تازههاي تحقيق درباره اختلال کارکرد جنسي زنان
در سالهاي اخير شاهد توجه پژوهشگران به مساله اختلالات کارکرد جنسي زنان بودهايم. علت اين توجه احتمالا موفقيت داروهايي مانند وياگرا در درمان اختلالات مشابه در مردان بوده است. با وجود اينکه آمارهايي در مورد ميزان بالاي شيوع اين اختلالات در زنان ارايه ميشود ، اما هنوز در مورد تعريف دقيق اختلال کارکرد جنسي زنان اتفاق نظري وجود ندارد. موفقيت سيلدنافيل ( وياگرا ) براي درمان اختلال کارکرد نعوظي در مردان، برخي از پژوهشگران را برانگيخته است که اين دارو را در زنان نيز مورد آزمايش قرار دهند، که البته چندان نويدبخش نبوده است. اين تحولات باعث شده است که « اختلال کارکرد جنسي زنان » ( FSD ) به يک رده جديد بيماري بدل شود، درست همانطور که اختلال کارکرد نعوظي در مردان در دهه 1990 چنين وضعيتي يافت.
رسيدن به يک تعريف واحد
نظير دانستن اختلال نعوظي مردان و اختلال کارکرد جنسي زنان، گمراهکننده است. کلمه «اختلال کارکرد» يا «بدکاري» در پزشکي براي هر چيزي به کار ميرود که به شيوهاي که بايد کار نميکند و بنابراين بيانگر اين است که هنجار يا ميزان طبيعي پذيرفتهشدهاي براي کارکرد جنسي زنان وجود دارد. اما چنين هنجار يا ميزان طبيعي اصلا مشخص نشده است. برخلاف نعوظ مردان که يک رويداد جسمي قابل اندازهگيري است، پاسخ جنسي زنان بيشتر جنبه کيفي دارد. اين پاسخ ميل، برانگيختگي و ارضا را دربرميگيرد و نميتوان به صورت عيني آن را اندازه گرفت. بدون وجود استاندارد تجربي که بتوان با آن کارکرد جنسي زنان را اندازه گرفت، بسيار مشکل است به معيارهايي براي تعريف « اختلال کارکرد جنسي زنان» ( FSD ) دست يافت. اولين گزارش در مورد FSD که در شماره مارس 2000 ژورنال اورولوژي منتشر شد، يک تعريف عملي از اين عارضه به دست داده بود که هم شامل علايم رواني و هم علايم فيزيولوژيک ميشد. تجربه کردن هر يک از اين علايم تشخيص FSD را مطرح ميکند، اما برخي از اين علايم بايد منشأ ناراحتي زن شده باشند تا بتوان آنها را به عنوان نشانهاي از FSD پذيرفت.
آيا اين بيماري همهگير است؟
تنها به بازار آمدن وياگرا نبوده است که علاقه پژوهشگران را به تحقيق درباره اختلال کارکرد جنسي زنان جلب کرده است. اين توجه دوباره را ميتوان به انتشار يک بررسي در سال 1999 نسبت داد که نشان ميداد 43 درصد زنان آمريکايي نوعي از اختلال کارکرد جنسي را تجربه ميکند. (ژورنال انجمن پزشکي آمريکا، 10 فوريه 1999). اما اين عدد صرف، پيچيدگي موضوع را نشان نميدهد. رقم 43 درصد از تجزيه و تحليل پاسخهاي 1749 نفر زن و مرد به مجموعهاي مشابه از سوالات به دست آمده بود. زناني که هر يک از علايم – فقدان ميل جنسي، اشکال در رسيدن به برانگيختگي، ناتواني در رسيدن به ارگاسم، اضطراب درباره فعاليت جنسي، رسيدن به ارگاسم به صورت بيش از حد سريع، درد هنگام آميزش، و ناتواني در لذت بردن در رابطه جنسي – گزارش کرده بودند، به عنوان افراد دچار اختلال کارکرد جنسي شمرده شده بودند. اين بررسي نشان داد که زنان با تحصيلات کمتر و مبتلا به مشکلات سلامت جسمي و رواني، زناني که اخيرا دچار مشکلات اجتماعي و اقتصادي بودهاند و يا آنهايي که از رابطه با همسرشان ناراضي بودند، با احتمال بيشتري دچار اختلال کارکرد جنسي ميشوند.
