با موضوع عصبانيت، به طور سازنده‏اى برخورد كنيد

خشم و عصبانيت يكى از اساسى‏ترين و طبيعى‏ترين احساساتى است كه انسان‏ها آن‏ها را تجربه مى‏كنند. شيوه‏هاى بروز اين خشم و عصبانيت، در طول زندگى تغييراتى مى‏كند اما هرگز اين احساس از بين نمى‏رود. به طور مثال، در هنگام بروز عصبانيت، نوزادان گريه مى‏كنند، بچه‏هاى كوچك داد و فرياد راه مى‏اندازند، نوجوانان اخم كرده و معترض مى‏شوند، افراد بزرگسال بحث و گفتگو مى‏كنند و سالخوردگان بد خلق و زود رنج مى‏گردند.
دوشنبه، 16 فروردين 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
با موضوع عصبانيت، به طور سازنده‏اى برخورد كنيد
با موضوع عصبانيت، به طور سازنده‏اى برخورد كنيد
با موضوع عصبانيت، به طور سازنده‏اى برخورد كنيد






از دوستم به خشم آمدم‏
خشمم را گفتم و كينه‏ام را فرو نشست‏

از دشمنم به خشم آمدم‏
خشمم را نگفتم و كينه‏ام فزونى گرفت‏

شعر: درخت زهر
اثر: ويليام بليك (1)
خشم و عصبانيت يكى از اساسى‏ترين و طبيعى‏ترين احساساتى است كه انسان‏ها آن‏ها را تجربه مى‏كنند. شيوه‏هاى بروز اين خشم و عصبانيت، در طول زندگى تغييراتى مى‏كند اما هرگز اين احساس از بين نمى‏رود. به طور مثال، در هنگام بروز عصبانيت، نوزادان گريه مى‏كنند، بچه‏هاى كوچك داد و فرياد راه مى‏اندازند، نوجوانان اخم كرده و معترض مى‏شوند، افراد بزرگسال بحث و گفتگو مى‏كنند و سالخوردگان بد خلق و زود رنج مى‏گردند.
بايد به خاطر داشت كه كودكان در خانواده، به رشد و بلوغ كافى نرسيده‏اند تا بتوانند واكنش درستى را در ميان خشم و عصبانيت از خود بروز دهند، به همين جهت والدين بايد اين موضوع را به طور مناسب به آنها بياموزند. نوجوان عصبانى، بسيار مستعد انجام رفتارهاى مخرب مى‏باشد همچون جنگ و دعوا، دروغ گفتن، رفتار بزهكارانه، فرار از مدرسه و استفاده از مواد مخدر. هنگامى كه خشم و عصبانيت در دوران كودكى كنترل نگردد و به كودك آموزش داده نشود كه چطور به نحو سازنده‏اى با اين مشكل روبرو شود، چنين كودكى در آينده فرد بزرگسالى خواهد شد كه مشكلات اجتماعى حادى خواهد داشت، او قادر به برقرارى ارتباط درست با ديگران نيست، شغلش را از دست مى‏دهد، دچار مشكلات قلبى و عروقى مى‏گردد و يا حتى ممكن است به زندان بيفتد.

پذيرش عصبانيت

عصبانيت هميشه با ما همراه است. مشكلى كه والدينى با آن روبرو هستند، اين است كه چطور به بهترين وجه به فرزندان بياموزند كه خشم را بشناسند، آن را بپذيرند و به صورتى اداره كنند كه خشمشان، كمترين خللى را در زندگى روزانه و روابط خانوادگى ايجاد نمايد. مسائل و مشكلات تربيت فرزند و فرو نشاندن خشم او، در مراحل مختلف رشدش، متفاوت است. در دوران كودكى، هدف والدين اين است كه به فرزندان كمك كنند تا خشم را بشناسند و آن را به طور مناسب و شايسته‏اى بروز دهند. كلمه‏ى مناسب به اين معناست كه كودكان بتوانند به صورت گفتارى و يا شيوه‏ى نمادين، خشم خود را ابراز دارند تا آسيب و توهينى به ديگران وارد نشود. از طرف ديگر، هدفى كه والدين در قبال نوجوان خود دنبال مى‏كنند، واقع بينانه‏تر و عملى‏تر است، به اين صورت كه آنها، قوانين و محدوديت‏هايى را وضع مى‏كنند و خواستار اين مسئله هستند كه فرزندان به اين مقررات عمل كنند و از جر و بحث و آزار و اذيت اجتناب نمايند.

