مسجد در صدر اسلام (2)

در مورد ساختمان و بناء مسجدالنبى از امام صادق (ع) نقل شده است كه فرمود: «رسول خدا مسجدش را ابتدائاً به صورت يك خشتى ساخت و پس از آن به علت زيادتر شدن مسلمانان آن را توسعه داد و از جنبة ساختمانى با يك خشت و نيم، ديوارش را چيد و در مرحلة سوم به علت كثرت جمعيت مسلمين و لزوم توسعه، آنرا توسعه داد و براى استحكام، ديوارها را دو خشتى قرار داد و چون گرما مسلمانان را آزاد مي‌داد از شاخه‌هاى نخل سقفي براى مسجد قرار داد ولى در مقابل باران اجازه نداد كه سقف
سه‌شنبه، 31 فروردين 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مسجد در صدر اسلام (2)
مسجد در صدر اسلام (2)
مسجد در صدر اسلام (2)






ساختمان مسجدالنبى (ص )

در مورد ساختمان و بناء مسجدالنبى از امام صادق (ع) نقل شده است كه فرمود: «رسول خدا مسجدش را ابتدائاً به صورت يك خشتى ساخت و پس از آن به علت زيادتر شدن مسلمانان آن را توسعه داد و از جنبة ساختمانى با يك خشت و نيم، ديوارش را چيد و در مرحلة سوم به علت كثرت جمعيت مسلمين و لزوم توسعه، آنرا توسعه داد و براى استحكام، ديوارها را دو خشتى قرار داد و چون گرما مسلمانان را آزاد مي‌داد از شاخه‌هاى نخل سقفي براى مسجد قرار داد ولى در مقابل باران اجازه نداد كه سقف را با گل بپوشانند تا جلوى باران را بگيرد و فرمود: «لا عريش كعريش موسى (ع) فلم يزل كذلك حتى قبض (ص) و كان جداره قبل ان يظلل قامة»[19] «نه سايبانى مثل سايبان موسي (ع) پس تا هنگام رحلت آن حضرت (ص) اينگونه بود و ديوارش هم قبل از سايبان سازى به اندازة قد يك انسان عادى بود».
از امام باقر (ع) هم نقل شده است كه فرمود: «اول مايبدأ به قائمنا سقوف المساجد فيكسرها و يأمر بها فتجعل عريشاً كعريش موسي»[20] «اولين چيزى كه قائم ما (عج) به آن مي‌پردازد اينست كه دستور مي‌دهد تا سقف مساجد را خراب كنند و آنها را مثل سايبان حضرت موسى (ع) قرار دهند».
اصرار در روايات شيعه بر اينست كه مساجد را از تزئينات و تجملات جدا كنند و بلايى كه كليسا و معابد ساير ملل به آن دچار شدند دامن مساجد اسلام را نگيرد. احتمالاً مراد روايت نيز چنين باشد كه سقف مساجد ماداميكه بعنوان سايبان ساده و براى حفاظت مسلمانان از گزند باشد مانعى ندارد و اگر براى زينت و جبروت ظاهرى باشد نامطلوب است. برخى افراد ساده انديش با استدلال اينكه خانة خدا را بايد گرامى داشت و راه تعظيم شعائر اسلامى تزيين كردن آن به انواع زينتهاست فرهنگ بيگانه از اسلام و برخاسته از كج فكرى و دنياطلبى و تأثيرات فرهنگهاى يهود و نصارى و مجوس را به جامعه تحميل كردند تا جايى كه يكى از عمده‌ترين بدعتها و اسباب گمراهى مسلمانان مي‌شود و ظاهر بر باطن و شكل بر محتوا چيره مي‌گردد و رويدادهاى مهم تاريخى ما مانند انقلاب اسلامى تنها شمه‌اى از غلبه باطن بر ظاهر بود.

