معناي طوبي(1) در اصطلاح ديني

ائمه اطهار عليهم السلام معيارهاي خوشبختي را با الفاظي، همچون «فلاح، سعادت، نجات، فوز و طوبي» بيان نموده اند. طوبي از ماده «طيب»(2) است و اهل لغت آن را مصدري بر وزن «فعلي»(3) و يا مؤنث «أطيب» (4) دانسته...
يکشنبه، 15 فروردين 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
معناي طوبي(1) در اصطلاح ديني
معناي طوبي(1) در اصطلاح ديني
معناي طوبي(1) در اصطلاح ديني






ائمه اطهار عليهم السلام معيارهاي خوشبختي را با الفاظي، همچون «فلاح، سعادت، نجات، فوز و طوبي» بيان نموده اند.
طوبي از ماده «طيب»(2) است و اهل لغت آن را مصدري بر وزن «فعلي»(3) و يا مؤنث «أطيب» (4) دانسته اند. واژه ي مقابل آن «ويل» (5) به معناي «واي و بدا به حال» که اشاره به شدت ناراحتي از کسي است و يا به معناي «چاهي در جهنم» مي باشد.
شيخ طوسي، در تفسير التبيان (6) براي لفظ طوبي معاني مختلفي، همچون:
1. زندگي پاک
2. فرح و چشم روشني
3. نيکويي
4.چه خوب است.
5. زندگي مورد غطبه
6. زندگي به همراه خير و کرامت
7. بهشت.
8. درختي در بهشت
9. پاکيزه ترين چيزها
10. خوشا به حال
ذکر کرده و در پايان، همه ي آنها را به هم نزديک و مربوط دانسته است.
علامه ي طباطبايي در مورد اين معاني مي فرمايد:
«بيشتر اين معاني از باب تطبيق بر مصداق است، نه اينکه از ظاهر آيه استفاده شده باشد.» (7) و اما در روايات معصومين عليهم السلام تنها مصداقي که بدان تصريح شده، همان درختي است که در خانه ي بهشتي پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و علي عليه السلام قرار دارد. (8). تفاسير روايي نيز پس از تفسير آيه ي 29 سوره ي رعد، به نقل اين روايات پرداخته اند.
و ليکن با جمع بندي روايات ديگر و قرار دادن آنها در کنار اين روايات درمي يابيم که نمي توان طوبي را تنها به معاني درخت ياد شده دانست؛ چرا که در دسته اي از روايات به يقين طوبي به معني درخت بهشتي نيست، بلکه با واژه هايي، چون «خوشا به حال» و «خوشا زندگي» سازگارتر است.(9)
علامه ي طباطبايي رحمه الله در مورد اين روايات مي فرمايد:
«در اين معناي «درخت بهشتي طوبي»، احاديث بسياري از طرق شيعه و اهل سنت روايت شده است، و از ظاهر آن برمي آيد که در مقام تفسير آيه نبوده، بلکه ناظر به باطن آيه است. بنابراين حقيقت، معيشت طوبي، همان ولايت خداي سبحان است و علي عليه السلام صاحب آن ولايت و از ميان امت پيامبر، او اولين گشاينده ي در آن است، و مؤمنان اهل ولايت، اتباع و پيروان او هستند، و خانه ي او در بهشت نعيم، که بهشت ولايت است با خانه ي رسول خدا صلي الله عليه و آله يکي است و تزاحم و اختلافي ميان آن دو نيست.»(10)
در واقع مي توان چنين نتيجه گرفت که طوبي يک معناي لغوي و عام (زندگي خوش، خوشا به حال)داشته و يک معناي اصطلاحي و خاص (درخت بهشتي) و مي توان گفت معناي اصطلاحي آن از معناي لغوي اخذ شده است.
بدين گونه که عرب براي اينکه بگويد فلان شخص سعادتمند و خوشبخت است، از واژه ي طوبي استفاده مي کند، و از آنجا که هر کس در آخرت، از سايه ي درخت رسالت و ولايت نبوي صلي الله عليه و آله و علوي عليه السلام بهره مند شود، انسان خوشبخت و سعادتمندي خواهد بود، براي نام آن درخت نيز از واژه ي طوبي استفاده شده است.