ابراز خشم و عصبانيت

كودكان نياز دارند كه احساسات خود را بشناسند و به آنها آموزش داده شود كه چطور چنين احساساتى را به زبان بياورند. اين موضوع در مورد حس خشم و عصبانيت نيز صدق مى‏كند. اگر به فرزندان اجازه‏ى ابراز گفتارى خشم داده نشود، آنها اين حس را در رفتارشان منعكس مى‏كنند. اگر به فرزندان فرصت بروز خشم و عصبانيت را ندهيم و يا آنها را مورد تنبيه قرار دهيم، مشكلات فيزيكى خاصى همچون سر درد، دل درد، بى‏خوابى و بى‏اشتهايى برايشان ايجاد مى‏گردد. بيشتر كودكان به طور طبيعى پرخاشگر و تابع اميال آنى خود هستند. به همين جهت بايد به آنها اجازه داد كه احساس خود را به زبان بياورند تا در نهايت به شكل توهين و آزار ديگران جلوه نكند. اگر چه كلمات و عباراتى كه از عصبانيت ناشى مى‏شود ممكن است كمى آزار دهنده باشد، ولى به مراتب بهتر از ابراز خشونت به صورت فيزيكى است. معمولا صحبت كردن پيرامون دلايل عصبانيت، سبب مى‏شود كه فرد خود را تخليه‏ى روانى نمايد و در نهايت به آرامش روحى دست يابد.
گاهى اوقات، ابراز گفتارى خشم و عصبانيت، دردى را دوا نمى‏كند. به طور مثال هنگامى كه كودك از پدر و مادر خود دور است و علت خشمش نيز همين دورى از والدين است، يا هنگامى كه او به قدرى كوچك است كه نمى‏تواند با گفتار و زبان احساس خود را ابراز دارد، مى‏تواند با گفتار و زبان احساس خود را ابراز دارد، مى‏توان از شيوه‏ى نمادين استفاده كرد. در مورد اول مى‏توان از كودك خواست كه نامه‏اى به پدر و مادر غايب خود بفرستد و از اين طريق احساسات عصبانيت خود را بيان دارد. و در مورد دوم مى‏توان خواست كه كودك، نقاشى ما را بكشد و يا هنگام بازى با عروسك‏هايش به صورت نمادين و واقعى، علت خشم خود را بيان دارد.

نگرش والدين

احساس خشم و عصبانيت هرگز نبايد ناديده گرفته شود و مورد تمسخر و سرزنش قرار گيرد. تذكر والدين به كودك عصبانى و گفتن اين مطلب كه «تو نبايد عصبانى شوى»، سبب ايجاد يأس و خشم بيشترى در كودك مى‏گردد، به همين جهت بهتر است كه احساس خشم كودك را درك كرده و آن را تأييد كنيم. به طور مثال وقتى سارا، بدون اجازه عروسك ليندا را بر مى‏دارد، ليندا بسيار عصبانى شده و مى‏گويد:«سارا، از تو متنفرم.» در اين جا والدين مى‏توانند واكنش‏هاى مختلفى را در برخورد با رفتارهاى فرزندانشان نشان دهند. اگر پدر و مادر بگويند: «ليندا، تو واقعا از خواهر خود متنفر نيستى.» يا «تو نبايد از خواهرت متنفر باشى.» و يا «كسى در اين خانواده از ديگرى متنفر نيست»، چه پيامى را به ليندا منتقل خواهند كرد؟
آنچه كه ليندا و حتى خواهرش سارا، ممكن است از اين گفتار پدر و مادر بياموزند، اين است كه نبايد در ابراز احساسات واقعى، صادق بود و يا خشم خود را نشان داد، زيرا در اين صورت والدين او را فرد بدى خطاب خواهند كرد. در اين ميان اگر والدين به گونه‏اى عمل كنند كه مثلا «ليندا ما مى‏دانيم كه تو خيلى عصبانى شده‏اى و خشمت طبيعى است»، اين مسئله سبب مى‏شود كه ليندا متوجه شود ديگران او را درك مى‏كنند و قادر به برقرارى ارتباط با او هستند. همچنين پدر و مادر بايد به سارا بياموزند كه بدون اجازه وارد اتاق خواهرش نشود و حتما براى اين كار اجازه بگيرد. اين شيوه‏ى رفتارى سبب مى‏شود كه دختر كوچك‏تر نيز، خشم خواهرش را درك كند و وسايل او را سر جايش برگرداند.