تفاوتهاي اختلال جنسي در زنان و مردان
دکتر جان بانکرافت از موسسه کينزي در اکتبر 2002 در تحقيقي که در «آرشيوهاي رفتار جنسي» منتشر کرد، دلايل متعددي را ارايه کرد که چرا زنان و مردان از لحاظ رفتار جنسي متفاوتاند. اول اينکه گرچه تستوسترون ميل جنسي را هم در مرد و هم در زن تحريک ميکند، تعيينکننده بسيار قدرتمندتري در علاقه جنسي مردان است. دوم اينکه در حالي که انزال (يا ارگاسم) مرد از لحاظ توليد مثلي اهميت دارد، ارگاسم زن اگر به خواهيم با عبارات دقيق از لحاظ توليد مثلي صحبت کنيم، ربطي به آن ندارد. بانکرافت نيز همچنين فرض کرد که در پاسخ به تاثيرات فرهنگي در اغلب جوامع، بيان علايق جنسي در زنان نسبت به مردان پوشيدهتر است. اين مهار ممکن است مکانيسم حفاظتي براي زنان در طول تکامل نيز باشد تا مانع از اين شود که زنان بيش از حدي که ميتوانند باردار شوند. فرزندان زياد هنگامي که همسر فرد حمايت کافي انجام نميدهد يا زن دچار مشکلات جسمي يا عاطفي است، براي او خطرناک است. بنابراين اگر اين نظريه درست باشد، اين مهار پاسخ جنسي در زنان، که ما آن را اختلال کارکرد نامگذاري ميکنيم، ممکن است «نقشي طبيعي» هم ايفا کند. بهرغم کنفرانسهاي سالانه در مورد FSD هنوز در مورد معيارهاي تشخيص براي اين عارضه اجماعي به وجود نيامده است. اما يک موضوع هست که همه در مورد آن اتفاق نظر دارند و آن اينکه مشکلات برانگيختگي جنسي بايد منشأ ناراحتي زن باشد، تا بتوان آن را اختلال به حساب آورد.
اختلال جنسي در دنياي پس از وياگرا
شکي وجود ندارد که تاثيرات وياگرا و داروهاي مشابه در درمان اختلالات جنسي مردان، حوزه سلامت جنسي زنان را هم تحت تاثير قرار داده است. پژوهشگران بسياري به دنبال دارويي مانند وياگرا براي درمان اختلالات جنسي زنان بودهاند. درمان اختلال نعوظ در مردان سالمند با استفاده از اين داروها، باعث جلب توجه پزشکان به فعاليت جنسي افراد در سنين بالا، از جمله در زنان پس از يائسگي شده است.
بهبود پاسخدهي جنسي
اگرچه ارقامي که در مورد ميزان بروز اختلال جنسي در زنان انتشار مييابد، ممکن است اغراقآميز باشد؛ به هر حال وجود اين مشکلات در بسياري از زنان واقعيت دارد. اما اختلال جنسي در زنان موضوع سادهاي نيست، زيرا ارضاي جنسي - و همچنين ناراحتي جنسي- در زنان شامل مجموعه پيچيدهاي از عوامل جسمي و عاطفي است. اين توصيهها ممکن است کمککننده باشد :
• با همسرتان در اين زمينه صادق باشيد :
ارضاي جنسي به همراهي جسمي و ذهني دو طرف نياز دارد. بنابراين لازم است که روابط شخصي اطمينانبخش و همدلانهاي بين دو طرف وجود داشته باشد. وقتي که يکي از طرفين دچار اختلال جنسي ميشود، برطرف ديگر تأثير ميگذارد. گفتگوي همسران کمک ميکند تا معين شود آيا مشکل عمدتا علت جسمي دارد يا عاطفي.
• دنبال درمان باشيد :
اگر مشکلات جنسي شما تازه به وجود آمدهاند (پس از يائسگي، پس از جراحي، پس از يک بيماري مزمن يا پس از مصرف يک داروي جديد) بايد با دکترتان در مورد اين شرايط مشورت کنيد. تعداد زيادي از بيماريها باعث کاهش لذت جنسي ميشوند و بسياري از آنها را با درمان مناسب ميتوان برطرف کرد.
• به رواندرماني هم فکر کنيد :
اگرچه پژوهشهاي اخير که عمدتا به وسيله شرکتهاي داروسازي پشتيباني مالي ميشوند، بر علل جسمي عدم ارضاي جنسي تاکيد دارند، اما نظرخواهيها همچنان از آن جمله قديمي حمايت ميکنند که «مهمترين اندام جنسي يک زن مغز اوست». پاسخدهي جنسي به شدت به سلامت عاطفي زن بستگي دارد. بنابراين موضوعات عميق ذهني مانند مساله کنترل و اعتماد و نيز هويت جنسي و تصوير فرد از بدنش، بر پاسخدهي جنسي تاثير ميگذارند. اگر فکر ميکنيد که چنين موضوعاتي با زندگي جنسي شما تداخل پيدا کرده است، رواندرمان به شما کمک ميکند.
انواع اختلال کارکرد جنسي زنان(FSD) |
اختلال کمبود ميل جنسي | نبودطولانيمدت علاقه به فعاليت زناشويي* |
اختلال بيزاري جنسي | اجتناب مداوميا تکرار شونده از فعاليت جنسي با همسر به علت فوبي(هراس)* |
اختلال برانگيختگي جنسي | ناتواني مداوميا تکرارشونده در رسيدن يا حفظ برانگيختگيجنسي* |
اختلال ارگاسمي | کمتواني ياناتواني در رسيدن به ارگاسم پس از برانگيختگيکافي* |
ديسپارونيا | درد حين آميزش جنسي |
واژينيسموس | اسپاسمهاي غيرارادي واژن که مانع آميزش ميشود |
درد جنسي غيرمقاربتي | درد در دستگاه تناسلي هنگام برانگيختگي جنسي |
* در موارد ستارهدار، اين علايم بايد باعث ناراحتي زن شده باشد؛وگرنه «اختلال» تلقي نميشود. |
منبع: http://salamat.com