تزئين مسجد و ساخت و سازهاى غير ضروری:

يكي از پيامهاى عمده و برآمده از بناء مساجد اوليه اسلام مثل مسجد قبا و مسجدالنبى (ص) و تصريحات روايات، منع از تجملات و ساختن بناهاى غير ضرورى در مساجد است.
شايد به وجود گرما و سرما و ضرورت محافظت از آن استدلال شده است تا ساختمانهاى امروزين، خواه باقيماندة معمارى سنتى و اثرى از آثار باستانى باشد يا هنر معمارى عصر حاضر، به جاى مساجد بي‌تكلف صدر اسلام نشسته است. و هر گونه اصلاح ساختارى مسجد را در جهت بازگشت به فرهنگى اصيل اسلامى غير ممكن ساخته است. ولى مگر همين استدلال در عبارتي ديگر به نام حج جريان نمي‌آيد. چرا در آنجا اصرار بر انجام فرائض حج به گونه‌ايست كه در روايت آمده و تغييرى در آن داده نشده ولى در عبادتى به نام نماز جماعت و در معبدى به نام مسجد، به تصريحات رسيده از سوى بانيان فكر دينى كمتر توجهى مي‌شود. با چه زبانى بايد بگويند كه اينهمه تجملات بكار نگيريد.
امام باقر از پدرش اميرالمؤمنين (ع) نقل مي‌فرمايد: «علياً (ع) رأى مسجداً بالكوفه قد شرف فقال: كانه بيعة و قال: ان المساجد تبنى جُمّالا تشرّف»[21] «على (ع) مسجدى را در كوفه مشاهده كرد كه برايش كنگره يا برج بارو (يا چيزى كه سبب اشراف بر منازل ديگران شود) قرار دادند، فرمود: گويا اين معبد يهود و نصارى است و فرمود: به درستيكه مساجد ساخته مي‌شوند بدون اشراف بر ديگران و بدون بارو و كنگره»
آيا گرماى عرفات و منى مجوزى است براى ساختن ساختمانهاى مسقف آنچنانى و نصب انواع سردكننده‌هاى غير طبيعى و تبديل نمايش قيامت كبرى به جايى براى استراحت مطلق يا نه؟ به هر حال آنچه از اين جملات بدست مي‌آيد لزوم بازگشت به فرهنگ دينى خودى است تا مساجد ما سايبانهايى باشند كه از برف و باران و آفتاب سوزان جلو گيرند ولى در هنگامة خاص عبادت، در محيط پاك و منزه از آلودگيهاى دنيايي، چند ركعتى به نماز و رفع نياز روحى و معنوى اختصاص يابند.
از آنچه گفته شد حال تزئينات داخلى مسجد و بزك كردن چهرة «خانة خدا» معلوم مي‌شود و خوبست كه خوانندگان اين ستور به فتاواى بزرگان دين و مذاهب در اين باره مراجعت نمايند.

الگوي مساجد صدر اسلام در فتاواى فقهاء و روايات معصومين:

اكنون نمونه‌هايى از اظهارات بزرگان را از نظر مي‌گذرانيم:
1- شيخ طوسى (ره) كه در سال 360 هجرى قمرى رحلت كرده آورده است: «و يستحب ان لا تُعلَّيَ المساجدُ بل تكون وسطاً و يستحب ان لا يكون مظلة و لا يجوزان تبنى المنارة فى وسط المسجد بل ينبغى ان تبنى مع حائطه و لا تُعلّى عليه على حال»[22] «پسنديده و مستحب است كه مساجد بلند ساخته نشود بلكه حد متوسطى از ارتفاع داشته باشند و مستحب است كه سرپوش و سايبان و سقف نداشته باشد و جايز نيست آويختن اشياء زينتى و تزئين مسجد و طلاكارى آن يا قرار دادن عكس‌ها و تصويرها در آن و جايز نيست كه آنرا داراى برج و بارو يا بالكن بسازند بلكه بايد بدون اين موارد ساخته شود و جايز نيست كه مناره را در وسط مسجد بسازند بلكه در صورت ساخت بايد با ديوار مسجد ساخته شود و جايز نيست كه از ديوار مسجد بلندتر باشد در هر حال.
2- مرحوم محقق حلى مي‌نويسد: «يستحب ان تكون المساجد مكوشفة. و يحرم زخرفتها و نقشها بالصور. و تكره تعليتها و أن تشرفت و ان تجعل محاريبها داخلة»[23] «مستحب است كه مساجد بدون سقف باشند (روباز) و حرام است تزئين مسجد و نقاشى و آويختن تصاوير در آن. مكروه است مرتفع ساختن آن و برج و بارو قرار دادن و محرابهاى خاص در داخل آن ساختن».
3- مرحوم علامه حلى اظهار مي‌دارد: «يستحب عمارة المسجد مكشوفة. و يحرم زخرفتها و نقشها بالصور. و تكره تعليتها و ان تشرفت و المحاريب حائطها»[24] «مستحب است ساختن مسجد بدون سقف. و حرام است تزئين و تصوير آن با نقشها و عكس‌ها و مكروه است مرتفع ساختن و برج و بارو قرار دادن و محراب ساختن در ديوار مسجد».
براي تأييد اين نظريات به برخى روايات كه صراحتاً به اين مسأله پرداخت توجه مي‌كنيم:
«عن النبى (ص) انه قال فى الحجة الوداع: ان من اشراط القيامة، اصناعة لا صلاة و اتباع الشهوات و الميل مع الاهواء و تعظيم المال و بيع الدنيا بالدين. فعندها يذاب قلب المومن فى جوفه كما يذاب الملح فى الماء ممايرى من المنكر فلا يستطيع ان يغيره ثم قال. ان عندها تزخرف المساجد كما تزخرف البيع و الكنائس و تحلى المصاحف و تطول المنارات و تكثير الصفوف و القلوب متباغفته و الاراء مختلفه»[25]. «پيامبر گرامى اسلام در حجه الوداع فرمود: بدرستى كه از علائم و شرايط نزديكى قيامت از بين بردن ارزش نماز، پيروى از شهوات، آرزوهاى نفسانى و رفتن به سوى آن،‌ بزرگ شمردن ثروت و فروش دين به دنياست. پس در اين هنگام قلب مؤمن مثل نمكى در آب، ذوب مي‌شود به خاطر منكراتى كه مي‌بيند و توان تغيير آنرا ندارد. سپس فرمود: در اين هنگام منكر تبديل به معروف شده و معروف منكر شمرده مي‌شود و خائن امين شمرده شده و امين خيانت كار قلمداد مي‌گردد، دروغگو تأييد شده و راستگو تكذيب مي‌شود. سپس فرمود: در اين هنگام مسجد، تزئين مي‌گردد همانگونه كه معابد يهود و نصارى تزئين مي‌شود و قرآن‌ها به زيور آراسته مي‌گردد و مناره‌ها طولانى و مرتفع مي‌گردد و صفوف نمازگزاران زياد شده ولى قلبهاشان با هم خشمگين و حرفها و آرائشان با هم درگير و مختلف است. و در اين هنگام ثروتمندان براي تفريح و متوسطين براى تجارت و فقراء براى ريائ و حرف ديگران حج را بجاى مي‌آوردند. و همة اينها در وقتى پيش مي‌آيد كه محرمات خدا هتك شده و گناه‌ها به انجام رسد و افراد شرور بر نيكان جامعه مسلط گردند و دروغ شايع شود و احتياج محتاجان علنى شود و فقر همگانى شده و مباهات و فخرفروشى در بين مردم پيدا شود و نيكو شمارند، آلات لهو رايج و امر به معروف و نهى از منكر ناپسند شمرده شود. پس اين جامعه و افراد در ملكوت آسمانها به عنوان پليدهاى نجس خوانده مي‌شوند».
(چون اين روايت حاوى مطالب شنيدنى و خواندنى بود بيشتر مطالب آن را در ترجمه آورديم تا بهرة كاملى گرفته شود). در روايتى ديگر از قول پيامبر گرامى (ص) مي‌خوانيم: «كيف انت يا عوف اذا افترقت هذه الامة على ثلاث و سبعين فرقة واحدة فى الجنه و سائرهن فى النار؟ قلت و متى ذلك يا رسول الله؟ قال: اذا كثرت الشرط و ملكت الاماء و قعدت الجملاء علي المنابر و اتخذالقرآن مزامير و زخرفت المساجد و رفعت المنابر»[26]. «چگونه خواهى بود اى «عوف» زمانى كه اين است به هفتاد و سه فرقه تقسيم شده كه يكى از ايشان اهل نجات و بهشتي و بقيه در آتش عذاب الهى باشند؟ گفتم چه زمانى خواهد بود اى فرستادة خدا؟ فرمود: وقتى كه فراوان شوند پليس‌ها و نگهبانان و به سلطنت رسند كنيزان و زيبا رويان بر منبرها نشينند و قرآن با نواى لهوى خوانده شود و مساجد تزئين گرديده و منبرها مرتفع شود».
به هر حال اين مطلب براى محققان علوم اسلامى روشن است كه در شريعت اسلام و در مسايل عبادى آن روح، بي‌توجهى به زخارف دنيايى و زينتهاى هوس‌آلوده و دورى گزيدن از آنها كاملاً جريان دارد و هرگز مناسبتى ميان احكام اسلام و بازيهاى متجملانه و بزك‌سازيها نيست. اسلام با هنر و ذوق هنرى نقاش و حجار و... مخالفتى ندارد ولى در دائرة مسائل عبادى به اين امور ميدان نمي‌دهد. هنر در زندگى بشر نقش آفرين است و ارزشهاي فراوان دارد ولى هنر در عبادت از نوع هنرهاى ظاهرى نيست. آرايش دل و روح انساني ابزار وسايلى ديگر مي‌طلبد كه بر هنرمندان حقيقى و صاحبان ذوق پوشيده نيست. هنرهاي ظاهرى و بيرونى جايگاه بروز و ظهورش در امور مادى و بيرونى است و تنها يك دريچه‌اي براى نظر به هنر درونى و معنوى مي‌تواند باشد و بس.
مسجدالنبي نخستين و مهم‌ترين مسجد در تاريخ اسلام است و به دليل اهميتى كه داشته و دارد عمدتاً مورخين و محققان نيز بدان پرداخته‌اند و ساير مساجد را كه در سالهاى اوليه اسلام ساخته شده كمتر مطمع نظر قرار داده‌اند و ما نيز بيشتر بدان پرداختيم.

ساير مساجد صدر اسلام:

در مدينه و اطراف آن مساجد بسيارى است كه هر كدام يادآور خاطره‌اى است. از جمله مسجد قبا، مسجد فضيخ، مسجد غمامه، مسجد الاجابه، مسجد ذباب، مسجد جمعه، مسجد سبعه يعني مسجد فتح، مسجد على (ع)،‌ مسجد سلمان، مسجد ابوبكر، مسجد عمر،‌ مسجد فاطمه، مسجد ذوقبلتين. پيامبر در سال دوم هجرت در مسجد بنى سلمه به نماز ايستاده بود. دو ركعت از نماز گذشته بود كه آياتى بر پيغمبر نازل شد و مأمور به توجه به سوى مسجدالحرام شد. «و من حيث خرجت فول وجهك شطر المسجد الحرام و حيث ما كنتم فولوا وجوهكم شطره»[27] «پس دو ركعت ديگر را به سوي كعبه متوجه شدند. اين مسجد كه در آن يك نماز به سوى دو قبله خوانده شد به مسجد ذوقبلتين موسوم شد».
در مدينه مساجد ديگرى جز مسجدالنبى ساخته شد اما پس از واقعه ساختن مسجد ضرار توسط منافقان كه پيامبر از جانب خدا دستور داد آنرا تخريب كنند، مسلمانان هرگاه مي‌خواستند مسجدى را احداث كنند از پيامبر كسب نظر و موافقت مي‌كردند. در بعضى مساجد مدينه، پيامبر نماز خواند و در بعضى نماز نخواند كه البته اين نماز نخواندن به معناي تخطئه آن مساجد نبود. «از جمله مساجدى كه پيامبر در آنها به نماز ايستاد، مسجد بني خداره، مسجد جُهَبنَه، مسجد بنى ساعده، مسجد الفضيخ، مسجد عاتكه، مسجد ذوالقبلتين، مسجد بنى حرام، مسجد بنى قريظه، مسجد التفح، مسجد بنى وائل، مسجد البدائع، مسجد السجده»[28] «مسجد سازى در هر جا كه مسلمانى راه مي‌يافت قطعى بود و اساساً پيامبر در قراردادي كه با گروندگان به اسلام مطرح مي‌كرد، اقامه نماز جماعت را شرط مي‌نمود كه لازمة آن تأسيس مساجد بود لذا پس از رحلت آن حضرت نيز همراه با گسترش اسلام و گرايش روز افزون مردمان ساير ممالك به اسلام مسجدسازى نيز توسعه يافت. و گاهى اين مساجد بر ويرانه‌هاى معابد در كشورهاى فتح شده ساخته مي‌شد».
«در مدائن قسمتى از ايوان كسرى را سعدبن‌ابى وقاص تبديل به مسجد كرد. مسعودى مي‌گويد: بسيارى از آتشكده‌هاى ايران هم تبديل به مسجد شد. در شام و فلسطين نيز مكرر كليساها را مسجد كردند و حتى در مصر تا زمان مأمون خليفه كليساهاى قطبى تبديل به مسجد مي‌شد. كليساى يوحنا كه در دمشق به مسجد اموى تبديل شد در ادوار قديمتر معبدي بود كه براى ژوپيتر بنا شده بود. مساجد كهنسال اصطحز و قزوين بر روى بقاى آپادانه‌هاي ساسانى بنا شد. در حمص، حماه، اورشليم، استانبول، و آناتولى بسيارى كليساها را مسجد كردند، در كابل و سند و دهلى هم مكرر معابد بت‌پرستان تبديل به مسجد شد».[29]
«بدينگونه ستون را از آنچه در معابد بابل بود گرفتند مناره و محراب را از كليسا اقتباس كردند و ايوان و طاق آن را از قصرهاى سلطنتى ساسانيان تقليد نمودند».[30]