با توجه به تفصيل، در ترجمه ي احاديث، تنها در صورتي واژه ي «طوبي» را به «درخت بهشتي» معنا مي کنيم که در لسان معصوم عليه السلام بدان تصريح شده باشد (11) و در روايات ديگر، به تناسب فضاي کلام معصوم، يکي از معاني طوبي مانند «خوشا به حال» را مي آوريم. (12)
اينک به بيان نمونه هائي از استعمال لفظ طوبي در آيات و روايات مي پردازيم:
1- (الذين آمنوا و تطمئن قلوبهم بذکر الله ألا بذکر الله تطمئن القلوب * الذين آمنوا و عملوا الصالحات طوبي لهم و حسن مآب) (13)
(کساني که ايمان آورده اند و دلهايشان به ياد خدا آرام گيرد؛ بدانيدکه با ياد خداست که دلها آرام مي گيرد * کساني که ايمان آورده اند و کارهاي شايسته کرده اند، خوشا به حالشان و نيک باد فرجامشان.)
2- رسول الله صلي الله عليه و آله: طوبي للمؤمن اذا أحسن قبل منه، و اذا أساء غفر له. (14)
خوشا به حال مؤمن، هنگامي که احسان کند از او بپذيرند و هنگامي که بد کند او را ببخشند.
3- رسول الله صلي الله عليه و آله - عن جبرئيل عن اسرافيل في فضل دعاء الجوشن - : ان الله قال: طوبي لمن آمن بالله و صدق بنبيه و صدق بهذا الدعاء و الثواب، و الويل کل الويل لمن أنکره و جحده و لم يؤمن به. (15)
رسول خدا صلي الله عليه و آله - به نقل از جبرئيل از اسرافيل در بيان فضيلت دعاي جوشن (16) - فرمود: خداوند تبارک و تعالي فرموده است: خوشا به حال آن که به خداوند ايمان آورده، و به پيامبر او و اين دعا و پاداش آن باور داشته باشد و واي و هزاران واي بر کسي که آن را انکار کرده و دروغ پندارد و به آن ايمان نداشته باشد.
4- الله تبارک و تعالي - في الصحيفه الرابعه من صحف ادريس النبي عليه السلام - : طوبي لمن آمن به و صدق برسله و کتبه، و وقف عند طاعته و انتهي عن معصيته. (17)
خدواند تبارک و تعالي در چهارمين صحيفه ي ادريس پيامبر عليه السلام فرموده است: خوشا کسي که به خداوند ايمان آورد و پيامبران و کتابهاي الهي را باور داشته باشد و در طاعت او پايداري ورزد و به نافرماني از او پايان دهد.
5- الامام علي عليه السلام: طوبي لمن بوشر قلبه ببرد اليقين. (18)
خوشا به حال آن که قلبش با خنکاي يقين همراه باشد.
6- الامام علي عليه السلام: طوبي لمن لم تغم عليه مشتبهات الامور. (19)
خوشا به حال کسي که امور مشتبه او را فرانگيرد.
7- رسول الله صلي الله عليه و آله: أخبرني ربي قال: ... طوبي لمن خرج من الدنيا علي دينک، و علامته أنه علي دينک، أن يرزقه الله محبتک و محبه أهل بيتک و قليل منهم إلا في آخر الزمان. (20)
پروردگارم مرا چنين فرمود: ... خوشا به حال آن که بر دين تو از دنيا برود و نشانه ي اينکه دين تو را پذيرا شده، آن است که خداوند، دوستي تو و دوستي اهل بيت تو را نصيبش مي کند و اين دسته [ در اين زمان ] اندک اند، مگر در آخر الزمان [ که بسيار خواهند بود ].
8- علي بن أسباط عنهم عليه السلام: قال الله تبارک و تعالي لعيسي عليه السلام [ عند ما وصف رسول الله صلي الله عليه و آله فسأله عيسي عليه السلام: إلهي من هو حتي أرضيه ؟ فلک الرضا ]: هو محمد رسول الله إلي الناس کافه، أقربهم مني منزله و أحضرهم (21) شفاعه، طوبي له من نبي، و طوبي لامته إن هم لقوني علي سبيله. (22).
