآن کریم آمده است و اصول و فروع دین مبین اسلام در آن پیداست. از وظایف شیعیان، بلکه مهمترین وظیفه آنها، رعایت تقوا و کسب درجه متقیّن و عمل به دین اسلام است. چنانکه از امام صادق، علیه‏السلام، نقل شده که فرمودند: إنّ لصاحب هذا الأمر غیبه فلیتّق اللَّه عند غیبته و لیتمسّک بدینه. براى صاحبِ این امر غیبتى است، پس [شیعه] باید هنگام غیبتش پرهیزکارى پیشه کند و به‏دین او چنگ زند.[۱۱]
مطالعه قرآن بخوبى معلوم مى‏کند که «دین اسلام» (دین خدا) در قرآن تعریف و مشخص شده است. باید به آن چنگ زد و جدا نشد.

پی نوشت ها :

[۱]. ر.ک: صدرالاسلام همدانى، پیوند معنوى با ساحت قدس مهدوى (تکالیف الانام فى غیبه الامام)، تهران، انتشارات بدر، بهار ۱۳۶۱ (نیمه شعبان ۱۴۰۲)، صص ۲۸-۲۷۹ .
.[۲] ر.ک: عالم فقیه سید محمد تقى موسوى اصفهانى، مکیال المکارم فى فوائدِالدعاء للقائم، علیه‏السلام (در معرفت و ولایت امام زمان، علیه‏السلام) ج ۲، ترجمه سید مهدى حائرى قزوینى، تهران، انتشارات بدر، زمستان ۱۳۷۲ (نیمه شعبان ۱۴۱۴)، صص ۱۶۵-۵۸۹.
[۳] . محمد بن ابراهیم بن جعفر النعمانى (معروف به ابن ابى زینب، از علماى قرن سوم هجرى، کتاب الغیبه، بیروت، مؤسسه الاعلمى للمطبوعات، ۱۴۰۳ ه’ (۱۹۸۳ م)، ص ۹۸ .
[۴] . چنان‏که از دو حدیث از امام صادق، علیه‏السلام، و سایر احادیث مربوطه استفاده مى‏شود (ر.ک: همان، صص ۹۹-۱۰۴ و ۱۱۰)، عصر غیبت باعث امتحان عمومى مسلمانان و تصفیه و جداسازى شیعیان متدیّن و اهل یقین است؛ زیرا شیعیان زیرک و با تقوا مى‏دانند و یقین دارند که «حجّت خدا» و «میثاق خدا» باطل نمى‏شود و سنّتِ او تعطیل نمى‏گردد و او مردم را بدون حجّت و هادى رها نمى‏کند، هرچند آنها به دلیل مصالحى او را نبینند وجایش را ندانند و با این حال آنها على‏رغم رنج بردن و گریستن از دورى، شکّ نمى‏کنند و به چیزى که خداوند مقدّر فرموده خشنودند و اگر خداوند مى‏دانست که دوستانش هم شک خواهند کرد و هیچ‏کس ثابت‏قدم نمى‏ماند، لحظه‏اى هم حجّتش را از آنها نمى‏پوشاند (ر.ک : همان، ص ۱۰۷، مضمون حدیثى از امام صادق، علیه‏السلام) .
.[۵] همان، ص ۱۰۴ .
.[۶] همان، ص ۱۰۵ .
.[۷] همان .
.[۸] همان .
.[۹] همان، ص ۱۰۶ .
.[۱۰] همان، ص ۱۰۴ .
.[۱۱] همان، ص ۱۱۲

منبع: www.sibtayn.com




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.