مسجد ضرار:

در مقابل مسجدى كه حقيقتاً خانة خدا است و معيارهاى خدائى بر آن حاكم است، مسجد ديگري ساخته مي‌شود كه انگيزة آن خدائى نيست. حسادتهاى قومى و برترى جوئيهاى خانوادگي، زمينة رشد افكار ضد اسلامى را فراهم ساخته و نمادى به عنوان «مسجد ضرار» را در دارالاسلام پديد مي‌آورد.
قرآن كريم تمام مقاصد تشكيل دهندگان و بانيان مسجد ضرار را در سورة توبه بيان مي‌فرمايد: «والذين اتخذوا مسجداً ضراراً و كفراً و تفريقاً بين المؤمنين و ارصاداً لمن حارب الله و رسوله من قبل و ليحلفن ان اردنا الا الحسنى و الله يشهد انهم لكاذبون»[31] «كسانى كه مسجدى را بنا كردند تا وسيلة ضرر به مسلمانان و كفر و جدايى بين مؤمنين و پناه گرفتن و آماده شدن كسانى كه در گذشته با خدا و رسولش سر ستيز داشته‌اند، باشد و با اينهمه قسم ياد مي‌كنند كه ما جز نيكى قصدى نداريم، خداى بر دروغگويى ايشان گواهى مي‌دهد».
چهار مقصد بهم پيوسته و بنيان‌كن، مسجد ضرار، كفر – تفرقه و ستيزه‌جويى با خدا و پيغمبر اسلام جوان را تهديد مي‌كند و سنگر مبارزة با اسلام «مسجد» است. يعنى مسجد عليه مسجد، اسلام عليه اسلام. با نام اسلام و مسجد به جنگ اسلام رفتن از اينجا شروع مي‌شود.
خطر را وقتى مي‌توان درك كرد كه به اين نكته توجه شود؛ اسلام، تازه جوانه‌ زده است و كمتر مسلمانى از حقيقت آن، آنطور كه بايد آگاهى دارد. يعنى جهل نهفته و خفته در دارالاسلام كه با اين درگيريها مي‌تواند بيدار شود و هستى مسلمانان را بسوزاند خطر عمده است. اينجاست كه وحى خداوندي، ناجى امت است. خداوند در قرآن دستور مي‌دهد كه: «لا تقم فيه ابداً لمسجد اسس على التقوى من اول يوم احق ان تقوم فيه، فيه رجال يحبون ان يتطهروا و الله يحب المتطهرين»[32]. «در مسجد ضرار هرگز نمازى اقامه نكن چرا كه مسجدى كه پيشاپيش بنا شده بر اساس پرهيزگارى استحقاق حضور تو و اقامة نماز در آنجا را دارد. در آن مسجد اوليه آدميانى هستند كه پاك بودن و پاك شدن را دوست دارند و خدا هم پاكان را دوست دارد».
پيامبر خدا هم دستور مي‌دهد كه مسجد ضرار را منهدم كنند.[33] در دنبالة آيات مربوط به اين داستان مي‌خوانيم: «افمن اساس بنيانه على تقوى من الله و رضوان خيرام من اسس بنيانه على شفا جرف هارفانها ربه فى نار جهنم، والله لا يهدى القوم الظالمين»[34]. «آيا چيزى كه ريشه‌اش بر تقوي خدا و رضايت او تأسيس شده است بهتر است يا چيزى كه ريشه‌اش بر لبة پرتگاهى از آتش قرار دارد. پس سقوط مي‌كند در آتش جهنم و خدا ستمگران را هدايت نمي‌كند».
صرف‌نظر از ريشه‌كن شدن ماده فساد در عالم خارج، فكر و انديشة «اهل ضرار» باقى ماند و دارو و دستة منافقان در قالبهاى ديگر به كار خويش ادامه دادند و مترصد بودند تا از اين سنگر در وقت ممكن استفاده برند و ديرى نپائيد، بعد از رحلت رسول خدا (ص) نفوذ اهل نفاق به جمع اهل ايمان عملى شد و اندك اندك خود را به تصميم‌گيران و سردمداران كاروان اسلام نزديك كرده و به جاى ساختن ضرار، مساجد بنا نهاده شده بر اساس تقوي را به مساجد ضرار تبديل كردند و مقاصد خويش را در اين سنگرهاى پيش ساخته به پيش بردند، كه روشن‌ترين نمونه آن زمان پس از قصب خلافت دوران تصدى امويان بر دارالاسلام است.