علي بن اسباط از [ يکي از ] معصومان نقل مي کند: [ هنگامي که خداوند رسول خدا صلي الله عليه و آله را توصيف مي نمود، عيسي عليه السلام پرسيد: بار خدايا او کيست که خشنودش سازم تا رضايت تو بدست آيد ] خداوند تبارک و تعالي خطاب به عيسي عليه السلام فرمود: او محمد فرستاده ي خدا به سوي تمام مردم است، منزلتش از همه به من نزديکتر و شفاعتش از همگان بيشتر است، خوشا به حال چنين پيامبري و خوشا به حال امت او اگر در صراط و راه او باشند و به ديدار من آيند.
9- آمنه ام النبي صلي الله عليه و آله: إنه لما أخذني الطلق و اشتد بي الأمر سمعت جلبه (23) و کاملا لايشبه کلام الآدميين [يقول]: ... في أمان الله و حفظه و کلاءته (24)، و قد حشوت قلبک إيمانا و علما و حلما و يقينا و حکما و أنت خير البشر، طوبي لمن اتبعک و ويل لمن تخلف عنک (25)
آمنه مادر پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله مي فرمايد: وقتي که درد زايمان وجودم را فراگرفت و کار برايم دشوار شد، زمزمه هايي شنيدم که شباهتي به صداي آدميان نداشت [ که مي گفت: اي نوزاد ] در أمان و حفظ و حراست خداوند باشي، همانا قلبت را از ايمان و دانش و بردباري و يقين و خرد لبريز ساختم، تو بهترين انسانهائي، خوشا به حال آنان که از تو پيروي کنند و بدا به حال آنان که از تو رويگردان باشند.
11- رسول الله صلي الله عليه و آله: طوبي لمن رآني و آمن بي، طوبي ثم طوبي - يقولها سبع مرات - لمن لم يرني و آمن بي. (26)
خوشا به حال آن که مرا ديد و به من ايمان آورد و خوشا و خوشا - و آن را هفت بار تکرارکرد - به حال آنان که مرا نديدند و به من ايمان آوردند.
12- قيل يا رسول الله، أرايت من آمن بک و لم يرک، و صدقک و لم يرک، ماذا لهم ؟ قال صلي الله عليه و آله: طوبي لهم - مرتين - اولئک منا و اولئک معنا. (27)
به رسول خدا صلي الله عليه و آله گفته شد: اي پيامبر خدا آيا مي شناسي کسي را که شما را نديده و به شما ايمان آورده باشد و شما را نديده و تصديقتان کرده باشد. [اي رسول خدا ]چه سودي براي آنان است ؟ حضرت صلي الله عليه و آله فرمود: خوشا به حال ايشان، خوشا به حال ايشان، آنان از ما و همراه ما هستند.
13- رسول الله صلي الله عليه و آله - عندما قبل ما بين عيني علي عليه السلام - : يا أباالحسن، أنت عضو من أعضائي، تزول حيث زلت، و إن لک في الجنه درجه و هي درجه الوسيله، فطوبي لک و لشيعتک من بعدک. (28).
هنگامي که رسول خدا صلي الله عليه و آله بين دو چشم علي عليه السلام را بوسيد فرمود:
اباالحسن ! تو عضوي از اندام من هستي، اگر من لغزش کردم تو هم لغزش مي کني، براي تو در بهشت درجه اي به نام درجه الوسيله است، خوشا به حال تو و شيعيانت که پس از تو مي آيند.
14- الإمام علي عليه السلام: الناس ثلاثه أصناف، صنف بين بنورنا، و صنف يأکلون بنا، و صنف اهتدوا بنا و اقتدوا بأمرنا و هم أقل الأصناف، اولئک الشيعه النجباء الحکماء، و العلماء الفقهاء، و الأتقياء الأسخياء، طوبي لهم و حسن مآب. (29)
مردم سه گروه اند: دسته اي بواسطه ما معروف و مشهور شده اند، دسته اي ما را وسيله آب و نان خود قرار داده اند، و دسته اي به وسيله ما هدايت شده اند و پيرو ما هستند و اينان از همه کمترند، آنان شيعياني نجيب، حکيم، دانشمند، فقيه، پرهيزگار و بخشنده هستند، خوشا به حالشان و نيکو سرانجامي دارند.