احساس عصبانيت، اعمال و رفتار ناشى از عصبانيت

دكتر هيم جينوت (2) در كتاب خود به نام «رابطه ميان والدين و فرزندان» مى‏نويسد: به كودكان بياموزيد كه ميان احساس عصبانيت و اعمال و ابراز آن تفاوت وجود دارد. فرزندان بايد با اين حس آشنا شوند و بتوانند آن را بيان كنند زيرا اگر والدين، مانع بيان اين حس در كودكان گردند، مشكلاتى جدى،در آينده، گريبانگير فرزندان و والدين خواهد شد. اما از طرف ديگر ابراز و اعمال رفتارهاى خشنونت‏آميز، بايد محدود و كنترل گردد. مثلا ما مى‏توانيم به كودك خود بگوييم: «تو مى‏توانى از دست برادرت عصبانى شوى ولى حق آسيب رساندن جسمى به او را ندارى.» والدين بايد محدوديت‏ها را در خانواده مقرر كرده و كودكان را ملزم كنند كه به آن مقررات و حد و حدودها، احترام بگذارند. اين گونه محدوديت‏ها از سن 6 ماهگى آغاز مى‏گردد. مثلا كودك حق پرتاب كردن چيزى را در هنگام عصبانيت ندارد. بايد به فرزندان بياموزيم كه اگر براى محدوديت‏ها و مقررات اهميت قائل نگردند، آزادى و امتيازات خود را خدشه‏دار كرده‏اند.

جستجو نمودن نشانه‏ها و سرنخ‏ها

اگر چگونگى شناسايى نشانه‏هاى عصبانيت، به فرزندان و والدين آموزش داده شود، آنها در هنگام خشم و ناراحتى مى‏توانند بهتر خود را كنترل كنند. سفتى عضلات فك، گردن، دست و قفسه‏ى سينه، به عنوان اولين نشانه‏هاى فيزيكى وجود خشم، در نظر گرفته مى‏شود. همچنين پيامهاى دركى - شناختى نيز از اولين علايم هشدار دهنده‏ى عصبانيت مى‏باشد. مثلا فرد با خود مى‏گويد:«او ناعادلانه رفتار كرد، حق با من است.» فردى كه پيرامون اين نشانه‏ها آموزش ديده باشد، مى‏تواند در هنگام بروز عصبانيت، بر خشم خود غلبه كند. از جمله روش‏هايى كه سبب فرو نشاندن خشم مى‏گردد، اين است كه در هنگام بروز عصبانيت، محل را ترك كنيم و هنگامى كه خونسردى خود را به دست آورديم، پيرامون حل آن مشكل، با افراد خانواده گفتگو كنيم.

با موضوع عصبانيت، به طور سازنده‏اى برخورد كنيد

نكاتى وجود دارد كه در هنگام بروز خشم، به آرام كردن ما كمك مى‏كند. از جمله‏ى اين نكات، مى‏توان به موارد زير اشاره داشت: با نرمى و آرامى بيشترى صحبت كنيد، زيرا افراد عصبانى بلند و سريع صحبت مى‏كنند. اگر ايستاده‏ايد، بهتر است بنشينيد، زيرا فردى كه نشسته است و با ديگران گفتگو مى‏كند، كمتر لحن تهديدآميز را مى‏توان در سخنانش يافت. كمى آب بنوشيد، زيرا به ايجاد خونسردى كمك مى‏كند. دست و پاى خود را در كنار بدن نگه داريد و سعى كنيد كه رفتارى همراه با آرامش داشته باشيد. با خود بگوييد «آرام باش، چيزى نگو»، «هيچ كس برنده‏ى بحث و جدل نيست».
والدين بايد قوانين روشنى را در زندگى وضع كرده و به اجرا در آورند. اين مقررات بايد به طور مستمر اجرا شود تا فرزندان چگونگى ارتباط و برخورد واقعى را بياموزند و ملكه‏ى ذهنشان شود.