تعمير مسجد و اهميت آن:

«انما يعمر مساجد الله من آمن بالله و اليوم الآخر و اقام الصلاة و آتى الزكوة و لم يخض الا الله فعسى اولئك ان يكونوا من المهتدين»[35] «همانا مساجد خدا را كسى تعمير مي‌كند كه به خداوند و روز قيامت ايمان داشته و نماز بپا مي‌دارد و زكات را مي‌پردازد و از هيچ كس جز خدا نمي‌ترسد، پس اينگونه افراد اميد است كه از هدايت شوندگان باشند».
واضح است كه مقصود اين آيه ساخت و ساز مسجد است و ملاك تشخيص حقيقت انگيزة سازندگان مساجد را بيان مي‌كند ولى اين به آن معنى نيست كه عمارت باطنى مسجد مورد نظر نباشد. تعمير حقيقى مساجد وقتى است كه ارزش مسجد احياء شود و نقش حقيقى آن به ظهور رسد. آنگاه است كه در خانة خدا، نظر خداى سبحان به اجراء در آمده و افرادى به آن گام مي‌نهند كه خدا آنان را دوست دارد و آنان هم خدا را دوست دارند.
پيامبر گرامى (ص) به ابوذر مي‌فرمايد: «يا اباذر من اجاب داعى الله و احسن عمارة مساجد الله كان ثوابه من الله الجنة فقلت: كيف تعمير مساجد الله؟ قال: لا ترفع الاصوات فيها و لا يخاض فيها بالباطل و لا يشترى فيها و لا يبايع و اترك الغو مادمت فيها فان لم يفعل فلا تلومن يوم القيامة الا نفسك».[36] «اى ابوذر: كسى كه دعوت خدا را جواب گويد و در تعمير مساجد خدا نيكو بكوشد پاداشش از جانب خدا بهشت برين است. ابوذر مي‌گويد: گفتم: چگونه تعمير كند مساجد خدا را؟ پيامبر (ص) فرمود: صداها در آن بلند نشده و به امور و مطالب باطله پرداخته نشود و محل خريد و فروش نگردد، و مسائل بيهوده را ترك كن تا وقتى در مسجد هستي، پس اگر اين كارها را انجام ندهى و به توصيه‌هايم عمل نكني، در روز قيامت كه حقيقت آشكار مي‌شود و هر كس جزاى عملش را مي‌بيند، جز خويشتن را نبايد ملامت كني».
پيامبر اسلام (ص) مي‌فرمايد كه اين كارها با شأن و نقش مسج سازگار نيست و انجام آن موجب عقاب اخروى مي‌گردد.
در تمامى گفته‌ها و رفتارهاى حكيمانة رسول خدا، توجه به معنويت و حقيقت مقصد اصلي بوده و ممكن نيست كه پايگاه عبادى اين دين كه اساس آن بايد توجه به خدا و حقيقت هستى باشد در بند آب و گل باشد و به تعمير فكر و قلب عبادالله توصيه نكند.
در مسجدى كه سر تا پا مسلح و بنيان مرصوصى باشد كه تندباد حوادث مثل سيل و زلزله و... آنرا مصدوم نكند و آنقدر بماند كه از هر عتيقه‌اى معتبرتر شود ولى چراغ هدايت در آن خاموش، چه نفعى به اسلام مي‌رسد كه از مسجد بي‌حصار و بيرنگ وروي، ولى مزين به زينت هدايت و علم و تقوى برنمي‌آيد.
از زبان امام صادق (ع) و اميرالمؤمنين (ع) و پيامبر گرامى اسلام (ص) بشنويم كه فرمودند: «سيأتي على الناس زمان لا يبقى من القرآن لا رسمه و من الاسلام الا اسمه يسمون به و هم ابعد الناس منه، مساجدهم عامرة و هى خراب من الهدي»[37] «بزودى زمانى بر مردم خواهد آمد كه از قرآن جز نوشته‌اش و از اسلام جز نامش باقى نمي‌ماند. مردم به اسم مسلمان ولى دورترين مردم از حقيقت اسلامند. مساجدشان از نظر ساختماني، آباد و از لحاظ هدايت خراب است...»
البته مسجدى كه هم از نظر ساختمان (به همان اندازه كه در اسلام مجاز شمرده شده) آباد شد و هم نور هدايت آن، اجتماع مسلمين را پرتو افكند، مطلوب اسلام است و تعمير حقيقى و كامل همين توأم شدن آبادانى ظاهر و باطن است.
امام صادق (ع) مي‌فرمايد: «ان اميرالمؤمنين (ع) نهى بالكوفة عن الصلاة فى خمسة مساجد»[38] «اميرالمؤمنين (ع) از نماز خواندن در پنج مسجد كوفه نهى كرد»
و از امام باقر (ع) نقل شده است كه: «ان بالكوفة مساجد ملعونة و مساجد مباركة»[39] «در كوفه مسجدهايى است كه از رحمت خدا به دور و مورد غضب اوست و مسجدهايى است كه ارزشمند و بابركت است».
تقسيم بندى مساجد به ملعونه و مباركه همان تقسيم‌بندى مسجد تقوى و مسجد ضرار است. در نهايت اسامى متفاوتى به كار برده شده است كه معنى واحدى را بيان مي‌‌كند.
اميد است كه معنويت و روحانيت پرستشگاه مسلمانان، آنگونه كه در ابتداى شروع اسلام باعث رونق اسلام و احكام نورانى آن شد، در اين مركز خدايى افزون گردد و مؤمنان و حقيقت جويان از سرچشمة پر فيض «بيت حق» حق عبادت و بندگى خدا را بنوشند و شاهد عملى شدن كلية اهداف اسلامى باشند.

پي نوشتها:

[19] والعرش والعرش ما يستظل به و قيل لرسول الله (ص) يوم بدر الاتبى لك عريشاً تنظل به. لسان عرب، ج 9، ص 134
[20] وسائل الشيعه، ج 3، ص 488
[21] وسائل الشيعه، ج 3، ص494
[22] النهايه، ص 109
[23] مختصر النافع، ص 49
[24] تبصره المتعلمين، ص 40 و 41
[25] وسايل الشيعه، ج 11، ص 276 تا 278
[26] كنزالعمال، ج 11، ص 183، حديث شمارة 31144
[27] قرآن كريم، سوره بقره، آيه 150
[28] تاريخ مدينه منوره، ابن شبه، ج 1، ص 57
[29] كارنامه اسلام، دكتر عبدالحسين زرين كوب، ص 146، انتشارات امير كبير
[30] كارنامه اسلام، دكتر عبدالحسين زرين كوب، ص 145، انتشارات امير كبير
[31] قرآن كريم، سورة توبه، آيه 107
[32] قرآن كريم، سورة توبه، آيه 108
[33] تفسير الميزان، ج 9،‌ص 392
[34] قرآن كريم، سورة توبه‌، آية 109
[35] قرآن كريم، سورة توبه، آية 18
[36] وسائل الشيعه، ج 3، ص 507
[37] كافي، جلد 8، ص 308، كنزالعمال، ج 11، حديث شماره 31135
[38] وسائل الشيعه، ج 3، ص 520
[39] وسائل الشيعه، ج 3، ص 519

منبع: www.articles.ir




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.