15- رسول الله صلي الله عليه و آله طوبي لمن تمسک بولايه علي عليه السلام من بعدي حتي يموت و يلقاني و أنا عنه راض (30).
خوشا بر آن که پس از من به ولايت علي عليه السلام چنگ زند تا آن که مرگش فرارسد و مرا در حالي ملاقات کند، که از او راضي و خشنودم.
16- رسول الله صلي الله عليه و آله: لما اسري بي إلي السماء، و انتهيت إلي سدره المنتهي... فسمعت مناديا ينادي من عند ربي: محمد خير الأنبياء، و أميرالمؤمنين علي خير الأولياء - عليهم الصلاه و السلام - ... رضي الله عن علي و أهل ولايته... طوبي لهم، ثم طوبي لهم، يغبطهم (31) الخلائق يوم القيامه بمنزلتهم عند ربهم.(32)
هنگامي که مرا شبانه به آسمان بردند [شب معراج] به سدره المنتهي رسيدم... آنگاه شنيدم ندا دهنده اي از جانب پروردگارم مي گويد: محمد بهترين انبياء و اميرالمؤمنين علي بهترين اولياست - بر آنان درود و سلام - ... خداوند از علي و پيروان ولايت او خشنود است، خوشا به حالشان، خوشا به حالشان، مردم در روز قيامت به خاطر منزلت و مقامي که نزد پروردگارشان دارند به حال آنان غبطه مي خورند.
17- رسول الله صلي الله عليه و آله: طوبي للموالين عليا عليه السلام إيمانا بمحمد و تصديقا لمقاله،کيف يذکرهم الله بأشرف الذکر من فوق عرشه. (33)
خوشا به حال آنان که ولايت علي عليه السلام را پذيرفته اند در حالي که به محمد ايمان داشته و سخنان او را تصديق مي کنند، چگونه خداوند با گرانمايه ترين پيامها از بالاي عرش، از آنان ياد مي کند.
امام علي عليه السلام فرمود: طوبي درختي است در بهشت، که اصل و ريشه ي آن در خانه ي پيغمبر صلي الله عليه و آله مي باشد؛ و کسي مؤمن نيست، مگر آن که در خانه اش شاخه اي از آن وجود داشته باشد، دلش چيزي نخواهد، مگر آن که برايش آورده شود؛ و چنانچه سواره اي تندرو صد سال در سايه ي آن درخت راه برود از آن بيرون نرود؛ و اگر کلاغي از پايين آن به بالايش پرواز کند، به آن نرسد، مگر آن که از پيري به زير افتد، پس در کسب و تحصيل يک چنين نعمت والائي رغبت کنيد)

پي نوشت ها:

1- طوبي در شعر فارسي و اشعار حافظ يا به عنوان مشتبه به و رقيب قد و بالاي معشوق مطرح مي شود و يا مستقل و به عنوان همان درخت سايه گستر:
تو و طوبي و ما و قامت يار
فکر هر کس به قدر همت اوست
طوبي زقامت تو نيارد که دم زند
زين قصه بگذرم که سخن مي شود بلند
سايه ي طوبي و دلجويي حور و لب حوض
به هواي سرکوي تو برفت از يادم
باغ بهشت و سايه ي طوبي و قصر حور
با خاک کوي دوست برابر نمي کنم
(حافظ)
2- معجم مقاييس اللغه 3 / 430؛ «طوب» الطاء و الواو و الباء ليس باصل، لان الطوب فيما أحسب هذا الذي يسمي الآجر و ما أظن العرب تعرفه. و أما «طوبي» فليس من هذا و أصله الياء، کأنها فعلي من الطيب فقلبت الياء واوا لضمه.
3- مجمع البحرين3 / 79؛ «طيب» قوله تعالي؛ (طوبي لهم و حسن مآب) اي: طيب العيش... و وزنها فعلي بالضم من الطيب قبلت ياؤه واوا لضمه ما قبلها، مصدر لطاب کبشري و زلفي و يقال: طوبي لک و طوباک بالاضافه.
4- فرهنگ معين: 2 / 2238؛ طوبي، مؤنث اطيب، پاکيزه تر، نيکو، خير، سعادت، بهشت، درخت بهشت.