خشم و غضب كودكان

هنگامى كه كودك بسيار عصبانى است و خشم و غضب، وجود او را فرا گرفته است، والدين وظيفه دارند عصبانيت خود را فرو خورند و جلوى خشم خود را بگيرند. دومين كارى كه والدين در اين امر بايد به آن توجه داشته باشند اين است كه كودك را به محل ديگرى منتقل كنند كه كمتر تحت فشار و تنش قرار بگيرد. پدر و مادر در اين هنگام وظيفه دارند كه با لحن آرام و با جملات كوتاه با او صحبت كنند. در اين زمان آنها هرگز نبايد كودك را مورد سرزنش و انتقاد قرار دهند و او را با دوران كودكى خود مقايسه كنند. همچنين والدين نبايد دست‏هاى خود را روى شانه‏هاى كودك قرار دهند، زيرا فرزند ممكن است به طور فيزيكى با لگد زدن، گاز گرفتن و زدن در مقام تلافى برآيد؛ البته اگر كودك خود را بشناسيم و بدانيم كه تماس با او، سبب ايجاد آرامش روحى و روانى در وجودش مى‏گردد، اين كار مانعى ندارد.

عصبانيت دوران نوجوانى

در دوران كودكى، والدين در صدد هستند كه فرزندان، خشم خود را بپذيرند و آن را به صورت مناسبى بيان دارند اما در دوره‏ى نوجوانى، پدران و مادران خواستار كنترل اين خشم و غضب از سوى نوجوان خود هستند. در اين دوران والدين نبايد پيرامون موضوعات بحث كنند زيرا جر و بحث، اختلاف و نزاع ميان فرزند و والدين را تشديد مى‏كند، البته عدم انجام جر و بحث به اين معنا نيست كه او را آزاد گذاشته و اجازه دهيم هر كارى كه مى‏خواهد انجام دهد. والدين بايد با آرامش و اقتدار، قوانينى را وضع كنند و نسبت به اجراى آن مصر باشند. در اين هنگام والدين بايد گفتگوى دوستانه‏اى را پيرامون مقررات زندگى با كودكان برقرار كنند. اين امر سبب ايجاد حس استقلال طلبى و آزادى فرزند مى‏گردد و هرگز دال بر ضعف و تسليم شدن والدين در قبال نظرات نوجوان نيست. پدر و مادرى كه دائما فرزند خود را كنترل مى‏كنند و اجازه‏ى رشد حس استقلال و آزادى را در او نمى‏دهند، در واقع نوجوانى پرخاشگر و عصبانى را در دامن خود پرورش داده‏اند.

دلايل عصبانيت فرزندان

دلايل عصبانيت كودكان در محيط خانواده چيست؟ بسيارى از والدين اين عقيده را دارند كه همه چيز مى‏تواند مسبب عصبانيت كودك باشد، به اين معنى كه اگر او به خواسته‏ى خود نرسد، واكنشى خشم آلود از خود بروز مى‏دهد. در هر خانواده‏اى، والدين بايد حقوق خود و فرزندان را به رسميت بشناسند، آنها بايد به فرزندان گوشزد كنند كه از چه حقوقى برخوردارند و اين كار كه والدين مى‏توانند در مقابل خواسته‏هاى آنان كلمه‏ى «خير» را به كار برند و محدوديت‏هايى را در زندگى قائل شوند.
بسيارى از مواقع كودك خشم و عصبانيت شديدى را از خود بروز مى‏دهد كه عامل آن، برخورد والدين نيست. ممكن است كودك به خاطر موضوعى در مدرسه ناراحت باشد ولى والدين اين عصبانيت را به خاطر مسائل داخلى منزل در نظر مى‏گيرند. كودكان در دوران اوليه‏ى نوجوانى عصبانيت خود به همسن و سالانشان، دچار ترديد هستند و به اين جهت عصبانيت خود را به منزل و والدين خود منتقل مى‏كنند و در واقع مادر خود را مورد هدف تير عصبانيت خود قرار مى‏دهند، زيرا هميشه اين مادر خانواده است كه با صبورى فرزندان را پرورش مى‏دهد، كمتر در مقام تلافى بر مى‏آيد و دست رد بر سينه‏ى فرزند مى‏زند و در هنگام بروز مشكلات عاطفى فرزند، اين مادر است كه درگير اين موضوع مى‏گردد. اگر مادر در خانواده نتواند به تنهايى به حل مشكلات فرزند بپردازد، مى‏تواند از همسر، ديگر بزرگسالان در خانواده و يا مشاور كمك بگيرد.

پی نوشت ها :

(1). William Blake
(2). Haim Ginott





ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط