ابی ابن کعب یکی از کسانی است که پیش از آنکه اسلام بیاورد از احبار ودانشمندان یهود به شمار می رفت و به تورات و عهد عتیق وکتب مذهبی یهودیان کاملا احاطه داشت. از این رو هنگامی که نخستین مبلغ اسلام مصعب بن عمیر به شهر یثرب وارد شد و مردم را به آیین اسلام دعوت کرد، أبی با بصیرت کامل اسلام را پذیرفت.
ابی ابن کعب یکی از کسانی است که پیش از آنکه اسلام بیاورد از احبار ودانشمندان یهود به شمار می رفت و به تورات و عهد عتیق وکتب مذهبی یهودیان کاملا احاطه داشت. از این رو هنگامی که نخستین مبلغ اسلام مصعب بن عمیر به شهر یثرب وارد شد و مردم را به آیین اسلام دعوت کرد، أبی با بصیرت کامل اسلام را پذیرفت. این دانشمند بزرگ طولی نکشید تا اینکه موفقیت ممتازی در جهان اسلام به دست آورد و اولین کسی بود که از انصار وحی الهی را نوشت و در ردیف نویسندگان مشهور وحی قرار گرفت. او در سایه لطف الهی و در پرتو هوش سرشاری که در آموختن قرائت و لهجه صحیح قرآن از خود نشان داد او را استاد بزرگ علم قرآن ظاهر ساخت. و پیامبر صلی الله علیه وآله از طرف خدا مأموریت یافت که قرآن را به «أبی» قرائت کندو قرائت صحیح را به او تعلیم دهد. أبی که باور نمی کرد مورد توجه خدا واقع شود از کثرت شوق و شادی لرزید و اشک از دیدگانش سرازیر شد. پیامبر این آیه را تلاوت نمودند. قل بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا هو خیر مما یجمعون. «بگو به رحمت وفضل الهی شادی کنند که این از آنچه جمع می آورند بهتر است.» (سوره یونس/ 58) او در قرائت قرآن به مقام بزرگی رسید تا جائی که عمر با اینکه رابطه اش با أبی تیره بود گفت: علی در قضا و فصل خصومت و أبی در قرائت قرآن از همه استادترند. ولی ما در بعضی از موارد طبق قرائت أبی عمل نمی کنیم. (1) او پیوسته در زندگی از قرآن مجید الهام می گرفت و می گفت: کتاب قرآن را راهنما و سرمشق و داور خود قرار بده زیرا قرآن یادگار پیامبر صلی الله علیه وآله و برنامه عملی مسلمانان است. قرآن شاهدی است که از تهمت دور است، وضع مسلمانان و امت های گذشته در آن بیان شده و از آینده مسلمانان کنونی و آیندگان خبر داده است. روزی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله برای ذوق آزمائی شاگرد خود از او پرسید: از میان انبوه آیات قرآن کدام یک در نظر او با عظمت تر و شکوه انگیزتر است؟
أبی در پاسخ پیامبر استاد بزرگ الهی خود عرض کرد: الله لا اله الا هو الحی القیوم.
پیامبر صلی الله علیه و آله دست بر سینه او نهاد و فرمود: چنین علمی بر تو گوارا باد. (2)
أبی بن کعب و حوادث سقیفه:
پس از رحلت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله افراد حوادث سقیفه با نقشه سریع و حساب شده ای زمام امور را به دست گرفتند و ابوبکر را به عنوان خلیفه پیامبر بر مسند حکومت اسلامی نشاندند. این مسأله شکاف عمیقی را در جامعه اسلامی بوجود آورد. اوهرگز با ابوبکر بیعت نکرد. و شورای سقیفه را بی ارزش خواند. او به همراه یازده نفر از یاران پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله تصمیم گرفتند متفقا نزد ابوبکر رفته و او را استیضاح کنند. بخشی از سخنرانی او در مسجد پیامبر در حضور ابوبکر چنین است: «ابوبکر! حقی را که خدا آن را به دیگری داده انکار مکن و نخستین کسی مباش که با فرمایش پیامبر صلی الله علیه و آله در مورد جانشین و برگزیده او مخالفت نموده و از اجرای فرمان حضرت جلوگیری کند؛ دست از گمراهی بکش و حق را به صاحبش واگذار تا اعمالت تباه نشود و منصبی را که به تو نمی رسد به خود اختصاص مده... یقین بدان که بزودی از این جهان رخت برخواهی بست و با پرونده سیاه به پیشگاه الهی خواهی شتافت.» (3)
آخرین سخنان ابی بن کعب:
قیس بن عباد می گوید: وارد مدینه شدم تا با یاران پیامبر صلی الله علیه وآله ملاقات کنم مخصوصا خیلی علاقه داشتم که أبی را ملاقات کنم. رفتم در مسجد پیامبر در صف اول به نماز ایستادم. ناگهان مردی را دیدم که نماز خود را تمام کرد و شروع به بیان حدیث نمود، گردن ها به سوی او کشیده شد تا بیانات او را بشنوند او سه بار گفت: سران این امت گمراه شدند و آخرتشان تباه شد ولی من دلم به حال آنها نمی سوزد بلکه به حال مسلمانانی می سوزد که به دست آنها گمراه شدند. آنگاه افزود اگر تا روز جمعه زنده ماندم پرده ها را کنار زده و حقایق را بیان خواهم کرد. خواه مرا بکشند و خواه زنده بمانم. ولی افسوس که عمر او وفا نکرد و پنج شنبه همان هفته جهان را بدرود گفت. (4)
منابع:
1- الاستیعاب، ج 1، ص 29.
2- حلیه الاولیاء، ج 1، ص 250.
3- احتجاج طبرسی، ج 1، ص 50 ،نجف اشرف.
4- بحارالانوار، ج 8 ، ص 336.
نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.