5- مجموعه ي احاديث «ويل» نيز بزودي در اختيار دوستداران حديث قرار خواهد گرفت، ان شاء الله.
6- تفسير التبيان: 6 / 250.
7- تفسير الميزان: 11 / 357.
8- رجوع کنيد به عنوان «شجره ي طوبي» در بخش سوم کتاب.
9- بعنوان مثال رجوع کنيد به روايات شماره: 331 و 332 و 333 از همين کتاب.
10- تفسير الميزان: 11 / 369.
11- بيشترين مواردي که واژه ي «طوبي» به درخت بهشتي تفسير شده، مربوط به احاديث اعتقادي است.
12- مرحوم علامه طباطبايي رحمه الله و شاگرد ايشان استاد شهيد مطهري رحمه الله نيز طوبي را به معناي سعادت و خوشبختي معرفي کرده اند، همان گونه که در صفحات بعد ملاحظه خواهيد نمود.
13- سوره ي رعد: آيه ي 28 - 29.
14- الفرودس بمأثور الخطاب: 2 / 448 / 3935.
15- مهج الدعوات: 229، بحارالأنوار: 49 / 400 / 4 به نقل از «مهج الدعوات» در هر دو کتاب از امام کاظم از پدرانش عليهم السلام از رسول خدا صلي الله عليه و آله.
16- دعاي جوشن کبير، دعايي است که هزار نام از اسماء الله در آن ذکر شده است. اين دعا در مفاتيح الجنان مرحوم شيخ عباس قمي نقل شده است.
17- بحارالأنوار: 95 / 457.
18- غرر الحکم: 4 / 245 / 5968.
19- غرر الحکم: 4 / 246 / 5974.
20- مناقب الامام أميرالمؤمنين عليه السلام للکوفي: 2 / 180 / 657 و ص 168 / 647.
21- حضرهم شفاعه: اي شفاعته حاضره مهيأه لکل من يستحقها (مرآه العقول: 25 / 333).
22- الکافي: 8 / 139/ 103، بحارالأنوار: 14 / 297 / 14 به نقل از «الکافي».
23- جلبه الرجال: اختلاط الاصوات (مجمع البحرين: 2 / 25).
24- کلأه: حفظه (مجمع البحرين: 1 / 360).
25- کمال الدين: 176 / 32، أمالي الصدوق: 218 / 2، روضه الواعظين: 76، بحارالأنوار: 15 / 256 / 8 به نقل از «کمال الدين».
26- الخصال: 342 / 6، بحارالأنوار: 22 / 305 / 1 به نقل از «الخصال»، مسند ابن حنبل 4 / 310 / 12579، صحيح ابن حبان: 16 / 213 / 7230، مسند أبي يعلي: 2 / 129 / 1369، تاريخ بغداد، 4 / 91.
27- المعجم الکبير:1 / 212 / 576، مسند ابن حنبل: 6 / 136 / 17393 بدون ذکر «اولئک منا و أولئک معنا» کنز العمال: 14 / 47 / 37898 به نقل از «أبو نعيم».
28- مائه منقبه: 108 / 53.
29- مختصر بصائر الدرجات: 104.
30- مائه منقبه: 133 / 79، بحارالأنوار: 27 / 117 / 97 به نقل از «دفائن النواصب».
31- الأصول السته عشر: 131.
32- الغبط: حسد خاص، يقال: غبطت الرجل اغبطه غبطا: اذا اشتهيت ان يکون لک مثل ما له و ان يدوم عليه ما هو فيه (النهايه:3 / 339).
33- تفسير فرات الکوفي:586 / 756، بحارالأنوار 36 / 146 / 117 به نقل از «تفسير فرات الکوفي» در هر دو کتاب به نقل از امام باقر عليه السلام از رسول خدا صلي الله عليه و آله.
33- التفسير المنسوب إلي الإمام العسکري عليه السلام: 616 / 361، بحارالأنوار: 68 / 37 / 79 به نقل از «التفسير المنسوب...» در هر دو کتاب به نقل از امام سجاد عليه السلام از رسول خدا صلي الله عليه و آله.





ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط